#داستانهای_خیلی_کودکانه
(گنجشک فراموشکار)
🍃سالها پیش در جنگلی بزرگ و سرسبز، روی بالاترین شاخه ی بزرگ ترین و بلندترین درخت، گنجشکی زندگی میکرد
گنجشک قصه ما روزی تصمیم گرفت که برای دیدن دوستش به خانه ی او برود.
صبح زود به راه افتاد. از جاهای زیادی عبور کرد اما گنجشک کوچک قصه ی ما یک مشکل داشت و آن هم این بود که "فراموشکار " بود.
او در راه متوجه شد که آدرس خانه دوستش را فراموش کرده کرده است.
🍃او از بالای رودی عبور کرد که آن جا یک قو در حال آب تنی بود🦢
او از قو آدرس خانه دوستش را پرسید اما قو نمی دانست.
او رفت و رفت تا به یک روستا رسید، خیلی خسته شده بود. روی پشت بام خانه ای نشست تا استراحت کند.
تصمیم گرفت به خانه ی خودش برگردد. ولی او آنقدر فاصله اش از خانه زیاد شده بود که راه خانه ی خودش را هم فراموش کرده بود.
احساس کرد یک نفر به طرف او می آید.
ترسید و به آسمان پرید.
🍃از بالا دید دختر بچه ای با یک مشت دانه به طرف او می آید. دخترک به او گفت: "چی شده گنجشک کوچولو؟ از من نترس
من میخواهم با تو دوست بشوم برایت
غذا آورده ام."
گنجشک گفت: "یعنی تو نمی خواهی مرا در قفس زندانی کنی؟"
دخترک گفت: "معلوم است که نمیخواهم" گنجشک گفت: "من راه خانه ام را گم کرده ام"
دخترک گفت: "من به تو کمک میکنم تا راه خانه ات را پیدا کنی"
🍃سپس از گنجشک پرسید: "آیا یادت می آید که خانه ات کجا بود؟"
گنجشک جواب داد: "در جنگل بزرگ، روی
درختی بسیار بزرگ"
دخترک گفت: "با من به جنگل بیا من به تو کمک میکنم تا آن درخت را پیدا کنی"
دخترک و گنجشک کوچولو باهم وارد جنگل بزرگ شدند، و بعد از ساعتها تلاش و جست و جو، دخترک توانست خانه ی گنجشک کوچولو
را پیدا کند.
🍃گنجشک کوچولو پرواز کرد و روی بالاترین شاخه رفت و نشست و به دختر کوچولو قول داد که از این به بعد حواسش را بیشتر جمع کند تا دیگر گم نشود.
#داستانهای_خیلی_کودکانه
❄️💦⛄️💦❄️
(شبیخون به تجّار!)
🔸عقیل، در زمان خلافت برادرش امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) به عنوان مهمان به خانهی آن حضرت در کوفه وارد شد.
علی(علیه السلام) به فرزند بزرگتر خویش حسن بن علی(علیه السلام)، اشاره کردند که جامهای به عمویت هدیه کن.
امام حسن(علیه السلام) یک پیراهن و یک ردا از مال شخصی خود به عموی خویش عقیل تعارف و اهداء کردند.
شب فرا رسید و هوا گرم بود.
علی و عقیل روی بام دارالاماره نشسته مشغول گفتگو بودند. موقع صرف شام رسید، عقیل که خود را مهمان دربار خلافت میدید طبعاً انتظار سفرهٔ رنگینی داشت ولی برخلاف انتظار وی، سفره بسیار فقیرانهای آورده شد. با کمال تعجب پرسید: "غذا هرچه هست همین است؟"
علی(ع): "مگر این نعمت خدا نیست؟ من که خدا رابر این نعمتها بسیار شکر میکنم و سپاس میگویم."
عقیل: "برادر جان، من مقروضم و زیر بار قرض مانده ام دستور فرما قرض مرا ادا کنند و هر مقدار می خواهی به برادرت کمک کنی بکن تا زحمت را کم کرده به خانه خویش برگردم"
🔹- چقدر مقروضی؟
صدهزار درهم.
- اوه صدهزار درهم؟ چقدر زیاد متأسفم برادر جان که این قدر ندارم که قرضهای تو را بدهم ولی صبر کن موقع پرداخت حقوق برسد، از سهم شخصی خودم برمیدارم و به تو میدهم و شرط مواسات و برادری را بجا خواهم آورد، اگر نه این بود که عائله خودم خرج دارند تمام سهم خودم را به تو میدادم و چیزی برای خود نمیگذاشتم"
🔸چی؟! صبر کنم تا وقت پرداخت حقوق برسد؟
برادرجان، بیت المال و خزانه کشور در دست تو است آنوقت به من میگویی صبر کن تا موقع پرداخت سهمیه ها برسد و از سهم خودم به تو بدهم؟ تو هر اندازه که بخواهی می توانی از خزانه و بیت المال برداری، چرا مرا به رسیدن موقع پرداخت حقوق حواله میکنی؟! بعلاوه مگر تمام حقوق تو از بیت المال چقدر است؟ فرضا تمام حقوق خودت را به من بدهی چه دردی از من دوا میکند؟
🔹- من از پیشنهاد تو تعجب میکنم.
خزانه دولت پول دارد یا ندارد چه ربطی به من و تو دارد؟! من و تو هم هر کدام فردی هستیم مثل سایر افراد مسلمین. درست است که تو برادر منی و من باید تا حد امکان و تواناییم از مال خودم به تو کمک و مساعدت کنم اما از مال خودم، نه از بیت المال
مسلمین.
مباحثه ادامه داشت و عقیل با زبانهای مختلف اصرار داشت که اجازه بده از بیت المال پول کافی به من بدهند تا مشکلاتم مرتفع گردد.
آنجا که نشسته بودند به بازار کوفه مُشرِف بود. صندوقهای پول تجّار و بازاریها از آنجا دیده می شد.
🔸در این بین که عقیل اصرار و سماجت میکرد، علی(علیه السلام) به عقیل فرمود: "اگر باز هم اصرار داری و سخن مرا نمی پذیری پیشنهادی به تو میکنم، اگر عمل کنی میتوانی تمام دِین خویش را بپردازی و بیش از آن هم داشته باشی.
چه کار کنم؟
-در این پایین صندوقهایی است. همینکه خلوت و کسی در بازار نماند از اینجا برو پایین و این صندوقها را بشکن و هرچه دلت میخواهد بردار!!!
صندوقها مال کیست؟
- مال این مردم کسبه است، اموال نقدینه خود را در آنجا می ریزند.
🔹عجب! به من پیشنهاد میکنی که صندوق مردم را بشکنم و مال مردم بیچاره ای که به هزار زحمت به دست آورده و در این صندوقها ریخته و به خدا توکل کرده و رفته اند بردارم و بروم؟
- پس تو چطور به من پیشنهاد میکنی که صندوق بیت المال مسلمین را برای تو باز کنم؟
مگر این مال متعلق به کیست؟ این هم متعلق به مردمی است که خود، راحت و بیخیال در خانههای خویش خفته اند.
اکنون پیشنهاد دیگری میکنم، اگر میل داری این پیشنهاد را بپذیر
🔸دیگر چه پیشنهادی؟
علی (علیه السلام): "اگر حاضری شمشیر خویش را بردار، من نیز شمشیر خود را بر میدارم، در این نزدیکی کوفه شهر قدیم "حیره" است در آنجا بازرگانان عمده و ثروتمندان بزرگی هستند، شبانه دو نفری میرویم و بر یکی از آنها شبیخون میزنیم و ثروت کلانی بلند کرده می آوریم."
🔹- برادر جان من برای دزدی نیامده ام که تو این حرفها را میزنی، من میگویم از بیت المال و خزانه کشور که در اختیار تو است اجازه بده پولی به من بدهند، تا من قرضهای خود را بدهم.
🔸- اتفاقا اگر مال یک نفر را بدزدیم بهتر است از اینکه مال صدها هزار نفر مسلمان، یعنی مال همه مسلمین را بدزدیم، چطور شد که ربودن مال یک نفر با شمشیر دزدی است، ولی ربودن مال عموم مردم دزدی نیست؟
تو خیال کرده ای که دزدی فقط منحصر است به اینکه کسی به کسی حمله کند و با زور، مال او را از چنگالش بیرون بیاورد؟ شنیع ترین اقسام دزدی همین است که تو الان به من پیشنهاد میکنی...
#داستان_راستان
❄️💦⛄️💦❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من برای خدامهم هستم❤️
🌸علامه حسن زاده آملی :
⭕️دو چیز باعث تاریکی قلب و بی حالی در عبادت می شود؛
✨۱- زیاد حرف زدن
✨۲-زیاد خوردن
به خانواده خود احکام یاد بدهید،❗️
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره):
✅ اینکه می گویند باید از مجتهد تقلید کرد، برای همین است. اگر تغییر نکنی گرفتار می شوی. باید مسائل مرجع تان را بدانید.
✅ رساله داشته باشید هر شب یک صفحه برای زن و بچه تان رساله بخوانید تا آن ها به مسائل آشنا بشوند.
✅ ما مسئول زن و بچه یمان هم هستیم. فقط مسئول خودمان نیستیم، باید زن و بچه تان هم جهنمی نشود.
✅ اگر به آنها مسئله یاد ندهی، احکام یاد ندهی، قران یاد ندهی، آنها هم از مسائل بی بهره باشند، در قیامت گرفتاری.
💠 آیه قرآن می فرماید که باید زن و بچه ات را هم از آتش جهنم حفظ کنی؛
«یَا أَیُّهَا الَّذیٖنَ آمَنوا قُوا اَنْفُسَکـُم وَ اَهْلیٖکُم نَاراً» تحریم
#مجتهدی_تهرانی
💦❄️⛄️💦❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅۴چیز بدتر از گناه
🔰#استاد_رفیعی
چجوریدلِتونمیاد
عکسیهخوانندهوبازیگررو
میذاریدتوپروفایلوپستواستوریتون...
بعدمثلامینویسید
دیوونهیچشماتمدلبر...
ازقدیمالایامگفتن
برایکسیبمیرکهبراتتبکنه!
بهخداکهحیفه
احساساتلطیفتونرو
خرجاینسلبریتیهاییمیکنیدکه...
#تلنگرانهــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
💦❄️⛄️💦❄️
توگناهنڪنببینخداچجورۍحالتوجامیاره
زندگیتوپرازوجودخودشمیڪنہ
- عصبےشدی؟!
+نفسبکشبگو:بیخیال،چیزیبگم ؛
امامزمانناراحتمیشه...
- دلخورتکردن؟!
+بگو:خدامیبخشهمنممیبخشمپسولشکن
- تهمتزدن؟
+آرومباشوتوضیحبدهبگو:بہائمههمخیلی
تهمتازدن
- کلیپوعکسنامربوطخواستیببینی؟!
+بزنبیرونازصفحهبگو: امام زمانم مهمتره
- نامحرمنزدیکتبود؟
+بگو:مهدیزهرا(عج)خیلیخوشگلتره
بیخیالبقیه...!
همه بخاطر خدا و امام زمانت نیتت باشه
و برای خودت وظیفه بدون
#تلنگر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
❄️💦⛄️💦❄️
#تلنگر🔖
گفٺ:
ذکࢪ ࢪکوع چیہ؟
-معلومہ خب
"سُبْحَانَرَبِّیَالْعَظِیمِوَبِحَمْدِهِ"
+ذکࢪ سجده چے؟
حࢪفتو بزݩ خب
+سُبْحَانَرَبِّیَالاَعْلیوَبِحَمْدِهِ
دࢪستھ!؟
-آࢪه دیگہ
+ࢪوزے ⁵¹ باࢪ میگیشوݩ . .
هے میگے خداے مݩ بزرگھ
خداے مݩ از همہ بࢪتࢪه
پسچࢪاتوسختےهایادٺمیࢪهودسٺوپاٺ
میلࢪزه؟!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#اِللَّھُمَّعَجِلݪِوݪیَڪَاݪفَࢪُج
💦❄️⛄️❄️💦
🌷جهنم 7 درب دارد
لهاسبعه ابواب...44 حِجر
بهشت 8 درب دارد.طبق روایات
درب های بهشت وجهنم طبق تفسیری ،۷ عضوبدن است که باآنها گناه وثواب میکنیم
1.چشم
2.گوش.
3.زبان.
4.دست.
5.پا.
6.شکم.
7.شهوت.
8.درب هشتم بهشت،قصد کارخوب است
قصد کار بد،جهنم ندارد
❄️💦⛄️💦❄️
18.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍ چه عاجزانه مینگارم از کسی که امام زمانش او را دوست خود می نامد
و چه لبریزم از این همه عشق که توانسته وجود مقدس #امام_زمان را نیز شیفته خود کند
خدایا چه میشود من نیز گم شوم در خیال تو
تا امام عصرم دوستش را بر بالینم بفرستد و مرا به جای امنی که تو هستی برساند
سلام بر یار #امام_زمان ، ابراهیم هادی✋♥️
#سلام_بر_ابراهیم
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋
💖 #بدون_تو_هرگز_۱
*📿*💕*✅*
🏵 قسمت اول؛ مردهای....
زندگی من زندگی پر فراز و نشیبی هست.
🔶 همیشه از پدرم متنفر بودم.
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... 😒
آدم عصبی و بی حوصله ای بود.
اما بد اخلاقیش به کنار، می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟😤
💢 نذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه
دو سال بعد هم عروسش کرد!
🔹 اما من، فرق داشتم. من عاشق درس خوندن بودم
بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد...
👌🏼 می تونستم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکون نخورم
✔️ مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ....😪
🔹چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت، یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد
"به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی"....
🔶 شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود.
یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند!
🔹دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد.
🔹اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره
مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... 😭
⭕️ این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود:
مردها همه شون عوضی هستن!!!!
هرگز ازدواج نکن!!!😤
🔹 هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید
روزی که پدرم گفت
❌ هر چی درس خوندی، کافیه...😤
📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 2
🔹🌺🔻🌺🔸
قسمت دوم: ترک تحصیل!
💢 بالاخره اون روز از راه رسید ...
موقع خوردن صبحانه، همون طور که سرش پاین بود ...
با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت:
هانیه ! دیگه لازم نکرده از امروز بری مدرسه !😤
🔻 تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم!!! وحشتناک ترین حرفی بود که می تونستم اون موقع روز بشنوم ... 😨
بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز نفسم جا نیومده بود، به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم: ولی من هنوز دبیرستان...😢
💢 خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید ...
هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد:
🔻 همین که من میگم ...😤 دهنت رو می بندی و میگی چشم!
درسم درسم!!!
تا همین جاشم زیادی درس خوندی!😠
🔹 از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو می گفت و می رفت ...
🔹 اشک توی چشم هام حلقه زده بود😭
اما اشتباه می کرد، من آدم ضعیفی نبودم که!
از خونه که رفت بیرون ... منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه!
مادرم دنبالم دوید توی خیابون.
🔶 هانیه جان، مادر ... تو رو قرآن نرو ... 😰
پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا...😲
📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 3
🔹🔶💢🔶🔹
قسمت سوم: عقب نشینی اجباری!
🔶 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ...
پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ...
🔹 تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت ...
🔻 با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ...
💢 همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...
🔞 اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ... 😓
🔻 هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ... 😤
💢 بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ...
نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ...
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ...🔥
🔶 اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ...😭
💢بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ...
اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ...
علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ...
🔹ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ...
ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم ... 😞
✅ تا اینکه مادر علی زنگ زد....
📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 4
"خواستگاری"
🔹 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ...
التماس می کردم
خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ...
😭🙏
علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه!
🔺تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت.
شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! 👺
طلبه هست؟!
آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤
ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم!😠
مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت.
مادرم هم بهانه های مختلف می آورد
🔹آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون!
ولی به همین راحتی ها نبود.
من یه ایده فوق العاده داشتم.
🔺 نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...😏
به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌
این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼
از دستش نده ...
🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود.
🔹نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت...
کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه!😏
یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ...
وقتی از اتاق اومدیم بیرون ...
مادرش با اشتیاق خاصی گفت ...
به به ... چه عجب ... 😃
هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟
‼️مادرم پرید وسط حرفش ...
حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗
اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن!
شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ...
💢 ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼
گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍
این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!!
😳😱
💢 برق شادی خانواه داماد رو!
💢 برق تعجب پدر و مادر من رو!
پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... 😡
و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم!😏
✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ..
📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
دخیل کنج ضریح رقیه خاتونم
❤️دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت
❤️دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت
❤️ نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است
❤️عرض تبریک به ارباب برای همه است"
۲۳ #ماه_شعبان سالروز ولادت بی بی دو عالم حضرت رقیه سلام الله علیها مبارک.
#میلاد_حضرت_رقیه تبریک به #امام_زمان
آخر ماه شعبان را دریاب.mp3
2.23M
⇦• آخــــر ماه شعبــان را دریاب
👤 آیةالله #جــوادی_آملـــی
#ماه_شعبان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 بر تمام شئون #زندگی تو سلام
🔵 آيت الله العظمی جوادی آملی:
🟢 «چرا در زیارت آل یاسین که جز بهترین زیارت های ماست در پیشگاه حضرت ولی عصر (ارواحنا فداه) می گوییم:
بر تمام شئون زندگی تو سلام؟...#امام_زمان
✴️ سه شنبه 👈15 اسفند/ حوت 1402👈24 شعبان 1445👈 5 مارس 2024
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
📛پرداخت صدقه اول صبح اثر نحوست را از بین می برد.
🚖سفر : مسافرت همراه صدقه انجام شود.
👶 زایمان خوب نیست.
🤕 بیمار امروز زود خوب شود.
🔭 احکام نجوم.
🌓 امروز قمر در برج جدی است و برای امور زیر خوب نیست:
📛از امور ازدواجی و عقد.
📛و دیدارهای سیاسی حتی الامکان پرهیز گردد.
🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب نیست.
👨👩👧👦مباشرت امشب :مباشرت و زفاف کراهت دارد
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سروصورت) در این روز از ماه قمری ، باعث اصلاح امور می شود.
💉💉حجامت خون دادن فصد.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، باعث دفع صفرا است.
✂️ ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد.
👕👚 دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر ان را تکمیل کنند)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
🌿🌺🌿🌺🌿🌺
با این دعا روز خود را شروع کنید
🌟بسم الله الرحمن الرحیم🌟
✨ *اللّهُمَّ اِنّی اَسأَلُکَ یا قَریبَ الفَتحِ وَ الفَرَجَ یا رَبَّ الفَتحِ وَ الفَرَج یا اِلهَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ عَجِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ سَهِّلِ الفَتحَ وَ الفَرَجَ یا فَتّاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا مِفتاحَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا فارِجَ الفَتحِ وَالفَرَجِ یا صانِعَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا غافِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا رازِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا خالِقَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ یا صابِرَالفَتحِ وَ الفَرَجِ یا ساتِرَ الفَتحِ وَ الفَرَجِ وَاجعَل لَنا مِن اُمُورِنا فَرَجاً وَمَخرَجاً اِیّاکَ نَعبُدُ وَ اِیّاکَ نَستَعینَ بِرحمتک یا اَرحَمَ الرّاحمینَ✨
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - تحدیرجزء24(معتزآقائی).mp3
3.99M
جزء24
📖🌹📖🌹📖🌹📖🌹
🟢 سوره فصلت، آيه 37، جزء 24 سجده واجب دارد
🌸#تحدیر (تندخوانی)
🌸#جزء 4⃣2⃣
🌸#استاد_معتز_آقایی
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
#جزء24
64Bit🚀3/8 :MB
JOZE 24.mp3
10.91M
🌺 #ترتیل
🌺 #جزء24
🌺#استاد_میثم_التمار
🟢 سوره فصلت، آيه 37، جزء 24 سجده واجب دارد
❖═▩ஜ🍃🌺🍃ஜ▩═❖
#جزء24
64Bit🚀10/3:MB
⏰Time=1:00:04
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
خودشناسی 3.mp3
8.31M
#خودشناسی ۳
🍀❇️همه موجودات از یک هندسه و نظم درونی برخوردارند
☘🌸حاجیه خانم رستمی فر
⏰Time=13/51
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
مناجاتشعبانیه۩محمدداوود.mp3
7.08M
#مناجات_شعبانیه
محمد داوود
درخلوت وتنهایی گوش کن
⏰Time=16:30
=========
متن کامل مناجات شعبانیه
خودشناسی1(2).mp3
13.68M
#خودشناسی ۱
❇️ امام حسین(عليهالسلام) می فرمایند: کسی که خودش را شناخت همه چیز را میشناسد
🌸#استاد_حاجیه_خانم_رستمی_فر
❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖
خودشناسی 2.mp3
12.74M
#خودشناسی_۲
❇️🦋وقتی خود حقیقی شناخته نشود .هدف اصلی ناشناخته میماند
🌺#حاجیه_خانم_رستمی_فر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼سـلام دوستان عزیز
☕️سه شنبه تون پربرکت
🌼امـروز زلال ترین
☕️شبنم شادی را
🌼همیشه بر چشمانتون
☕️و شیرین ترین
🌼تبسم خوشبختی را
☕️همیشه بر لبانتون آرزو دارم
صبحتون زیبـا و دلتون شـاد ☕️🌼
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺سـلام
💓صبح زیباتون بخیر
🌺امیـدوارم
💓روزی تون افزون
🌺وجودتون شادی آفرین
💓دستاتون روزی رسون
🌺آرزوهاتون دست یافتنی
💓و تنتون سالم وسلامت باشه
صبح سه شنبه تون پراز بهترینها🌺
🌸🍃