هدایت شده از پروانه های وصال
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤ #عاشقانه_دو_مدافع❤
#قسمت_بیست_ششم
_داشتم میخوابیدم کہ اردلان در اتاق وزد و اومد داخل...
برق و روشـݧ کرد و گفت:
خواهر گلم ساعت ۱۰ از کے تا حالا تو انقدر زود میخوابے❓
نمیخواے داداشتو ببینے باهاش حرف بزنے❓حالشو بپرسے❓مثلا تازه اومدمااااا
درازکشیده بودم بلند شدم رو تخت نشستم و باخنده گفتم:
داداش خلِ کچلم ماماݧ بهت یاد نداده وقتے یہ نفر میخواد بخوابہ یا داره استراحت میکنہ مزاحمش نشے❓😂
_اردلان اخم کرد و برگشت کہ بره
باسرعت از رو تخت بلند شدم و بازوش و گرفتم
کجااااااا لوس ماما❓
_اخماش بیشتر رفت تو هم و گفت میرم شما استراحت کنے....لوسم خودتے
همونطور کہ میکشوندمش سمت تختم گفتم خوب حالا قهر نکـݧ بیا بشیـݧ ببینم چیکار داشتے
اردلان نشست رو تختم
مـݧ هم رو صندلے روبروش دستم گذاشتم زیر چونم و گفتم
به به داداش اردلاݧ حموم لازم بودیااااا
ترو خدا زود بزود برو حموم
اینطورے پیش برے کسے بهت زݧ نمیده هااااااا
خندید و گفت:
_تو بہ فکر خودت باش یواش یواش بوے ترشیدگیت داره در میاد.
همہ از خداشونہ مـݧ دامادشوݧ بشم حیف کہ مـݧ قصد ازدواج ندارم
دوتایے زدیم زیر خنده.
ماماݧ در اتاق و باز کرد و با یہ سینے شربت و بیسکوییت وارد شد بہ بہ خواهر برادر باهم خلوت کردید
راستے اسماء با،بابات حرف زدم بہ مادر اقاے سجادے هم گفتم براے فردا مشکلے نیست
جلوے اردلاݧ خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـݧ
اردلاݧ خندید و گفت:
خوبہ دیگہ اسماء خانوم مـݧ باید از ماماݧ میشنیدم❓
_سرم همونطور پاییـݧ و گفتم آخہ داداش یدفہ اے شد بعدشم هنوز کہ خبرے نیست...
ماماݧ لیواݧ شربت و یہ بیسکوییت داد دست اردلاݧ و گفت بخور جوݧ بگیرے ببیـݧ چہ لاغر شدے
چپ چپ بہ ماماݧ نگاه کردم و گفتم:
ماماݧ مـݧ احتیاج ندارم بخورم جوݧ بگیرم❓
اردلاݧ بادست زد پشتم و گفت:
آخ آخ حســـــودے❓
ماماݧ هم لیواݧ شربت و داد دستم و گفت بیا تو هم بخور جوݧ بگیرے
لیواݧ و ازش گرفتم و گفتم پس بیسکوییتش کو بلند شد و همونطور کہ از اتاق میرفت بیروݧ گفت
واااااااا بچہ شدے اسماء❓خودت بردار دیگہ
حرصم گرفتہ بود لیواݧ شربت گذاشتم تو سینے و بہ اردلاݧ کہ داشت میخندید دهـݧ کجے کردم
اردلاݧ شربت و تا تہ خورد و گفت:آخیش چہ چسبید...
_بعد دستش و گذاشت رو شونم و گفت:اسماء میخوام باهات جدے حرف بزنم
سرمو بہ نشونہ ے تایید تکوݧ دادم
اردلاݧ آهے کشید و شروع کرد:
سہ سال پیش اونقدرے کہ الاݧ برام عزیزے، عزیز نبودے
اسماء حجابتو دوست نداشتم نوع تیپ زدنات، دوستات،بیروݧ رفتنات و.....
همیشہ متفاوت بودے با کل خوانواده
اینکہ بگم همه چیت بد بود و دوست نداشتما ݧ بالاخره خواهرم بودے
چند بار بہ ماماݧ و بابا شکایتت و کردم اما اونا اجازه ے دخالت و بهم ندادݧ براے همیـݧ منم کارے بهت نداشتم
_تا وقتے کہ اوݧ اتفاق برات افتاد،نمیدونم چے باعث شده بود کہ خواهر همیشہ شیطوݧ و درس خوݧ مـݧ گوشہ گیر بشہ و با هیچ کسے حرف نزنہ،دنبالشم نیستم چوݧ هرچے کہ بود باعث شد تو اینے بشے کہ الاݧ هستے،اسماء وقتے تورو،تو اوݧ وضعیت میدیدم داغوݧ میشدم
کلے برات نذرو نیاز کردم کہ خوب بشے، حضرت زهرا رو قسم دادم کہ بہ خواهرم کمک کـݧ،اشک ریختم ،زجہ زدم و....
روزے کہ چادرے شدے
_فهمیدم کہ حضرت زهرا جوابمو داده
دیگہ خیالم از بابتت راحت شد فهمیدم کہ راهت رو درست انتخاب کردے.
وقتے ماماݧ بهم قضیہ ے خواستگارے و گفت:خیلے خوشحال شدم و میدونستم کہ تو اونقدر بزرگ شدے کہ تونستے تصمیم بگیرے
_همچنیـݧ مشتاق شدم ببینم کیہ کہ خواهر ما بیـݧ ایـݧ همہ آدم اجازہ داده بیاد براے خواستگارے....
خندیدمو گفتم:
یکے مث خودت
مثل من❓خوب پس قبول کن دیگه..
خندیدمو گفتم:
ارہ تسبیحش همیشہ دستش دکمہ هاے پیرهنشو تا آخر میبنده سر وتهش بزنے تو بسیج دانشگاس
وقتے هم کہ با آدم حرف میزنہ زمینو نگاه میکنہ
اهاݧ راستے ریشم داره برادریہ براے خودش هههههه...
دستشو گذاشت روشونم گفت خستہ نباشے،یکم از اخلاقش بگوووو
_إ اردلاݧ پاشووو برو میخوام بخوابم خستم
إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم موند....
ادامه دارد
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🔵بانویی که امام حسین علیه السلام، سه بار در قبر به دیدنش آمد!🔵
✳️ائمه اطهار به ویژه امام زمان(علیه السلام) تاکید فراوانی بر مداومت به خواندن زیارت عاشورا داشته اند.
🌟 این زیارت از ناحیه خود خداوند متعال نازل شده و از احادیث قدسی به شمار می رود.
📜از حاج محمدعلی روایت شده که:
در یزد مرد صالح و فاضلى بود که به فکر آخرت خویش بود و شبها در مقبره اى خارج شهر یزد که به آن مزار گویند، مى خوابید.
💠این مرد همسایه اى داشت که از کودکى در مکتب و غیره با هم بودند، تا اینکه بعدها باج خواهى و پول زورگرفتن را انتخاب کرد و تا آخر عمر هم چنین مى بود، تا اینکه مرد و در همان مقبره مذکور دفن کردند.
🔴هنوز یک ماه نگذشته بود که حاج محمد على او را در خواب دید، با حالت زیبا و سر حال از نعمت!!
💬او گوید: نزدش رفتم و به او گفتم: تو از کسانى نبودى که در باطن نیکو باشی و کار تو جز عذاب نتیجه اى نداشت، چگونه به این مقام رسیدى؟!
♨️آن مرد گفت: آرى مسئله همانطور است که تو گفتى، من تا دیروز در سخت ترین عذاب بودم،
🌺تا اینکه همسر استاد اشرف آهنگر از دنیا رفت و او را در اینجا دفن کردند و اشاره کرد به مکانى که صد ذراع فاصله داشت
و در همان شبى که او را به خاک سپردند، حضرت امام حسین(علیه السلام) سه بار به دیدن او آمدند.
🌺و در مرتبه سوم دستور فرمود: تا عذاب را از اهل این قبرستان بردارند، به این جهت حال من نیکو شد و در نعمت و وسعت قرار گرفتم...
💬حاج محمدعلى گوید: با تعجب از خواب بیدار شدم، استاد اشرف آهنگر را نمى شناختم و جاى او را نمى دانستم، در میان بازار آهنگرها جستجو نمودم تا استاد اشرف را پیدا کردم...
از او پرسیدم،آیا شما همسر دارى؟ گفت: داشتم، ولى دیشب فوت نمود و او را در فلان جا دفن کردیم...
💥از او پرسیدم: آیا همسر شما به زیارت امام حسین (علیه السلام) رفته بود؟ گفت: خیر...
❓پرسیدم: آیا مصیبت حضرت را مى نمود؟ گفت: خیر.
🔰پرسیدم: آیا او براى امام حسین مجلس مصیبت برپا مى کرد؟ جواب داد: خیر، منظورت از این سوالها چیست ؟
♻️ آن مرد داستان خواب خود را بیان کرد و گفت مى خواهم رمز آن ارتباط میان او و امام حسین را دریابم.
🔆استاد اشرف گفت: آن زن همواره به خواندن #زیارت_عاشورا مداومت داشت...
📚شیخ عباس قمی، کتاب شریف مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حجت الاسلام عالی در لباس رزم!
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یاد شهید سلیمانی عزیز گرامی
#هفته_دفاع_مقدس
🚨 فرمانده سپاه: قادریم تمام پایگاههای آمریکا را اشغال کنیم!
🔻ملت ایران نگران بلوفهای ترامپ نباشد. ما قادریم همزمان همه پایگاههای #آمریکا را اشغال کنیم.
🔻زدن عین الاسد را مقابل شهادت #حاج_قاسم قرار ندادیم و فقط موازنه روانی را برقرار کردیم. عین الاسد عملیات انتقامی ما نبود. تاوان شهادت حاج قاسم را باید نظام سیاسی آمریکا بدهد. #انتقام حاج قاسم قطعی است و هنوز صورت نگرفته است.
🔻اگر رژیم صهیونیستی دنبال ایجاد پایگاه در خلیج فارس باشد که عالیست چون به نابودی نزدیکتر میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آنقدر جلو رفته که نزدیک ظهوریم
با خودم گفتم: نمیمانم! میآیم کربلا...
با خودم گفتم: نمیمانم که حالا ماندهام!
.