eitaa logo
آموزش مداحی _ استاد حاج اسماعیلی
6.9هزار دنبال‌کننده
234 عکس
171 ویدیو
22 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در انتخابات شرکت کنی یا نکنی، این مملکت بدون رئیس جمهور نمی‌ماند! فقط تفاوتش در این است، که یکی دیگر می‌رود پای صندوق، و برای تو رئیس جمهور انتخاب می‌کند ... ! انتخاب رئیس جمهور؛ صرفا انتخاب یک فرد نیست! انتخاب یک تفکر است ؛ فرصت دادن به یک جریان فکری است... @madehin14
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند نکته در مورد مرحله دوم انتخابات ریاست جمهوری
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال یکی از دوستان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسخ حقیر
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
بازخورد سوال کننده
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک  کاروان عشیره ی خورشید وارد قتلگاه خون شده است کاروانی که محو در معبود وارد ورطه ی جنون شده است روز دوم محرم همین که قافله ی ابی عبدالله وارد سرزمین کربلا شدند سیدبن طاووس تو لهوف این جوری نوشته آقا سیدالشهدا سوال کردند نام این سرزمین چیه؟ یه نفر گفت به اینجا کربلا میگن ، تا اسم کربلا رو شنید فرمود اِنزِلوُها یعنی از مرکب ها پیاده شید چندتا جمله فرمود ابی عبدالله یکی یکی میخونم و ترجمه می کنم فرمود : هَاهُنَاوالله مَحَطُّ رِکابنَا، این سرزمین همونجاییه که خیمه هامو نو بر پا میکنیم وَ سفكُ دِمَائِنَا اینجا همونجاییه که خونهای ما ریخته میشه هَاهُنَاوالله مَحَطُّ قبورنا اینجا همون جاییکه قبرهای ما رو برپا می‌کنند تا اینجا کسی بلند بلند گریه نمی‌کرد اما یه جمله ای فرمود ابی عبدالله من میگم شاید از اینجا به بعد صدای ناله ی زینب بلند شد فرمود هاهُنا والله سُبِیَ حَریمِنا (۱) یعنی این سرزمین همون جاییه که اهل بیت ما رو به اسارت می‌برند صدای نالتو آزاد کن بگو حسین یه جوری ناله بزن صدای ناله و شیون زینب و کسی نشنوه حسین جانم به این ناله ها جانم به این گریه ها همه ی دشت ساکت و آرام در تماشای منظری زیباست حالا خیمه ها رو برپا کردند یکی یکی میخان مخدرات از ناقه ها پیاده بشن همه ی دشت ساکت و آرام در تماشای منظری زیباست دست عمّه درون دست علیست پلّه ی عمه زانوی سقّاست در همین دشت عاشقی می شد خیمه هاشان یکی یکی برپا خیمه ی زینب است پیش حسین پاسدار حرم شده سقا گوشه ی خیمه دختری کوچک روی پای حسین خوابیده ناگهان می پرد ز خواب خوشش خواب آشفته ای یقین دیده گفت بابا که خواب می دیدم شامیان معجر مرا بردند گوئیا در پس همین خیمه عمّه جان تازیانه می خوردند گوشه ی خیمه ای در آنسو تر بین گهواره طفلکی خواب است دخترک خواب دیده که سر او بر نوک نیزه مثل مهتاب است صداتو آزاد کن بگو حسین امشب بگو آقا جان اگر چه من لایق نیستم اما اجازه بده منم سیاهی لشکرت باشم نکنه بچه هات از سیاهی لشکر دشمن به هراس بیفتن آقا جان از سر اضطراب و تشویش و بی قرارای یکی یکی زینب می شمارد دوباره تعداد مردهای قبیله را امشب با وجود تمام مردان و غیرت آسمانی عبّاس ترسی از جانب سیاهی ها اندکی هم نمی شود احساس از پس یکدگر گذشت ایّام و کنون عصر روز عاشوراست از روز دوم محرم ببرمتون عصر روز عاشورا آسمان بی قرار و دلتنگ است در دل اهل این حرم غوغاست چه خبر بود؟ رفته بر روی نیزه ها خورشید پیش چشمان خیس یک خواهر دم به دم می رسد به گوش پدر صوت کم جان هق هق دختر دختر فاطمه پریشان است خیمه ها گَر گرفته واویلا دختری که کبود سیلی هاست روضه می خواند از دل زهرا(۲) همین که خیالشون راحت شد حسین به شهادت رسید سر نورانی ارباب رو به نیزه ها زدن صدا زد یه عده اراذل و اوباش بیان می‌خاید چی کار کنید؟ باید به خیمه ها حمله کنید خیمه هایی که روز دوم محرم، یکی یکی با چه صفایی برپا کردن حالا دارن همه رو آتش می‌زنند مخدراتی که با چه احترامی وارد این سرزمین شدند حالا یکی یکی دارن فرار میکنن حالا فهمیدی چرا ابی عبدالله فرمود: هاهنا والله سبی حریمنا اینجا همونجاییه که اهل بیت ما رو به اسارت میبرن هرجا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱) لهوف سید بن طاووس (۲) ✍وحید محمدی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❗️لطفاً با دقت بخوانید👇 🌱سلام علیکم خدمت شما بزرگوار✋ 📝شرایط شرکت در کلاس آموزش : فقط مخصوص خواهران ۱.دوره ی آموزشی دستگاه ماهور، ۳ ترم می باشد⬇️ • ترم اول👈 شعر خوانی • ترم دوم👈 دعا خوانی • ترم سوم👈 مرثیه خوانی ✅ همچنین آموزش صداسازی و اصول و فنون مرثیه و مقتل خوانی ۲.هر ترم آموزشی دارای ۱۴جلسه می باشد⬇️ ✓ ۷جلسه به صورت آفلاین ✓ ۷جلسه به صورت آنلاین ۳.هفته ای دو جلسه و هر جلسه یک ساعت، کلاس های آقایان توسط و کلاس های بانوان توسط برگزار می گردد و تکالیف همه ی هنرجویان در کلاس آنلاین توسط استاد مربوطه ارزیابی خواهد شد. ۴.همه ی کلاس ها در بستر اپلیکیشن برگزار می شوند و هنرجو باید آن را روی گوشی نصب کند تا بتواند در کلاس های آموزشی شرکت کند. ۵.ظرفیت هر کلاسی محدود می باشد و هنرجویان باید هر چه سریع تر برای ثبت نام کلاس های آموزشی اقدام کنند تا از کلاس ها جا نمانند. ۵.در صورت تکمیل ظرفیت، ثبت نام متوقف می شود و ثبت نام های جدید موکول می شود به ماه های آینده. ۶.در صورت تمایل به شرکت در دوره ی جذاب آموزش دستگاه ماهور، ۲٠٠هزار تومان واریز شود به شماره کارت⬇️ 💳 5892101449760947 به نام حمید حاج اسماعیلی ۷.بعد از واریز هزینه ی ثبت نام، فیش واریزی را همراه با نام و نام خانوادگی، نام استان و شماره تماس مجازی(ایتا) خود را به آیدی زیر ارسال نمائید👇 🆔@admin_madahyar ۸.بعد از قطعی شدن ثبت نامتان لینک گروه و کانال درسنامه ی آموزشی برای شما ارسال خواهد شد🤗 ۹.پایان هر دوره ی آموزشی: با اعطای . 🌸 امیدواریم شما هم با ورود به این عرصه ی مقدّس از زمینه سازان ظهور ولیّ خدا باشید🤲 •••‌═━🍃❀💠❀🍃━═••• 🪴(سلام الله علیها)🍃 @madehin14
🌸﷽🌸 🎤 استاد حاج اسماعیلی 📚محتوای دوره آموزشی: ✅ متن اشعار سینه زنی در قالب pdf ✅ صوت های آموزشی ✅ سبک های سنتی و جدید 🎼 آموزش سبک سازی در نغمات و دستگاه های آئینی در مداحی ✔️ ارائه ی سینه زنی های متنوع برای با سبک های جدید مثل: • زمینه • واحد • شور • سینه زنی های سنتی مخصوصا زنجیرزنی و... 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 💰هزینه دوره آموزشی: ۴٠٠هزار تومان ✅ تخفیف 25 درصدی به مناسبت عید غدیر: فقط ۳٠٠هزار تومان🤩 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 🌱شماره کارت⬇️ 💳 6037697669943711 حمید حاجی اسماعیل زاده 📸 ارسال عکس فیش واریزی به آیدی(شماره تماس) زیر در ایتا: 📞٠۹۹۳۶۴۱۶۷۷۱ 🆔@madehine14 ❗️بعد از واریز هزینه و ارسال عکس فیش واریزی، لینک کانال آموزشی برای شما بزرگواران ارسال خواهد شد🤗 ┏━━━ °•🍀•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🍀•°━━━┛
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت ابی عبدالله  ای از سـفر برگشـته بابا، پیکرت کو؟ سـیمرغ قاف عاشـقی بال و پرت کو؟ بـر روی شــاخ نیـزه ها گل کرده بودی حـالا که پـائین آمدی برگ و برت کو؟ از من نمی پرسی چه شد این چند روزه؟ از من نمی پرسی نشـاط دخترت کو؟ امشب، هر کی حاجت‌ داره هر کی گرفتاره هر کی مریض داره دامن این خانوم سه ساله رو بگیره این خانوم ،باب الحوائجه این خانوم،دردانه ی اربابمون سیدالشهدا ست. فقط خدا میدونه، روضه ی این خانومِ سه ساله رو، کسایی میتونن درک کنن که تو خونه دختر یتیم داشته باشن، فقط همسرانِ شهدا، میفهمن یتیم داری چقدر سخته، همین چند سال قبل تو اصفهان، جنازه ی یکی از شهدا رو بعد چند سال، تو تفحص شناسایی کردند، گفت من مامور شدم به خانواده ی شهید اطلاع بدم، وقتی اومدم در زدم یه دختر جوانی اومد درو باز کرد، گفتم منزل شهید فلانی؟ گفت بله، من دخترشم، تا بهش گفتم جنازه ی پدر شما پیدا شده، شروع کرد گریه کردن، گفتم قراره فردا ظهر، جنازه رو بیاریم خونه ی شماها، بعد میریم برا تشییع، دیدم دختر شهید با گریه و التماس، صدا زد میشه جنازه ی بابامو فردا شب بیارید؟ گفتم ما برا فردا ظهر برنامه ریزی کردیم دیدم خیلی گریه میکنه و التماس میکنه قبول کردیم، فردا شب ، همینکه با جنازه رفتیم تو کوچه ، دیدم همه جا چراغونه، تعجب کردم ،سؤال کردم چه خبره؟ گفتن تو این کوچه امشب ، مجلس عروسی برپاست، اومدم در خونه ی شهید، دیدم مجلس عروسی تو همین خونه ست، وارد خونه شدیم خواستیم برگردیم ، دیدم فرزند شهید با چادر سفید اومد جلوتر، گفت خیلی وقته چشم انتظارم، همه سر سفره ی عقد منتظرن پدر عروس، بیاد زود باشید بابامو بیارید، چند سال از شهادت گذشته فقط چند تا پاره ی استخوان، اینا رو آوردیم این استخونا روگذاشت کنار سفره ی عقد، گفت به همه گفته بودم، بابام میاد سر سفره ی عقدم، بابام بهم قول داده بود، دیدید بابام اومده. دلت آماده شده؟ببرمت خرابه ی شام تو خرابه ی شام ، وقتی سر بابا رو آوردن ، صدا زد : یا عمتی هذا راس من؟ عمه جون،این سر کیه؟ صدا زد، هذا راس ابیک الحسین، این سر بابای غریبت حسینه، سر بابارو تو دامن گذاشت، شروع کرد با باباش درد و دل کردن، آوای قـــرآن خـواندنت لالای ام بود بابا بابا... قربان قرآن خواندنت ،پس حنجرت کو؟ آخه همینطور که با سر باباش حرف میزد هی با دستای کوچولوش سر بابا رو نوازش می‌کرد نمیدونم دستش به کجا رسید یه مرتبه صدا زد لب های من مثـل لبت دارد ترک ها با این لب عطشان بگو آب آورت کو؟ بـابـا ، سراغ از گوشـوار من نگیری! من از تو پرسیدم مگر انگشترت کو؟ بابا.... یکی دو بیت دیگه درد و دلای رقیه رو بخونم هر کی میخاد گریه کنه بسم الله این چند روزه هر کسی سوی من آمد فریاد می زد خارجی پس زیورت کو؟ بعد از غروب واقعه همبـازی ام نیست خیلی دلم تنگش شده، پس اصغرت کو؟ آن شب که افتادم ز نـاقه همه ی روضه من همین دو بیته آن شب که افتادم ز نـاقه بر روی خاک حوریه ای دیدم شبیـه مادرت، کو (که او) با گوشه ی چادر برایم روسری ساخت می گفت ای دردانه ی من، معجرت کو ؟ دیگر بس است این غصه ها آخر ندارد من را ببــر، گــر چه کبــوتر پر ندارد(۱) یه مرتبه دیدن ،صدای روضه خونه خرابه قطع شد، دیگه صدای ناله ی رقیه نمیاد، شاید اول گفتن خدا رو شکر، رقیه خوابش برد، اما همینکه زینب اومد بالا سرش، دید سر یه طرف ،رقیه یه طرف، اینقدر غصه ی باباشو خورده، از غصه دق کرده ، هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍مصطفی هاشمی نسب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام الله علیها شاعر: سید جمال الدین شهرزاد السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زد السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر عشق سر تا پا حضور السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا السلام ای خطبه خوان شهر شام خواب را کردی به بدخواهان حرام السلام ای چشم زیبا بین عشق زینب کبری و زهرای دمشق
❁﷽❁ (سلام الله علیها) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا بنت امیرالمومنین السلام ای دختر شاه نجف السلام ای صابر صحرای طف السلام ای چادر زهرا به سر السلام ای نور خورشید و قمر چشم بهم زدیم رسیدیم به شب چهارم محرم، امشب مهمان عقیله ی بنی هاشم و دوتا بچه هاشیم. السلام ای مقتدای عالمین السلام ای خواهر خوب حسین السلام ای بانوی ماتم زده صبر تو صبر جهان بر هم زد السلام ای تار و پود فاطمه دختر صورت کبود فاطمه السلام ای مظهر شور و شعور پای تا سر،عشق سر تا پا حضور السلام ای کربلا در کربلا ای به ایمان برادر مبتلا(۱) تا دید علی اکبر به شهادت رسید عبدالله بن مسلم بن عقیل هم به شهادت رسید دیگه زینب طاقت نیاورد هر دوتا پسرشو آماده کرد خودش لباس رزم تن این دوتا آقازاده کرد هر دو تا رو آورد محضر برادر، حالا میخاد مجلس گرمی کنه زینب  این دو سرباز جوان رزم آورند هر دو ابن الجعفر ابن الحیدرند دو وجیها عند ربک دو عزیز میوه ی دل نور چشم حیدرند دو چکیده آیه ی قرآن حق دو اثر از مکتب پیغمبرند این دو مشتاق صعود آسمان در حقیقت بالهای جعفرند تُنفِقوا مِمّا تُحِبُّونِ منند گر چه هر دو ریزه خوار اکبرند(۲) هر کاری کرد دید حسین راضی نمیشه ، صدا زد حسین جان، تو رو به جان مادرم، فاطمه ی زهرا اجازه بده این دو تا برن ، هر طوری بود اجازه ی میدانشونو گرفت، یکی یکی اول ،محمد، وارد میدان شد، یه چند دقیقه ای گذشت ،شاید زینب اول جلو خیمه ها ایستاده بود، رزم محمدشو تماشا می‌کرد از دور هی تکبیر میگفت، اما همینکه صدای ناله ش بلند شد، دایی جان ، به فریادم برس، دیدن زینب اومد تو خیمه، دیگه زینب از تو خیمه بیرون نیومد ، دومین پسر، عون به میدان رفت، رجز که میخوند نعره ی حیدریش، تمام لشکرو پر می‌کرد اما زینب دیگه از خیمه بیرون نیومد حتی اون لحظه ای که ابی عبدالله بدن نازنینشونو یکی یکی ، برمیگردوند سمت خیمه ها، دیدن زینب از خیمه بیرون نمیاد، بعدها عبدالله جعفر تو مدینه سوال کرد بی بی جان، یه سوالی دارم ازت، مگه بچه های من عیبی دلشتن،شنیدم هر شهیدی رو زمین میفتاد تو میرفتی بالا سرش، علی اکبر که رو زمین افتاد، تو اول اومدی کنار حسین، اما شنیدم وقتی بچه های من رو زمین افتادن ،از خیمه بیرون نیومدی زینب، تا اينو شنید شروع کرد بلند بلند گریه کردن، صدا زد عبدالله، دست به دلم نزار، خدامیدونه منم دلم میخاست بیام بچه هامو بغل بگیرم، اما دیدم حسین هر قدمی که میاد سمت خیمه ها، یه نگاه میکنه سمت خیمه ی من، فهمیدم اگر بیام از من خجالت میکشه، نخواستم خجالت حسینو ببینم، اما میخوام بگم بی بی جان، من یه سوالی از شما دارم، اون لحظه ای که غل و زنجیر به دستان شما میبستن، سر نورانی برادرت حسین، بالا نیزه ها، اونجاچجورتحمل کرد؟ هر جا هستی ناله بزن یا حسین... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍سید جمال الدین شهرزاد (۲)✍ جواد حیدری ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ سلام الله علیها ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
🌸﷽🌸 🎤 استاد حاج اسماعیلی 📚محتوای دوره آموزشی: ✅ متن اشعار سینه زنی در قالب pdf ✅ صوت های آموزشی ✅ سبک های سنتی و جدید 🎼 آموزش سبک سازی در نغمات و دستگاه های آئینی در مداحی ✔️ ارائه ی سینه زنی های متنوع برای با سبک های جدید مثل: • زمینه • واحد • شور • سینه زنی های سنتی مخصوصا زنجیرزنی و... 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 💰هزینه دوره آموزشی: ۴٠٠هزار تومان ✅ تخفیف 25 درصدی به مناسبت عید غدیر: فقط ۳٠٠هزار تومان🤩 💥💥💥💥💥💥💥💥💥 🌱شماره کارت⬇️ 💳 6037697669943711 حمید حاجی اسماعیل زاده 📸 ارسال عکس فیش واریزی به آیدی(شماره تماس) زیر در ایتا: 📞٠۹۹۳۶۴۱۶۷۷۱ 🆔@madehine14 ❗️بعد از واریز هزینه و ارسال عکس فیش واریزی، لینک کانال آموزشی برای شما بزرگواران ارسال خواهد شد🤗 ┏━━━ °•🍀•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🍀•°━━━┛
❁﷽❁ علیه السلام 👇👇فیش روضه 👇👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک حال دل خیلی خرابه، کار دل ناله و آهه شب پنجم محرم، دل ما تو قتلگاهه امشب و فردا شب مهمان سفره ی با کرم امام مجتبی هستیم این دو شب متعلق به فرزندان امام مجتبی ست تو این دو شب، هر موقع اشکاتون جاری میشه هم امام مجتبی هم آقامون سیدالشهدا به چشماتون نگاه می‌کنند روضه ی امشب دیگه مقدمه نداره، از همین اول مجلس ،دلتو میبرم تو گودال قتلگاه هر طوری بلدید برا یتیم امام مجتبی گریه کنید چقدر تیر چقدر سنگ، چقدر نیزه شکسته روی خاک، تو موجی از خون، یوسف زهرا نشسته اون کیه میره تو گودال، گمونم یه نوجونه مثل بچه شیر می مونه، وقتی که رجز می خونه میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید سی هزار گرگ، دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید وقتی رسید تو گودال قتلگاه، دید یه نامردی ،شمشیرشو بالا برده ،فرق عمو رو نشانه گرفته، صدا زد : يابن الخبیثه اتقتل عمی تو میخوای عموی منو بکشی، مگه من مرده باشم، من نوه ی همون مادری هستم که خودشو سپر امامش کرد من نوه ی پهلوون خیبر شکن علی هستم میگه من هنوز نمردم، که عمومو دوره کردید سی هزار گرگ، دور یک شیر، به خدا خیلی نامردید از امامش مثه مادر، تو بلا دفع خطر کرد جلوی طوفان شمشیر، لاله دستشو سپر کرد نامرد شمشیرشو پایین آورد عبدالله دستشو بالا برد سپر بلای عمو کرد تیغ شمشیر دست عبدالله رو گرفت، دست این آقازاده ، به پوست آویزان شد اینجا بود به یاد بازوی ورم کرده ی مادرش فاطمه ی زهرا صدا زد وا اماه، یعنی مادرجان، ببین منم مثل تو دستمو برای دفاع از ولایت دادم توی خون داره می خنده، عمو جون دیدی که مَردم اگه تو خیمه می موندم، جون عمه دق می کردم خدارو شکر نمی مونم، تو غروب قتل و غارت مثه بابام نمی بینم، سوی ناموسم جسارت خدا رو شکر نمی بینم، دست عمه رو می بندن پای نیزه ی ابالفضل، به اسیری مون می خندن(۱) تا ضربه رو خورد افتاد تو بغل ابی عبدالله، ابی عبدالله داره آرومش میکنه غصه نخور عبدالله، الان میری پیش بابات، الان مادرم فاطمه میاد، یه چند لحظه گذشت دیدن نامرد، حرمله پیدا شد نمیدونم یکی دو قدم دیگه تیر و کمان برا چیه؟ تیرو تو چله ی کمان گذاشت گلوی نازک عبدالله رو نشانه گرفت آنچنان تیرو زد گلوی عبدالله به شانه ی ابی عبدالله دوخته شد. هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍محسن عرب خالقی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ علیه السلام @madehin14
❁﷽❁ (علیه السلام) 👇👇فیش روضه 👇👇 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک هم پَریشانِ حُسینم هم پَریشانِ حسن ای بِه قربانِ حسین و ای بِه قربانِ حسن روزِ اول مادرم چشمانِ من را نذر کرد این یکی آنِ حسین و آنِ یکی آنِ حسن اولین شب جمعه ی محرم امسال، میهمان امام مجتبی هستیم اما شب جمعه ست امشب خود امام مجتبی سفره ی کرامتشو تو کربلا پهن میکنه، امشب همه ی انبیا و اولیا مهمان کربلان، مادرشون ، فاطمه ی زهرام میاد ، امشب منو شمام دلهامونو ببریم کربلا، یه گوشه از حرمش، بنشینیم برا غربت بچه های امام مجتبی گریه کنیم. هر شبی که فاطمه بر روضه ها مان می رسَد هست گریانِ حسین و هست گریانِ حسن اینو خانوما بهتر میفهمن، هر موقع دیدید تو مجلس یه صدای گریه ی سوزناکی، دل همه رو لرزوند بدون مادرش، فاطمه ی زهرا نظر داره، اما دلتون آماده ست روضه ی آقازاده های امام مجتبی ، خیلی مقدمه نمیخاد ، فقط اینو عرض کنم سه تا از آقازاده های امام مجتبی تو کربلا شهید شدن، غیر قاسم و عبدالله یه فرزند دیگه ای داره امام مجتبی، بنام ابوبکر، هم سن و سال آقا قمر بنی هاشم بود این آقا خیلی مظلومه، تو روضه ها نامی ازش، برده نمیشه، امشب برا همه ی بچه های امام مجتبی گریه کنیم، اما امشب، شب حضرت قاسمه، اون آقا زاده ی سیزده ساله ای که راوی میگه دیدم هی دست و پای عموجانشو میبوسه ، هی میگه عمو بزاربرم، عمو اجازه نمیده، قاسم برگرد، شاید میگه هرموقع تو رو میبینم یاد برادرم ، میفتم، هر جوری که بودبعضیا میگن نامه آورد از باباش، امام مجتبی، تا بالاخره عمو رو راضی کرد حالا وارد میدان شده قاسمش وقتی به میدان زد حسین آهسته گفت: می رود جانِ حسین و می رود جانِ حسن نعره زد: إن تَنکرونی فأنا ابنُ المُجتبی هر کی نمیدونه من کیم! من پسر شیر جمل، قاسم بن الحسن هستم ، من نوه ی حیدر کرارم، نعره زد ان تنکرونی فانا بن الحسن تیغ را چرخاند و گفت این است طوفانِ حسن شد حسن یک ضربه زد اَزرق همان جا شد دو تا نعره زد عباس؛ ای جانم به قربانِ حسن۲ هر کی میومد میدان، با یه ترفند جنگی به زمینش میزد،گفتن اینجوری نمیشه، اینا خون علی تو رگهاشونه، اینا شاگردای ابوالفضلن، چی کار کنیم؟ گفتن دورش کنید هر کی با هر چی دستشه بزنه هرچه جنگید عطش تاب و توانش را برد سوخت ،بارید عطش تاب و توانش را برد دید دور و بر مرکب همگان ریخته اند دور تا دور تنش سنگ زنان ریخته اند آنقدر سنگ به او خورد که آخر افتاد عمه میگفت بخود جان برادر افتاد به زمین خورد به دور تن او جمع شدند گرگها برسر پیراهن او جمع شدند چقدر خوش قد و بالا شده ای وای حسن پهلویش پهلوی زهرا شده ای وای حسن دلت رفت مدینه میدونم، آخه مادرش فاطمه رو هم با لگد به پهلوش، زدن ، تو ناله بزن ای وای حسن..... عمو از سوز جگر داد زد آه ای پسرم.. من چگونه بدنت را ببرم سوی حرم؟! راوی میگه همچین که گردو غبار فرو نشست دیدم ابی عبدالله سر قاسمو به زانو گرفته ،قاسم داره پاشنه ی پاشو رو زمین میکشه، یعنی داره نفسای آخرو میکشه، ابی عبدالله هی صدا میزنه عموجان، برا عموت سخته که عمو رو صدا بزنی، اما کاری از دستش برنیاد، گفت دیدم ابی عبدالله بدن قاسمو بغل گرفت ، این آقازاده ای که میخاست بره میدان، پاش به رکاب اسب ، نمی‌رسید حالا دیدم پاهاش رو زمین کشیده میشه، خیز قاسم که ببینی چقدر تنهایم وای از خجلت من پیش امانتهایم..۲ هر جا نشستی ناله بزن یا حسین..... ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (۱)✍حسن لطفی (۲)✍سید پوریا هاشمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (علیه السلام ) @madehin14
إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ ✍🏻 چه رییس جمهور خوشبختی شد واقعا ... هیچ وعده ای نداد ، هیچ قولی نداد ، هیچ برنامه ای هم اعلام نکرد ، رشد ۸ درصد هم گفت نمیتونم ، مسکن هم گفت نمیتونم ، بنزینم گفت گرون میکنم ... رای هم آورد☹️☹️😡😡😡😡 16/4/1403 @madehin14
ما از محبت حسین ، جان میگیریم بر زخمِ گلویِ او، زبان میگیریم ما شورِ محرم و صفر را هر سال از مهدیِ صاحبَ الزمان میگیریم @madehin14