eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.8هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی علیه السلام در یکی از دعاهاي نهج البلاغه است. " اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی" "خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری👌" یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، شرفم، انسانيتم، عدالتم، و.... گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.😔 و این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم👌 💕💜💕
🍃امیرالمومنین علیه السلام می‌فرمایند: 🍃انسان بابصیرت کسی است خوب بیندیشد و از تجارب دنیا عبرت بگیرد، سپس راه روشن را انتخاب کند....🖇 📚نهج البلاغه، خطبه١۵٢ 💕💚💕
☆∞🦋∞☆ میگفتـــــ : وَقتے تَنها شُدے با خُدا باش . . وَقتے هَم‌ ڪه‌ تَنها نَبودے بےخُدايےنڪُن! بےخُدا باشےضَرر میکُنے : ) -استاد‌پناهیان🌿 💕💛💕
در مقابله با مسائل زندگی آرام و صبور باشيد به خداوند شكايت نكنيد نگران آينده نباشيد به خدا اعتماد كنيد و همه چيز را به بزرگی و عشق او بسپاريد خداوند از همه مسائل ما بزرگـتر است... خدا راه‌حل مسائل ما را بهتر ميداند خدا از درون ما باخبر است مشكلات را از تخت پادشاهی پايين بكشيد و به خود بگوييد "خدا از همه چيز بزرگتر است" "خدا بر همه چيز تواناست" "خدا از همه چيز آگاه است" پس رها كنيد و رها شويد ... خداوند، با همه عظمت و شكوهش با همه بخشش و مهربانی‌اش با همه بزرگی و عشق خدايی‌اش همراه و يار و ياور ماست خود گفته است : "فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ" او به ما بسيار نزديک است و ما را اجابت می‌كند ... 💕💙💕
☆∞🦋∞☆ 🌿فرازے از وصیتـــــ نامه💌 هرخانمے ڪه چادر به سرڪند و عفتـــــ ورزد، و هر جوانے ڪه نماز اول وقتـــــ را درحد توان شروع ڪند، اگر دستم برسد سفارشش را به مولایم امام حسین(علیه السلام) خواهم ڪرد و او را دعا مے ڪنم.. 🌿 💕🧡💕
🌸ازهم بگشای 💗دیده را با صلوات 🌸با خنده بگو 💗شکر خدا را صلوات 🌸برگی بزنی بار دگر 💗دفتـر عمـر 🌸صبحست و بگو 💗محفل ما را صلوات 🌸''اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد وآل مُحَمَّد وَ عجِّّل فرجهُم🌸
گویند در عصر سليمان نبی پرنده اى براى نوشيدن آب به سمت بركه اى پرواز كرد، اما چند كودک را بر سر بركه ديد، پس آنقدر انتظار كشيد تا كودكان از آن بركه متفرق شدند. همين كه قصد فرود بسوى بركه را كرد، اينبار مردى را با محاسن بلند و آراسته ديد كه براى نوشيدن آب به آن بركه مراجعه نمود . پرنده با خود انديشيد كه اين مردى باوقار و نيكوست و از سوى او آزارى به من مُتصور نيست. پس نزديک شد، ولی آن مرد سنگى به سويش پرتاب كرد و چشم پرنده معيوب و نابينا شد. شكايت نزد سليمان برد. پیامبر آن مرد را احضار کرد، محاكمه و به قصاص محكوم نمود و دستور به كور كردن چشم داد. آن پرنده به حكم صادره اعتراض كرد و گفت: چشم اين مرد هيچ آزارى به من نرساند، بلكه ريش او بود كه مرا فريب داد! و گمان بردم كه از سوى او ايمنم پس به عدالت نزديكتر است اگر محاسنش را بتراشيد تا ديگران مثل من فريب ريش او را نخورند... 💕🧡💕
💗🍃 امام خامنه اے : این حدیث تنم را لرزاند امام صادق ع فرمود: اگر یڪ نماز صبحت قضاشودڪل دنیاطلاشود و در راه خدا بدهے جبران نمے شود.😱😳 😊👌 🌸🍃🌸🍃🌸 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
‍ ‍ ‍ 🥀 چند روزی گذشت و کم کم محدثه به من عادت کرد.یک شب که یک لباس قشنگ پوشیده بودم و با دخترم ست کرده بودم، کارن اومد خونه با دست پر. _بیا خانم برات سورپرایز دارم. با ذوق رفتم سمتش و گفتم:چی؟چی؟ _اول چایی.. با ناز، محدثه رو دادم بغلش و گفتم:چشم آقا. رفتم دو تا فنجون چای ریختم با بیسکوییت و آب نبات گل محمدی بردم برای آقامون. _بفرمایین همسری. نشستم کنارش که دستش دور کمرم حلقه شد. _ممنون خانمم. خب خدمتت عرض شود که چمدون ببند میخوایم بریم مسافرت. با ذوق از جا پریدم و گفتم:وای آخ جون کجاااا؟ لبخندی گوشه لبش نشست و گفت:زیارت آقا. میریم مشهد من قول دادم اگه خوب شب نذرمو ادا کنم خانمی. شوکه شده بودم. من همیشه آرزوی دیدن صحن و سرای حرم آقا رو داشتم حالا قراره با همسرم و دخترم عازم مشهد بشیم. پریدم بغلش و گونشو بوسیدم. _وای ممنون آقایی. خیلی خوشحالم کردی نمیدونم چجوری تشکر کنم. _لازم به تشکر نیست عزیزم همینکه تو زندگیمی کافیه. بودنت برام یه دنیا ارزش داره. خیلی خوشحال بودم. زندگیم طبق روالم بود و این خوشحالم میکرد. محدثه رو بغل کردم و با خوشحالی چرخوندمش دور خودم. _عاشقتونم عشقای من. کارن هم گفت:ما هم عاشقتیم خانومی. شب خیلی خوبی بود. با خوشحالی و خنده و شوخی گذشت و صبح روز بعدش، بعد از رفتن کارن شروع کردم به جمع کردن چمدون. پروازمون فردا صبح ساعت۸بود. به مامان و مادرجون زنگ زدم خبر دادم. کلی خوشحال شدن. اما عمه مثل همیشه خودشو پنهون کرد و باهام حرف نزد. منم با خودم گفتم عیب نداره شب میریم دیدنشون. شب کارن اومد و راهیش کردم بریم به مامانش سر بزنیم. خودش اصلا دوست نداشت اما راضیش کردم بالاخره. عمه برخورد خوبی باهامون نداشت اما اومد پیشمون نشست و از اول تا آخر جز چند تا کلمه معمولی حرفی نزد. آخرم موقع رفتن فقط گفت سفرتون بی خطر. ما هم تشکر کردیم و رفتیم. شب زود خوابیدیم تا صبح موقع رفتن کسل نباشیم. میدونستم کارن هنوز مسلمون نشده برای همین واسه نماز بیدارش نکردم و خودم به تنهایی نماز خوندم. تو نماز کلی از خدا تشکر کردم بخاطر اینکه سلامتیم رو دوباره به دست آوردم و دعا کردم تا کارن هم به زودی زود به راه راست برگرده. 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
‍ ‍ ‍ ‍ 🥀 ساعت۶ونیم صبح بود که اول محدثه رو حاضر کردم و بعدش کارن رو بیدار کردم. _کارن جان؟ عزیزم بیدار شو ساعت یک ربع هفته‌. آروم چشماشو باز کرد و لبخند زد. _خوشا آن صبحی که چشمم در چشمانت باز شود. با ناز خندیدم و گفتم:سر صبحی شاعرم شدیا. پاشو دیر شد آقا. دستشو گذاشت رو چشمش و گفت:چشم بانو. رفتم مسواک و خمیر دندون و شامپو هم برداشتم و گذاشتم تو چمدونا. همه وسایلمون شد دو تا چمدون و یک ساک دستی کوچیک. حاضر که شدیم چراغای خونه رو خاموش کردم و همراه کارن و دخترم از خونه رفتیم بیرون. تا فرودگاه با ماشین رفتیم و ماشین رو تو پارکینگش پارک کردیم. پروازمون بدون تاخیر پرید و منم با ذوق فقط لحظه شماری میکردم برای رسیدن به مشهد. دل تو دلم نبود که حرم آقا رو ببینم. خیلی خیلی خوشحال بودم و این حال خوبم رو مدیون کارن بودم. وقتی هواپیما نشست اولین نفرایی بودیم که پیاده شدیم و با تاکسی خودمون رو به هتل رسوندیم. _کارن بریم حرم. _بزار خستگیمونو در کنیم خانمی. شب میریم کار دارم. رو حرفش حرف نزدم و تا شب با دل بی قرارم سر کردم. ساعت۸بود که سه نفری پای پیاده راه افتادیم سمت حرم. گنبد آقا که به چشمم خورد اشک تو چشمام جمع شد و بغض گلومو گرفت. وارد حرم که شدیم اشکهام بی هوا جاری شد رو گونه هام. دستمو به نشونه ادب رو سینه ام گذاشتم و با چشمای تر زل زدم به ضریح طلایی آقا. زیر لب زمزمه کردم:السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا. السلام علیک یا غریب الغربا یا معین الضعفا و الفقرا.. یا امام رضا قربونت برم که طلبیدی بیایم حرمت. از ته ته قلبم خوشحالم. ممنونم که منو برگردوندی به زندگی و یک عمر دوباره بهم دادی. پیش تو و خدا حسابی شرمنده و خجالت زده ام. سلام که دادم برگشتم سمت کارن دیدم صورت اونم خیسه. رفتیم جلوتر و تو صحن جمهوری وقتی نشستیم، کارن رفت یک روحانی آورد و نشستن کنارمون. _سلام خواهر. _سلام حاج آقا. خوب هستین؟ _ممنونم شکر خدا. محدثه رو پام خوابش برده بود. با تعجب کارن رو نگاه کردم و گفتم:برای چی ایشون رو آوردی؟ دستشو گذاشت رو بینیش ‌ گفت:هیس الان میفهمی‌. _حاج آقا شروع کنین. _آقا کارن مطمئنی؟ _بله. _تحقیقاتو کردی؟ _بله حاج آقا یک ذره هم شک ندارم. حاج آقا دو زانو نشست و گفت:بسیار خب. اعوذ باالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. هرچی که من میگم تکرار کنین لطفا. مات و مبهوت نگاهشون میکردم. صحنه قشنگی بود. کارن دوزانو نشسته بود رو به ضریح و دست گذاشته بود رو سینه اش‌. _الله اکبر اشهد ان لا الٰه الا الله اشهد ان محمدً رسول الله اشهد ان علیاً ولی الله اشهد ان علیاً حجة الله کارن دستشو بالا برد و تکرار کرد همشو. حاج آقا لبخندی زد و گفت:مبارکه کارن جان. مسلمون شدنت مبارک بعد بهم دست دادن.‌ حاج آقا که رفت، برگشت طرفم و با چشمای خیس از اشکش گفت:تبریک نمیگی خانمی؟ دستشو گرفتم و با خوشحالی و اشک گفتم:مبارکه عزیزم.. تولد دوباره ات مبارک عشقم تو شب تولدش مسلمون شده بود. شبی که انگار تازه متولد شده بود و من چقدر از این بابت راضی و خوشحال بودم. خدایا شکرت... 🍃 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
﷽❣ ❣﷽ آقــاے خــوبم هرجا کہ هسٺـے باهـزاران عشـق ســـلام ... اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا بَقِيَّةَ اللهِ اَلاعظم
امام علی(ع): 🌼گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است... هر كس بد اخلاق باشد، روزى اش تنگ مى شود.. 🌼آدم بد اخلاق بسيار خطا میكند و زندگى اش تلخ میشود.. 📚غررالحكم،ح ۸۰۲۳ و۱۶۰۴
🔻ما راه علاجمان حرم درمانےسٺ دریاے میان طوفانےسٺ 🔻زیر سر اشڪهاے چشم من وتوسٺ وقتے ڪه هواے بارانےسٺ ❣️🍃 ❤️
به تاريخ های روی سنگ قبر نگاه کنید: "تاريخ تولد- تاريخ مرگ" آنها فقط با يك خط فاصله از هم جدا شده اند، همين خط فاصله كوچك نشان دهنده تمام مدتي است كه ما روي كره زمين زندگي كرده ايم، ما فقط به اندازه يك " خط فاصله" زندگي مي كنيم! و ارزش اين خط كوچك را تنها كساني مي دانند كه به ما عشق ورزيده اند. آنچه در زمان مرگ مهم است پول و خانه و ثروتي كه باقي مي گذاريم نيست، بلكه چگونه گذراندن اين خط فاصله است. بياييد به چرايى خلقتمان بيانديشيم بياييد بيشتر يكديگر را دوست داشته باشيم 👈 دير تر عصباني شويم 👈 بيشتر قدرداني كنيم 👈 كمتر كينه توزي كنيم 👈 بيشتر احترام بگذاريم 👈 بيشتر لبخند بزنيم و به ياد داشته باشيم كه اين " خط فاصله" خيلی كوتاه است! ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
حسیـ♡ــن جانم🍃 جز بر در تو بستہ نمےشوم از هر گروه و دستہ و رستہ نمےشوم تا ز غمٺ اےحسین من در روز حشر سرشڪسته نمےشوم 🌹❣️
✴️ یکشنبه 👈26 اردیبهشت / ثور 1400 👈4 شوال 1442👈 16 می 2021 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🗡 وقوع جنگ حنین " 8 هجری " . ⭐️احکام دینی و اسلامی . ❇️ روز مبارک و شایسته ای برای امور زیر است : ✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج . ✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن . ✅ تجارت و داد و ستد . ✅ صید و دام گذاری . ✅ وسیله سواری خریدن . ✅ و صلح و آشتی دادن خوب است . 👼 زایمان خوب و نوزادش صالح و مبارک و محبوب خواهد شد .ان شاءالله ✈️ مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز : قمر در برج سرطان است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️ لباس نو پوشیدن . ✳️ امور زراعی و کشاورزی . ✳️ ایجاد کانال . ✳️ بذر افشانی . ✳️ درختکاری . ✳️ حمام رفتن . ✳️ و سر تراشیدن نیک است . 💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند به قسمت و روزی خود راضی باشد . ان شاءالله ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث غم و اندوه است . 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، باعث درد در سر می شود . 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸
🇮🇷 نشناختن نامزد اصلح در انتخابات 🔷س 5446: وظیفه کسانی که در میان نامزدهای ، را نمی شناسند، چیست؟ ✅ج: اگر خودشان نمی توانند به شناخت برسند، از راهنمایی و مشورت افراد و مورد اعتماد استفاده کنند؛ بنابراین هیچ کسی نباید بگوید چون افراد را نمی شناسم، نمی دهم؛ همه باید با اتکاء به خداوند، وارد میدان شوند و رأی دهند.
یک نکته از سیاست👇👇👇👇👇
❌✅ سه کار مهمی که نیروهای عزیز انقلابی از الان تا باید انجام دهند ✅❌ 💠 ثبت نام ها تمام شد و الحمدلله عزیزان خوب انقلابی ای به خواست هوادارن فهیم و نظام دوست خود لبیک گفتند و در ثبت نام فرمودند ، آنها وظیفه ثبت نامی که من و شما از آنها خواستیم را انجام دادند ، حالا ما هم باید به وظایف خود عمل کنیم. 👈 اما چه وظایفی❓ 1️⃣ با تمام قدرت و توان ، دفاع از اصل انقلاب و عمل به فرمایش رهبری در ایجاد امید به مردم برای حضور پرشور در که طبق حرف صریح رهبری، اولویت اول را دارد که متاسفانه این روزها ما بیشتر درگیر دفاع از افراد مورد نظر خود بودیم تا عمل به این وظیفه!!! 2️⃣ دفاع علمی و مستند و به دور از حاشیه و احساسات از کاندیدای مورد نظر خودمان ، البته با در نظر گرفتن احترام به دیگر کاندیداهای انقلابی 3️⃣ به هیچ عنوان به هیچ عنوان نگوئیم که چون کاندیدای انقلابی ما خوب است ، پس دیگر کاندیداها باید به نفع او کنار بکشند. 👈👈 این جمله ، تحریک کننده ترین جمله ممکن می تواند باشد و باعث درگیری و بحث های بیهوده بین نیروهای عزیز انقلابی می شود.سال 92 از این بحث ها زیاد داشتیم و اثر منفی اش هم دیده شد!!! 👌 چه کار به کار دیگران داریم؟ از عقیده خود و کاندیدای مورد حمایت خود دفاع کنیم ، خود این کاندیداهای انقلابی ثبت نام کننده الحمدلله اینقدر با کمالات هستند که بفهمند چه کنند و احتمال زیاد برخی از آنها هم برای مناظره و افشای فسادهای برخی رقیب ها آمده اند تا آن رقیب ها نتوانند با مظلوم نمایی رای جمع کنند ، و احتمالا این عزیزان انقلابی بعد مناظره به نفع دیگران کنار می روند . 👈 بحث کردن روی اینکه فلانی باید کنار برود و ... نه تنها بیهوده است، بلکه باعث تنش بین نیروهای خودی می شود . حواسمان هم باشد که این ترفندی مهم از سوی رقیب است که تا می تواند به دنبال انجام آن خواهد بود . پس به دام آنها گرفتار نشویم. 💠 اولویت را فراموش نکنیم، اولویت طبق فرمایش رهبری ، دعوت از مردم برای حضور پرشور و تبیین نتایج آن است، انقلاب را برای مردم تبیین کنیم تا حضور بیشتر شود ، آن وقت قطعا خودشان به کاندیدایی انقلابی رای خواهند داد.
یک نکته از سیاست👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبر انقلاب: حضور مردم در انتخابات، بر توانایی‌ها و قوّت آن دولت منتخب تأثیر زیادی دارد؛ بالاخره یک دولتی انتخاب خواهد شد، یک رئیس‌جمهوری انتخاب میشود و دولتی تشکیل میدهد؛ هر چه پشتوانه‌ی او بیشتر باشد، قوی‌تر باشد، قطعاً بهتر است و قدرت بازدارندگی کشور را بالا میبَرد، امنیّت میدهد به کشور، برای کشور آبرو ایجاد میکند. بنابراین مشارکت، خیلی مهم است. ۱۴۰۰/۲/۲۱
🇮🇷وظیفه روحانیون و خواص در شناسایی اصلح در انتخابات 🔷س 5447: وظیفه روحانیون و خواص در قبال شناساندن فرد اصلح چیست؟ آیا از لحاظ شرعی تکلیفی بر عهده آنها می باشد؟ ✅ج: همگان به ویژه خواص و علما وظیفه دارند با حداکثر دقت افراد اصلح را با حجت شرعی شناسایی کرده و به مردم معرفی کنند و مردم را در انتخاب درست یاری دهند. عدم دخالت خطرناک است؛ دخالت بدون بصیرت و حجت هم خطرناک است. 📕منبع: leader.ir
‼️صحبت کردن درباره کاندیداها 🔷س 5448: در ایام جهت شناخت کاندیدای مناسب، می‌بایست نواقص و عیوب و امتیازات آنها را در گذشته و حال تفحص کرد تا فرد لایق را پیدا نمود، آیا صحبت کردن پشت سر کاندیداها برای انتخاب فرد اصلح، ‌ جایز است؟ ملاک چیست؟ ✅ج: در امور مربوط به انتخابات در حد مشاوره، اشکال ندارد 📕منبع: leader.ir
|⇦•صحبت از خانِ کریم استُ.. و توسل به کریم اهل بیت امام مجتبی علیه السلام ویژۀ هشتم شوال سالروز تخریب بقیع به دست وهابیتِ ملعون به نَفسِ حاج حسن شالبافان •✠• اَلسَّلامُ عَلَیکمْ یا اَهْلَ بَیتِ النُّبُوَّة اَلسَّلامُ عَلَیک یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .. صحبت از خانِ کریم استُ تهی دستیِ ما دستها گرم قنوتند، زِ حاجت لبریز گوشِ این طائفه آوای گدا نشنیده است قبلِ گفتن شده کاسه زِ اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضَریحش نرسید *اونایی که مدینه رفتن حرف منو متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر بقیعُ باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکِ، بعدِ نمازِ صبح درایِ بقیع باز میشه باید بیای پشتِ ابن میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی .. نه رواقی .. نه گنبدی ..* دستهایم دم صبحی به ضَریحش نرسید مثلِ شمعی به تمنایِ حرم آب شدم بیشتر حرفِ حسن بود میانِ سخنم اربعین نزدِ حسینش که شرفیاب شدم *چه شلوغِ بابُ الحسین ولی حسن یه زائرم نداره .. چه ضریحی داره حسین ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..* خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد نام او را به رویِ سنگ یَمن بنویسند بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد تا به رویِ کفنش نام حسن بنویسند جگر سنگ شود آب اگر گریه کند شرح وقتی بدهد او جگرِ سوخته را روضه اش کوچه ی تنگی ست نمیداند که میخ را گریه کند یا که در سوخته را !! بیت الاحزان نگاهش شده راوی غم قصه رد شدن آینه و کینه ی سنگ با کنایه بنویسید که آیینه شکست دستِ سنگینُ فدکنامه و یک کوچه تنگ گرچه لایُوم کَیومَک به رویِ لب دارد گرچه او در غم غارت شدن خلخال است تن غارت زده شاه شهادت بدهد روز هجر حسنش سخت تر از گودال است شاعر : محسن حنیفی ایام تخریبِ بقیعِ بریم مدینه .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع ، بعضی از بزرگان و شیعیانِ مدینه میگن به ما دستور دادن باید خودتون این قبرا رو خراب کنید .. میگن ما اول قبول نمیکردیم، زیرِ بار نمیرفتیم! ما بیاییم قبرِ آقامونُ خراب کنیم!! شیخ العَمری از بزرگانِ علمایِ مدینه ست میگه بعد از اصرارِ این نانجیبا در عالم رویا امام حسنُ دیدن .. آقا بهشون امر کردن ، شیخ عَمری خودتون برید قبرها رو خراب کنید .. بچه سیدا ببخشید منو .. _آقا چرا؟!! فرموده باشند لااقل اگه شما خراب کنید گریه میکنید .. اگه اینا قبرهارو خراب کنند ناسزا میگن .. این بقیع چه صحنه هایی به خودش دیده .. اینجا اومدن قبرهارو خراب کردن من یه صحنه ی دیگه ام بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه روزی ام خبر آوردن برا مولا آقا چه نشستی، این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع آقا میخوان بدنِ زهرا رو نبش کنند ... یه وقت دیدن قهرمانِ خیبر بلند شد ذوالفقارُ برداشت، دستمالِ زردُ به پیشانی بست با غضب وارد بقیع شد .. اول از همه اون نانجیبُ بلند کرد به زمین زد نشست رو سینه ش .. فرمود اگه نیشِ کلنگی امروز به زمین بخوره خونِ همه تونُ میریزم .. اون یکی نامرد صداش زد گفت فلانی بیا بریم ، همه رفتن .. ابنجا مولا شنید میخوان به بدنِ فاطمه جسارت بشه طاقت نیاورد .. امان از اون ساعتی زینب نگاه کرد دید ده نفر اسب هاشونُ نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه ام زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقد این نیزه ها رو به زمین زدن .. یه وقت دیدن یه قنداقه ... ای حسین .. شفای همه مریضا بعضی ها نقل کردن دو تا سر به نیزه بسته شده بود .. یکی سرِ این شش ماهه .. گریه کنا، دیدن یه سرِ دیگه ام هر کاری میکنن رو نیزه قرار نمیگیره .. میدونی سرِ کی بود؟! سرِ علمدارِ کربلا بود .. آخه نامرد چنان با عمودِ آهن زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله ..