🔻
در بيمارستان ها وقت شام و ناهار ،
غذاها خيلي متفاوت است .
به يك نفر سوپ، چلوكباب و دسر مي دهند
و به يك كسي فقط سوپ مي دهند
و به يك نفر حتي سوپ هم نمي دهند و
مي گويند كه فقط آب بخور
به يك كسي مي گويند كه حتي آب هم نخور
جالب است كه هيچ كدام از اين بيماران
اعتراض ندارند
زيرا آنها پذيرفته اند كه كسي كه اين تشخيص ها را داده است طبيب است و آن كسي كه طبيب است حكيم است .
پس اگر خدا به يك كسي كم داده يا زياد داده ،
شما گله و شكوه نكنيد كه چرا به او بيشترداده اي و به من كمتر داده اي .
اين كارها روي حساب و حكمت است
✨خدایا به داده و نداده ات شکر✨
💕💚💕
﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
عالم بہ عشق روے تو بیدار میشود
هر روز عاشقان تو بسیار میشود
وقتے سلام می دهمت در نگاہ من
تصویر مهربانی تو تڪرار میشود
💚 #السلام_علیک_یااباصالح_المهدی💚
💚 #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ💚
#شفای_مریض
#ذکر_درمانے
کسی که برمریض وبیمار ۱۹ باراین ذکر( #الحی)
را بگوید شفاخواهد یافت
📚خواص القران ص۵۱۰
۞ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج۞
آقای همتی به جای تمسخر وصیتنامه شهید کوروش باباپور درباره حسینیه شدن کاخ سفید، بگویید چگونه تالار شیشهای بورس را تبدیل به سرویس بهداشتی کردید؟
#انتخابات_1400
چه دو هزار نفر شما را فالوو کنند،
چه دو میلیون،چه بیشتر...!
آدمهای مهم زندگی
شما چند نفر بیشتر نیستند...
اگر دو سه نفر(پدر، مادر، دوست،
آشنا، همسر) نزدیک
خودتان داشتید که برایتان تب کنند،
اشک بریزند و شما را بفهمند؛
دلیل بزرگی دارید که
از زنده بودن شادمان باشید...!
بقیهی آن دو هزار و دومیلیون،
برای شما "اعداد" هستند
و شما برای آنها"اسم" و "عکس"
مواظب آدمهای نزدیک
و واقعی زندگیتان باشید.🌸
💕💛💕
🌹🌹اگر می خواهید زیبا باشید...
یک دقیقه مقابل آینه ...
پنج دقیقه مقابل روحتان و ...
پانزده دقیقه مقابل خدا بایستید....
آدمها بخاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی شوند...
بلکه اگر دوست داشتنی باشند زیبا به نظر می رسند....
بچه ها هرگز مادرشان را زشت نمی دانند...
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید...
آنها را زیبا هم خواهید یافت...
زیرا حس زیبا دیدن همان عشق است.....🌹🌹
💫
💕🧡💕
ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﭼﻮﺏ ﺑُﺮﯼ، ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ﺷﺪ. ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ۱۸ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﯿﺰﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﻭﻟﯽ ۱۵ ﺩﺭﺧﺖ ﺑُﺮﯾﺪ. ﺭﻭﺯ ﺳﻮﻡ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﮐﺎﺭ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻓﻘﻂ ۱۰ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺮﯾﺪ.
رئیسش گفت: ﺁﺧﺮﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﮐﯽ ﺗﺒﺮﺕ ﺭﺍ ﺗﯿﺰ
ﮐﺮﺩﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ، ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺪﺕ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﺮﯾﺪﻥ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﻮﺩﻡ!
گاهی لازم است از کارهای روزانه فارغ شویم و به ابزارها و شیوه های انجام کار، نگاهی دقیق تر بیندازیم.... تبر ما ذهن ماست
هوشمندانه کار کردن را
جایگزین
سخت کار کردن نمائیم.✔
💕🧡💕
آری از پشت کوه آمدهام ...
چه می دانستم اينور کوه بايد
برای ثروت، حرام خورد ...
برای عشق، خيانت کرد ...
برای خوب ديده شدن، ديگری را بد نشان داد ...
و برای به عرش رسيدن،
بايد ديگري را به فرش کشاند ...
وقتی با تمام سادگی دليلش را می پرسم
می گويند :
" از پشت کوه آمدهای ... "
ترجيح می دهم به پشت کوه برگردم و تنها دغدغهام سالم بازگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد تا اينکه اينورِ کوه باشم و گرگوار ، انسانیت را بدَرَم .
💕💚💕
⚠️ #تلنــگر
✍از بزرگمردی پرسیدم :
بهترین چیزی که میشه
از دنیا برداشت چیه ؟
کمی فکر کرد و گفت : دست ؛
با تعجب گفتم :چی؟ دست ؟!!
گفت بله ، اگر از دنیا دست برداریم
کار بزرگی انجام دادیم که
کوچکترین پاداشش رضوان
خداونده و ادامه داد که :
❤️ #امام_صادق علیه السلام فرمودند:
🍀 حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلِّ خَطِیئَة
🍃 عشق به دنیا ریشهٔ هر گناه است.
📖اصول کافى، ج ٢، ح ٨
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
#پندانه
🔴 ستارالعیوب
🔸بنشین و فکر کن خداوند چقدر به ما نعمت داده است، خودش میفرماید:
نمیتوانید نعمتهای من را بشمارید.
🔹یکی از بزرگترین نعمـتهای خـداوند این است که گناهان ما را میپوشاند. اگـر مثلاً در پیشـانی ما یک کنتور بود و با هر گناه یک شماره میانداخت دیگر مـا آبـرو نداشتیم و نمیتوانستیم زندگـی کنیم.
🔸یا اگـر به جـای شماره انداختن بوی ظاهری قرار داده بود دیگر کسی طرف دیگری نمیرفت.
🔆 امیرالمؤمنین علیه السلام میفرمایند:
«لَوْ تَکاشَفْتُم مٰا تَدافـَنْتُم؛
▫️اگر از گناهان یکدیگر با خبـر میشدید، یکدیگـر را دفـن نمیکردید.»
📚 بحار الأنوار، جلد ۷۴، صفحه ۳۸۳
🔺ببین خــدا چقدر مهربان است که روی گناهـان ما سرپوش گذاشته است.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
❤️ #امام_حسین علیه السلام فرمودند:
🍃 خداوند قــائــم ما را از پس پرده غیبت بیرون مى آورد و آنگاه او از ستمگـ↯ــران انتقام مى گیرد.
📖 إثباة الهداة، ج۵، ص۱۹۶
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و ...
با خودش گفت : حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادو پیچش کردن ...!
اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست ...
داستان زندگی هم مثل همین کلم هست!
ما روزهای زندگی رو تند تند ورق می زنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، درحالیکه همین روزها آن چیزیست که باید دریابیم و درکش کنیم ...
و چقدر دیر می فهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
زندگی، همین روزهاییست که منتظر گذشتنش هستیم.
💕💛💕
#شهیدانه🌷
عکس دخترشو زده بود تو دفتر فرماندهیش
بهش گفتم مرتضی اون عکسو بردار اینجوری دلت گیره نمیتونی بپریا!
گفت نه میخوام با همه وابستگیام فدایی امام زمان(عج)بشم....
"شهید مرتضی مسیب زاده"
💕💜💕
🌹♥️🌹
#شهید_محمد_رضایی
همسرم! تو هر عمل خوبی که انجام دهی روح مرا شاد کرده ای و خانواده مرا دلداری داده ای که در فراق من ناراحت نباشند. سعی کن واقعاً یک همسر شهید باشی و رسالت خون شهیدان را به تمامی مردان و زنان برسانی و آن هم بیشتر با پاکدامنی و حجاب امکان پذیر است.
#حفظحجاب،وصیتشهدا🌹
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
#سلام_ودرود_برشهیدان
💕🧡💕
✨✺﷽✺✨
#حدیث_نور
✨امام علی علیهالسلام فرمودند:
هر كس امر به معـــروفــــ كند به مؤمـــن نيرو مى بخشد و هر كس نهــى از منكــر نمايد بينى منافق را به خاکــ ماليده و از مكـــر او در امــان مى ماند.✨
#سلام_ودرود_برشهیدان🌹✨
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِهحَقِزینَب✅
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕💚💕
”🖇📜“
بسمربالشهید..
#ڪلام_شهید↶
" راضے نیستم آنان ڪه با امام«ره» رهبر و انقلابـــــ اهلیتـــــ ندارند در ختم و تشییع و ختم ما حضور یابند
راضے نیستم ڪسے ڪه نماز نمے خواند به مجلس ما بیاید. "
#شهیدعباسصابرے
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕💛💕
#تلنگرانه⚠️
میگفت
رفیقتون ڪسی باشه ڪِ وقتی ڪنارش باشی
از گناه ڪردن خجالت بڪشی
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#انتخابات
#من_رای_میدهم
💕🧡💕
گاهے
اگر دعایتـــــ مستجابـــــ نشد
برو گوشهاے بنشین
یڪ دل سیر گریه ڪن و بگو:
اَللّهُمَّ اغْفِرْلىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعاَّءَ
خــــــــــدایا...
ببخش آن گناهانم را كه دعـــــایم را حبس ڪرده استـــــ
#فرازے_از_دعاے_ڪمیل
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕💜💕
اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگویی و
فریبکاری کنی،فقیر و تهیدست بمان!
اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی لازم است چاپلوسی
کنی و تملق بگویی،از آن چشم پوشی کن!
و اگر برای آنکه مشهور شوی لازم است جنایت کنی،
در گمنامی زندگی کن!
بگذار دیگران در پیش چشمانت
با دروغ گویی ثروتمند شوند،با چاپلوسی و تملق به پست و
مقام برسندو با خیانت مشهور شوند
و تو همچنان گمنام و تهیدست بمان!
زیـرا اگر چنین کنی تـو سـرمایه ای را که آنهـا از دسـت
داده انـد ، به دست آورده ای و آن شرافت است.
دکتر شریعتی
💕💚💕
🍃حاج آقا دولابی ره:
🔻با نیت کار کن
🔸خانواده ات هر چند نفر که هستند، به آنها نگاه نکن و به نیت همان تعداد از ائمه علیهم السلام از آنها پذیرایی کن.
چند وقت که این کار را ادامه دادی،ع ببین چه میشود.
🔻با نیت کار کن.
🔸مثلاً در حمام خودت را به این نیت بشوی که داری نفست را از صفات رذیله و از هوی و هوس و آرزوهای دور و دراز میشویی
◽️سرت را به این نیت اصلاح کن که داری گناهان و خیالات باطل را از وجودت قیچی میکنی،
◽️سرت را به نیت شانه کردن سر یک یتیم شانه کن
◽️خانه را که جارو میزنی و لباس ها را که میشویی، به نیت بیرون ریختن دشمنان اهل بیت علیهم السلام از زندگی و وجودت انجام بده
🔰چند وقت که با نیت کار کردی، آن وقت ببین که نور همۀ فضای زندگی ات را پر میکند و راه سیرت باز میشود.
📚مصباح الهدی، ص ۲۱۴
💕💚💕
#آداب_همسرداری
#بانوي_باكلاس
🔱 آنگونه که شایسته شماست رفتار کنید.
🌺 زن نادان شوهرش را غلام خویش میسازد
و خودش هم خانم یک غلام میشود!
اما
🌺 زن دانا شوهرش را پادشاه میسازد و خودش هم ملکه میشود.
💕💚💕
در زندگی از چیزهای زیادی میترسیدم و
نگران بودم تا اینکه آنها را تجربه کردم
و حالا ترسی از آنها ندارم.
از تنهایی میترسیدم یاد گرفتم خود را
دوست بدارم
از شکست میترسیدم یاد گرفتم تلاش
نکردن یعنی شکست
از نفرت میترسیدم یاد گرفتم به هر
حال هر کسی نظری دارد
از درد میترسیدم یاد گرفتم درد کشیدن
برای رشد روح لازم است
از سرنوشت میترسیدم یاد گرفتم
من توان تغییر آن را دارم
از گذشته میترسیدم فهمیدم گذشته
توان آسیب رساندن به من را ندارد
و در آخر از تغییر میترسیدم تا اینکه
یاد گرفتم حتی زیباترین پروانه ها هم
قبل از پرواز کرم بودند
و تغییر آنها را زیبا کرد...
💕💚💕
قسمت چهل و یک: جوجه مواد فروش
هنوز از مدرسه زیاد دور نشده بودیم که چشمم به چند تا جوون هجده، نوزده ساله خورد ... با همون نگاه اول فهمیدم واسطه مواد دبیرستانی هستن ...
زدم بغل و بهش گفتم پیاده شو ... رفتیم جلو ...
- هی، شما جوجه مواد فروش ها ...
با ژست خاصی اومدن جلو ...
- جوجه مواد فروش؟ ... با ما بودی؟ ...
- از بچه های جیسون هستید یا وانر ؟ ...
یه تکانی به خودش داد ... با حالت خاصی سرش رو آورد جلو و گفت ...
- به تو چه؟ ...
جمله اش تمام نشده بود، لگدم رو بلند کردم و کوبیدم وسط سینه اش ... نقش زمین شد ...
دومی چاقو کشید ... منم اسلحه رو از سر کمرم کشیدم ...
- هی مرد ... هی ... آروم باش ... خودت رو کنترل کن ... ما از بچه های وانر هستیم ...
همین طور که از پشت، یقه احد محکم توی دستم بود ... کشیدمش جلو ... تازه متوجهش شدن ...
- به وانر بگید استنلی بوگان سلام رسوند ... گفت اگر ببینم یا بفهمم هر جای این شهر، هر کسی، حتی از یه گروه دیگه ... به این احمق مواد فروخته باشه ... من همون شب ... اول از همه دخل تو رو میارم ..
بامــــاهمـــراه باشــید🌹