📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 غزالی و راهزنان
غزالی، دانشمند شهیر اسلامی، اهل طوس بود. در آن وقت، یعنی در حدود قرن پنجم هجری، نیشابور مركز و سواد اعظم آن ناحیه بود و دارالعلم محسوب می شد. طلاب علم در آن نواحی برای تحصیل و درس خواندن به نیشابور می آمدند.
غزالی نیز طبق معمول به نیشابور و گرگان آمد و سالها از محضر اساتید و فضلا با حرص و ولع زیاد كسب فضل نمود. و برای آنكه معلوماتش فراموش نشود و خوشه هایی كه چیده از دستش نرود، آنها را مرتب می نوشت و جزوه می كرد. آن جزوه ها را كه محصول سالها زحمتش بود مثل جان شیرین دوست می داشت.
بعد از سالها عازم بازگشت به وطن شد. جزوه ها را مرتب كرده در توبره ای پیچید و با قافله به طرف وطن روانه شد.از قضا قافله با یك عده دزد و راهزن برخورد. دزدان جلو قافله را گرفتند و آنچه مال و خواسته یافت می شد یكی یكی جمع كردند.
نوبت به غزالی و اثاث غزالی رسید. همینكه دست دزدان به طرف آن توبره رفت، غزالی شروع به التماس و زاری كرد و گفت: «غیر از این، هرچه دارم ببرید و این یكی را به من واگذارید.» دزدها خیال كردند كه حتما در داخل این بسته متاع گران قیمتی است. بسته را باز كردند، جز مشتی كاغذ سیاه شده چیزی ندیدند.
گفتند: «اینها چیست و به چه درد می خورد؟». غزالی گفت: «هرچه هست به درد شما نمی خورد، ولی به درد من می خورد». گفتند: به چه درد تو می خورد؟ غزالی گفت: «اینها ثمره ی چند سال تحصیل من است. اگر اینها را از من بگیرید، معلوماتم تباه می شود و سالها زحمتم در راه تحصیل علم به هدر می رود.». دزد راهزن گفت: به راستی معلومات تو همین است كه در اینجاست؟ «بلی.» گفت: علمی كه جایش توی بقچه و قابل دزدیدن باشد، آن علم نیست، برو فكری به حال خود بكن.
این گفته ی ساده ی عامیانه، تكانی به روحیه ی مستعد و هوشیار غزالی داد. او كه تا آن روز فقط فكر می كرد كه طوطی وار از استاد بشنود و در دفاتر ضبط كند، بعد از آن در فكر افتاد كه كوشش كند تا مغز و دماغ خود را با تفكر پرورش دهد و بیشتر فكر كند و تحقیق نماید و مطالب مفید را در دفتر ذهن خود بسپارد. غزالی می گوید: «من بهترین پند را، كه راهنمای زندگی فكری من شد، از زبان یك دزد راهزن شنیدم.
📗 #داستان_راستان، ج1
✍ علامه شهید مرتضی مطهری
💕💙💕
[از آیتـــــ الله بهجتـــــ پرسیدند برایِ زیاد
شدنِ محبتـــــ نسبتـــــ به امام زمان(عجل الله) چه
ڪنیم؟!
ایشان فرمودند:
گناه نڪنید و نماز اول وقتـــــ بخوانید...]
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
💕💙💕
#حاج_قاسم
مےگفتـــــ :
اگر تمام علمـاے جهان یڪ طرفـــــ باشند
و مقام معظم رهبرے یڪ طرفـــــ، مطمئنا
من طرف آیتـــــ الله خامنهاے مےروم"
ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ
#سلام_ودرود_برشهیدان
💕💜💕
7⃣
#خانواده_متعالی 10
🌸🍃استاد پناهیان
لطفا نگین حاج آقا ماکه بچه نداریم برید سراغ بحث انتخاب همسر،همسرداری ،این حرفا مال تربیت فرزنده ما که فرزند نداریم..،
👆❌❌😐
اتفاقا👌👈👇
مربوط میشه به آقا پسر هاو دخترهایی که میخوان ازدواج
کنن✅
خواستین همسر انتخاب کنید،
ببینید همسرتون تو همچین خونه ای که پدر ومادر همدیگه رو احترام کردن بزرگ شده یا نه!
اگر این آقا پسر تو خونه ای بزرگ شده باشه که پدرش به مادرش جلو چشم بچه ها احترام گذاشته،
دلسوزی کرده،رحم داره
،این پسر،پسرخوبیه برای ازدواج.👌
من تضمین میکنم معمولا اینجوریه👆
همچین جوانی به همسر خودش رحم میکنه
چون دیده توخونه باباشو..
اگر پدر، مادر رو سکه ی یه پول میکرد
،بی ارزش میکرد،بی احترامی میکرد،
بااین پسر ازدواج میکنی،احتمالا کتکتم بزنه.😒
💢ازون طرف شما خواستید یه خانومی رو انتخاب کنید،ببینید مادرش در خانواده ،توخونه به پدرش احترام گذاشته یا نه،
اگر مادر احترام گذاشته،ایشونم بلده احترام بزاره.یاد گرفته
👌✅👆
آقا مهمتراز این ویژگی برای انتخاب ""همسر""هیچی دیگه نیست،
البته بعد از ←ایمان به خدا→
💢✅مهم ترین ویژگی انتخاب همسر اینه که:
👈اگر در خانواده ی دختر،
مادر ب پدر احترام بذاره،
و در خانواده ی پسر ،
پدر به مادر احترام بگذاره
،برای ازدواج مناسب است.👌✅
💢ازون طرف نگید ما توی خانواده رفتیم،
پسره تو خانواده خوبی بزرگ نشده،
حالاچکارکنیم؟
نمیشه بگیم که اینها مجرد بمونن،😒
هیشکی بهشون زن نده،یا برعکس هیشکی به اون دختر خانوم مراجعه نکنه،
خانواده ها کمی بداخلاقی دارند،
ولی ان شا الله جوونا قدرت این رو دارند علی رغم اینکه مشکلاتی در خانواده دارند،
👌تربیت خانوادگی،شخصیت خوبی داشته باشند☺️
،ولی ما علی القاعده رو عرض کردیم،
علی القاعده خواستی از نظراخلاق خانوادگی مطمئن باشی،
همین بحثی هست که کردیم
👆✅
☘💕☘💕☘💕☘💕☘
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش« غاده»
قسمت7⃣1⃣
هیچ وقت نشد با محافظ جایی برود . می گفتم: خب حالا که محافظ نمی برید ، من می آیم و محافظ شما می شوم . کلاشینکف را آماده میگذارم ، اگر کسی خواست به تو حمله کند تیراندازی میکنم . میگفت: نه ! محافظ من خدااست . نه من ، نه شما، نه هزار محافظ اگر تقدیر خدا تعلق بگیرد برچیزی نمی توانید آن را تغییر دهید . در لبنان این طور بود و وقتی به ایران اهواز و کردستان آمدیم هم .
یاد حرف امام موسی افتادم شما با مرد بزرگی ازدواج کرده اید . خدا بزرگترین چیز در عالم را به شما داده . خودش هم همیشه فکر می کرد بزرگترین سعادت برای یک انسان این است که با یک روح بزرگ در زندگیش برخورد کند، اما انگار رسم خلقت این است که بزرگترین سعادت ها بزرگترین رنجها هم در خودشان داشته باشند .
مصطفی الان کجا است ؟ زیر همین آسمان ، اما دور ، خیلی دور از او، چشمهایش را بست و سعی کرد به ایران فکر کند، ایران، خدایا ممکن است مصطفی دیگر برنگردد ؟ آن وقت او چه کار کند؟ چه طور جبل عامل را ترک کند؟ چطور دریای صور را بگذارد و برود ؟
آن روز وقتی با مصطفی خداحافظی کردم و برگشتم به صور در تمام راه که رانندگی می کردم ، اشک می ریختم . برای اولین بار متوجه شدم که مصطفی رفت و دیگر ممکن است برنگردد. آیا می توانم بروم ایران و لبنان را ترک کنم ؟ آن شب خیلی سخت بود . البته از روز اول که ازدواج کردم ، انقلاب و آمدن به ایران را می دانستم ، ولی این برایم یک خواب طولانی بود . فکر نمی کردم بشود. خیلی شخصیتها می آمدند لبنان به موسسه ، شهید بهشتی ، سید احمد خمینی ، بچه های ایرانی می آمدند و در موسسه تعلیمات نظامی می دیدند . می دانستم مصطفی در فکر برگشتن به ایران است .
یک بار مصطفی میخواست مرا بفرستد عراق که نامه برای امام خمینی ببرم و حتی می گفت: برو فارسی را خوب یاد بگیر. امام که در پاریس بود در جریان بودم و انقلاب که پیروز شد همه ما خوشحال شدیم و جشن گرفتیم ولی هیچ وقت فکر این که مصطفی برگردد ایران نبودم . وارد این جریان شدم و نمی دانستم نتیجه اش چیست ، تا یک روز که مصطفی گفت: ما داریم می رویم ایران . با بعضی شخصیتهای لبنانی بودند. پرسیدم: برمی گردید ؟ گفت: نمی دانم! مصطفی رفت ، آن ها برگشتند و مصطفی بر نگشت . نامه فرستاد که: امام از من خواسته اند که بمانم و من می مانم . در ایران ممکن است بیشتر بتوانم به مردم کمک کنم تا لبنان . البته خیلی برایم ناراحت کننده بود .
هرچند خوشحال بودم که مصطفی به کشورش برگشته و انقلاب پیروز شده است . پانزده روز بعد نامه دوم مصطفی آمد که: بیا ایران!
ادامه دارد.....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
شهید مصطفی چمران به روایت
همسرش «غاده»
قسمت8⃣1⃣
در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زندگی کردن در ایران را نداشتم . در ایران ما چیزی نداشتیم . به مصطفی گفتم مسئولیتش در لبنان چه میشود ؟ و تصمیم گرفتیم که مصطفی در ایران بماند و من هم تا مدرسه تعطیل بشود در لبنان بمانم و کارهای مصطفی را ادامه بدهم . می گفت: نمی خواهم بچه ها فکر کنند من و شما رفته ایم ایران و آنها را ول کرده ایم . در طول این مدت ، من تقریباً هر یک ماه به ایران برمی گشتم و ارتباط تلفنی با مصطفی داشتم ، اما مدام نگران بودم که چه می شود ، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟
تا اینکه جنگ کردستان شروع شد . آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه منتظرم نیست . برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است . آن شب تلویزیون که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و چمران زیاد می آمد . فارسی بلد نبودم . فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم ، دیگران هم نمی گفتند . خیلی ناراحت شدم ، احساس می کردم مسئله ای هست ولی کسانی که دورم بودند میگفتند: چیزی نیست ، مصطفی بر می گردد . هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد. مثل دیوانهها بودم ودلم پر از آشوب بود .
روز بعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش مهندس بازرگان . آنجا فهمیدم خبری است ، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند . پاوه محاصره بود . به مهندس بازرگان گفتم: من میخواهم بروم پیش مصطفی . به دیگران هر چه می گویم گوش نمی دهند . نمی گذارند من بروم .
ادامه دارد.....
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
✨﷽✨
✍پیامبر اکرم(صلی الله علیه واله وسلم):
🌼هرکس که خواهد خانه اش به نعمت آبادان باشد، به ذکر شش گانه زیر بپردازد:
💠اول آنکه در آغاز هرکار بگوید:
«بسم الله الرحمن الرحیم.»
💠دوم آنکه چون نعمتی از راه حلال نصیبش شد، بگوید: «الحمدالله رب العالمین.»
💠سوم آنکه چون خطا و لغزشی کند بگوید: «استغفرالله ربی و اتوب الیه.»
💠چهارم آنکه چون غم و اندوه براو هجوم آورد بگوید : «لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم.»
💠پنجم آنکه چون تدبیرکار کند،گوید؛
«ماشاالله.»
💠ششم آنکه چون از ستمگری هراسی کند بگوید: «حسبناالله و نعم الوکیل.»
📚نشان از بی نشان ها،علی مقدادی اصفهانی
💕❤️💕
❤️ امام باقر علیهالسلام فرمودند:
🍃 افزایش نعمت از جانب خدا قطع نمیشود، مگر آنکه شکر نعمت از جانب بنده قطع شود.🌹
📖 بحارالانوار، ۷۱:۵۶
💕💚💕
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
ثـواب وضــوی قبل از خــواب :
رسول خدا (ص) فرمودند؛
«هر کس به هنگام خواب با:وضـو به رختخواب رود، تا زمانی که از خواب برخیزد،ثواب شب زنده داری و مناجات به او می دهند».
همچنین فرمودند:
«کسی که با وضو بخوابد گویا شب تا صبح بیدار (و به عبادت مشغول بوده) است.»
وسائل الشیعه، ج۱ ص۲۶۶
💕💚💕