مرحوم آیت الله کلباسی (قدس سره) در کتاب انیس اللیل نقل کرده اند:
روزی از روزهای ماه مبارک رمضان در حال سفر بودیم که ناگاه، با حمله گروهی از راهزنها روبرو شدیم. آنها، ما را محاصره کردند و همه اموال ما را گرفتند و دستهای ما را از کتف بستند و ما را از راه اصلی خارج و همراه خود به بیراهه بردند در میان راه، راهزنها برای استراحت توقف کردند. در این حال، دیدم رئیس راهزنها سر سفره نیامد و حاضر نشد غذایی بخورد و روزه خود را افطار کند، من شگفت شدم (که چگونه ممکن است کسی که در ماه مبارک رمضان به راهزنی میپردازد و عده ای از مردم بیگناه را به اسارت در میآورد و اموال آنها را غارت میکند روزه دار باشد و به این دستور الهی اهمیت دهد).
از او سؤال کردم، تو گناهی به این زشتی و پلیدی انجام دادی و از خدا نترسیدی چطور ممکن است از غذا پرهیز کنی و روزه دار باشی با اینکه روزه خواری به اندازه راهزنی مهم نیست و امید نجات و رهایی از آن بیشتر است؟! رئیس راهزنها به من گفت: آری، راست میگویی، اما، من تصمیم گرفتم در این کار بر هوای نفس خود غلبه کنم تا همه حلقه های عبودیت را نبرم و همه ریسمانهای معنوی را قطع نکنم، من روزه را به عنوان تنها راه ارتباط بین خود و خدای خود باقی گذاشتم تا شاید روزی همین راه، مرا به درگاه او برساند و مرا به جناب او نزدیک کند.
این جریان گذشت تا اینکه سال بعد، در حال حج، به مردی محرم برخوردم که با حال معنوی خوشی و تضرعی خاص در حال لبیک گفتن بود، او را که خوب نگاه کردم دیدم، این مرد، همان رئیس راهزنهایی است که در سال قبل، کاروان ما را غارت کردند، ناگاه چشم او هم به من افتاد و مرا شناخت و رو کرد به من و گفت: آیا میبینی که آن ریسمان روزه، چگونه سرانجام مرا با خانه محبوب مرتبط ساخته است؟ آری؟، من لباس گناه را از تن در آوردم و لباس معرفت خدا را به تن کردم و این حال من است که مشاهده میکنی و من از حسن عاقبت او شگفت زده شدم.
چه زیبا سروده است حافظ:
گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند
نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
دلا معاش کن که چنان که گر بلغزد پای
فرشته ات به دو دست دعا ترا نگه دارد
کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی زکرده پشیمان، بهم توانی بست
السَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ...
سلام بر تو ای مولایی که بر جن و انس امامت میکنی.سلام بر تو و بر روزی که عالم هستی بر امامت تو گردن می نهد.
برخی از افراد که برخلاف قسم خود عمل کرده و کفاره بر آن ها واجب شده، مقدار پولی را مثلا به اندازه سیر کردن ده فقیر در صندوق صدقات و یا ضريح فلان امامزاده، می ریزند.
در حالی که هرگاه شخصی عمداً با قسم خود مخالفت كند، بايد كفّاره بدهد. به اين صورت که يا ده فقير را سير كند، يا بر آن ها لباس بپوشاند و اگر توانايى بر اين ها نداشته باشد، بايد سه روز روزه بگيرد.
تحریر الوسیله ج2 ص 110
روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
💢کسانی که "من" از آنها بهترم
✅خداوند متعال به حضرت موسى علیهالسلام وحى فرمود:
وقتى براى مناجات آمدى، كسى را كه فکر میکنی تو بهتر از او هستى به همراه خود بياور
حضرت موسى به هر شخصی كه مىرسيد، جرأت نمىكرد بگويد من بهتر از او هستم.
بنابراین مردم را رها نمود و در حيوانات جستجو كرد تا آنكه به سگ بیماری رسيد.
حضرت موسی ريسمانى در گردن سگ انداخت و با خود برد.
ولی در بين راه پشیمان شد و سگ را رها نمود.
وقتى به محل مناجات رسيد، پروردگار فرمود:
اى موسى! چرا آنچه كه امر كردم نياوردى
حضرت موسی علیه السلام گفت:
پروردگارا ! کسی را نيافتم که از او بهتر باشم.
خداوند متعال فرمود:
قسم به عزت و جلالم اگر كسى را با خود مىآوردى، نام تو را از ديوان پيامبرانم محو مىكردم.
📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه ۲۶۵
🌻🌹🌻🌹
🌹🌻
🌻
📕💜ختم سوره انعام 💜📕
کیفیت ختم سوره انعام این است سوره را خوانده زمانیکه به کلمه رسل الله ( انعام 124 ) رسید توقف کند
و برخیزد دو رکعت نماز بخواند در رکعت اول بعد از حمد هفت مرتبه آیة الکرسی و 50 مرتبه سوره توحید را بخواند
در رکعت دوم نیز چنین کند بعد از سلام نماز سر به سجده گذاشته 7 مرتبه بگوید لا اله الا انت سبحانک
انی کنت من الظالمین سپس سر از سجده برداشته و بقیه سوره را از الله اعلم حیث تا آخر سوره
بخواند . این ختم را اگر شنبه بخواهد بخواند در اول روز و یک شنبه در وقت طلوع آفتاب و دوشنبه میان نماز
ظهر و عصر و سه شنبه وقت چاشت و چهارشنبه وقت نماز عصر و پنج شنبه قبل از ظهر و جمعه عصر آن
تا غروب بخواند .
این ختم مجرب است و خواجه سنجر می گوید از خداوند توسط این ختم دنیا طلب کردم چندان به من داد
که هزار غلام خریدم و آزاد کردم .
منبع🌹📚✍ : کشکول ابن العلم ص 225 - کلیات مجمع الدعوات ص 229
🌹
🌻🌹
🌹🌻🌹🌹
🌻🌹🌻🌹🌻🌹🌻
📝 دعایی قرآنی برای جلوگیری از #طلاق زن و شوهر (تبدیل طلاق به #آشتی) :
✨مرحوم شیخ بهایی (ره) دستور العمل زیر را برای جلوگیری از جدا شدن زن و شوهر مجرب دانسته و توصیه کرده است :👇👇👇👇
🍃هفت بار ، آیه چهاردهم از سوره مبارکه آل عمران را بخواند و بر نمک بدمد و آن نمک را در غذایی که زن و شوهر از آن میخورند بریزد. ان شاء الله آشتی خواهند نمود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما بندگان ضعیفی هستیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️سخنی از امام خمینی(ره)که اکثرسیاسیون قبول نکردند
❇️ امتحانات الهی متناسب با ظرفیت ها،توانایی ها و ویژگی های هر یک از ما هستند
⭕️ علت مشکلات ما نفهمیدن این موضوع مهم است
✔️ حتما این ویدئو بسیار مهم را ببینید
🔻چرا نماز صبحمون قضا میشه؟🔻
قضا شدن نماز صبح دلایل متعددی داره
1⃣گاهی اوقات به خاطر طبع شخص هست
طرف طبعش سرده ،شب شام غذای سردم میخوره مثل ماست🍚
⛔️این بنده خدا ساعت ۱۱هم با زور پارچ آب بیدار میشه
2⃣گاهی اوقات به خاطر به هم خوردن چرخه خواب هست
همیشه در یک ساعت معین سعی کنید بخوابید ⏲
اینطور نباشه که یک شب ساعت ۱۱بخوابین یه شب ساعت ۱
⛔️وقتی چرخه خواب هم به هم بخوره ،بدن با خودش درگیر میشه که چه ساعتی باید بیدار بشه !
3⃣گاهی به خاطر خوردن شام سنگین با فاصله کم تا خواب هست
⛔️حداقل باید بین شام تا خواب ۲ساعت زمان باشه
4⃣گاهی به خاطر گناهان مکرر که در طول روز انجام دادیم هست
⛔️وقتی در طول روز گناه زیاد انجام بدیم موقع اذان این سنگینی گناهان مانع میشن که برا نماز از خواب پا بشیم
5⃣گاهی هم به خاطر تاخیر انداختن دیگر نماز ها هست
⛔️وقتی در طول روز نمازهامون رو به تاخیر بندازیم خداوند توفیق خوندن نماز اول وقت در صبح رو از مون میگیره ❌
حالا فکر کنید که کدوم یک از این موارد شامل حال شماست
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ امْنَعْنِي مِنَ السَّرَفِ
وَ حَصِّنْ رِزْقِي مِنَ التَّلَفِ وَ وَفِّرْ مَلَكَتِي بِالْبَرَكَةِ فِيهِ وَ أَصِبْ بِي سَبِيلَ الْهِدَايَةِ لِلْبِرِّ فِيمَا أُنْفِقُ مِنْهُ
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و مرا از اسرافكارى باز دار
و روزى من از تلف و تباهى برهان و بر دارايى من به بركت بيفزاى و چون انفاق مى كنم راه درست را به من بنماى
زمانی که رهبر انقلاب به پهنای صورت اشک ریخت!!
✍️ #جواد_موگویی:
یکی از شاعران بنام انقلاب برایم نقل میکرد:
شاید اواسط دهه هفتاد بود. درست خاطرم نیست.
شام مهمان رهبر بودیم. برخی رجل سیاسی و مسئولان لشگری و کشوری هم بودند.
جلسه که تمام شد، آقا رو به من کرد و گفت:
«آقای فلانی! امشب شما چه کارهاید؟ منزل مهمان ندارید؟ حال دارید بریم شبگردی؟»
گفتم در خدمت شما هستم آقا.
رفتیم دیدار خانواده شهیدی؛ در محلهای در پایین شهر تهران.
سوار ماشین پیکان شدیم. آقا جلو نشسته بود و من عقب. در راه موتورسواری ناگهان با آقا چشم در چشم شد. باورش نمیشد که رهبری را آن وقت شب در پیکانی در خیابان ببینید! آنقدر محو شده بود که به بیراه رفت! نزدیک بود بخورد زمین.
رسیدیم منزل یکی از شهدا.
از قبل بهشان گفته بودند که یکی از مسیولین به دیدارشان خواهد آمد. اما نمیدانستند که رهبریست.
وارد خانه که شدیم، از شدت ذوق دستپاچه شدند. ناگهان مادر شهید گفت: حاج آقا! اجازه هست همسایه را هم خبر کنم؟
آقا قبول کرد.
مادر و دختر همسایه آمدند. دختر رنگ به چهره نداشت. چهرهاش زرد بود. مادر گفت ما مدتهاست که توان خرید گوشت نداریم. برخی از شبها حتی گرسنه میخوابیم...
آقا ناگهان رنگ از چهرهاش برگشت. اما خودش را جمع و جور کرد و سعی کرد لبخند به صورتش باقی بماند. از دختر احوالپرسی کرد. محافظان هم نام و نشانی دختر و مادرش را یادداشت کردند.
جلسه که تمام شد تا آقا نشست در ماشین، به من گفت: «میبینی آقای فلانی! آن وقت میگوید در کشور کسی شب گرسنه نمیخوابد! بخدا باید آن دنیا جواب بدهیم...»
منظورشان آقای هاشمی رفسنجانی، رییسجمهور وقت بود.
دقت که کردم، دیدم آقا به پهنای صورت دارد اشک میریزد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
میراث امام
مروری بر بیانات امام خامنه ای در مراسم سیامین سالگرد رحلت امام خمینی. ۹۸/۳/۱۴
#سلامتی_فرمانده_صلوات
🔰حکایت شیخ انصاری و عنایت سیدالشهدا به ملای دربندی
📌بیانات آیت الله وحید خراسانی
🔹شیخ انصاری مردی است که مادر علم، کم تر مثل او زاییده است. امروز روز وصف عظمت او نیست... شیخ انصاری آن کسی است که دنیا اعتراف می کند که او از آن نوابغ نایاب بشریت است و از آن مغزهای طراز اول عالم بشریت است. شیخ فرمانده صد میلیون شیعه بوده و میلیونها ليره در آن زمان از زیر دستش رد می شده، ولی وقتی که از دنیا رفت، تمام دارایی اش هفده تومن بوده. آن علمش که سیطره علم او دنیا را پر کرده و این هم عملش که وضع عملش عالم را گیج کرده است. این است که وقتی خليفه عثمانی از والی عراق برنامه زندگی شیخ انصاری را پرسید، او به خلیفه عثمانی گفت که اگر می خواهی علی بن ابی طالب را در علم ببینی و اگر می خواهی فاروق اعظم را در زهد ببینی باید شیخ انصاری را ببینی، شیخ چنین مردی است.
🔹آن وقت از یک چنین مردی و از یک چنین فحلی، شخص عالمی را طلبیدند، بسیار تأمل نمود تا یکی را انتخاب کرد. شیخ انصاری آن هنگام که این شخص را فرستاد، تا دم دروازه به همراهی و بدرقه اش رفت و برگشت... فردای آن روز، به شیخ انصاری خبر دادند که این شخص برگشته است. شیخ پریشان شد که چرا برگشته، به دیدنش رفت و گفت: چرا آمدی؟ گفت: دیروز که بدرقه ام کردی وارد کربلا شدم... به خواب رفته و خودم را در بهشت دیدم، به من قصری نشان دادند که دیدم تمام قصرهای عالم در مقابل این قصر گویی خرابه ای بیش نیست، پرسیدم این قصر از کیست؟ گفتند: این قصر از آن توست و تو سه شب دیگر در این قصر منزل می کنی.
🔹دنبال آن قصر دیگری به من نشان دادند که دیدم باز قصر من در مقابل آن قصر گویی مثل یک خرابه ای بیش نیست. چشمم که به آن قصر افتاد اصلا تمام بهشت را فراموش کردم. گفتم: این قصر از کیست؟ گفتند: این قصر از شیخ مرتضی انصاری است. بعد از این قصر، قصر سومی را به من نشان دادند که باز دیدم قصر تو در مقابل آن قصر یک خرابه ای بیشتر نیست. پرسیدم: این قصر مال کیست؟ گفتند: این قصر از ملا آقای دربندی است. تا من این کلمه را شنیدم در عالم رؤیا متحیر ماندم. گفتم: شیخ ما کجا، ملای دربندی کجا؟! ملای دربندی مردی است برازنده ولی چه حسابی در این عالم است که قصر شیخ انصاری با این تفوق علمی و عملی اش، در مقابل قصر ملای دربندی، مثل یک ستاره در مقابل خورشید باشد؟!
🔹تا این حیرت برای من پیش آمد، به من گفتند داستان این است: این قصری که به تو داده اند زاییده علم و عمل توست. این قصری هم که به شیخ داده اند، مولود علم و عمل شیخ است. اما این قصری که به ملای دربندی داده اند، نه از علم اوست و نه از عمل او، این یکی از قصرهای اختصاصی حسین بن علی است و چون ملای دربندی برای عزای پسر فاطمه علیهما السلام منبر می رفته، سیدالشهدا از قصور اختصاصی اش این قصر را به ملای دربندی حواله داده است. این نه قصری است که به علم و عمل بشود به آن رسید. این قصر اختصاصی حسینی است...
🔹آن عالم برازنده، خواب را برای شیخ گفت. چنان که در خواب به او گفته بودند: این قصر، مال توست و سه شب دیگر جایت این جاست، همچنان شد و او در آن شب موعود، در وادی السلام زیر خاک خفته بود...
📗مصباح الهدی ج۲ ص۱۰۱
🔴 صف اول امن تر از همیشه!
🔹یکی بود، یکی نبود...
روزی مداحی دعوت شده بود تا پیش از اقامهی نماز عید شعری بخواند.
پشت تریبون رفت و حق گفت و با نقد اشرافیت و نگاه غربزدهی برخی مسئولان، فضای رخوتزدهی معمول در نمازهای جمعه و عید را شکست.
آن صفِ اولیهایی که مورد نقدش قرار گرفتهبودند به تکاپو افتادند که یا زبانش را ببُرند یا پایش را از آن تریبون.
جز تودهی مردم و برخی ارگانها، مراکز مدعی انقلابیگری مثل ستاد ائمه جمعه، صدا و سیما و حتی برخی افراد و مراکز مرتبط با بیترهبری بهجای حمایت، پشتش را خالی کردند، غافل از آنکه او دقیقاً خواستهی رهبر را اجرا کرده بود.
🔺حضرت آقا اما رأساً و شخصاً پای کار آمد و بهگرمی دست او را فشرد و به شهادت شاهدان عینی، به شدت حمایتش کرد و در واقع فهم و فعل مخالفان را به نقد کشید.
✅ ورق برگشت؛
حالا همه طرفدار آن مداح شده بودند. در مصلای نماز جمعه ابیاتی از اشعار او بود که روی بنرها چاپ میشد، شعرش مدام بازنشر میگردید و بارها شعرخوانی آن روز پخش شد و رسانه ملی گزارشها ساخت و خلاصه کسی نبود که آن شعر را نشنیده باشد.
🔸تاکید رهبری بود، عید فطر بعدی را مجبور بودند تحملش کنند ولی دیگر طاقتها طاق شد و همان عده، از ترس تیغ زبانش مصلحت اندیشیدند که صلاح نیست برای عید فطر بعدی دعوتش کنیم و بعید است رهبری در این امر جزئی برای بار دوم ورود کند و بدون آنکه توجهی به هزینهی سنگینی که برای پخش صدای محرومان از این تریبون پرداخت شده داشته باشند، عزیز دیگری انتخاب شد و شعر خواند و چه بسا اینگونه برداشت شد که این تغییر واکنش به نقد صف اولیها بوده است، غافل از آن که آنچه مورد اهتمام رهبری بود، بازخوانی اولویتهای نظام و فریاد بر اشرافیگری و انحراف برخی مسئولان از ذات انقلاب بود که باید صراحتاً بیان میشد.
💢 القصه؛ تریبونی که شخص رهبر انقلاب برای آن هزینه کرده بود، به راحتی از دست رفت و دیگرانی که این نقد و نقدهای بعدی را توهین تلقی میکردند، حرفشان به کرسی نشست و صف اولشان امن شد!
.
💠زمان امیرالمومنین علیهالسلام نیست...
ابوذری هم در کار نیست...
ولی از پیش چشمم نمیرود که ابوذر را با چه تعابیر شنیع و چه تمسخرهایی و اینکه او اقتضائات روز و حکومت را درک نمیکند چگونه کوبیدند.
تا بوده همین بوده و تا هست چنین است...
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ...
اگر با اخلاص حرفی گفته شود خدا به اثر و نفوذش برکت میدهد و عرصه برای بیان حق زیاد و هنوز تا چاک خوردن گلوها و بریده شدن زبانها خیلی فاصله است...
میثمها میدانند که تا دار خیلی فاصله دارند...و از دار هم باکی نیست.
الحمدلله که آبرو و عزت، همه از آن خداست.
پس خذها بقوة...
📝 #حامد_کاشانی
تصرف در مال وقفی
این که بعضی افراد پشت قرآن یا کتاب های دعا یا پشت زیارت نامه ها می نویسند که فلانی چنین خوابی دیده و هر کس آن را خواند باید ده مرتبه از روی آن بنویسد، ازخرافات است.
علاوه بر این، نوشتن و یا هرگونه تصرف در آن نیز جایز نیست، زیرا تصرف در مال وقفی است و هیچ کس حتی خود واقف پس از انجام وقف حق تصرف در مال وقفی را ندارد.
تحریر الوسیله، ج2 ص78
🌱