eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.1هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀🌸پیشكش میكنم 🍀💚عشق ، محبت 🍀🌸و مـهـربــانی را 🍀💚بـه كـسـانـی كـه 🍀🌸از دل شكستن بیزارند 🍀💚و در تــمـنــای آنـنـد 🍀🌸كه دلی بدست آورند 🍀💚آنانكه رحمت آفرینند 🍀🌸نـه زحـمـت آفـریـن 🍀💚و برآنند که در زندگی 🍀🌸پل باشنـد نه دیـوار 🍀💚ایــن ســبــد گــل زیــبــا 🍀🌸پیشکش نگاه مهربون شما 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️با افکار زیبا, زندگیتان را تغییر دهید: ♦️1- تصمیم بگیرید که شاکر و قدردان باشید. بارها و بارها این کار را انجام دهید. ♦️2- بیش از حد نگران اتفاقات پیش رو نباشید. شاید مدام فکر کنید که در گذشته باید کار دیگری انجام می دادید, اما به یاد داشته باشید نباید در این افکار غرق شوید و از لحظه اکنون غافل شوید. ♦️3- شما نمی دانید که آینده چه چیزی برایتان به ارمغان دارد, پس بهترین کار این است که بهترین استفاده را از زمان حال داشته باشید. ♦️4- دو چیز بیش از بقیه, روزتان را می سازد, صبر و شکیبایی و دومی دیدگاه شما به زندگی. ♦️5- صبر کردن به معنای انتظار کشیدن نیست, بلکه به این معنی است که در هنگام تلاش کردن برای رسیدن به خواسته خود, همواره نگرشتان را مثبت نگه دارید. 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛کاسه ی محبتمان را پر کنیم 🌼از رنگهای زیبا 💛رنگ امید 🌼عشق و مهربانی 💛نجابت 🌼تک تک این رنگها 💛در وانفسای این دینا فانی 🌼به کارمان می آید 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼لحظات سرشار از نیروی عشق و شادی 💛 هستند قلبتون را بسوی💛 آنها باز کنید تا به آرامش😇 و خوشبختی برسید🌼🍃 💛زندگیتون شـاد صبحتون به شادابی گل🌼🍃 🌸🍃
🌼🍃آخرین دوشنبه 🍃🌷اردیبهشت ماهتون عالی 🌼🍃امروزتون پراز موفقیت 🍃🌷لحظاتتون سرشاراز آرامش 🌼🍃دلتون از محبت لبریز 🍃🌷تنتون از سلامتی سرشار 🌼🍃زندگیتون از برکت جاری 🍃🌷و خدا پشت پناهتون باشه 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دُیماج قزوین🙈🤪 مواد لازم: -نون خشک شده -گوجه و خیار -پنیر کوزه ایی -پیاز داغ -سبزی خوردن و گردو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماکارونی کته خوردی؟ اگه نخوردی حتما امتحانش کن 😋👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینم شام امشبتون🤤🧑🏻‍🍳 سیب زمینی پیاز گوشت چرخ کرده نمک،فلفل،پولبیبر رب گوجه فرنگی آب
عمری‌ست به دنبال توأم، نیست نشانی ای خوب‌تر از خوب‌تر از خوب ، کجایی...؟! 🌸🌸🌸🌸
👌👌👌حکایت بسیار زیبا مردی ساده چوپان شخصی ثروتمند بود و هر روز در مقابل چوپانی اش پنج درهم از او دریافت میکرد. یک روز صاحب گوسفندان به چوپانش گفت: میخواهم گوسفندانم را بفروشم چون میخواهم به مسافرت بروم. و نیازی به نگهداری گوسفند و چوپان ندارم و میخواهم مزدت را نیز بپردازم. پول زیادی به چوپان داد اما چوپان آن را نپذیرفت و مزد اندک خویش را که هر روز در مقابل چوپانی اش دریافت میکرد و باور داشت که مزد واقعی کارش است، ترجیح داد. چوپان در مقابل حیرت زدگی صاحب گوسفندان، مزد اندک خویش را که پنج درهم بود دریافت کرد و به سوی خانه اش رفت. چوپان بعد از آن روز که بی کار شده بود، دنبال کار می گشت اما شغلی پیدا نکرد ولی پول اندک چوپانی اش را نگه داشت و خرج نکرد به امید اینکه روزی به کارش آید. در آن روستا که چوپان زندگی می کرد مرد تاجری بود که مردم پولشان را به او می دادند تا به همراه کاروان تجارتی خویش کالای مورد نیاز آنها را برایشان خریداری کند. هنگامی که وعده سفرش فرا رسید، مردم مثل همیشه پیش او رفتند و هر کس مقداری پول به او داد و کالای مورد نیاز خویش را از او طلب کرد. چوپان هم به این فکر افتاد که پنج درهمش را به او بدهد تا برایش چیز سودمندی خرید کند. لذا او نیز به همراه کسانی که نزد تاجر رفته بودند، رفت. هنگامیکه مردم از پیش تاجر رفتند ، چوپان پنج درهم خویش را به او داد. تاجر او را مسخره کرد و خنده کنان به او گفت: با پنج درهم چه چیزی می توان خرید؟ چوپان گفت: آن را با خودت ببر هر چیز پنج درهمی دیدی برایم خرید کن. تاجر از کار او تعجب کرد و گفت: من به نزد تاجران بزرگی میروم و آنان هیچ چیزی را به پنج درهم نمیفروشند، آنان چیزهای گرانقیمت میفروشند. اما چوپان بسیار اصرار کرد و در پی اصرار وی تاجر خواسته اش را پذیرفت. تاجر برای انجام تجارتش به مقصدی که داشت رسید و مطابق خواسته ی هر یک از کسانی که پولی به او داده بودند ما یحتاج آنان را خریداری کرد . هنگام برگشت که مشغول بررسی حساب و کتابش بود، بجز پنج درهم چوپان چیزی باقی نمانده بود و بجز یک گربه ی چاق چیز دیگری که پنج درهم ارزش داشته باشد نیافت که برای آن چوپان خریداری کند. صاحب آن گربه می خواست آن را بفروشد تا از شرش رها شود ، تاجر آن را بحساب چوپان خرید و به سوی شهرش بر می گشت. در مسیر بازگشت از میان روستایی گذشت، خواست مقداری در آن روستا استراحت کند ، هنگامی که داخل روستا شد ، مردم روستا گربه را دیدند و از تاجر خواستند که آن گربه را به آنان بفروشد . تاجر از اصرار مردم روستا برای خریدن گربه از وی حیرت زده شد. از آنان پرسید: دلیل اصرارتان برای خریدن این گربه چیست؟ مردم روستا گفتند: ما از دست موشهایی که همه زراعتهای ما را می خورند مورد فشار قرار گرفته ایم که چیزی برای ما باقی نمی گزارند. و مدتی طولانی است که به دنبال یک گربه هستیم تا برای از بین برن موشها ما را کمک کند. آنان برای خریدن آن گربه از تاجر به مقدار وزن آن طلا اعلام آمادگی کردند . هنگامی که تاجر از تصمیم آنان اطمینان حاصل کرد، با خواسته ی آنان موافقت کرد که گربه را به مقدار وزن آن طلا بفروشد. چنین شد و تاجر به شهر خویش برگشت ، مردم به استقبالش رفتند و تاجر امانت هر کسی را به صاحبش داد تا اینکه نوبت چوپان رسید ، تاجر با او تنها شد و او را به خداوند قسم داد تا راز آن پنج درهم را به او بگوید که آن را از کجا بدست آورده است؟ چوپان از پرسش های تاجر تعجب کرد اما داستان را بطور کامل برایش تعریف نمود. تاجر شروع به بوسیدن چوپان کرد در حالی که گریه می کرد و می گفت: خداوند در عوض بهتر از آن را به تو داد چرا که تو به روزی حلال راضی بودی و به بیشتر از آن رضایت ندادی. در اینجا بود که تاجر داستان را برایش تعریف کرد و آن طلاها را به او داد. این معنی روزی حلال است الهی ما را به آنچه به ما دادی قانع گردان و در آنچه به ما عطا فرموده ای برکت قرار ده دوستان این قصه ها برای آموختن ودرس گرفتن است ساده از کنار آن. عبور نکنیم🌸🍏🌸 🌸🌸🌸
. 👌 داستان کوتاه پند آموز 💭مدرسه‌ای دانش‌آموزان را با اتوبوس به اردو می‌برد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک می‌شود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده می‌شود: «حداکثر ارتفاع سه متر» ارتفاع اتوبوس هم سه متر بود ولی چون راننده قبلا این مسیر را آمده بود با کمال اطمینان وارد تونل می‌شود اما سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می‌شود و پس از به وجود آمده صدایی وحشتناک در اواسط تونل توقف می‌کند. 💭پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت می‌شوند. پس از بررسی اوضاع مشخص می‌شود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیده‌اند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. 💭اما هیچ کدام چاره‌ساز نبود تا اینکه پسربچه‌ای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من می‌دانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر می‌گوید: «برو بالا پیش بچه‌ها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل می‌گوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی می‌آورد.» 💭مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه‌حل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلم‌مان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درون‌مان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت می‌توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» مسئول اردو از او پرسید: «خب این چه ربطی به اتوبوس دارد؟» 💭پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیک‌های اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. ✅خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است. 🌸✨🌸حدیثی از معصوم 🌸✨🌸 امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: إِنَّ الزَّرعَ یَنبُتُ فِی السَّهلِ وَلایَنبُتُ فِی الصَّفا فَکَذلِکَ الحِکمَةُ تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَواضِعِ وَلا تَعمُرُ فی قَلبِ المُتَکَبِّرِ الجَبّارِ، لأِنَّ اللّه جَعَلَ التَّواضُعَ آلَةَ العَقلِ وَجَعَلَ التَّکَبُّرَ مِن آلَةِ الجَهلِ؛ زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت! و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. 📔تحف العقول،ص۳۹۶ 🌸🌸🌸
❌ می گویند «امر به معروف و نهی از منکر نوعی دخالت در امور شخصی مردم و سلب آزادی آنان است!» در هیچ کجای دنیا معنای آزادی آن نیست که هرکس هرکاری که بخواهد، انجام دهد؛ زیرا این نه با عقل سازگار است و نه هیچ فرد و جامعه و حکومتی به آن تن می دهد . آزادی در چارچوب قانون، عقل و فطرت معنا دارد، والا نامش هرج ومرج و بی بندو باری است . فرمان پلیس درباره حرکت یا توقیف ماشین ها درهمه جای دنیا پذیرفته شده است و کسی آن را مخالف آزادی نمی داند، درحالی که کار پلیس نوعی امر به معروف ونهی ازمنکر عملی است . ✔بااستفاده از گفتارهای استاد محسن قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 قساوت قلب بخاطر طولانی شدن غیبت علیه السلام ❤️ چه کنیم تا از قساوت قلب در زمان در امان باشیم🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌خرازی: اگر اسرائیل ایران را تهدید هسته‌ای بکند ممکن است در دکترین هسته‌ای خود تجدیدنظر بکنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌رحیم‌پور : آنهایی که می‌گویند هر جا نیست خشونت جنسی کمتر است دروغ می‌گویند/ بالاترین آمار تجاوز جنسی مربوط به آمریکاست که آزادی مطلق جنسی است
🔴 گراهام، سناتور آمریکایی خواستار انداختن بمب هسته‌ای بر روی ایران و فلسطین شد! ✍هنوز به حرف امام ما شک دارند،اما این سگ های پاچه گیر بدانند که فرمودند: دشمن در هر سطحی حمله کند در همان سطح پاسخ دریافت میکند،حالا هی بگید میزنیم
🌷حدود۴۵ بارقرآن کریم ازبی توجهی ها گله کرده: 🌷۱.افلا یعقلون...آیافکرنمیکنند 🌷۲.افلایتدبرون القرآن...تدبردرقرآن نمیکنند؟ 🌷۳.افلایتوبون...آیاتوبه نمیکنند؟ 🌷۴.افلاتتفکرون...آیافکرنمیکنند؟ 🌷۵.افلاتتذکرون...آیابه خودنمی آیید؟ 🌷۶.افلاتتقون...آیاتقواپیشه نمیکنید؟ 🌷۷.افلاتذکرون...آیاتذکرنمی دهید؟ 🌷۸.افلایرون..آیانمیبینند؟ 🌷۹.افلایومنون...آیاایمان نمی آورند؟ 🌷۱۰.افلاتسمعون...آیاگوش نمیدهند؟ 🌷۱۱.افلاتبصرون...آیانمی بینید؟ 🌷۱۲.افلایسمعون...آیانمی شنوند؟ 🌷۱۳.افلایبصرون...آیانمی بینند؟ 🌷۱۴.افلایشکرون...آیاشکرنمیکنند؟ 🌷۱۵.افلاینظرون...آیانمی بینند؟ 🌷۱۶.افلایعلم‌...آیانمی داند؟ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷قانون ننگین کاپیتو لاسیون را که شاه درسال ۴۳ در مجلس تصویب کرد وبه معنای آزادی کامل اتباع آمریکایی در ایران بود که هرغلطی وهرجنایتی آزادند که انجام دهند، این قانون علاوه بر تحقیر ملت مسلمان وشریف ایران، باکدام آیه قرآن مخالفت داشت؟ 🌷لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا ۱۴۱ نساء خداوند هرگز اجازه نمی‌دهد که کافرین برمسلمین مسلط شوند .
🌷نابرده رنج گنج میسر نمیشود، مضمون کدام آیه شریفه است؟ لیس للانسان الا ما سعی...۳۹ نجم نیست برای انسان مگر به اندازه تلاشش
🎬: رو به علی کردم وگفتم:علی ,حضرت ,به خدا همان سیدی ست که زمانی زینب دراغما فرورفته بود ومن از عالم وآدم دل بریده بودم ودستگیره ی در حرم مطهر حضرت معصومه س را در دست داشتم ومحکم بر درمیزدم ,سیدی نورانی حرزی برای نجات جان زینب به من داد,به خدا که خود حضرت بود,باعلی به روبه روی حضرت رسیدیم ,دست برسینه گذاشتیم از ته قلب ندا دادیم,السلام علیک یا بقیه الله... ناخوداگاه خم شدم وبوسه بردامن پیراهنی زدم که روزگاری برتن رسول خاتم بود والان برازنده ی جسم ,حضرت ولی عصر شده بود. مولا لبخندی ملیح زد وفرمود وعلیک السلام ای فرزندانم,برخیزید وهمیشه سجده برآستان خداوند نمایید وانگار که حرفهای چند لحظه ی قبل مارا شنیده باشد ,ادامه داد,ما درهر حالی به فکر شیعیانمان بوده ایم وهستیم وخواهیم بود ,به خدا قسم به اندازه ی خوردن جرعه ای اب از شما غافل نبوده ایم واگر شما هم به اندازه ی جرعه ای اب به فکر مابودید بی شک وقت ظهور ما اینقدر به تعویق نمی افتاد,از این سخن حضرت بغض چندین ساله ام شکست وبه عمق غربت مولایم پی بردم وباخود گفتم:وای برمن,وای برما که میتوانستیم قدمی برای ظهور برداریم وبرنداشتیم,وای برمن وای برما که خود حجابی شدیم برای غیبت بیشتر حضرتش,وای برما که اعمال ما دلیلی شد برای طولانی تر شدن غیبت وبه تعویق افتادن ظهورش...گریه امانم را بریده بود ,حضرت نگاهی مهربانانه به علی انداخت وبا دلسوزی دستی به صورت معیوب علی کشید وفرمود:این زخمها مدال افتخاراست ومن افتخارمیکنم به اینچنین یارانی,درچشم بهم زدنی صورت علی من به زمان جوانی اش برگشت وهیچ اثری از جراحات وارده نبود,تا این معجزه را از حضرتش دیدم از ذهنم گذشت تا از حال فرزندان گم شده ام سوالی بپرسم,حضرت با مهربانی پدرانه ای برگشت طرفم ومن از زیر روبنده ام شاهد این مهربانی الهی بودم ,بدون اینکه کلامی از افکارم را برزبان جاری کنم, فرمود: بامدد خداوند فرزندانت را که درچنگ ابلیس گرفتارندبه تو برمیگردانیم.... خدای من ...انگار اینجا بهشت است....از خوشحالی سراز پا نمیشناختم.... در کمتر ازیک ساعت تعداد سیصد وسیزده نفر از یاران مخلص حضرت درحرم امن الهی گرد هم امدند ومن سرشار از حسهای ناگفتنی شدم زمانی که فهمیدم نام همسر من ,علی,هم جز سیصدوسیزده نفر یاران خاص حضرت است... ونمیدانستم این میوه ی اول, بهشتی ست که قراراست بارها دهد... دارد.. 🖊 به قلم....ط_حسینی 💦🌧💦🌧💦🌧
🎬: حلقه ی اول یاران حضرت دور هم گرد امده بودند,حضرت برایشان موعظه میخواندمن هم کمی دورتر با گوش جان حرفهایش را به دل میسپردم,قراردادی مابینشان منعقد شده بود که تا انجایی که متوجه شدم چنین بود,مفاد بیعت سرلشکران با مهدی عج: ۱-هیچ دزدی انجام ندهند ۲-عفت دامن خود راحفظ کنند ۳-فحش وناسزا وحرفهای رکیک نگویند ۴-خونی به ناحق نریزند ۵-هتک حرمت ننمایند ۶-به منزلی هجوم نبرند وادب را دربرخوردبامردم حفظ نمایند ۷-کسی را مگر به حق مورد ضرب وشتم قرارندهند ۸-پول وگندم وجو وارزاق مردم را انبار واحتکار نکنند ۹-به مال یتیم دستبرد نزنند ۱۰-به انچه که علم ندارند وندیده اند شهادت ندهند ۱۱-مسجدی راموقع دفاع وجهاد خراب نکنند ۱۲-مسکرات ومشروبات الکی ننوشند ۱۳-حریر ولباسهای گرانبها نپوشند ۱۴-طعامی راکه قوت مردم است ذخیره واحتکار ننمایند ۱۵-لباس خشن بپوشند ۱۶-صورتها رابا خاک اشنا کنند یعنی زیاد نمازبخوانند وسجده کنند ۱۷-در راه خدا با اخلاص تمام,تلاش ومجاهدت کنند ودر مقابل خود حضرت هم تعهد میکند که با انها هماهنگ باشدمانند انها زندگی کند ودرسختیها همراه انها باشد ولباس ومرکب وماشین شخصی اش بسیار ساده باشد همه ی ۳۱۳نفر که جزمشاوران وبیعت کنندگان اولیه ی,قیام بودند به انجام مفاد قرارداد ,تعهد دادند کم کم جمعیت داخل حرم امن الهی زیاد وزیادتر میشد از هر دسته وقماش وفرقه ای دربین جمعیت بود ناگاه یکی از میان جمعیت بلند شد, مشخص بود از مخالفان حضرت است وگفت:... دارد... 💦🌧💦🌧💦🌧