700 سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید. فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
از شایعه بترسید !
در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید !
اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد
"دکتر الهی قمشه ای"
💕💕💕
✍امام علی علیهالسلام :
✅ عقل، درختى است که
ریشه آن " تقوا "
شاخه هايش " حياء "
و ميوه آن " پارسايى " است.
" تقوا " به سه چيز دعوت میكند:
✨ دين شناسى،
✨ بى رغبتى به دنيا،
✨ و دل بستگى به خداوند...
و " حيا " به سه چيز دعوت میكند:
✨ يقين،
✨ خوش اخلاقى
✨ و تواضع...
📚 مواعظ العددية، ص ۱۶۰
💕💕💕
⚠️ میگفتـــ↓
میدونۍ کِۍ از چشم خدا میوفتۍ؟؟
زمانۍ ڪہ آقا امام زمان(عج)
سرشو بندازه پایین و
از گناه ڪردن تو #خجالتـــ بڪشہ😞
ولۍ تـو انگارنہ انگار😒
رفیــق
#نزار ڪارت بہ اونجاها برسہ..‼️☝️🏻
#اندڪیتفڪر🤔
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
⚠️ #تلنگرانه
👀 تا حالا تویه جستجوهات تویه اینترنت
🌐 یا تویه سرچات توی گوگل
😳 چقدر دنبال امام زمانت گشتی؟؟
😓یا چقدر راجع به شناختش تلاش کردی؟؟
یادمون باشه...
♥️ #پیامبر_اکرم(ص) فرمودند:
🌴مَنْ ماتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إمامَ زَمانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة؛
🍃 هر کس بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلى مرده است.
📖 مناقب ابن شهرآشوب، ج۱، ص۲۴۶
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
⚠️ #تلنگر_و_تفکر
🧕 بانو....
روزگار عجیبی است!
زمانه الک برداشته و سخت در حال الککردن است...!
لحظه ای هم صبر نمی کند!
یک روز چادر را الک کرد..
و امروز دارد چادرےها را الک می کند!
بانوی چادرے
دانه های الک زمانه، ریز است..
مبادا حیا و عفت و نجابت الک شود و تو بمانی و یک پارچہ ی مشکی..! ⛔️
💕💕💕
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
✨❧🔆✧ ﷽ ✧🔆❧✨
💌#دلنوشته_مهدوی
#سلام_پدر_مهربانم
❣مهدے جان!
▫️با تمام جهل و مستی تصمیم گرفتهام دفترچه رزوگار را با پاک کنِ مهر و عطوفت پاک کنم و از اول با نام تو روزگار را آغاز کنم.
▪️هنوز در نخستین صفحات آن ماندهام و مطلبی برای نوشتن ندارم.تا پایان نوشتن انتظارت میکشم.
▫️دیوانه مسلمانی که در روزهای انتظار هزار بار به دیوانگیاش ایمان میآورد…
💌#دلنوشته_مهدوی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
التماس دعا🤲
💕💕💕
🌹خیلی زیباست🌹
دختری با پدرش میخواستند
از یک پُل چوبی رد شوند.
پدر رو به دخترش گفت: دخترم دست من را بگیر تا از پل رد شویم. دختر رو به پدر کرد و گفت: من دست تو را نمیگیرم تو دست مرا بگیر.
پدر گفت: چرا؟ چه فرقی میکند؟ مهم این است که دستم را بگیری و با هم رد شویم. دخترک گفت: فرقش این است که اگر من دست تو را بگیرم ممکن است هر لحظه دست تو را رها کنم، اما تو اگر دست مرا بگیری هرگز آن را رها نخواهی کرد...
این دقیقا مانند داستان رابطهی ما با خداوند است، هرگاه ما دست او را بگیریم ممکن است با هر غفلت و ناآگاهی دستش را رها کنیم، اما اگر از او بخواهیم دست مان ما را بگیرد، هرگز دست مان را رها نخواهد کرد! و این یعنی عشق...💞
"دعا کنیم فقط "خــدا "دستمونو بگیره"
💕💕💕
قشنگه بخونید👌
مردی از گرسنگی رو به مرگ بود
شیطان برای او غذایی آورد
به آن شرط ک ایمانش را به او
بفروشد غذا را بخورد!
شخص پذیرفت
شکمش که سیر شد گفت:
آنچه در گرسنگی به تو فروختم
موهومی بیش نبود...
چرا ک آدم گرسنه دین و ایمان ندارد👌
💕💕💕
~🕊
#مناجات🍂
#معبودقلبم !
«از هر چیزی تعریف کردند،
بگو کار خداست مالِ خداست!
نکند خدا را بپوشانی
و آنرا به خودت یا
غیرِ خودت نسبت بدهی،
که ظُلمی بزرگ تر از این نیست .💚🌱»
#حاجآقادولابی☘
💕💕💕
✅تضمین بهشت با شش شرط
پیامبر گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
این شش چیز را شما قبول کنید، ما هم در مقابل بهشت را برای شما قبول میکنیم؛ یعنی قول میدهیم
إِذَا حَدَّثْتُمْ فَلَا تَکْذِبُوا
[هرگاه سخن گفتید،] دروغ [مگویید.]
وَ إِذَا وَعَدْتُمْ فَلَا تُخْلِفُوا
[هر گاه وعده دادید، خُلف وعده نکنید.]
وَ إِذَا ائْتُمِنْتُمْ فَلَا تَخُونُوا
[هرگاه امینتان دانستند، خیانت نکنید. در] امانت مالی، امانت موقعیت و مسئولیت، امانت سخن و حرف و خبر خیانت نشود.
وَ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ
[چشمانتان را] از چیزهایی که خلاف محارم الهی است [فرو بندید.]
وَ احْفَظُوا فُرُوجَکُمْ
شهوت خودتان را نگه دارید.
وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَلْسِنَتَکُمْ
زبان و دست خودتان را نگه دارید؛ یعنی در اختیار داشته باشید.
📚الامالیشیخصدوقصفحهی۱۵۰
💕💕💕
...
#بسیار_زیباست👌
ﻣﺮﺩﯼ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩ .
ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﺵ
ﮐﻪ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﻫﺪ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﭘﺴﺖ ﺷﻮﺩ.
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ٬ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﺏ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
ﻣﺮﺩﻧﺰﺩﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﺩﺧﺘﺮ ﺧﻮﺏ ﭼﺮﺍ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﯾﮏ ﺷﺎﺧﻪ ﮔﻞ ﺑﺨﺮﻡ ﻭﻟﯽ ﭘﻮﻟﻢ ﮐﻢ ﺍﺳﺖ.
ﻣﺮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺎ ﻣﻦ ﺑﯿﺎ٬ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺪﻫﯽ .
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﻞ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺧﺎﺭﺝ ﻣﯽ ﺷﺪﻧﺪ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﺭﺿﺎﯾﺖ ﺑﺮ ﻟﺐ ﺩﺍﺷﺖ.
ﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻢ؟
ﺩﺧﺘﺮ ﮔﻔﺖ :
ﻧﻪ، ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ !
ﻣﺮﺩ ﺩﯾﮕﺮﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ٬
ﺑﻐﺾ ﮔﻠﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﻟﺶ ﺷﮑﺴﺖ .
ﻃﺎﻗﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ٬ ﺑﻪ ﮔﻞ ﻓﺮوشى برگشت ، ﺩﺳﺘﻪ ﮔﻞ ﺭﺍ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ 200 ﮐﯿﻠﻮﻣﺘﺮ ﺭﺍﻧﻨﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩ ﺗﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﺪﻫﺪ !
#ﺷﮑﺴﭙﯿﺮ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺗﺎﺝ ﮔﻞ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮔﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺎﺑﻮﺗﻢ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﯼ،
ﺷﺎﺧﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﯿﺎﻭﺭ
💕💕💕
💕قبل از اینکه صحبت کنید
کلمات را از سه دروازه عبور دهید
اولین دروازه، از خود بپرسید:
آیا این حرفی که می خواهم بزنم حقیقت است؟
دومین دروازه بپرسید
ایا لازم است الان مطرحش کنم؟
سومین دروازه بپرسید
ایا حرفم نیش و کنایه ندارد که کسی را برنجاند
💕💕💕
°°°° #شهید_ابراهیم_هادی🌱 °°°°°°°
❥ ابراهیم می گفت؛
اگہ جایی بمانی ڪه دست اَحَدی
بهت نرسہ کسی تو رو نشناسہ،
خودت باشی و آقا #مولا هم بیاد
سرتو رویِ دامن بگیره ،
این خوشگلترین شهادتہ..!
🌼🌼🌼....
.🌱اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌱
💕💕💕
#هوالمحبوب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_شصت_و_نهم
❣❣❣❣❣❤️❤️❤️❣❣❣❣❣
به روایت امیرحسین
…………………………………………………………………
…
وای خدایا آبروم رفت، این حجم استرس برای صحبت کردن با یه نفر غیر طبیعیه.
.
.
.
.
.
با صدای اذان سریع بلند میشم، نماز میخونم. دیگه هرچقدر کلنجار میرم خوابم نمیبره.....
.
.
.
گل های نرگس رو روی داشبورد میزارم و از ماشین پیاده میشم.میخوام بردارم خودم بهش بدم ولی روم نمیشه بیخیال گل ها به سمت زنگ میرم دستم رو بالا میارم که در باز میشه و حانیه سادات میاد بیرون. با دیدنم تعجب میکنه و منم یکم هول میشم اما زود خودمو جمع و جور میکنم و لبخند میزنم_ سلام سادات بانو.
سرش رو پایین میندازه و سرخ میشه.
حانیه_ سلام .
_ خوبید؟
حانیه_ ممنون شما خوبید؟
_ الحمدالله . باخوبیه شما. بریم؟
حانیه _ بله .
سوار ماشین میشیم و نگاهش به اولین چیزی که میفته گل های نرگسه. از روی داشبورد برشون میدارم و روی پاش میذارم.
لبخند میزنه . چقدر زود دلباختم به همين لبخندش.
حانيه_ ممنون
لبخندي ميزنم و حركت ميكنم.
_ صبحانه خورديد؟؟
حانيه_ بله. ممنون.
_ خب شما جایی رو درنظر ندارید که بریم.
حانیه_ نه.
"وای این چرا حرف نمیزنه کل حرفاش تو نه و اره خلاصه میشه "
_خب پارک نهج البلاغه خوبه؟
حانیه_ بله
_😐
#چیزے_بگو_حرفے_بـزن_شیرین_زبانم
#کم_حرف_ها_پرچانه_ها_را_دوست_دارند.
.
.
بعد از نیم ساعت رسیدیم. رفتیم کنار آبشار مصنوعی و هرکدوممون روی یکی از سنگاش نشستیم.
#عاشقی_دردی_ندارد_درد_اصلی_حسرت_است
#با_حیای_خود_مرا_باخاک_یکسان_میکند.
امیرحسین _ نمیخواید چیزی بگید؟
_ خب شما شروع کنید.
امیرحسین _ برنامتون چیه؟
_ برای عروسی و عقد و........
=============================================================
به روایت حانیه
…………………………………………………………………
_ من عروسی نمیخوام.
امیرحسین _ نمیخوایددددددد؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی خونسرد جواب دادم_ نه
با تعجب برگشت طرفم.
_ چیزی شده؟
امیرحسین _ اگه به خاطر اون میگید که من گفتم شاید همیشه وضع مالیمون خوب نباشه ، شما نگران اونش نباشید ....
حرفش رو قطع کردم.
_ نه. به خاطر اون نیست ، به نظر من سادگی زیباترین چیزه، میدونم شاید عجیب باشه دختری که تا پارسال اونجوری بود و تنها ارزوش سفر به آمریکا و کشورای خارجه بوده حالا همچین چیزی رو بگه اما.... اما....موافقید به جای عروسی بریم...... کربلا؟؟؟؟
امیرحسین _ شما امر بفرما.
یکم خجالت کشیدم و سرم رو انداختم پایین.
امیرحسین _ فکر کنم به هم محرمیم.نه؟ پس خجالت نداره بانو.
با لفظ بانو کیلو کیلو قند تو دلم آب میشد. دلم میخواست همونجا سجده شکر برم برای این عشق، برای این مرد، برای این آرامش.....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
❣دل نیستـــــ
❣هر آن دل که
❣ دلارام ندارد
❣بی روی دلارام
❣دل آرام ندارد
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_شصت_و_نهم
#الهم_الزقنا_ازینا☺️😋
#ح_سادات_کاظمی
#هوالعشق
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتادم
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
به روايت حانيه
اميرحسين_ سلام.
_ سلام. خوبيد؟
اميرحسين_ الحمدالله. شما خوبي؟
_ ممنون.
اميرحسين_ راستش، ان شاءالله دو هفته ديگه اردو راهيان نور از طرف مسجد هستش، ميخواستم ببينم اگه موافقيد با خانواده صحبت كنيم اگه اجازه دادن بريم.
واقعا ميمونم كه چي بگم ، سفري كه حسرتش از عيد به دلم مونده بود، سفري كه از وقتي با شهدا انس گرفته بودم شده بود آرزوي هر روز و شبم، با مردي كه شده بود همه دنيام، همه زندگيم.
اميرحسين_ الو؟؟؟؟
_ جانم؟
بعد از چند ثانيه سكوت ادامه ميده _ جونتون سلامت.فكر كردم قطع شده.
_ من از خدامه بيام. فقط اگه مامان ، بابا اجازه بدن.
اميرحسين_ اجازه ميدين من باهاشون هماهنگ كنم؟
_ ممنون ميشم.
اميرحسين_ پس فعلا بااجازتون.ياعلي
_ ياعلي.
گوشي رو قطع ميكنم ، سريع وضو ميگيرم، دو ركعت نماز شكر و بعد سجده ي شكري طولاني كه خدارو شكر ميكنم بابت مهربوني هاش، بابت همه نعمتاش .
بابت حضور اميرحسين، بابت اين آرامش ، غافل از طوفاني كه منتظرم ايستاده
.
.
دو هفته بعد
.
توي آينه نگاهي به خودم ميندازم، روسري آبي رنگي كه صورتم رو قاب كرده و سياهي كه روش نشسته، زيبايي خاصي داشت، كيف كوچيك مشكيم و ساک نسبتا کوچیکی که با کمک فاطمه آماده کردم رو از روي تخت برميدارم و از اتاق بيرون ميرم.
امیرحسین کنار بابا روی کاناپه نشسته و به سفارشات بابا درمورد اینکه حواسش به من باشه گوش میده ، مامان بابا هنوزهم فکر میکنن من بچم، خندم میگیره اما به لبخندی اکتفا میکنم و با صدای نسبتا بلندی خطاب به امیر حسین میگم، بریم؟
بابا و امیرحسین هردو به سمت من برمیگردن ، برق تحسين رو تو نگاه هردو به وضوح ميشه ديد.
بابا_ بريد به سلامت بابا جان.
اميرحسين با اجازه اي ميگه و به سمت من مياد، ساك رو از دستم ميگيره و به طرف در ميره
.
.
.
از مامان ، بابا خداحافظي ميكنيم به مسجد ميرسيم، فاطمه و اميرعلي هم همزمان با ما ميرسنن.
_ عليك سلام.كجا غيبتون زد؟
فاطمه _ چفيه ها دست من بود خونه جا گذاشته بودم😁.
_ خسته نباشي.
فاطمه_ سلامت باشي
.
.
.
سه هفته بعد
.
.
.
روي تخت قلطي ميزنم و خاطرات رو مرور ميكنم.
#خاطره_نوشت
چشمم به تپه نسبتا خلوتي ميخوره. بي توجه اميرحسين كه مدام صدام ميكنه به سمت تپه ميرم، چيزي رو احساس نميكنم، صدا گنگ و بي معني به نظرم ميرسن، حتي ديگه اشكي هم نمونده كه بخوام بريزم.
روی خاک ها میشینم ، مرور میکنم هرچیزی رو که این چند روزه شنیدم و دیدم ، اشک هام بی اجازه روانه صورتم میشن ، گریه نمیکنم زجه میزنم ، شهدا به خاطر حفظ حجاب از همه چی گذشتن ، رفتن که کسی چادر از سر بانوان این سرزمین نکشن ، اما من چی؟ من حتی حاضر نیستم چادری رو سرم باشه که یادگار مادرم حضرت زهراست.
با احساس کشیده شدن چادرم سرم رو بالا میارم.
امیرحسین کنارم زانو میزنه و بوسه ای روی چادرم میشینه.
من از این به بعد یه بانوی چادریم.
***********
از روی تخت بلند میشم و به پذیرایی میرم .
_ مامان کمک نمیخوای ؟ حوصلم سر رفته.
مامان_ الان که نه، کاری ندارم. میگم میخوای چند روز دیگه امیرحسین اینا رو دعوت کنیم که قرار عقد رو هم بزاریم؟ یک ماه دیگه سالگرد ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) هستش.
_ اره😍
مامان_ خب حالا. پس بزار بابا بیاد ببینم کی خونست. راستی خب عقدتون رو با فاطمه و امیرعلی هم میتونید بگیرید دیگه.
_ حالا بزار هماهنگ میکنیم.
به اتاق برمیگردم و سریع شماره فاطمه وو از تو مخاطبین پیدا میکنم. بعد از دوتا بوق صداش تو گوشی میپیچه.
فاطمه_ جونم؟
_ ببین میگم شما که میخواید سالگرد ازدواج حضرت فاطمه عقد کنید ، ماهم همون روزیم دیگه. موافقی باهم عقد کنیم یا مشهد یا گلزار شهدا 😍.
فاطمه_ نفس بکش. سلام
_ سلام.
یه دفعه با یه لحن ذوق زده تر از من گفت _ وای اره اخ جون. عالیه.
_ خجالت بکش. دختر انقدر برای ازدواج ذوق میکنه؟
فاطمه_ نه اینکه خودت ذوق نکردی😒
_ خب حالا. فعلا...
فاطمه_ ياعلي
_ یاحق.
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
گفته بودم دلبرم بهتر که چادر سر کنی
کعبه ی احرام من! با چادرت بانو تری
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_هفتادم
#ح_سادات_کاظمی
بسته ویژه ولادت اسطوره صبرواستقامتوشجاعت حضرت زینب کبری سلام الله علیها 👇👇👇👇👇👇التماس دعا همراهان عزیز 🌷🌷🌷
|⇦•هرچند نام نیک فراوان شنیدهایم..
#مدیحه_سرایی و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها سال ۹۸ _ حاج مهدی سلحشور•✾•
هرچند نام نیک فراوان شنیدهایم
نامی به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
ترکیب عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
بر دامنِ حسین و سر شانۀ حسن
این است رازِ زینتِ شیرِ خدا شدن
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلة العرب از عشق دم زند
از چشم یار قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
زن دیده ای از همۀ شهر مرد تر؟
از هرچه مردِ عشق بیابان نورد تر
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار..
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد..
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
زینب طلوعِ دیگری از نام فاطمه ست
یک جلوه از حقیقت مستور فاطمه ست
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین..
در پایمردی از همۀ مردها سر است
دختِ علی ست در رگ او خون حیدر است..
روزی که دل مجاورِ بانویِ عشق بود
حس کرد قبرِ فاطمه هم در دمشق بود
|⇦•روی دست عاشقی...
#مدیحه_سرایی و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها سال ۹۸ _ کربلایی حسین طاهری •✾•
روی دست عاشقی هرگز ندیدم منصبی
هر کسی عاشق نشد اصلاً ندارد مذهبی
عشق یعنی کیمیاگر ، عشق یعنی معجزه
مرگ یعنی زندگی بی عاشقی روز و شبی
آسمان عشق می ارزد به هر هفت آسمان
تا درخشان است در آن مثل زینب کوکبی
ای دلِ دیوانه خاکِ پای زهرا را ببوس
هر که این روزی ندارد تا بگردد زینبی
بنده ی آن شیر بانوی دلیرم که نشاند
حاء و سین و یاء و نون را همتش بر هر لبی
بانی سینه زنی و روضه و دَم زینب است
این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است
نور می بارد خدا کوثر به کوثر داده است
بر تمام آفرینش شور دیگر داده است
لرزه افتاده به جان اَبتران روسیاه
حق دوباره یک خدیجه بر پیمبر داده است
قدر زر ، زرگر شناسد ، قدر زینب را علی
دختر مرد آفرین را حق به حیدر داده است
هر چه در زهرا و حیدر هست را عیناً خدا
بی برو برگرد بر این شیر دختر داده است
جای لالایی چرا زهرا برای زینبش
نغمه جانم حسین جانم حسین سر داده است
چشم ثارالله روشن ، آمده هم سنگرش
آمده سرحلقه ی جان بر کفانِ لشکرش
کَس ندیده مثل زینب پای تا سر فاطمه
بعد زهرا هم به خانه داشت حیدر ، فاطمه
خلق و خویش ، مهربانیَّش ، حیا و عفتش
فاطمه در فاطمه در فاطمه در فاطمه
دشمن شیر خدا از غیرت او ذلّه شد
در نماز عشق کرده اقتدا بر فاطمه
دختری را مادری کرده است خیلی برتر از
مریم و آسیه و حوا و هاجر فاطمه
هرچه آمد بر سرش، دست کسی معجر نداد
فخر بر زینب کند تا روز محشر فاطمه
هر زمانی که عقیله رو به رویش می نشست
خویش را از آینه می دید بهتر فاطمه
خُلقاً و خَلقاً همه گفتند زهرا منظر است
پس مزار زینب کبری، مزار مادر است
عالمی محو کمال بی بدیل زینب است
عقل می نازد به خود وقتی عقیله زینب است
خوش به حال سوریه از او گرفته آبرو
خوش به حال علقمه ، ماهش کفیلِ زینب است
خوش به حال آن فدائی های مظلوم حرم
زنده ی جاوید شد هر کس قتیلِ زینب است
مژده آمد زائران کربلا را از بهشت
چایی شیرین موکب سلسبیلِ زینب است
این هزار و چارصد ساله خودِ توحید هم
ماتِ مات از جمله ی هذا القلیلِ زینب است
در مناجات سحر خوبان صدایش می کنند
عبد زینب هر که شد عبد خدایش می کنند
شاعر: #محمدحسین_رحیمیان
4_5974325016546773307.mp3
2.74M
|⇦•هرچند نام نیک فراوان شنیدهایم..
#مدیحه_سرایی و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها سال ۹۸ _ حاج مهدی سلحشور•✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
به شیعیان و دوستان ما بگویید که
خدا را به حقّ عمّهام
#حضرتزینبسلاماللهعلیها
قسم دهندکه فــرج را نزدیک گرداند!
شیفتگانمهدۍ،ج1،ص195
babolharam_taheri.mp3
3.49M
|⇦•روی دست عاشقی...
#مدیحه_سرایی و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها سال ۹۸ _ کربلایی حسین طاهری •✾•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
#مقام_معظم_رهبری_حفظه_الله:
حماسهای كه بیبی #زینب_كبری (سلام الله علیها) بهوجود آورد، #احیاكننده و نگهدارندهی حماسهی #عاشورا شد.
|⇦•دلِ مست، دلِ دیوونه..
#سرود زیبا ولادت عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها سال ۹۸ _ کربلایی حسین طاهری•✾•
دلِ مست، دلِ دیوونه
دَرِمیخونه رَوُونه
روزیِ همه عمرش رو
خدا امشب می رسونه
نمی ترسه دلِ عاشق، تویِ راه پیچ و خم باشه
خودِ مجنون میشه لیلی، اگه ثابت قدم باشه
قسم به مدافعانِ حرم
همه زندگیمُ میدم
به هوایِ زینب
قسم به فدائی هایِ حسین
می مونم به پایِ حسین
با دُعایِ زینب
ــــــ...ــــــ
اومده خواهرِ ارباب
بریزید گُل سَرِ ارباب
اومده که فقط باشه
زیرِ بال و پرِ ارباب
تماشایی شده امشب، نماز شُکرِ پیغمبر
امیرالمؤمنین میگه،بخدا رحمتِ دختر
ببین آرزویِ فاطمه رو
نورِ رویِ فاطمه رو
تو چشمایِ زینب
ببین پَرِ حوری و مَلَکُ
سَرِ اَهلِ نُه فلکُ
زیرِ پایِ زینب
قسم به مدافعانِ حرم
همه زندگیمُ میدم
به هوایِ زینب
قسم به فدائی هایِ حسین
می مونم به پایِ حسین
با دُعایِ زینب
ــــــ...ــــــ
صَدقه سَرِ خانومِ
نوکری هام بادَوُومِ
گدایی دَرِ این خونه
اعتبار و آبرومِ
با نگاهش می گردونه،اُموراتِ دو دنیارو
به حسینش یقین دارم،سفارش کرده ماهارو
بیا تا نفس داریم همیشه
بشینیم دو زانو پیشه
غُلامایِ زینب
بیا دلی که اسیرِ غَمِ
رَوُونه کنیم حَرَمِ
با صفایِ زینب
قسم به مدافعانِ حرم
همه زندگیمُ میدم
به هوایِ زینب
قسم به فدائی هایِ حسین
می مونم به پایِ حسین
با دُعایِ زینب
babolharam_taheri1.mp3
3.42M
|⇦•سرود زیبا ویژۀ ایام ولادتِ حضرت زینب کبری سلام الله علیها
صدایِ کی به گوش میرسه
کیه که عطر و بوش میرسه
کیه که با یه بار دیدنش
حسین به آرزوش میرسه
نماز شکری که علی داره می خونه
یعنی با دختر برکت اومد به خونه
بارونِ کوثرِ زینب
تمثالِ حیدرِ زینب
« علیا مخدره زینب .. »
نگینِ هشت و چار اومده
صلابت و وقار اومده
بنی اُمیه لرزید تنش
دوباره ذوالفقار اومده
حضرت زهرا رو بگیم «اُم ابیها»
زینب کبری رو بگیم «اُم اخیها»
قند مکررِ زینب
تاج برادرِ زینب
« علیا مخدره زینب .. »
صدایِ کی به گوش میرسه
کیه که عطر و بوش میرسه
کیه که با یه بار دیدنش
حسین به آرزوش میرسه
نماز شکری که علی داره می خونه
یعنی با دختر برکت اومد به خونه
بارونِ کوثرِ زینب
تمثالِ حیدرِ زینب
« علیا مخدره زینب .. »
یه لحظه که عبور می کنه
جهانُ غرق نور می کنه
اگه قسم به زینب بدیم
دیگه آقا ظهور می کنه
احمد و زهرا و علی و حسنینِ
خلاصۀ آل عبا عاشق حسینِ
پاک و مطهره زینب
خاتونِ محشره زینب
« علیا مخدره زینب .. »
صدایِ کی به گوش میرسه
کیه که عطر و بوش میرسه
کیه که با یه بار دیدنش
حسین به آرزوش میرسه
نماز شکری که علی داره می خونه
یعنی با دختر برکت اومد به خونه
بارونِ کوثرِ زینب
تمثالِ حیدرِ زینب
« علیا مخدره زینب .. »
*عقيلة العرب زينب مدد*
مداحی آنلاین - زن نگو بگو قهرمان عاشورا - سیدرضا نریمانی.mp3
5.01M
🌸 #میلاد_حضرت_زینب(س)
💐زن نگو، بگو قهرمان عاشورا
💐زن نگو، بگو بهترین زن دنیا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
👏 #سرود