eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
این حکایت را باید سر لوحه ی زندگیمان قرار دهیم: ‏به ملانصرالدین گفتند آش بردن گفت : به من چه؟! گفتند آخه خونه شما بردن، گفت : به شما چه؟؟ یاد بگیریم در زندگی و کار دیگران تجسس نکنیم
شهید مصطفی چمران به روایت همسرش« غاده» قسمت1⃣2⃣ به هرحال ، تصمیم گرفتم بمانم تا آخر و برنگردم . البته به سردشت که رفتیم ، من به اکیپ بیمارستان ملحق شدم . نمی توانستم بیکار بمانم . در کردستان سختی ها زیاد بود. همان ایام آقای طالقانی از دنیا رفتند و برگشتیم تهران . در تهران برایم خیلی سخت بود و من برای اولین بار مصطفی را آنطور دیدم، با نگرانی شدید . منافقین خیلی حمله می کردند به او . عکسی از مصطفی کشیده بودند که در عینکش تانک بود و شلیک می کرد ، خیلی عکس وحشتناکی بود . من خودم شاهد بودم این مرد چقدر با خلوص کار می کرد ، چقدر خسته می شد ، گرسنگی می کشید ، اما روزنامه ها اینطور جنجال به پا کرده بودند. در ذهن من هیچ کس درک نمی کرد مصطفی چه کارهایی انجام میدهد . از آن روز از سیاست متنفر شدم . به مصطفی گفتم: باید ایران را ترک کنیم . بیا برگردیم لبنان . ولی مصطفی ماند. به من می‌گفت: فکر نکن من آمده ام و پست گرفته ام ، زندگی آرام خواهدبود. تا حق و باطل هست و مادام که سکوت نمی کنی ، جنگ هم هست . بالاخره پاوه آزاد شد و من به لبنان برگشتم . همین قدر که گاهگاهی بروم و برگردم راضی بودم و مصطفی دقیق کارهایی را که باید انجام می دادم می گفت . سفارش یک یک بچه های مدرسه را می کرد و می خواست که از دانه دانه خانواده شهدا تفقد کنم . برایشان نامه می نوشت . می‌گفت: بهشان بگو به یادشان هستم و دوستشان دارم . مدام می گفت: اصدقائنا ، دوستانم ، نمی خواهم دوستانم فکر کنند آمده ام ایران ، وزیر شده ام ، آن ها را فراموش کرده ام . یک بار که در لبنان بودم شنیدم که عراق به ایران حمله کرده خیلی ناراحت شدم . جنگ کردستان که تمام شد خوشحال شدم . امید برایم بود که کردستان الحمدلله تمام شد ... ادامه دارد...
امام على عليه السلام: آيا كسى هست كه پيش از فرا رسيدن مرگش، از خواب بيدار شود؟ أ لا مُنتَبِهٌ مِن رَقدَتِهِ قبلَ حينِ مَنِيَّتِهِ؟ غررالحكم حدیث2751
9⃣ 10 🌸🍃استاد پناهیان پدرومادر باید برای همدیگه← ابهت→ تامین کنند. ❌نه اینکه هرکس برای خودش ابهت تامین کنه ✅ یکی از دانشجوهام به زور بابا و مامانشوآورده بود دانشگاه گفت با اینا صحبت کنین ،بخدا ما پدرمون درومد از دعواهای اینا گفتم خب،چیشده اخه؟ خانوم گفت: ببین این چه اخلاقی داره هی میخواد غرور خودشو، ثابت کنه. همش باید حرف اون باشه 😤❌ گفتم ،ایشون فکر می‌کنه کسی آدم حسابش نمیکنه👈واسه همینه دادمیزنه،عربده می‌کشه که کسی آدم حسابش بکنه ✅😪 👈خانوم،شمابرگرد بگو ایشون سلطان ما هستندایشون فرمانده ی ما هستند،فرمانده ی کل قوای خونه ایشون هستند،ایشون نماینده‌ی مقام معظم رهبری در بیت ما هستند 😍😊👑 قشنگ حسابی تحویلش بگیر،👌 آقا ،شمام قول بده ایشون تحویلت گرفت داد نزنی 😊 ،گفت خدا وکیلی اگر نیش نزنه به من منم داد نمیزنم ،من چه غُد بازی دارم انجام بدم اخه؟؟!!. 😒 به همین سادگی تموم شد،😊 💢اما به اون آقام گفتم ، این دلیل نمیشه بگیم حالا چون این خانوم داره غرور شمارومیشکنه👈 شماهم عربده بکشی، 🔥❌ 🔰خانوم شما غرورشو تامیین کن تا برای حفظش داد نزنه آقا،شماهم★محبوبیت★ این خانوم رو فراهم کن👌 خانوما باید"❤️دوستت دارم❤️" از آقاشون بشنون گفت: من نمیتونم بگم دوستت دارم، ←غرورم اجازه نمیده 😤 خب این همه زحمت میکشم معلومه که دوسشون دارم گفتم ؛نه برادر من معلوم نیست😐 یواشکی در گوشش بگو ؛از صبح تا حالا من خیلی {دلم برات تنگ شده بودااااا} ❤️ آی این خانم نـــــرم میشه مطمئن باش دیگه نیشــِت نمیزنه ✅❤️
❤ به تو دل بستم و غير تو ڪسے نيست مرا جز تو اى جان جھان دادرسے نيست مرا عاشق روے توام اے گل بى‌مثل و مثال بہ خدا غير تو هرگز هوسے نیست مرا 💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فَقُل حَسبی الله اللهم احفظ قائدنا الامام الخامنه‌ای 
📚 👈 برکت دعای مادر محمد بن علی ترمذی، از عالمان ربانی و دانشمندان عارف مسلک بود. در عرفان و طریقت، به علم بسیار اهمیت می داد؛ چنان که او را حکیم الاولیاء می خواندند. در جوانی با دو تن از دوستانش، عزم کردند که به طلب علم روند. چاره ای جز این ندیدند که از شهر خود، هجرت کنند و به جایی روند که بازار علم و درس، در آن جا گرم تر است. محمد، به خانه آمد و عزم خود را به مادر خبر داد. مادرش غمگین شد و گفت: ای جان مادر! من ضعیفم و بی کس و تو حامی من هستی؛ اگر بروی، من چگونه روزگار خود را بگذرانم. مرا به که می سپاری؟ آیا روا می داری که مادرت تنها و عاجز بماند و تو دانشمند شوی؟ از این سخن مادر، دردی به دل او فرود آمد. ترک سفر کرد و آن دو رفیق، به طلب علم از شهر بیرون رفتند. مدتی گذشت و محمد همچنان حسرت می خورد و آه می کشید. روزی در گورستان شهر نشسته بود و زار می گریست و می گفت: من این جا بی کار و جاهل ماندم و دوستان من به طلب علم رفتند. وقتی باز آیند، آنان عالم اند و من هنوز جاهل. ناگاه پیری نورانی بیامد و گفت: ای پسر! چرا گریانی؟ محمد، حال خود را باز گفت. پیر گفت: خواهی که تو را هر روز درسی گویم تا به زودی از ایشان در گذری و عالم تر از دوستانت شوی؟ گفت: آری، می خواهم. پس هر روز، درسی می گفت تا سه سال گذشت. بعد از آن معلوم شد که آن پیر نورانی، خضر (ع) بوده و این نعمت و توفیق، به برکت رضا و دعای مادر یافته است. 📗 ✍ عطار نیشابوری 💕💛💕
بچه ھا بگردید یه رفیق خـــــدایی پیدا ڪنید یه دوستـــــ پیدا ڪنید ڪه وسطِ‌ میدون‌ مـــــینِ‌ گناه، دستتون‌ رو بگیره ‍🌸 َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج 💕🧡💕
🌷نصیحت جبرئیل به پیامبر ص: جَآء جَبْرَئِيلُ علیه السلام إلَی‌ النَّبِيِّ صَلَّی اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ: یَا مُحَمَّدُ عِشْ مَا شِئْتَ فَإنَّكَ مَيِّتُ! وَأَحْبِبْ مَنْ شِئْتِ فَإنَّكَ مُفَارِقُهُ! وَاعْمَلْ مَا شِئْتَ فَإنَّكَ مَجْزِيُّ بِهِ! وَاعْلَمْ أَنَّ شَرَفَ الْمُؤْمِنِ قِيَامُهُ بِالْلَيْلِ، وَ عِزَّهُ اسْتَغْنآئُهُ عَنِ الناس بحار الانوار، ج ۱۷، ص ۵ رسول خدا ص به جبرئیل فرمودمرانصیحت کن. جبرئیل گفت: ۱.هرچقدر میخواهی زندگی کن فقط بدان که آخرش مرگ است ۲. هرچیز رامیخواهی دوست داشته باش، فقط بدان که ازش جدا میشی ۳. هر عملی بکنی نتیجه شو میبینی 🌷 شرف مومن به نمازشب است وعزتش به بی نیازیش ازمردم است
🌹🌹 راه عاشقی غزل آرایہ‌ اے کم داشت بـے تو جهان سرمایہ اے کم داشت بـے تو... بہ دست بر زمین افتاده سوگند شهادت آیہ اے کم داشت بـے تو... اللهم عجل لولیک الفرج
♻عرق زنان چادری سه جا نور میشود: 🔊آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: اگر زنان چادری می خواستند نشانشان می دادم عرقی که در فصل گرما به خاطر حفظ حجاب می ریزند، دانه دانه اش خورشید است. شما خورشید خدا هستید. و ایشان این روایت را از کتاب ثواب الاعمال نقل میکردند عرقی که زن زیر چادر می ریزد سه جا برای او نور میشود: 🔴 در درون قبر ⭕در برزخ 🔴در قیامت ⚠و اگر زنان بی حجاب از من می خواستند همین الان نشانشان میدادم که این موی سر که به نامحرم نشان می دهند آتش است. آنها در آرایش زیبایی نیستند، بلکه در آرایش آتش هستند. 💕💛💕