eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.4هزار دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
18.9هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
در يكى از شهرهاى غرب ايران دو خواهر زندگى مى كردند، يكى از آنها فريب شيطان صفتى را خورد و به راه فحشاء كشيده شد و تمام جوانيش را در اين راه صرف كرد، خواهر ديگرش شوهر اختيار كرد و داراى خانه و زندگى و فرزند شد و همواره نسبت به خواهر فريب خورده اش باتكبر و غرور و بى اعتنايى رفتار مى كرد روزهاى جوانى سپرى گرديد و خواهر فريب خورده پير و فرتوت و درمانده شده و ممرّى براى مخارجش نداشت . شبى از شبهاى زمستان كه برف مى باريد و هوا به شدت سرد بود گرسنگى و سرما و درماندگى او را وادار نمود كه نزد خواهرش برود و از او استمداد كند، در خانه خواهر را زد، خواهرش در را باز كرد تا او را ديد با نفرت تمام در را بست و به او گفت برو قحبه . خواهر فريب خورده بادلى شكسته برگشت و در حالى كه بيمار بود و پول تهيه نان و سوخت شبش را نداشت به طرف خانه اش رفت و مرتبا به خودش مى گفت :(برو قحبه ) و از كردهاى خود پيشمان و خود را سرزنش مى كرد و ناله ها داشت . سرما و بوران و گرسنگى و بيمارى سر انجام او را از پا درآورده ، پس از مرگش خواب او را ديدند كه در باغى گردش مى كند. پرسيدند جايت چطور است ؟ گفت: خوب است آن شب وقتى از همه جا نوميد شدم و خواهرم مرا با بى رحمى از خودراند از خداى بزرگ عذر و توبه كج روي هايم را خواستم و با پشيمانى تمام استغفار كردم و با خداى خودم راز و نيازى داشتم كه بعد از چند لحظه بعد مرا به اين باغ آوردند. نبايد از رحمت حق نوميد شد. يارب به در تو روسياه آمدم بردرگه تو به اشك و آه مده ام اذنم بده ، راهم بده اى خالق من افكنده سرو غرق گناه آمده ام عمرم به گناه و معصيت شد سپرى با بار گنه حضور شاه آمده ام گم كرد ره و منزل پرخوف و خطر طى كرده بسوى ، شاهراه آمده ام يارب تو كريمى و رحيمى و عطوف با عذر خطا و اشتباه آمده ام غفّار توئى ، صمدتوئى ، بنده منم محتاجم و با حال تباه آمده ام
در كتاب المستطرف جلد 1 صفحه 147 نوشته بود: يكى از ملاحان و قايقرانان رود نيل كه شغل رسميش عبور دادن مردم از آب به خشكى بوده نقل مى كرد: روزى پيرمردى با وقار در حالى كه روپوشى پشمين دربرداشت و عصا و ظرف آبى هم به دست گرفته بود به من رسيد و پس از سلام گفت : ممكن است مرا عبور دهى و به آن طرف رودخانه برسانى ؟ گفتم : آرى ، پس بى درنگ به قايق و زورق سوار شد، منهم او را عبور دادم . همينكه خواست پياده شود، ديدم آن روپوش و عصا و ظرف آب را پيش من گذاشت و گفت : اينها پيش تو امانت باشد و بدان كه فردا هنگام زوال من در كنار اين درخت از دنيا خواهم رفت و تو اين مطلب را فراموش مى كنى ، اما از تو خواهشى دارم كه هروقت متذكر شدى و به يادت آمد، بيا و مرا غسل ده و با همان كفن كه زير سردارم بدنم را كفن نمائى و بعد هر كه راديدى كه از تو تَرَكِه مرا طلبيد همين روپوش و عصا و ظرف آب را به او تسليم نما، مبادا كه او را كوچك شمارى و نسبت به او بى احترامى كنى . پيرمرد بعد از اين سخنان به راهش ادامه داد من در حالى كه از سخنانش مبهوت و حيران بودم و باقى مانده آن روز و شب تا هنگام خواب ، گفتار آن پيرمرد محترم به خاطرم بود، ولى بعدا فراموش كردم تا عصر روز بعد كه ناگهان آن جريان يادم آمد فورا حركت كردم و خودم را به كنار درختى كه نشان داده بود رسانيدم ، ديدم كه آن بنده صالح خدا از دنيا رفته است ، و كفنى در زير سر گذاشته و بوى خوش از او به مشام مى رسيد، پس جنازه اش را غسل دادم . و كفن نمودم . همينكه از تغسيل و تكفينش فارغ شدم ، ديدم گروه زيادى از اشخاص در آنجا حاضر شدند. هرچه به آنها نگاه كردم هيچ كدام آنها را نشناختم ، پس باكيفيت دسته جمعى بر آن ميت نماز خوانديم و در كنار همان درخت به خاكش سپرديم سپس سوار زروق و قايق خودم شدم و به سمت شرقى رودخانه روانه گشتم . آنجا بودم تا شب فرارسيد و طبق معمول همه شب بخواب رفتم . تا آنكه فجر طالع شده از خواب برخواستم . قدرى گذشت ولى هنوز هوا درست روشن نشده بود كه ناگهان جوانى شتاب زده از راه رسيد به صورتش نظر كردم دانستم يكى از بازيگران مجالس لهو و لعب و گناه و معصيت است بر من سلام كرد، منهم جوابش را دادم آنگاه پرسيد توفلانى پسر فلانى نيستى ؟ گفتم آرى . گفت : امانتهائى را كه بتو سپرده شده است بياور. گفتم تواز كجا دانستى كه نزد من امانتى است ؟ جوان گفت : در اين مورد سؤ ال نكن ، من كه مايل بودم اصل مطلب را بفهمم به آنجوان اصرار كردم . آنجوان سؤ ال مرا اينگونه پاسخ داد كه من چيزى نمى دانم جز اينكه شب گذشته در مجلس عروسى شخص تاجرى به ساز و نواز و رقص مشغول بودم . تا اينكه سحرگاهان صداى مناجات و راز و نياز بندگان خدا گوش جانم را نواخت و چراغ خاموش وجودم كه وجدانم باشد از خواب غفلت بيدار شد. از عمل خويش شرمنده و پشيمان و نادم و گريان شدم و از كردار و رفتار و اعمال گذشته توبه كردم به منزل مراجعت كردم ، در فكر بودم نا راحت بودم كه چه كار كنم كه گذشته ها را جبران كنم به گريه افتادم و در حال ناراحتى و گريه خوابم برد در همان وقت خواب ديديم ، شخصى مرا امر ميكند: برخيز كه خداوند جان فلان حبيبش را قبض كرده و جاى آن را در زمين بتو بخشيده است ، برو پيش فلان مرد ملاح و قايقران ، روپوش و عصا و ظرف آب او را بگير و به كار آن پير مشغول شو. و نشانيهاى تو را به من دادند و حال آمده ام كه امانتها را بگيرم . امانتها را به آن جوان برگرداندم و جوان نيز لباسهاى خودش را بمن سپرد تا صدقه به مستمندان بدهم سپس لباسهاى آن پيرمرد را پوشيد و امانتها را برداشت و در حاليكه مرا در سوز و گدازى سخت گذاشته بود به محلى نامعلوم رهسپار گرديد. ملاح در پايان اين حماسه ميگفت : آن روز تا شب گريه ميكردم تا اينكه خواب برمن غلبه كرد. در عالم خواب صداى گوينده اى را شنيدم كه ميگفت : تعجب ميكنى از اينكه ما بر يكى از بندگان گنه كار مان منت نهاديم و او را به سوى خود باز گردانيديم اينها همه از فضل و كرم ماست كه به هركس خواهيم مى دهيم و مائيم داراى فضل بزرگ . بابيم و اميد و حالت استغفار با چشم تر و نامه سياه آمده ام يارب تو بده برات آزادى من درمانده منم بهرپناه آمده ام من معترفم به جرم و عصيان و گناه دربارگهت چو پرّكاه آمده ام درياى كرم توئى و من ذرّه خاك بالطف تو اينگونه براه آمده ام دست من افتاده نالان تو بگير چون يوسفم وزقعر چاه آمده ام يارب به محمد و على و زهرا پهلوى شكسته را گواه آمده ام حق حسن و حسين و اولاد حسين : نوميد مكن كه روسياه آمده ام برنامه اعمال محبت نظرى بر عمر گذشته عذر خواه آمده ام
شرايط صحت و كمال توبه اينستكه انسان گنه كار بايد توبه كند و تدارك گذشته را نمايد و اصلا به گذشته بر نگردد و در اطاعت حقّ كوشا باشد و شرايط صحت و قبولى آمرزش و توبه شش چيز است چنانچه شخصى براى خود نمائى در حضور حضرت اميرالمؤ منين (ع ) گفت : استغفر اللّه حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند آيا مى دانى استغفار چيست ؟ (چون استغفارش تنها به زبان بوده و دلش از حقيقت آن خالى بود) استغفار درجه بلند مقامان و صدر نشينان عالم اعلى است و در معنى استغفار شش چيز لازمست و توبه داراى شش پايه و اساس است : • پشيمانى و حسرت و ناراحت و افسرده از كردار و گناهان گذشته . • تصميم قطعى و عزم برترك گناه براى هميشه . • ادا كردن حقوق مردم بطورى كه هنگام مردن پاك باشد و رحمت خدا را ملاقات كند در حاليكه حق كسى بر عهده اش نباشد. •هر واجبى كه از او ضايع شده (مثل نماز و روزه و خمس و زكوة و حج ...) تدارك نمايد. • آنچه گوشت بدنش از حرام روئيده با اندوهها آبش كند تا پوست به استخوان بچسبد و گوشت نو در بدنش پيدا شود. • زحمت عبادت را ببدن خود بچشاند چنانچه خوشى و شيرينى گناه را چشانيده (تا جبران گردد) در اين هنگام بگو استغفر اللّه . بله لازمه صحّت و كمال توبه حسرت و ندامت بر گناه و عزم برترك آن در آينده بطوريكه اگر بر ترك آن گناه تصميم نداشته باشد معلوم مى شود حقيقتا از آن گناه و معصيت پشيمانى ندارد. از لوازم حسرت و ندامت بر گناه سعى در تدارك آنست يعنى اگر آن گناه حق اللّه بوده مانند ترك ، نماز و روزه و زكوة و خمس و حج ... پس قضاى آن را بجاآورد و اگر حق الناس بوده مثلا حق مالى است آن را بصاحبش برگرداند، اگر مرده بورثه اش بدهد و اگر نمى شناسد از طرفش صدقه دهد و اگر حق عرضى است (يعنى با اعضاء و جوارحش كسى را اذيت كرده ) حلال بودى طلبد و طرف را از خودش راضى كند و اگر حق حد باشد مانند قذف بايد تسليم صاحب حق شود تا بر او اقامه حد شود يا عفوش كند. امير المؤ منين على (ع ) مى فرمايد:پشيمانى بايد قلبى باشد و بزبان هم عذر خواه و تصميم جدى و مداوم بر ترك گناه باشد. امام سجاد (ع ) مى فرمايد:توبه بمعنى كار شايسته و باز گشت از انحراف نه لقلقه زبان ، به اين ترتيب شرايط قبول شدن توبه را بدست آورديم كه علاوه بر ترك گناه و پيشمانى و تصميم بر ترك ، جبران ضايعات گناه نيز لازم است . چنانچه قرآن كريم در سوره نور آيه 5 مى فرمايد:اِلاّ الَّذينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ واَصلَحُوا .مگر آن كسانيكه بعد از اين توبه كنند و به اصلاح و جبران بپردازند. جمله اصلحوا بيانگر اينستكه شرايط مهم توبه اصلاح و جبران ضايعات گناه است . جبران گناه با كارهاى نيك و خوب ممكن است به صورتهاى گوناگون مانند كمكهاى مالى ، جهاد در راه خدا، روزه گرفتن ، شب زنده دارى و... انجام گيرد ولى مناسب آن است كه جبران هر گناه خاصى در رابطه با ضد همان گناه باشد مثلا گناه بى حجابى و ناپاكى را با حفظ كامل عفت و رعايت همه جوانب پاكدامنى جبران كرد، گناه غيبت كردن با كنترل زبان و مراقبت دقيق براى حفظ زبان بايد جبران شود. و گناه ظلم و بى رحمى را با احسان به مظلومان و دستگيرى از بينوايان تلافى نمود. و گناه چشم چرانى را با عفت چشم و نگاههائى كه براى آن پاداش است مانند نگاه به قرآن و چهره عالم ربّانى و نگاه به چهره پدر و مادر جبران نمود. تا با برقرارى اين هماهنگى ضايعات گناهان بطور مناسب همسان جبران گردد چنانكه اين مطلب از بعضى روايات استفاده مى شود. امام صادق (ع ) فرمود:كفاره و جبران گناه كارمند دستگاه حاكم و سلطان و دولت رسيدگى و برآوردن نيازمنديهاى برادران دينى است . اى خدا من فقير و گدايم رانده و مضطر و بى نوايم تو رحيم و كريم و غفورى آمدم تا كه بخشى خطايم خالق مهربانى و آقا بنده ام مستحق عطايم بر در خانه تو شب و روز حلقه بر در زنان گشته جايم با نوا گِريم اى بار الها بشنوى يا الهى صدايم خوانمت با غم و آه و زارى كن ز فضلت اجابت دعايم
پس از پيدا شدن حالت توبه چند عمل سزاوار است: •اوّل: سه روز، روزه گرفتن است چنانچه آقا امام صادق (ع) فرمود: توبه نصوح كه خداوند به آن امر فرموده روزه گرفتن روز چهار شنبه و پنج شنبه و جمعه است. •دوّم: غسل توبه كند، چنانچه حضرت رضا (ع) به كسى كه مى خواست از گناه استماع و گوش دادن به غناء و موسيقى توبه كند فرمود: برخيز و غسل توبه كن. •حضرت رسول خدا (ص ) فرمود:بنده اى كه گناهى كرد هر اندازه كه باشد بعد پشيمان شود و توبه نمايد خداوند به مغفرت و آمرزش او رجوع مى فرمايد.سپس به شخصى كه آمده بود محضر مقدس شان كه توبه كند فرمود:برخيز و غسل كن و براى خدا سجده نما. •سوم: خواندن دو يا چهار ركعت نماز است چنانچه حضرت صادق (ع ) فرمود: هر بنده اى كه گناهى كرد پس برخيزد و تحصيل طهارت كند (وضو بگيرد) و دو ركعت نماز بخواند و از خداوند متعال طلب آمرزش كند. بر خداست كه توبه اش را بپذيرد چون خودش فرموده: هر كس كه كار زشتى كند يا بخودش ظلم كند پس استغفار كند خدا را آمرزنده و غفّار و رحم كننده مى يابد. و در كتاب اقبال در باب اعمال ماه ذيقعده نقل نموده كه در روز يك شنبه ماه ذيقعده حضرت پيغمبر (ص) به اصحاب فرمود: اى مردم كيست از شما كه بخواهد توبه كند؟ گفتند همه ما مى خواهيم توبه كنيم حضرت فرمود: غسل كنيد و وضو بگيريد و چهار ركعت نماز بخوانيد در هر ركعت پس از حمد، سوره قل هو اللّه را سه مرتبه و معوّذتين (سوره ناس و فلق) را يك مرتبه بخوانيد سپس هفتاد مرتبه استغفار كنيد و در آخر بگوئيد:لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظيم. و دعاى مختصرى هم پس از آن يادشان داد كه بخوانند: يا عَزيز يا غَفّارُ اِغْفِرلى ذُنُوبى وَ ذُنُوب جَميع المُؤْمِنينَ وَ الْمُؤ مِناتِ فَاِنَّهُ لايَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاّ اَنْتَ. سپس فرمود: هر كس از امّت من اين عمل را بجا آورد از آسمان ندا مى آيد كه توبه ات پذيرفته و گناهانت آمرزيده شده و ملكى از عرش مى گويد بركت خدا بر تو و اهل و اولادت باد و ملك ديگرى گويد خصماء (دشمنان ) تو در قيامت از تو راضى خواهند شد (به گمانم آن كسانى كه به گردن او حق دارند و او نداده و موجب دشمنى آنها گشته باشد) ملك ديگرى گويد اى بنده با ايمان قبرت فراخ و روشن خواهد بود، ملك ديگر گويد پدر و مادرت از تو راضى شدند به واسطه عمل تو، رحمت و مغفرت الهى شامل آنها و ذرّيه ات گرديد و خودت در وسعت خواهى بود چه در دنيا و آخرت و جبرئيل گويد هنگام مرگت با عزرائيل مى آيم و سفارشت را خواهم كرد كه جانت را به آسانى قبضه كند. اصحاب گفتند: يا رسول اللّه! اگر كسى اين عمل را در غير اين ماه بجا آورد چگونه است؟ فرمود: مثل همانست كه بيان كردم و جز اين نيست كه اين كلمات را جبرئيل در شب معراج به من ياد داد. •چهارم: استغفار و سحرخيزى است. استغفار و خواندن دعاهاى توبه اى كه از ائمّه طاهرين: وارد گرديده است خصوصا دعاهاى صحيفه سجّاديه بالاخص دعاى سى و يكم كه در مورد توبه است و همچنان مناجات خمسة عشر بالاخص مناجات يكم كه مناجات تائبين است و بايد هنگام خواندن معانى آنها را متذكّر باشد و سعى كند كه حالش با گفتارش يكى باشد. • •پنجم: تكرار توبه و استغفار است چنانچه حضرت صادق (ع) فرمودند كه رسول خدا (ص) در هر شبانه روز يكصد مرتبه به سوى خدا توبه مى كرد و از او طلب آمرزش مى خواست بدون اينكه فكر گناهى از او سرزند و از هيچ مجلسى بر نمى خواست مگر بيست و پنج بار استغفار كند و نيز فرمود: هرگاه بنده اى زياد استغفار جويد نامه عملش در حاليكه مى درخشد بالا مى رود. حضرت رضا (ع ) فرمود: مَثَلِ استغفار چون برگى است بر درختى كه بجنبد و پياپى از آن برگ ريزد، و كسيكه از گناهى استغفار كند در حاليكه از آن گناه دست برنداشته باشد مثل كسى است كه خدا را مسخره كرده . •ششم: اختيار كردن وقت سحر براى استغفار، هرچند در هر وقت كه حالت توبه و دعا باشد در آن وقت خوب است لكن سحر كه ثلثى از آخر شب است تا طلوع فجر اثر خاصى در پاك شدن از گناهان دارد و در چند جاى قرآن به آن تذكّر داده و مستغفرين در سحر را مورد ثناى خود قرار داده و آنرا از صفات اهل تقوى و بهشتيان شمرده. شوقليل النوم مما یهجعون باش در اسحار از يستغفرون حضرت لقمان فرزندش را سفارش مى كند به سحرخيزى، زيرا در آن وقت چيزها به انسان مى دهند. مى فرمايد: اى فرزندم! مبادا از سحرخيزى غافل گردى، اى فرزندم خروس از تو فهميده تر، زرنگ تر و داناتر نباشد در سحرخيزى، زيرا خروس در سحر بر مى خيزد و طلب آمرزش و استغفار مى كند، مبادا او زرنگ تر از تو باشد برخيزد، و تو در خواب باشى و سحر خيز نباشى؟! بانك برداشته مرغ سحرى كرده بر خفته دلان پرده درى هيچ از جاى نمى خيزى تو اللّه اللّه چه گران خيزى تو آرى تو اى انسان عزيز، زودتر از ديگران بيدار شو پيش از گل نرگس و يا سمن چشم بگشا و جلوتر از مرغ سحر صدا
يت را بلند كن به آواى اُذْكرُ اللّه و لا تَكُنْ مِن الغافلين به ياد خدا باش و جز غافلان نباش . آدم آن نيست كه با صداى مرغ سحر از خواب بيدار شود، آدم آنست كه پيش از مرغ سحر به شور و نوا برخيزد و سبوحٌ قُدوس گويد: خروس صبح زد سبوح و قدوس بر آورديده از اين خواب مخوس به غير از خوردن و خفتن ندانى نصيب اينست شد از معقول و منحوس ز بالا سوى پستى چون كنى روى به مقصد كى رسى زين سير معكوس ؟! آرى اى فرزندم و اى عزيزم، مبادا خروس در صبح و سحرخيزى از تو زرنگ تر و هوشيارتر و تيزتر باشد به اوقات نماز، آيا نمى بينى كه به هنگام هر نماز اعلام دخول وقت نماز را مى كند و مراقب نماز است و هر سحرگاهان ندا به آواز بلند سر مى دهد در حالى كه تو در خوابى. هنگام سپيده دم خروس سحرى دانى كه چرا همى كند نوحه گرى ؟! يعنى كه نمودند در آئينه صبح كز عمر شبى گذشت و تو بى خبرى
پیام فضلی نژاد به نقل از آیت الله جوادی آملی: 🔰اگر با وجود این مشکلات ملت قیام کنند،همه ما را به دریا خواهند ریخت،حواستان باشد،البته برخی جای فرارشان را فراهم خواهند آورند اما ما جای فرار نداریم. چگونه است که کفار می توانند کشورداری کنند اما ما نتوانسته ایم؟ . ⬅️ پ.ن:به یقین باید گفت پس از جمهوری اسلامی،ایران به مخروبه ای تبدیل خواهد شد که تا ابد درس عبرت ملل مختلف خواهد شد. 🔺آقای جوادی، اگر مردم بخاطر این بی کفایتیها قیام کنند،کسانی که عمامه از سر شما می اندازند آن مردم نیستند،بلکه مدافعان حقیقی انقلابند که معتقدند سالهاست جمهوری اسلامی از انقلاب اسلامی فاصله گرفته و یکی از علل اصلی آن بی خاصیت شدن حوزه علمیه و روشهای سنتی و عهد بوقی و نگاههای از بالا به پایین شما حضرات به طلبه ها و مردم و رهبری است.. 🔺علت، آن نسخه های گاه و بیگاه و دستوری شما حضرات برای رهبری است که بدون اطلاع از کشور داری و همه جانبه نگری در گوشه ای نشسته اید و در کنجی عارفانه و بی خبر از دنیا و در حصار فرزندانتان در بیوت مکرّم،فریاد وا اسلامایتان گوش فلک را کر میکند... 🔺علت، سکوت شما در مقابل اختلاسها و فسادهایی است که انجام میگردد و شما در آن بحبوحه برای حجاب مردم عمامه از سر پرت میکنید.. . 🔺مطمئنا ما مشکلات امروز را درک کرده ایم و یکی از آنها، کندی برخورد با مفاسد به دلیل نسخه های فرعی شما حضرات برای مشکلات دسته چندمی است که در بدترین زمان و مکان مطرح میشود و قطعا راه حل آن ،همان دریاست تا به موجب آن شما حضرات را از جلوی دست و پای انقلابیون جمع کنند تا کندی حرکت در مسیر انقلاب جبران شود.. 🔺قطعا در آینده، روحانیونی انقلابی که تا کنون بخاطر سرکوب علمای عهد قدیم و عتیق،فرصت سخن نیافته اند، سر برخواهند آورد و چراغ راه را روشنتر از انقلاب57 روشن خواهند ساخت.. . ⬅️ اما نکته آخر: 🔺حضرت آیت الله! اگر روزی هم برسد که مردم معترض شما و کسان دیگر را در دریا بریزند، آن روز ما در آنجا نیستیم، چون در راه اعتقادمان قطعا خونمان بر زمین ریخته شده و حقارت اسارت و تن دادن به مرگی ذلیلانه را نپذیرفته ایم.. 🔺امروز بیش از هر زمان دیگر، انقلاب به مرجعیت آگاه و بصیر و سیاستمدار نیاز دارد و امت دیگر برای چهارتا احکام که از زمان علماِ کبار تا کنون مدام تکرار شده اند و اصلا برای مردم موضوعیت ندارد، سراغتان را نمی گیرند.. ◀️ خمینی، خمینی بود چون علمش را در خدمت عدالت و سیاستِ امور مردم قرار داد و مردم هم برای نزدیک شدن به او ، رساله عَملّیه او را میخواندند نه رساله عِلمیه.
هدایت شده از miss_sadege
❓ شما علم را از چه کسانی اخذ می کنید❓ 🔵 معصومین می فرمایند: ریشه همه بیماری ها از زیاد آب خوردن هست. 🔴 پزشکی غربی می گوید: خوردن هشت لیوان آب در هر روز لازم و ضامن سلامت است! 🔵 معصومین می فرمایند:اگر ارزش نمک را می دانستند درمان نمی کردند مریضی ها را مگر با نمک و سفره بدون نمک نباشد. 🔴 پزشکی غربی می گوید:نمک سم سفید است و نمک را از سر سفره حذف کنید! 🔵معصومین می فرمایند:نمک دریا و سنگ نمک بهترین نمک هست. 🔴پزشکی غربی می گوید:نمک طبیعی نخورید و نمک ید دار و تصفیه مصنوعی خوب است! 🔵 معصومین می فرمایند:نمک بهترین درمان فشارخون است. 🔴 پزشکی غربی می گوید:نمک عامل ابتلا به فشارخون هست! 🔵 معصومین می فرمایند:گوشت گوسفند بهترین غذاست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:گوشت قرمز سم است! 🔵 معصومین می فرمایند:گوشت ماهی پیه چشم و بدن را ذوب می کند و مرغ ،خوک پرندگان هست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:گوشت سفید(ماهی و مرغ) بهترین گوشت است و بیشتر بخورید! 🔵 معصومین می فرمایند:ترک خوردن گوشت ،بداخلاقی می آورد. 🔴 پزشکی غربی می گوید:خوردن گوشت خشم می آورد! 🔵 معصومین می فرمایند:روغن حیوانی به هر اندازه که خورده شود همانقدر بیماری را از بدن می برد. 🔴 پزشکی غربی می گوید: روغن جانوری عامل بیماری های کثیر است! 🔵 معصومین می فرمایند:خوردن روغن ها در تابستان بهتر از زمستان است. 🔴 پزشکی غربی می گوید: خوردن روغن ها در زمستان بهتر از تابستان است! 🔵 معصومین می فرمایند:هنگام نشستن کمر خمیده باشد.(حالت استراحت) 🔴 پزشکی غربی می گوید:هنگام نشستن کمر قائمه باشد!(حالت فعال) 🔵 معصومین می فرمایند:بهترین و مهمترین وعده غذایی شام است و نباید ترک شود. 🔴 پزشکی غربی می گوید: بدترین وعده غذایی شام است و باید ترک شود! 🔵 معصومین می فرمایند:وعده غذایی دوتاست(صبح و شام )که موجب سلامت دستگاه گوارشی و بدن است. 🔴 پزشکی غربی می گوید: وعده غذایی دوبار موجب بیماری دستگاه گوارشی و بدن است و هر چند ساعت یکبار بایستی چیزی خورد! 🔵 معصومین می فرمایند:نظام هستی احسن است و هیچ چیزی در خلقت بدن زائده نیست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:در بدن زائده ی آپاندیس،لوزه زائد،رگ زاپاسی درپا و یک کلیه اضافی موجود هست که قبلا کارایی داشته است و الان می توان با پیشرفت جراحی از شرشان خلاص شد یا به دیگران فروخت! 🔵 معصومین می فرمایند:برای دستشویی روی پا نشسته و به پای چپ تکیه کنید.(روی پا) 🔴 پزشکی غربی می گوید:دستشویی فرنگی ،از نشستن روی پا برای دستشویی رفتن بهتر است!(روی صندلی) 🔵 معصومین می فرمایند:مسواک هنگام بیدارشدن و نماز هست و بعد غذا خلال با چوب های مجاز انجام شود. 🔴 پزشکی غربی می گوید:مسواک بعد از غذا استفاده شود و خلال پلاستیکی و نخ دندان زده شود. 🔵 معصومین می فرمایند:خوردن باقلی خون صاف تولید میکند. 🔴 پزشکی غربی می گوید:خوردن باقالی کم خونی می آورد! 🔵 معصومین می فرمایند:ریشه چغندر مضر است و همه خاصیت در برگ چغندر است. 🔴 پزشکی غربی می گوید:ریشه چغندر(لبو هم نوعی از آن است) مفید است و با آن قند درست می کند و برگ چغندر را بی خاصیت می داند! 🔵 معصومین می فرمایند:کله گوسفند بهترین گوشت هست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:خوردن کله پاچه مضر است! 🔵 معصومین می فرمایند:ترکیب شیر از میوه ها فقط با خرما مفید است. 🔴 پزشکی غربی می گوید:ترکیب شیر با موز و دیگر میوه ها ویتامین دارد! 🔵 معصومین می فرمایند:پیرها بیشتر غذا بخورند! 🔴 پزشکی غربی می گوید:جوان ها بیشتر غذا بخورند . 🔵 معصومین می فرمایند:طب از مجموع انبیاء و با شروع خلقت از سوی خدا آمده است. 🔴 پزشکی غربی می گوید:طب صد سال است که توسط چند نفر اختراع شده است! 🔵 معصومین می فرمایند:باقی مانده غذای مومن،سور گربه و مصافحه ،واکسن سلامتی وشفاست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:اگر میکروب بصورت واکسن و مستقیم داخل خون شود سلامتی آورست! 🔵 معصومین می فرمایند:آلوبخارا مفاصل را نرم می کند. 🔴 پزشکی غربی می گوید:پاستیل صنعتی برای نرمی مفاصل خوب است! 🔵 معصومین می فرمایند:خوردن برگ سنا عامل نجات از مرگ است. 🔴 پزشکی غربی می گوید:خوردن برگ سنا خطرناک است و پرز روده و معده را تخریب می کند! 🔵 معصومین می فرمایند:گرفتن خون از سیاهرگ و مویرگ ها مفید است و فصد و حجامت نجات از مرگ مصنوعی هست. 🔴 پزشکی غربی می گوید:انتقال خون از سرخ رگ مفید است و فصد و حجامت خطرناک است! 🔵 معصومین می فرمایند:طب علم قطعی از سوی خدا هست 🔴 پزشکی غربی می گوید:طب علم آزمون و خطای بشری هست. 💎 امام باقر علیه السلام:شَرِّقَا وَ غَرِّبَا لَنْ تَجِدَا عِلْماً صَحِیحاً إِلَّا شَیْئاً یَخْرُجُ مِنْ عِنْدِنَا أَهْلَ الْبَیْتِ. 💎 «اگر به شرق و غرب بروید، هرگز دانش درستى را نخواهید یافت، مگر همان چیزى که از ما خاندان صادر شود.» 📗 بحار الأنوار : ۲/۹۲/۲۰- رجال کشی ص ۲۰۹
هدایت شده از 
97020401_260418095802.mp3
9M
هدایت شده از حسبناالله
ذاکرین: . خواهی که ببینی رخ پیغمبر را بنگر رخ زیبای علی اکبر را 🌸 درمنطق وخلق وخوی او می بینی با دیده ی جان محمدی دیگر را میلاد شبیه ترین آینه ی پیغمبری مبارک باد.
هدایت شده از حسبناالله
تعالی الله مبارک باد لیلا لبت خندان و قلبت شاد لیلا علی آورده ای یا حیّ سرمد تو را امشب محمد داد، لیلا گلی آورده ای کز نکهت او بهشت وحی شد آباد، لیلا پدر تا دیده ماه عارضش را به یاد جدّ خود افتاد، لیلا همانند گل یاس تو در باغ ندارد باغبانی یاد، لیلا گلت از چشم ثارالله دل بُرد چو از هم چشم خود بگشاد لیلا اگر پیش جمالش سر برآرد دهد گل آبرو بر باد، لیلا بهشت وحی را آباد کردی حسین ابن علی را شادکردی 🌸🍀🌸🍀 ❤️ به بحر نور گوهر آفریدند برای ماه اختر آفریدند ولیّ الله اکبر را دوباره ولیّ الله دیگر آفریدند به خلق و خُلق و خو الله اکبر ز سر تا پا پیمبر آفریدند ز هر چه وصف او گفتیم و گفتند هزاران بار بهتر آفریدند محمد را علی دادند امشب ز حیدر باز حیدر آفریدند تنی زیباتر از جان مجسّم بگو روح مصوّر آفریدند مبارک باد بر فرزند کوثر گمانم باز کوثر آفریدند بهشت وحی دارد یاس دیگر و یا ام البنین عباس دیگر 🌸🍀🌸🍀 ❤️ حیات عشق جوشد از دهانش دعای نور جاری بر زبانش بهار وحی دارد باغ حسنش خداوندا نگهدار از خزانش ز مهد ناز بیند کربلا را که در تن می زند پر مرغ جانش همای قلۀ عشق است این طفل که آغوش حسین است آشیانش ربوده با نگاه اول خویش دل از عباس چشم مهربانش خدا داند که می نازند بر او رسول الله و کل خاندانش کلام الله در لب های شیرین سلام الله از نسل جوانش ز میلادش گرفته تا شهادت بود هر لحظه عمرش یک ولادت 🌸🍀🌸🍀 حیات عشق مرهون دم اوست دل عالم خریدار غم اوست شهادت، عشق، ایمان، عزم، ایثار روایات کتاب محکم اوست به هر زخم تنش در راه جانان همانا زخم دیگر مرهم اوست حسین ابن علی باید بگوید ثنایش را، که مدح ما کم اوست نماز عشق را گر قبله پرسی همان محراب ابروی خم اوست نیازی نیست بر آب فراتش که چشم خلق عالم زمزم اوست اگر چه دور افتادم ز کویش دلم سرگرم سیر عالم اوست مزارش شهر دل را زیب و زین است زیارت نامه اش قلب حسین است
هدایت شده از حسبناالله
💠 جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی ما همه خاک ترین و گهر ناب تویی چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی نفس و هستی آرام دل و جان حسین جان ِ عالم به فدای لب خندان حسین آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را خنده آورده ای امروز لب لیلا را در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده همه جا پخش شده شاه پسردار شده پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده دلبری نیست که با دیدن تو دل داده در حصار تو که ماندیم شدیم آزاده مات و مبهوت صدای تو موذن زاده ای به قد قامت تو سجود قامت بسته به قد و قامت ِ تو کارِ قیامت بسته از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند به پیمبر شدنت خَلقا و خُلقا گفتند بخدا مدح تورا دوست و دشمن گفتند هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست تا زمانیکه در این خاک علی اکبر هست پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟ با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری فن مخصوص خود توست سلاحی داری غیر حفظ حرم عشق گناهی داری!؟ به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
هدایت شده از حسبناالله
زیباتر از این ماه در عالم قمری نیست خورشید شده پا به فرار و خبری نیست با تیغ نگاهش به ملک بال و پری نیست زیباتر از او روی زمین گُل پسری نیست مشتاق ترین شب به ره عشق سحر شد چشم همه روشن شده..ارباب پدر شد تب کرده از این جلوه گری حضرت مولا هر کس که تو را دیده شده محوِ تماشا این کیست که امشب شده مجنونیِ لیلا؟ حق باشد اگر گفته خدا تبارک الله آئینه ترین کَس به پیمبر علی اکبر غوغا نه قیامت نه که محشر علی اکبر در پیچ و خم زلف شما باد اسیر است هر کس که خودش را به جنون داد...اسیر است هر کس که به امضای تو آزاد...اسیر است شیعه به تو از لحظه ی میلاد اسیر است هنگام اذانت شده ای عشق سحر کن بر ما و دل مضطر ما نیز نظر کن در معرکه ها کارِ تو چون حیدر کرار دشمن شده با خشم نگاه تو گرفتار ای وای اگر تیغ کشی همچو علمدار آنوقت شود معرکه از تیغ تو تب دار صد ناز بنازیم بر این ضربتِ شصتت میدان همه چون موم گرفتارِ دو دستت عالم همه چون نقطه ی پرگارِ تو باشد ارباب به والله گرفتار تو باشد آقاست هر آنکس که بدهکار تو باشد جبریل در افلاک علمدار تو باشد یک بار دگر معجزه ای کن که ببینیم در کرببلا پائین شش گوشه نشینیم جز دست تو و دست علمدار علم نيست جز جان تو روى لب ارباب قسم نيست فرقى به ميان عرب و نسل عجم نيست جز عشق تو در فكر مدافع حرم نيست نقش است به پيشانىِ من عمه ى سادات جانم به فداى حرمت قبله ى حاجات
هدایت شده از حسبناالله
💢تفسير به روز💢 🔹در اردبيل جلسه تفسير براى جوانان برگزار نمودم، عدّه اى از جوانها آمدند گفتند: حاج آقا! تفسير براى پيرمردهاست، براى ما مطالب روز را بگوئيد. 🔸من فهميدم كه آنهايى كه قبلاً تفسير گفته اند، بدون رعايت حال مستمعين بوده والاّ قرآن معجزه و (بيان للناس) است و بايد جورى باشد كه هر كس به حدّ ظرفيت و كشش خود بتواند استفاده كند، حتّى بچه‌ها هم مى توانند تفسير داشته باشند. 🔹زيرا پيامبر اكرم صلّلى اللّه عليه و آله با همين داستان هاى قرآن، سلمان و ابوذر تربيت كرد. 🔸همانجا براى جوان‌ها تفسير سوره يوسف را شروع كردم، به اين شكل كه: يوسفى بود؛ جوانها! شما همه يوسفيد. او را بردند؛ شماها را مى برند. به اسم بازى بردند؛ شماها را نيز به اسم بازى مى برند. 🔹ترويج اسلام نه حزب و خط براى سخنرانى در شهرى ۲۰ شب دعوت شده بودم، بعد از ۵ شب فهميدم براى رقابت و خط بازى از جلسه سوء استفاده مى شود. 🔸از آنان خداحافظى كردم. گفتند: شما قول داده ايد! گفتم: من مروّج اسلام هستم، نه وسيله هوسهاى اين و آن. 📗کتاب خاطرات حاج آقا قرائتی --------------------------------
هدایت شده از زهراسادات
یه ﻛﺎﺭﺕ ﻋﺮﻭسی ﺩﺳﺘﻢ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﺟﺬﺏ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺕ ﺷﺪﻡ، ﮔﻔﺘﻢ ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﻛﻨﻢ: یکی ﺍﺯ شخصیت های ﻣﻬﻢ، ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺭﻭ ﻋﺮﻭﺱ ﻣﻴﻜﻨﻪ، ﺑﻌﺪ ﺗﻮی ﻛﺎﺭﺕ ﻋﺮﻭﺳﻴﺶ مینوﻳﺴﻪ ﻛﻪ: ﺑِﺎﺳْﻤﻪ ﺗﻌﺎﻟﻲ؛ "ﺧﻮﺍهی ﻛﻪ ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻛﻒ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺷﻴﺮﻳﻦ کسی ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﻓﺮﻫﺎﺩ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ." ﺩﻭﺷﻴﺰﻩ ﻓﻼنی ﻭ ﺁﻗﺎی ﺑﻬﻤﺎنی ﺑﻪ ﻋﻘﺪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻧﺪ ! ﺑﻨﺎ ﺩﺍﺷﺘﻴﻢ ﺟﺸﻦ ﺑﺎﺷﻜﻮهی ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺕ ﻛﻨﻴﻢ، ﻭلی ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺟﺸﻦ ﺭﺍ ﺑﺪﻫﻴﻢ ﺑﻪ یک ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻧﻢ ﺩﻳﮕﺮی ﺗﺎ ﺁن ها ﻫﻢ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ جشنی ﻧﺪﺍﺭﻳﻢ. ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺕ ﺟﻬﺖ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪ... ﮔﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﺍﺭﺗﺎﻥ ﻣﺤﺮﻭﻣﻴﻢ، ﻭلی ﺍﻣﻴﺪﻭﺍﺭﻳﻢ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺧﺪﺍﭘﺴﻨﺪﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﻳﺪ ﻭ ﺗﺄﻳﻴﺪ ﻛﻨﻴﺪ. 🔸ﺍﻟﺘﻤﺎﺱ ﺗﻔﻜﺮ !!! ﺁﺩم های ﺑــــــــــﺰﺭﮒ ﻗﺎﻣﺘﺸﺎﻥ ﺑﻠﻨﺪ ﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺧﺎﻧﻪ ﺷﺎﻥ ﺑﺰﺭﮒ ﺗﺮ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺛﺮﻭﺗﺸﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻧﻴﺴﺖ؛ ﺁن ها قلبی ﺑﺰﺭﮒ ﻭ ﻧﮕﺎهی ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﻧﺪ...❤️
هدایت شده از زهراسادات
اقاجان یاعلی اکبر سَلَّم الله لطف دستانت كَثَّر الله لقمه نانت عَوَضم کرد گوشه ى چشمت طَیِّب الله بر دو چشمانت من و غیر از شما مَعاذَ الله قَدَّسَ الله عشقِ سوزانت هرچه میخواستم دو چندان داد نَوَّرَ الله بِیت احسانت بَسكه مَمْسوسِ ذات، جلوه شدی قُل هو الله شد غزل خوانت حضرت مرتبط بذاتُ الله اَشهد اَنّك صِراطُ الله
هدایت شده از زهراسادات
خدا کند که جوانان زحقّ جدا نشوند به صحبت بد و بدخواه مبتلا نشوند سر عقيده خود پاى فشارند چو کوه بسان کاه زهر باد جابجا نشوند جوونهای گروه پیشاپیش روزتون مبارک
هدایت شده از زهراسادات
ای اهل سماوات بریزید سـتـاره میلاد محمّـد شده تکرار دوبــاره امـشـب هـمـه والشـمـس بخوانید از پــاره ی دل گــــــــــــل بفشانید میلاد حضرت علی اکبر و روز جوان مبارکباد
هدایت شده از miss_sadege
💠 از قــرآن بــپــرس 💠 🔰 بــعــضــے از انــســانــها ڪــه از آزمــونــهاے گــونــاگــونــے عــبــور ڪــرده‌انــد،گــاهے بــر ســر دوراهیــ‌ها فــرزنــد،ثــروت و قــدرت را بــر آرمــانــ‌ها و ارزشــهایــے ڪــه ســالــها از آن دفــاع ڪــرده‌انــد،تــرجــیــح مــیــ‌دهنــد.چــنــےنــافــرادے چــه ســرنــوشــتــے خــواهنــد داشــتــ⁉️ ✨ قــُلــْ إِن كَانــَ آبــَاؤُكُمــْ وَأَبــْنــَاؤُكُمــْ وَإِخــْوَانــُكُمــْ وَأَزْوَاجــُكُمــْ وَعــَشــِيرَ‌تــُكُمــْ وَأَمــْوَالــٌ اقــْتــَرَ‌فــْتــُمــُوهَا وَتــِجــَارَ‌ةٌ تــَخــْشــَوْنــَ كَســَادَهَا وَمــَســَاكِنــُ تــَرْ‌ضــَوْنــَهَا أَحــَبــَّ إِلــَيْكُم مــِّنــَ الــلــَّـهِ وَرَ‌ســُولــِهِ وَجــِهَادٍ فــِي ســَبــِيلــِهِ فــَتــَرَ‌بــَّصــُوا حــَتــَّىٰ يَأْتــِيَ الــلــَّـهُ بــِأَمــْرِ‌هِ ۗ وَالــلــَّـهُ لــَا يَهْدِي الــْقــَوْمــَ الــْفــَاســِقــِينــَ ﴿٢٤﴾ ✨ بــگــو:«اگــر پــدران و پــســران و بــرادران و زنــان و خــانــدان شــمــا و امــوالــى كه گــرد آورده‌ايد و تــجــارتــى كه از كســادش بــيمــنــاكيد و ســراهايى را كه خــوش مــى‌داريد،نــزد شــمــا از خــدا و پــيامــبــرش و جــهاد در راه وى دوســتــ‌داشــتــنــى‌تــر اســت،پــس مــنــتــظــر بــاشــيد تــا خــدا فــرمــانــش را [بهاجــرا در]آورد.»و خــداونــد گــروه فــاســقــان را راهنــمــايى نــمــى‌كنــد.(۲۴) 📕ســورهمــبــاركه تــوبــه – آيه 24
هدایت شده از زهراسادات
سه داستان زیبای سه ثانیه ای 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 1️⃣ روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت 👈این یعنی ایمان...😌 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 2️⃣ كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت 👈اين يعنى اعتماد...☺️☺️ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 3️⃣ هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فرداكوك ميكنيم 👈 اين يعنى اميد...😊😊😊 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ✅برايتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا" را آرزو ميکنم ...
هدایت شده از زهراسادات
✨﷽✨ "اگر مومن باشید بقیت الله برای شما بهتر است" 🌸 سوره هود - آیه ٨٦ امام باقر (ع): 🔹به هنگامیکه قائم عج خروج کند به کعبه تکیه می زند و سیصد و سیزده مرد به نزدش حاضر می شوند, پس اولین سخنی که به زبان می آورد این آیه است : بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین. 🔹قائم توسط ترس یاری و به نصرت تأیید می‌شود. زمین برای او خواهد چرخید و گنج‌ها برای او ظاهر خواهد شد و سلطنتش مشرق و مغرب عالم را فرا خواهد گرفت. خداوند عزوجل به واسطه او دینش را ظاهر می‌کند، هر چند که مشرکان بر آن کراهت داشته باشند. در آن هنگام در زمین جای خرابی نیست جز آنکه آباد شود و روح ‌الله عیسی‌بن‌مریم فرود می‌آید و پشت سر او اقامه نماز خواهد کرد. . 🌸 بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۹۱
هدایت شده از حسبناالله
سلام علیکم دوستان بزرگوارم وقت همگی شما بخیر طاعات قبول ان شاءالله امیدوارم همیشه سلامت و تندرست و سعادتمند باشید الهی امین یارب العالمین ولادت با سعادت حضرت علی اکبر ابن الحسین علیه السلام رو خدمت شما تبریک عرض میکنم جاداره روز جوان رو هم محضرشما جوانان عزیز وطنم تبریک عرض کنم ان شاءالله همیشه دلتون شاد تنتون سالم و وجودتون بی بلا باشه و همتون سرفراز و برفراز باشید الهی امین یارب العالمین
هدایت شده از حسبناالله
امام زمان با چه كساني رابطه دارد ؟ هر عاشق و دلباخته طالب ديدار يار سفر كرده خويش است منتظران يوسف زهرا چشم به راه يك نگاه به جمال دلرباي او نشسته‌اند و هر روز صبح در دعاي عهد آرزوي ديدن او را دارند بارالها آن چهره نوراني را به من بنمااللهم ارني الطلعة الرشيده هر دوست مشتاق ملاقات و ديدن دوست خويش است همان‌گونه كه مي‌دانيد دوره غيبت به دو دوره كوتاه مدتغيبت صغرا و بلند مدتغيبت كبرا تقسيم مي‌شود دوره اول حدود 7-0 سال از سال 2-6-0 شروع شد و تا سال 3-2-9- ادامه يافت در اين دوره چهار نفر از بزرگان شيعه مقام نيابت خاص امام را به عهده داشته و داراي رابطه‌اي ويژه با آن حضرت بودند اما با پايان اين دوره چنين ارتباطي نيز قطع شده و رابطه خاص ديگر برقرار نمي‌شود البته حضرت به دوستان و شيعيانو حتي به ساير انسان‌ها توجه دارد حال اگر كسي فرد پاك و وارسته‌اي بود مورد توجه ويژه قرار مي‌گيرد و چه بسا توفيق ديدار حضرت را نيز مي‌يابد پس هر كس پاك تر و از گناه دورتر باشد رابطه روحي بهتري با امام زمانعليه السلام پيدا مي‌كند و عنايات بيشتر شامل حال او مي‌شود البته بايد توجه داشت ديدار و ملاقات از طرف حضرت انجام مي‌پذيرد يعني هر كس را او صلاح بداند و هر زمان كه او مناسب تشخيص دهد ديدار صورت مي‌گيرد نه اين كه فردي باشد كه هر وقت بخواهد خدمت امام برسد آيا ديدار حضرت مهديعليه السلام امكان دارد؟ هر عاشق و دلباخته طالب ديدار يار سفر كرده خويش است منتظران يوسف زهرا چشم به راه يك نگاه به جمال دلرباي او نشسته‌اند و هر روز صبح در دعاي عهد آرزوي ديدن او را دارند بارالها آن چهره نوراني را به من بنمااللهم ارني الطلعة الرشيده هر دوست مشتاق ملاقات و ديدن دوست خويش است سفارش امامان معصومعليهم السلام به دعا براي ظهور آن حضرت ما را براي اين ديدار آماده ساخته و شوق ديدار را افزون مي‌كند دعا براي ديدن آن حضرت از عبادت‌هاي مستحب است و اختصاص به زمان ظهور ندارد بلكه شامل زمان غيبت آن حضرت هم مي‌شود البته معمولا كساني كه در زمان غيبت آن حضرت را ديده‌اند ايشان را نشناخته‌اند در كتاب شريف مكيال المكارم ديدن امام زمانعليه السلام به چند صورت تقسيم شده است 1-ديدن و درك حضور امام زمانعليه السلام در زمان حيات؛ 2-ديدن و درك حضور ايشان پس از مرگ يعني در زمان ظهور زنده شده و به ديدار نائل مي‌آيد ديدار حضرت لطفي است كه شامل حال فرد مي‌گردد و لذا بايد با طهارت نفس بيشتر اين حال با صفا و اين لطف را حفظ كند آدمي بايد بداند حضرت او را دوست دارد و انسانيت عبوديت و سعادت او را مي‌خواهد امام صادق ع السلام فرمودند هر كس چهل روز دعاي عهد را بخواند اگر قبل از ظهور مهديعليه السلام از دنيا برود در زمان ظهور زنده مي‌شود و در زمره ياران امام عصرعليه السلام قرار مي‌گيرد و نيز هر كس بعد از نماز دعاي عهد را بخواند در خواب يا بيداري به ديدار آن حضرت نائل مي‌آيد البته ديدن امام زمانعليه السلام بر اساس خواست و اراده آن حضرت است و اگر مصلحت بداند شخص توفيق ديدار پيدا مي‌كند چه بسا كساني بوده‌اند كه پس از ديدن آن حضرت به غرور و انحراف و ادعاي كاذب گرفتار شده‌اند 3-در زمان غيبت در خواب يا بيداري جمال آن خورشيد محمدي و ماه علوي را ببيند بسياري از بزرگان شيعه و نيز مردم به ديدار آن حضرت رسيده‌اند البته در همان زمان حضرت را نشناخته‌اند اين در هميشه به روي منتظران وصال مفتوح و باز است؛ اما پيام اين افراد چنين بوده است مصلحت نيست كه از پرده برون افتد راز عثمان عمري نايب دوم امام عصرعجل اللهتعالي فرجه الشريف نقل مي‌كند يحضر الموسم كل سنة فيري الناس فيعرفهم و يرونه و لا يعرفونه؛آن حضرت هر سال در مراسم حج حضور مي‌يابد پس مردم را مي‌بيند و مي‌شناسد و مردم هم او را مي‌بينند اما نمي‌شناسند و امام صادق ع السلام فرمودنده اند صاحب الامر در ميان مردم راه مي‌رود در بازارهايشان رفت و آمد مي‌كند روي فرش‌هايشان گام مي‌نهد ولي او را نمي‌شناسند تا هنگامي كه خداوند اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفي كند بحار الانوار ج5-2- ص1-5-4- و امام زمانعليه السلام خود فرمودند در زمان غيبت كه از عموم مردم پنهان هستم از نايبان من پيروي كنيد بحار الانوار ج5-3- ص1-8-1- نتيجه آنكه ملاقات كنندگان با آن حضرت دو دسته‌اند 1- كساني كه حضرت را مي‌بينند ولي نمي‌شناسند همانگونه كه نايب دوم امام زمان فرمودند 2-كساني كه حضرت را مي‌بينند و مي‌شناسند؛ مانند نايبان چهارگانه در زمان غيبت صغري و بعضي از افراد در زمان غيبت كبري بر اساس روايات امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف در ميان مردم زندگي مي كنند و غيبت آن بزرگوار به صورت عادي به معناي ناشناس بودن ايشان است؛ يعني مردم ايشان را مي بينند ولي نمي شناسند بنابراين اصل ديدار امكان پذير است آنچه ممكن است مورد سال باشد اين است كه آيا امكان دارد فردي حضرت را ببيند و او را
هدایت شده از حسبناالله
بشناسد؟ در پاسخ بايد گفت اگر مصلحت باشد امكان دارد چنان كه در برخي موارد بعضي افراد موفق شدند آن بزرگوار را ديده و بشناسند البته اين شناخت غالبا و در اكثر موارد پس از ديدار بوده است بر اساس روايات امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف در ميان مردم زندگي مي كنند و غيبت آن بزرگوار به صورت عادي به معناي ناشناس بودن ايشان است؛ يعني مردم ايشان را مي بينند ولي نمي شناسند بنابراين اصل ديدار امكان پذير است آيا ديدار حضرت حضرت مهديعليه السلام فايده اي دارد؟ الففوايد و آثاري بر ديدار ولي عصرعليه السلام مترتب است از جمله ـ اثبات وجود حضرت انسان با ديدن امام خويش اطمينان قلبي بيشتري به وجودش پيدا مي‌كند و دچار ترديد نمي‌شود ـ حضور حضرت ديدار باعث مي‌شود آدمي دريابد حضرت در ميان مردم حضور دارد و آنان را مي‌بيند و بر احوالشان آگاه است لذا خود را تنها نمي‌داند ـ بركات و آثار ملاقات با امام زمانعليه السلام و استشمام نفس روحاني او و هم نفس شدن با عبد صالح خدا در جان و روح انسان اثر معنوي دارد انسان را با خدا آشناتر و به او نزديك‌تر مي‌كند و از شيطان و آلودگي‌ها دورتر مي‌كند و خواسته‌هايي كه بنابر مصلحت است مورد اجابت كامل واقع مي‌شود تزكيه نفس و طهارت باطن را در آدمي تقويت مي‌كند و روحيه عبادت و عبوديت و عمل به وظايف ديني را در انسان شديد‌تر مي‌كند ب ديدار ولي خدا پاسخي است به يك نياز و ميل دروني انسان انسان از لحاظ وجودي و روحي با امام زمانعليه السلام رابطه دارد از اين رو در درون جان خود حضور در محضر او را خواستار است و با ديدن او آرامشي خاص در آدمي ايجاد مي‌شود همان گونه كه ابراهيم خليلعليه السلام با درخواست ديدن چگونگي زنده شدن مردگان به دنبال آن آرامش و اطمينان نفس بود به علاوه در اين ديدار‌ها هدايت و راهنمايي و عنايت ويژه شامل حال انسان مي‌شود ج ديدار حضرت لطفي است كه شامل حال فرد مي‌گردد و لذا بايد با طهارت نفس بيشتر اين حال با صفا و اين لطف را حفظ كند آدمي بايد بداند حضرت او را دوست دارد و انسانيت عبوديت و سعادت او را مي‌خواهد از اين رو بايد در طريق بندگي بيشتر خدا گام بردارد و خود و محيط و جامعه را در مسير صحيح زندگي قرار دهد و ياد و معرفت نسبت به حضرت را زنده كند
هدایت شده از حسبناالله
حضرت آية الله استاد بزرگوار جناب آقاى سيد حسن ابطحى دامت ظله العالى در كتاب سير الى الله نوشته يك بنده خدائى گفت : در شب يازدهم ذيقعده (سال 1363) كه تولد حضرت على بن موسى الرّضا عليه آلاف تحية و الثنا من در مشهد مقدس بودم آن روزها از همه چيز حتّى از خدا و دين معنويات بطور كلّى غافل بودم ، گاهى بعضى از دوستان تذكّراتى بمن مى دادند كه خدائى هست قيامتى هست كمالات روحى و معنوى هست و بالاخره انسانيتى هست ، امّا من توجهى نداشتم و به فكر آخور و دنيا و حيوانيّت خود مثل اكثر مردم مشغول بودم ولى در آن شب گذرم به صحن مقدس حضرت على بن موسى الرضا (ع ) افتاد، چراغانى مفصلى كرده بودند وميلاد مسعود آن حضرت را جشن گرفته بودند و با آن كه ساعت ده شب بود در ميان صحن مطهر جمعيت زيادى با وِلْوِلِه و شور عجيبى مطلبى را به يك ديگر تذكّر مى دادند كه آن مطلب اين بود كه امشب تا بحال 21 نفر از مريضهاى صعب العلاج كه در حرم و اطراف آن دخيل شده بودند شفا يافته اند و هر كدام از مردم مدّعى ديدن چند نفر از آنها را بودند و خودشان ناظر شفا يافتن آنها بودند. در اين بين يك نفر از مقابل ما گذشت ديدم مردم به او اشاره مى كنند و ميگونيد اين هم يكى از آنهاست من جلورفتم تا از حقيقت حال او تحقيق كنم آن مرد به چشمم آشنا بود لذا اول پرسيدم ، من شما را كجا ديده ام ؟ او به من گفت : ديشب در فلان رستوران باهم غذا مى خورديم شما دلتان بحال من سوخته بود و با تاءسف بمن نگاه مي كردى من حدود نيم ساعت ، در مقابل شما نشسته بودم ، من باشنيدن اين جملات بيادم آمد كه شب گذشته من براى صرف غذا به رستوران رفته بودم ، در مقابل ميز ما فلجى كه از هر دو پا عاجز بود، روى چرخى نشسته بود و غذا مى خورد وبسيار در زحمت بود، من دلم بحالش سوخت و حتى از او اجازه گرفتم كه اگر مايل باشد پول غذايش را حساب كنم و حالا اين همان مرد است كه در مقابل من سالم راه مى رود. اول با ناباورى عجيبى باوگفتم ممكن است پاهايت رابمن نشان دهى ، تاببينم چگونه سلامتى خود را يافته اى ؟ آخر من شب گذشته پاهاى او را ديده بودم كه فقط دوقطعه استخوانى بيش نبود و ابدا گوشت ماهيچه اى نداشت او فورا شلوارش را بالازد ديدم پاها بطور معمول چاق و پرگوشت شده و ابدا اثرى از فلج در آنها ديده نمى شود!! اينجا بود كه ناگهان فرياد زدم خداجان كور باد چشمى كه تو را نمى بيند. چرا من اين همه از تو غافل بودم خدايا مرا ببخش من يك عمر در گناه و خطا بودم تورا نمى پرستيدم حتّى بخاطر اينكه راحت خطا و معصيت كنم تو را انكار ميكردم هرچه از رحمت و فضل و بزرگوارى و مهربانى تو ميگفتند من همه را ردّ مى كردم ، خدا يا غلط كردم اشتباه كردم ، تو اينقدر به من عنايت دارى ولى من نافرمانى ميكردم خدايا مرا ببخش ، خداجان به من مهربانى كن اگر تو مرا نيامرزى من بكجا پناه ببرم ، مردم دور من جمع شده بودند و از من جريان را سؤ ال مى كردند ولى من بهيچ وجه حوصله حرف زدن با آنها را نداشتم و تا صبح در آنجا اشك مى ريختم و برگذشته خود كه عمرى را به بطالت و غفلت گذرانيده بودم مى گريستم و تصميم گرفتم كه توبه كنم و هرچه سريعتر خود را به كمالات روحى برسانم و نگذارم دو باره زرق و برق دنيا من را به غفلت فرور ببرد. الهى بنده شرمنده هستم به درگاه تو سرافكنده هستم تو خالق هستى و من بنده تو كه از جرم و خطا درمانده هستم تو بيش از حد به من احسان نمودى و ليكن من سيه پرونده هستم مرا از نيستى هستى تو دادى ز كردارم بسى شرمنده هستم به جاى لطف و احسانت خدايا چرا غير از تو را جوينده هستم نشان دادى تو راه خويش ، امّا ره ديگر چرا پوينده هستم نظر بنما تو بر اين عبد فانى ترحّم كن تو را من بنده هستم مسيرم را رضاى خويشتن كن كه من راه تو را خواهنده هستم خطوط گمرهان سد كن برويم كه من خطّ تو را يابنده هستم
هدایت شده از حسبناالله
در كتاب سير الى الله (حضرت آية الله استاد بزرگوار جناب آقاى سيد حسن ابطحى دامت ظله العالى) از يك بنده خداى ديگر كه اسم نياورده كه مى گفت آن وقتها كه با اتوبوس از قم به تهران مى رفتيم و جاده قم تهران هنوز آسفالت نشده بود تقريبا حدود دامنه كوههاى حسن آباد راننده اتوبوس ماشين را نگه داشت و از مسافرين اجازه گرفت كه در وسط بيابان كنار جادّه دو ركعت نماز با سرعت بخواند و به سوى ما بر گردد و ما مسافرين اگر چه مى گفتيم حالا چه وقت نماز است ولى به هر طورى بود چون او خيلى اصرار داشت همه اجازه دادند كه فورا نمازش را بخواند و برگردد. وقتى به ماشين برگشت و پشت فرمان نشست من و اكثر اهل ماشين مايل بوديم كه بدانيم او به چه جهت در اينجا نماز خوانده و اساسا اين چه نمازى بوده كه قبل از ظهر با آن همه اصرار لازم بوده كه حتما آن را در اين مكان بخواند، لذا من گفتم : جناب آقاى راننده ممكن است بفرمائيد اين چه نمازى بود كه شما در اينجا خوانديد، و چرا از ميان اين جاده اين محل مخصوص را انتخاب فرموديد؟ او گفت در اين مكان خداى تبارك و تعالى مرا از خواب غفلت بيدار كرده و من هر وقت از اينجا مى گذرم به شكرانه آن نعمت مقيّدم دو ركعت نماز شكر بخوانم. من پرسيدم چگونه خداى تعالى شما را در اين جا از خواب غفلت بيدار كرده است ؟! او اوّل نمى خواست قضيه اش را نقل كند ولى وقتى با اصرار من و سائرين مواجه شد و بخصوص وقتى كه من به او گفتم : شايد قضيّه شما ديگران را هم از خواب غفلت بيدار نمايد. گفت : من چند سال قبل يك آدم بى بندو بار و غافل از خدا و مردم آزار عجيبى بودم ، هيچ چيز مرا به ياد خدا نمى انداخت تا آن كه يك روز كه اتّفاقا با ماشين سوارى شخصى خود تنها از اينجا عبور مى كردم ، به اين مكان رسيدم در اينجا سخت دچار فشار ادرار شدم . و ماشين را در كنار جاده پارك كردم و در كنار مزرعه اى كه محصول گندمش را جمع كرده بودند نشستم و بول كردم ناگاه ديدم زنبور درشتى روى زمين نشست و دانه گندمى را كه در آنجا افتاده بود و از مزرعه باقى مانده بود با دندان برداشت و به سوى سنگلاخ ‌هائى كه تقريبا در دامنه آن كوه قرار گرفته بود حركت كرد و رفت من ناخودآگاه به فكر افتادم كه زنبور باگندم چه ارتباطى دارد او گوشتخوار است . حتما گندم را براى كار ديگرى مى خواهد. لذا با خود گفتم لازم است كه دنبال او بروم . با سرعت عقب او رفتم ديدم در ميان آن سنگلاخ ‌ها گنجشكى مرده و دو جوجه تازه (از تخم سر بيرون آورده ) به جاى گذاشته كه هر دوى آنها زنده هستند آنها وقتى صداى ويز ويزبال زنبور را شنيدند دهان خود را باز كردند و آن زنبور دانه گندم را به دهان آنها انداخت و رفت چيزى نگذشت كه دوباره همان زنبور همين عمل را تكرار كرد من مدّتى در كنار آن جوجه ها نشسته بودم و آن زنبور مكرّرا مى رفت و گندم و يا هر خوردنى ديگرى را مى آورد و شكم اين جوجه هاى گرسنه بى مادر را سير مى كرد. همه اينها فريادى بود كه از موجوديّت محبوبم حضرت حقّ به سر من كشيده مى شد و مرا از خواب غفلت بيدار مى كرد من در آن هنگام اشك مى ريختم و با گريه و فرياد بر سر خود مى زدم كه چرا من تا اين حدّ از اين خداى مهربان كه زنبور را براى زنده نگه داشتن جوجه گنجكشها مأ مور مى كند غافل بودم ، كور باد چشمى كه تو را نبيند و بدا به حال كسى كه از محبّت تو در دلش چيز نباشد و به خود خطاب مى كردم و آهسته مى گفتم و اشك مى ريختم كه : اى مركز دايره امكان وى زبده عالم كون و مكان تو شاه جواهر ناسوتى خورشيد مظاهر لاهوتى تا كى زعلائق جسمانى در چاه طبيعت تن مانى ؟ تا چند به تربيت بدنى قانع به خزف ز در عدنى صد فلك ز بهر تو چشم براه اى يوسف مصرى بدر آى زچاه تا والى مصر وجود شوى سلطان سرير شهود شوى دو روز اَلَست بلى گفتى امروز به بستر لا خفنى تا كى ز معارف عقلى دور به ز خارف عالم حسن مغرور از موطن اصلى نيارى ياد پيوسته به لهو و لعب دلشاد نه اشك روان نه رخ زرد الله الله تو چو بى دردى ؟ يكدم بخود آى و ببين چه كسى به چه دل بسته اى بكه همنفسى زين خواب گران بردار سرى برگير زعالم اولين خبرى و سپس دست به طرف آسمان دراز كردم و گفتم : اى محبوبم ، عزيزم ، خداى مهربانم ، مرا ببخش و از گذشته ام صرفنظر فرما، تو كه در گذشته بر من منّت گذاشته اى مرا همه چيز داده اى توئى كه به من نيكى كرده اى و مرا از بدبختيها نجات داده اى ، خدايا از اين ساعت مرا از خود جدا مفرما اى تو نعمت من و بهشت من ، اى تو دنياى من ، اى تو آخرت من ، اى خداى مهربان يا اللّه ، بالاخره آن روز در كنار آن جوجه گنجشكها و حركات آن زنبور كه وجود خدا را كاملا در آنجا حس مى كردم بقدرى نشستم و گريه كردم و سر بسجده گذاشتم و اشك ريختم و از محبوب تازه ام يعنى خداى مهربان عذر خواهى و توبه نمودم كه قلبم روشن شد و دانستم ديگر از خواب غفلت بيدار شده ام و بايد براى نزديك ش