❤️آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد
🖤خسارات های عراق در طول جنگی که به فرماندهی صدام حسین علیه انقلاب اسلامی براه انداخت
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران دو هزار و 887 روز به طول انجامید كه طی آن یكهزار روز نبرد فعال صورت گرفت كه 793 روز حمله از سوی رزمندگان اسلام بود و 207 روز از سوی ارتش متجاوز بعثی.
در طول جنگ 381 هزار و 680 نفر از نیروهای دشمن كشته و یا زخمی شدند و 72 هزار نفر به اسارت نیروهای اسلام درآمدند. در این هشت سال 371 فروند هواپیما و 82 فروند بالگرد دشمن منهدم شد. 1700 دستگاه تانك و نفربر، 480 قبضه توپ و سه هزار و 363 دستگاه خودرو نظامی به غنیمت ایران درآمد و پنج هزار و 758 دستگاه تانك و نفربر، 532 قبضه توپ و پنج هزار و 152 دستگاه خودرو نظامی دشمن منهدم گردید.
مقاومت رزمندگان اسلام سبب شد تا ذخایر ارزی عراق كه در ابتدای جنگ، حدود 30 میلیارد دلار بود، پس از شكست درعملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر به صفر برسد و پس از پایان جنگ، این كشور بیش از 70 میلیارد دلار بدهی خارجی داشته باشد.
هفته دفاع مقدس از روز 31 شهریور ماه آغاز و تا روز ششم مهر ماه ادامه دارد .
🔴مروری بر خاطرات وندی شرمن رئیس تیم آمریکا در مذاکرات 1+5 برجام:
🔹تیم "جلیلی" ما را "عذاب" می داد.
عراقچی در یک جلسه خواسته جدید ایران را مطرح کرد، عصبانی شدم گریهام گرفت، عراقچی خواستهاش را پس گرفت!
دقت داشتیم که تحریمها موجب به خطر افتادن قدرت "روحانی" در ایران نشود!
🔸عراقچی و تختروانچی به من فرش دستباف هدیه دادند اما من به آنها هدیه ندادم چون به لحاظ دیپلماتیک نباید به کشوری که با آنها رابطه نداریم هدیه بدهیم.
در ژنو مخفیانه برنز و سولیوان را از راه آشپزخانه وارد هتل میکردیم تا با ظریف دیدار کنند.
وقتی ظریف عصبانی میشد او را جواد صدا میزدم...
🔹شرمن: در طول مذاکرات همواره با اسرائیل در ارتباط بودیم و از نظرات متخصصان فنی آنها استفاده میکردیم.
با تیم مذاکره کننده ایران روابط دوستانه پیدا کردیم.
عراقچی هنوز هم عید کریسمس برای من کارت تبریک می فرستد اما گویا خبر ندارد که من یهودی هستم، نه مسیحی!
+وای بر ما ایرانیها با این تیم مذاکراتیمان...
💬 احمد جانجان
#جبهه_افسادطلبان_ایران
#فتنه۹۸
#افسادطلبان
#اعتدالچراها
#هوشیار_باشیم
#سیاسی
💥دلیل عدم همراهی ابراهیم بن مالک اشتر با امام حسین(علیه السلام)
♨️پرسش:
🔰چرا ابراهیم بن مالک اشتر امام حسین (ع) را در جنگ ياری نکرد؟
✍️پاسخ:
✅از زندگی ابراهیم پیش از پیوستن به مختار مطالب زیادی در دست نیست جز آن که گفتهاند در جنگ صفّین در زمرۀ یاران علیبن ابیطالب(ع) و در رکاب پدرش مالک اشتر (ﻫ م) با معاویه جنگ کرد.(1)متاسفانه ابراهيم بن مالك، و بسياري از خواص توفيق همراهي با امام حسين را نداشتند.
🔷 اما پاسخ چرايي اين مطلب را از كلام صاحب تنقیح المقال بيان مي داريم:
👈امام حسین (ع) در مدینه یا مکه فردی را مکلف به همراهی نکرد. امام حسین هنگامی که از حجاز به طرف عراق حرکت کرد، می دانست که به فیض شهادت خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا بر همه مکلفان واجب شود که به عنوان جهاد، با او همراه شوند؛ بلکه بر اساس وظیفه خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت کرده بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم سفر شوند.
👈 اگر کسی هم همراهی نکند، گناهی را مرتکب نشده است. گناهکار فردی است که در قیام کربلا و محاصره امام حسین در روز عاشورا حضور داشته و با آن حال از همراهی امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است.
👈اما کسانی که در حجاز بودند و از اول با امام نیامدند، از ابتدا مکلف به حرکت و همراهی با امام نبودند. عدم همراهی آنان تخلف و موجب فسق و گناه آنان نیست.
مامقانی پس از بیان این مقدمات می گوید:
👈بنا بر این، تعدادی از صالحان و خوبان بودند که در آن هنگام، شرف شهادت برای آنان نوشته نشده بود و در حجاز ماندند. شکی نیست که احدی در عدالت آنان تردیدی نداشته است. پس نیامدن محمد حنفیه و عبدالله جعفر به علت سرپیچی یا انحراف ایشان نبوده است.(2)
🔷 نسبت به خواص در كوفه، علامه مجلسی نقل می کند:
👈امام حسین، قبل از شهادتش به بنی هاشم نوشت:
«من الحسین بن علی الی بنی هاشم، اما بعد، فانه من لحق بی منکم استشهد معی و من تخلف لم یبلغ الفتح و السلام ؛ اما بعد، هرکس از شما با من باشد، به شهادت خواهد رسید و افرادی که با من نیامدند، به درجه فتح نایل نمی شوند!».
👈وی بعد از ذکر روایت فوق می نویسد:
جمله: «به فتح نایل نمی شود». این احتمال را می رساند که امام (ع) دیگران را بین آمدن به کربلا و نیامدن مخیر کرده بود؛ پس چون آمدن آنان امر واجبی نبود، بلکه تخییری بود، تخلف از آن، گناه محسوب نمی شود.(3)
📚پي نوشت ها:
1. دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج2 ص450.
2. تنقیح المقال فی علم احوال الرجال، مامقانی، ص112، بی جا، چ الحیدریة؛ بحارالانوار، ج 42، ص 81.
3. بحار الأنوار، ج 44، ص 233- 298، 1403 - 1983م، دار إحياء التراث العربي، بيروت.
|⇦•سینه زنی شور به مناسبت آغاز هفتۀ دفاع مقدس تقدیم به پدران ، مادرانِ و خانوادۀ معظم شهدا به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان•✾•
سلام من ، به سرزمینِ طلائیه
به اون زمین ، که خاکشم کربلائیه
سلام بر شلمچه و دو کوهه و کربلایِ شهیدان
سلام من به فکه و هویزه و خاکِ پایِ شهیدان
نفس میکشم در هوایِ شهیدانِ کربُبَلایی
به رویِ لبم یابن زهرا کجایی کجایی کجایی
«بیابیا بیابیا بیابیا .. یابن زهرا ...»
قسم به عشق ، به اشتیاق و ارادتم
که مادرم به عاشقی داده عادتم
همیشه به هر نفس به هر نگاه در هوایِ شهادتم
من از نسل مردان شیرِ همین مرز و بوم و دیارم
من اون بغض مونده میونِ دلِ کربلایِ چهارم
«حسین حسین حسین .. یابن زهرا ...»
تموم عمر ، غلام اولادِ حیدرم
زهیرم و مطیعِ فرمان رهبرم
کنارِ حسینا ، به قصد قدس ، راهیِ فتح خیبرم
یه روزی خلایق می بینند ، سرانجام ظلم یزیدُ
می بینن حسینه ساختیم ، ورودیِ کاخِ سفیدُ
«حسین حسین حسین .. یابن زهرا ...»
Babolharam Hadadiyan.mp3
3.38M
|⇦•سینه زنی شور به مناسبت آغاز هفتۀ دفاع مقدس تقدیم به پدران ، مادرانِ و خانوادۀ معظم شهدا به نفس کربلایی محمد حسین حدادیان
|⇦•*سینه زنی شور زیبا به مناسبت آغاز هفتۀ دفاع مقدس ، به امید نابودیِ لیبرال های غربگرا و نکبت زاده هایِ غرب پرست به نفس کربلایی سید رضا نریمانی* •✾•
ما بسیجی ها ، پیروِ خط دین و قرآنیم
تا ابد پایِ عهدِ دلهامون با شهیدانیم
راه ما راه عروجِ آسمانیهاست
نهضتِ ما امتدادِ راه عاشوراست
آرزویِ ما شهادت در مسیر حق
جان سپردن روی پایِ حضرت زهراست
جان به کف داریم ، در خط رهبر
مقتدایِ ماست ، حضرتِ حیدر
«یابن الزهرا .. یابن الزهرا ..»
چفیه و سربند یادگاریِ سرخ مجنونَت
دل گرفتارِ شام اَروند و صبح کارونَت
زنده بادا یاد آن شبهایِ غوغایی
زنده بادا یاد آن دلهایِ شیدایی
زنده بادا یاد آن شبهایِ اشک و سوز
زنده بادا یادِ آن یارانِ زهرایی
یک به یک سویِ کربلا رفتن
با سبک بالی تا خدا رفتن
«یابن الزهرا .. یابن الزهرا ..»
تا ظهورِ یار رویِ دوش ما بیرق مهدی ست
انقلاب ما تحتِ فرمانِ نائبُ المهدی ست
با ولایت زنده ایم و زنده می مانیم
با بصیرت امتی پاینده می مانیم
مثل شیران خمینی در صف پیکار
تا نفس یاری کند رزمنده می مانیم
مرگ باعزت این شعار ماست
ضامن آهو اعتبار ماست
«یابن الزهرا .. یابن الزهرا ..»
Babolharam Narimani Shohada.mp3
5.89M
|⇦•*سینه زنی شور زیبا به مناسبت آغاز هفتۀ دفاع مقدس ، به امید نابودیِ لیبرال های غربگرا و نکبت زاده هایِ غرب پرست به نفس کربلایی سید رضا نریمانی* •✾•
4_5780815801896404993.pdf
6.1M
کتاب بسیار جامع و مفید 👆
«کارِ خانه و خانه کار"
✅ دخترانی که هنوز ازدواج نکرده اند و همچنین خانمهای خانهدار حتما بخونن
موضوعات:
▫️از منظر اسلام خانه داری و کارِ خانگی برای زنان چه اهمیت و ارزشی دارد؟ و کارِ خانگی در سیره اهل بیت(ع)
▫️مبانی تقسیم کارِ خانه و بیرون خانه میان زن و شوهر چیست؟
▫️مقصود از «مشاغل خانگی» چیست و برای زنان چه مزیتی دارد؟
▫️علل خانه گریزی گروهی از زنان و ترجیح مشاغل بیرونی بر کارِ خانه چیست؟
✍️در بخشی از این کتاب میخوانیم:
«نگاه اسلام به ساختار خانواده و موقعیت زن و مرد در آن، اعتدالی و حق محور است.
🌹امام علی(ع) می فرمایند: «تلاشگر برای خانواده از طریق حلال، مانند مجاهد در راه خداوند است».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رابطه انقلاب اسلامی و ظهور امام زمان(عج)
حتما ببینید
🌸 احکام 🌸
📥 سؤال:
چگونه موكتى كه به زمين چسبيده و به بول نجس شده، پاك می شود؟
📤 پاسخ:
✍آيات عظام امام، خامنه اى، فاضل و نورى:
اگر بعد از برطرف ساختن عين نجاست، توسط شيلنگى كه به آب لوله كشى شهر متصل است، يك بار روى آن آب ريخته شود، پاك مىگردد و احتياط واجب آن است كه موكت طورى فشار يا حركت داده شود كه آب داخل آن خارج شود.
✍آيات عظام بهجت و صافى:
اگر بعد از برطرف ساختن عين نجاست توسط شيلنگى كه به آب لوله كشى شهر متصل است، يك بار روى آن آب ريخته شود، پاك می گردد و فشار يا حركت دادن موكت لازم نيست.
✍آيةاللَّه تبريزى:
اگر بعد از برطرف ساختن عين نجاست توسط شيلنگى كه به آب لوله كشى شهر متصل است، دو بار روى آن آب ريخته شود، پاك مىگردد و در ضمن بايد موكت طورى فشار يا حركت داده شود، كه آب داخل آن خارج گردد.
✍آيةاللَّه سيستانى:
اگر بعد از برطرف ساختن عين نجاست توسط شيلنگى كه به آب لوله كشى شهر متصل است، دو بار روى آن آب ريخته شود، پاك می گردد و فشار و حركت دادن موكت لازم نيست.
✍آيات عظام مكارم و وحيد:
اگر بعد از برطرف ساختن عين نجاست توسط شيلنگى كه به آب لوله كشى شهر متصل است، يك بار روى آن آب ريخته شود، پاك می گردد و در ضمن بايد موكت طورى فشار يا حركت داده شود كه آب داخل آن خارج شود.
👌 اگر عين نجاست با همان شستن مرتبه اول از بين برود، آن چيز پاك مىشود و نياز به شستن بار دوم نيست ؛ مگر بنابر فتواى كسانى كه دو بار شستن را لازم مىشمارند.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
مهتاب و مین و من.mp3
13.42M
🎧 تنظیم دیجیتال بسیار زیبا
🌺 هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
🌺 تک ( چون گل معطریم مهتاب و مین و من )
🎤🎤 حاج محمود کریمی
4_730692297758343217.mp3
7.13M
🎧 نوحه بسیار زیبا
🌺 هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
🌺 شور شهدا شرمنده ایم
🎤🎤 سید رضا نریمانی
04-mikham ebshab dobare.mp3
25.67M
🎧 نوحه بسیار زیبا
🌺 هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
🌺 میخوام امشب دوباره یادی کنم از شهدا
🎤🎤 سید رضا نریمانی
4_345554935284236656.mp3
6.76M
🎧 نوحه بسیار زیبا
🌺 هفته #دفاع_مقدس گرامی باد
🌺 در شهادت بازه هنوز
🎤🎤 سید رضا نریمانی
مرحوم حاج قدرت الله لطیفی نسب، نقل میکند :
یکی از منتظران حضرت مهدی (عجّل الله فرجه) چندی پیش محضر امام زمان مشرف شده بود و نقل می کرد :
به حدی امام زمان را ناراحت دیدم که همین طور از چشمان شان اشک جاری بود
و از شیعیان و دوستانشان گله مند بودند که چرا این قدر در حق ما جفا و کوتاهی می کنند و برای ما دعا نمی کنند؟
در صورتی که اگر شیعیان و محبان ما، دعا و استغاثه کرده و از خداوند طلب فرج کنند ، خداوند به آنها فرج میدهد
و از این گرفتاری روز افزون دنیا آنها را نجات می دهد ولی افسوس که این ها در دعا کردن کوتاهی می کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
امام خامنه ای در دیدار نخبگان:
توصیه میکنم خاطرات دفاع مقدس را بخوانید!
بنده که جای پدربزرگ شما هستم و در جبهه هم حضور داشتم، این خاطرات را که میخوانم برایم تازه است
#سلامتی_فرمانده_صلوات
✨﷽✨
#حکایت
💠برخورد اخلاقي سيدالشهدا(س)💠
✍شخصى از اهل شام به مدينه آمد، مردى را ديد در كنارى نشسته، توجهش به او جلب شد، پرسيد اين مرد كيست؟ گفتند: حسين بن على بن ابى طالب عليهما السلام، سوابق تبليغاتى عجيبى كه در روحش رسوخ كرده بود، موجب شد كه ديگِ خشمش به جوش آيد و تا مى تواند سبّ و دشنام نثار آن حضرت بنمايد، آنچه خواست گفت و در اين زمينه عقده دل گشود، امام عليه السلام بدون آن كه خشم بگيرد، و اظهار ناراحتى كند، نگاهى پر از مهر و عطوفت به او كرد، و پس از آن كه چند آيه از قرآن- مبنى بر حسن خلق و عفو و اغماض- قرائت كرد به او فرمود:
ما براى هر نوع خدمت و كمك به تو آماده ايم، آنگاه از او پرسيد، آيا از اهل شامى؟ جواب داد: آرى، فرمود: من با اين خلق و خوى سابقه دارم و سرچشمه آن را مى دانم. پس از آن فرمود: تو در شهر ما غريبى، اگر احتياجى دارى حاضريم به تو كمك دهيم، حاضريم در خانه خود از تو پذيرائى كنيم، حاضريم تو را بپوشانيم، حاضريم به تو پول بدهيم.
مرد شامى كه منتظر بود با عكس العمل شديدى برخورد كند، و هرگز گمان نمى كرد با يك هم چو گذشت و اغماضى روبرو شود، چنان منقلب شد كه گفت:
💥آرزو داشتم در آن وقت زمين شكافته مى شد و من به زمين فرو مى رفتم و چنين نشناخته و نسنجيده گستاخى نمى كردم، تا آن ساعت براى من بر همه روى زمين كسى از حسين و پدرش مبغوض تر نبود، و از اين ساعت، كسى نزد من از او و پدرش محبوب تر نيست.
📚برگرفته از کتاب داستان ها و حکایات عبرت آموز اثر استاد حسین انصاریان
💠﷽💠
🌸 #سرگذشت ارواح در عالم برزخ
(قسمت ۲۴)
#قسمت_بیستوچهار
با کمک نیک به خواب پسر بزرگم رفتم و از او خواستم تا قرضم را ادا کند. .
همانطور که منتظر جواب بستگانم بودم شخصی را دیدم که زنجیر آتشینی🔥 بر کمر داشت و پیوسته به این سو و آن سو میگریخت و فریاد میزد :
وای بر من ! اموالی که با گناه به دست آوردم اینگونه مرا گرفتار کرد در حالیکه وارثانم آن را در راه خدا انفاق کردند و به سعادت رسیدند...
.
کمی آن طرفتر هم عده ای به شخصی حمله ور شده بودند و از او مطالبه ی حقشان را میکردند.
.
با دیدن این صحنه های وحشتناک به فکر فرو رفتم و با خود گفتم:
اگر میدانستم حقوق مردم تا این حد مهم و نابخشودنی است تا زنده بودم در برخورد با مردم و معامله و حتی شهادت دادن و صحبت کردن با آنها نهایت دقت را به عمل می آوردم...
.
آنگاه از شدت ناراحتی فریاد زدم: وای از این راه که براستی گذرگاه بدبختی و فلاکت است... در این هنگام ماموران به سراغم آمدند و زنجیرها را از گردنم باز کردند. .
اول فکر کردم بخاطر فریادم بوده ولی بعد نیک مرا با خوشحالی در آغوش گرفت و گفت: بیا برویم . قرضت ادا شد...
.
بعد از گذر از گذرگاه سخت و طاقت فرسای مرصاد کمی که جلو رفتیم چشمم به هیکل سیاه و عجیبی در وسط جاده افتاد.
.
وقتی جلوتر آمدیم او را شناختم.گناه بود با هیکلی کوچکتر و لاغرتر و لباسی عجیب!
.
همدوش نیک تا چند قدمی او رفتیم. او با چهره ای خشن و بوی متعفن و چشمانی خون گرفته در حالیکه شمشیری مانند اره بر دوش گرفته بود با غضب به من مینگریست.
.
نیک ایستاد و من هم پشت سر او ایستادم.. نیک مهربانانه به من نگاه کرد و گفت خودت را برای نبرد با گناه آماده کن!
.
با وحشت و ترس و تعجب گفتم: جنگ؟ برای چه؟
.
نیک که متوجه ترس من شده بود گفت: در این سفر و در اینجا،اولیای خدا،مومنین و انساهای خوب و پاک و ..نباید بترسند.
از سخنان نیک قوت قلب گرفتم ،از او پرسیدم: جنگ با دست خالی در برابر کسی که مسلح هست غیر ممکن است!
.
نیک گفت: نگران نباش فرشته ای الهی تو را تجهیز خواهد کرد. به نیک گفتم: تو چه میکنی؟ گفت: من تو را آماده و تشویق میکنم..
.
سپس دستم را فشرد و گفت: گناه پس از آنکه در گذرگاه ارتداد و و جاده های انحرافی و ... از تو ناامید شد این بار با تمام قوا جلوی تو ایستاده،او اینبار لباس دنیا را برتن کرده و شمشیر شهوات را در دست گرفته..
.
مواظب دندانه های شمشیرش که هرکدام نشانه ی یکی از شهوات است و بسیار برنده و تیز میباشد ،باش که اگر یکی از انها به تو اصابت کند در مسیر به مشکل میخوریم...
✍ادامه دارد...
#نکات_تربیتی_خانواده 29
🔶 طبیعتا یه خانم هر چقدر که از سنش بگذره، این ترس رو پیدا میکنه که یه موقع از چشم آقاش نیفتاده باشه! 😢
✅ اینجا آقا باید به خانومش آرامش بده و بگه:
خانوم گلم، من همیشه دوستت دارم. 😊
اگه تمام حورالعین های بهشتی هم بیان روی زمین، تو یه چیز دیگه ای...
😍💖💞
آخ که چقدر لذت میبرم نگاهت میکنم...
😊
چقدر صورتت رو دوست دارم...
جووونم!
😇😍
فدای چشای قشنگت بشم...
تو ماه منی... از نظر من تو زیباترین زن دنیایی...😘🎁💖
هر از گاهی آقایون از همسرشون تعریف کنن و بهش آرامش بدن. چقدر قشنگ میشه این زندگی؟!😊
⭕️ البته اینم عرض کنیم که به فرض اگه یه آقایی هم بلد نبود به خانمش آرامش بده این دلیل نمیشه که خانم بره قرص اعصاب مصرف کنه!
وکیل_بسیار_خسیس
مسئولین یک مؤسسه خیریه، بعد از تحقیق در مورد ثروتمندان شهر متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی میکند و تا به این زمان حتی یک پاپاسی هم به خیریه ای کمک نکرده است. پس یکی از بهترین افرادشان را برای دریافت کمک نزد او فرستادند. کارمند خیریه پس از معرفی خود و موسسه خیره اشان گفت: آقای وکیل، ما در مورد شما تحقیق کردیم و باخبر شدیم که از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه شهر نکردهاید. آیا نمیخواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل بلافاصله جواب داد: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگیاش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی داد؟ زود قضاوت کردید!
کارمند خیریه با شرمندگی گفت: نه، نمیدانستم. خیلی تسلیت میگویم. وکیل گفت: آیا در تحقیقاتی که در مورد من انجام دادید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمیتواند کار کند در حالیکه زن و چهار بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمیتواند از پس مخارج زندگیش برآید؟ زود قضاوت کردید! کارمند خیریه باز هم گفت: شرمنده ام، نمیدانستم. چه گرفتاری بزرگی! صمیمانه آرزو می کنم این مشکل حل شود!
وکیل ادامه داد: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینههای درمانش قراردارد؟ زود قضاوت کردید! کارمند خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید نمیدانستم اینهمه گرفتاری و مشکلات دارید… وکیل گفت: خب، حالا وقتی من به اینها که نزدیک ترین افراد خانواده ام هستند، هیچ کمکی نکردهام، چطور انتظار دارید به خیریه شما کمک کنم؟ باز هم زود قضاوت کردید!
مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی:
(pasokhgoo.ir)
پاسخگویی آنلاین (09640.ir)
پاسخگویی تلفنی (۰۹۶۴۰۰)
پاسخگویی پیامکی (۳۰۰۰۹۶۴۰)