زیارتامینالله۩حسینحقیقی.mp3
1.95M
🕌 زیارت امین الله
🎙 با نوای حسین حقیقی
04_An_sooy_marg_aminikhaah.mp3
7.9M
❌🎧 شرح کتاب #آن_سوی_مرگ
🔺جلسه ۴
👈 ادامه داستان اول: دختری که به کما میرود و روحش آزاد میشود و ..
▪️دوست نداشتم به جسمم برگردم
▪️چیزی تسکین بخش تر از مرگ وجود ندارد
▪️به هوش آمدم، کور شده بودم و نیمه بدنم فلج بود!
▪️دوباره حالم بد شد و مجددا روحم جدا شد!
📚 مرور و بررسی کتاب #آن_سوی_مرگ
👤 توسط حجت الاسلام امینی خواه
زیارتامینالله۩علیفانی.mp3
2.97M
🕌 زیارت امین الله
🎙 با نوای علی فانی
|🕊.•
مقاممعظمࢪهبرۍ :
شهید برونسی تحصیلات عالیه که نداشت ، توی جبهه کسانی که او را دیده بودند ، میگفتند: وقتی میایستاد و سخنرانی میکرد برای این رزمندگان ، تأثیر حرفش از آدمهای تحصیل کرده بر مراتب بیشتر بود ؛ آنچنان زیر نفوذ درمیآورد این بسیجی ها را ؛ کاملا تحتِتأثیر قرار میداد و منطقی با آنها حرف میزد ، گویی تحصیلات عالیه دارد ؛ روحیه انقلابی این است .💪🏻
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌿
💕❤️💕
💬امام باقر علیه السلام فرمودند
إِنِّي لَأَدْعُو اَللَّهَ لِمُذْنِبِي شِيعَتِنَا فِي اَلْيَوْمِ وَ اَللَّيْلَةِ أَلْفَ مَرَّةٍ
▫️من هر شبانه روز هزار بار برای گناهکاران از شیعیانم دعا میکنم
📚 اصول کافی جلد ۱ صفحه ۴۷۲
⚠️امام زمان هر شبانه روز برای ما دعا و استغفار میکنند
ما چطور؟برای ظهور مولایمان دعا میکنیم!
بیاد مولای غریبمان هستیم؟
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَج
💕🧡💕
#حرفحساب🌱
شـھدا اوڵ از دݪشـون مࢪاقبت ڪࢪدند
بعد مدافع حــࢪم شـدند.
چون قڵب؛ خونھ خــداســت
از حـࢪم خـدا دفاع ڪࢪدند
ڪھ بھشون ݪیاقت دفاع از
حـࢪمحضࢪټزینب(س)ࢪودادند...
#حاج_حسـین_یڪتا
🌸"چونامرفرجشودمهیاصلوات"🌸
📚 #داستان_های_کوتاه_و_آموزنده
👈 بندگی خدا
«ابو نصر سامانی» وزیر سلطان طغرل بود، او عادت داشت، پس از نماز صبح بر سر سجاده می نشست اَوْراد و اَذْکار و دعا می خواند تا اینکه آفتاب طلوع کند، آنگاه به خدمت سلطان می رفت.
یک روز صبح که آفتاب طلوع نکرده بود، سلطان کسانی را به دنبال وزیر فرستاد و به او گفت: برای امر مهمی وزیر را بگوئید بیاید.
فرستادگان آمدند و او را بحضور شاه خواندند. وزیر چون ادعیه و اَوْرادَش تمام نشده بود، بفرمان شاه التفات نکرده، و به دعا و مناجات ادامه نمود. آنان به حضور سلطان آمده و او را از عدم توجه وزیر آگاه کردند.
وزیر چون اَوْرادَش تمام شد، به خدمت سلطان آمد، شاه با نهایت خشم و غضب گفت: چه شده که به گفته ما اعتنا نمی کنی، و چرا وقتی فرمان ما به تو رسید به تأخیر انداختی؟!
وزیر گفت: «شاها من بنده خدا هستم و چاکر شما، تا از بندگی خدا فارغ نشوم به چاکری نتوانم پرداخت». این کلمه در سلطان چنان اثر کرد که گریان شده و وزیر را تحسین کرد و گفت: «بندگی خدا را بر چاکری ما مقدّم دار تا به برکت آن سلطنت ما پابرجا باشد.»
📗 #داستانهای_سوره_حمد
✍ علی میرخلف زاده
💕💜💕