#تلنگرانه 🌱
هرکارےخواستےبکنے
باخودتبگو
منمالامامزمان(عجلالله)هستم🍃
آیااینکار
اینفکرورفتار
شایستهاست
ازیارامامزمان(عجلالله)سربزند...⁉️
اللهمعجللولیڪالفࢪج 🌱 🕊️
#مهدوی 🌿
ای خوش آن دم که رسد رایحهی نابِ وصال
به مشامم برسد عطر خوش قامتِ تو...♥️
بعضیام هستن به جای اینکه بگن:
«من دلم میخواد، من دوس دارم
میگن:
امام زمان"عج" دلش نمیخواد
امام زمان"عج" اینجوری دوس نداره،»
اینا خدا عاشقشونه.
مدح و متن اهل بیت
#داستان_واقعی #روایت_انسان #قسمت_دویست_بیست🎬: پس از ماجرای ذبح حضرت اسماعیل، خداوند به حضرت ابراه
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_بیست_یکم🎬:
خداوند به ابراهیم امر نمود که با کمک اسماعیل خانه کعبه را بازسازی کنند تا اقامه دین خدا به طور کامل با مناسکی که قبلا گفته شد انجام شود تا زین پس مومنین در زمان حج به دور این نقطه مرکزی زمین بشتابند و در تعبد و بندگی خودی نشان دهند
پس ابراهیم دست به کار شد تا بیت الله را تجدید بنا کند و لازم بود تا محدوده اصلی بیت مشخص شود.
در این زمان جبرئیل بر ابراهیم نازل شد و همزمان بادی وزیدن گرفت و پرده ها کنار رفت و ستون های نورانی بیت الله الحرام همانگونه که قبلا جبرئیل آن را بنا نموده بود آشکار شد و حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل مشغول ساختن خانه خدا شدند.
ابلیس که آگاه بود با تجدید بنای کعبه، دین خداوند به اقامه می رسد چندین بار در مقابل حضرت ابراهیم ظاهر شد و خواست مانع این کار شود و هر بار حضرت ابراهیم به او سنگ پرتاب کرد، درست شبیه زمانی که برای اولین بار این خانه بنا می شد و ابلیس باز چنین کرد و حضرت آدم هم به سمت او سنگ پرتاب نمود و همین واقعه باعث شد که پس از اتمام بنای کعبه، حضرت ابراهیم ستونی را ساخت و آن را نماد ابلیس قرار داد تا مومنین هر زمان برای مناسک حج به اینجا وارد شدند به این ستون سنگ بزنند و ذکر خدا را بگویند.
حالا کعبه باز سازی شده بود، آنهم توسط ابراهیم و فرزند ارشدش اسماعیل و قرار بود اختیار دار این مکان مقدس و نقطه اصلی زمین، بنی اسماعیل باشند و ابلیس از این اتفاق به شدت عصبانی بود اما می بایست دست به کاری بزند که از قافله عقب نماند و همانگونه که همیشه در برابر خداوند و احکامش سکه بدل ساخته بود اینک هم اگر خداوند کعبه را تجدید بنا نموده و خانه امن خود قرار داده بود، او هم دست به کار شد تا خانه ای برای خود قرار دهد و چه جایی بهتر از «برج بابل» که سنگ بنایش را خود ابلیس نهاده بود و ساختمانی معروف و مشهور در آن زمان بود.
پس ابلیس هم دست به کار شد و تمام سردارانش تلاشی عظیم بکار می بردند تا برج بابل رونق بگیرد و روزی برسد که رونق این برج و برج هایی شبیه آن از رونق کعبه بیشتر شود، پس مناسک ابلیسی عجیب و نویی در بین مردم بابل شکل گرفت.
ابلیس همانگونه که در مقابل ازدواج حلال....زنا را باب کرد، در مقابل خانواده الهی...همجنس گرایی را به ظهور رساند، اینک هم درمقابل مُحرم شدن مومنین در کعبه و مناسک حج ، برای شیطان پرستان مناسکی ابداع نمود که برای نمونه یکی از مناسک این بود که بر هر زن واجب بود که در هر سال یک بار در برج بابل بنشیند تا مردی بیگانه بیابد و با او همخوابگی داشته باشد و اینچنین بود که زنان متمول با ارابه وارد معبد میشدند و همراه با ندیمه هایشان در معبد می نشستند و زنان عادی هم در جایگاهی مخصوص می نشستند و انتظار می کشیدند تا مردی از راه برسد و قطره ای نقره در دامانشان بیاندازد و این بدان معنا بود که آن مرد این زن را برای با هم بودن شبانه انتخاب کرده است.
واینچنین بود که ابلیس پا به پای دین و احکام و مناسک خداوند پیش می آمد و برای اقامه دین ابلیسی او نیز مناسکی قرار داده بود و هر دم بر این مناسک افزوده می شد و آن را نو اندر نو می نمود و متاسفانه جمعی را به خود مشغول داشت.
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_بیست_دوم 🎬:
گاهی برخی از انسان ها برای این که در این دنیا قدرت هایی را داشته باشند، به برخی از اجنه پناه می برند که به آن ها قدرت بدهند.
قرآن می فرماید: انه کان رجال من الانس یعوذون برجال من الجن فزادوهم رهقا (و مردانى از آدميان به
مردانى از جن پناه مى بردند و بر سركشى آنها مى افزودند.)
اجنه در قبال قدرت هایی که به انسان ها می دهند درخواست هایی از آن ها می کنند که باعث می شد آن انسان ها در باطل و کفر فرو بروند.
حضرت ابراهیم برای آن که پروژه اقامه را عملی سازد، دو پایگاه مهم را بنا نهاد؛ یکی از آن ها کعبه است که
آن جا را احیا می کند و دیگری بیت المقدس است که از ابتدا آن را بنا می کند.
سپس حضرت ابراهیم رسولانی را به نقاط مهم و پر جمعیت فرستاد که یکی هند و دیگری ایران بود.
خودش نیز در سه راه مهم تمدنی قرار گرفت و کوشش کرد تا در آن جا حضور جدی داشته باشد و آنجا را حفظ کند.
حضرت ابراهیم در این سه راه مهم تمدنی سنت میزبانی از کاروان ها را پایه ریزی کرد و تلاش کرد تا دین
حنیف را به سرتاسر تمدن های اطراف انتشار دهد.
البته این تلاش مثمر ثمر بود و ابراهیم با ماجرای نمرود و معجزه آتش در همه جا شناخته شده بود.
موضوع دیگری که اینک مطرح می شود این است که برای تحقق اقامه دین سه مورد لازم و ضروری است که اگر این موارد پیش نیاید اقامه دین هم صورت نخواهد گرفت.
اول اینکه همراهی امت ها با پروژه اقامه، یعنی باید مردمی باشند که این دین را اقامه و نبی خدا را همراهی نمایند
دوم اینکه وجود پایگاه های متعدد در تمدن های مختلف، یعنی در جای جای دنیا دین خدا مکان شناخته شده داشته باشد که مردم در آنجا بهم بپیوندند
و سوم اینکه ارتباط نبی با منبع وحیانی یعنی پیامبری وجود داشته باشد تا با منبع وحی و خداوند در ارتباط باشد و پیغام خدا را به مردم برساند حال
در طرف اقامه باطل و دین ابلیسی هم نیز دقیقا هر سه مورد لازم است یعنی اگر شیاطین بخواهند در دنیا باطل را اقامه کنند
اولا نیاز به پذیرش و همراهی مردم دارند؛ ثانیا به پایگاه های متعدد ابلیسی در نقاط مختلف نیاز دارند و ثالثا
باید از وحی ها و الهامات ابلیسی (ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم) استفاده کنند.
در زمان ابراهیم که او دو پایگاه مهم کعبه و بیت المقدس را برای پرستش خداوند و انتشار دین خدا بنا نهاد، ابلیس هم دست به کار شد، بابل و برج بابل را داشت و علاوه بر آن سرزمینی دیگر را پایگاه خود نمود.
از زمان حضرت ابراهیم مهم ترین سرزمینی که حال و هوای ابلیسی و شیطانی دارد مصر است
و داستان روایت انسان این بار از بیت المقدس به مصر می رود.
حضرت ابراهیم علیه السلام سیصد سال عمر نمود و خود در بیت المقدس به تبلیغ دین خداوند می پرداخت و حضرت اسماعیل هم در حجاز و کعبه و بعد از اینکه حضرت ابراهیم از دنیا رفت حضرت اسحاق دین ابراهیم حنیف را منتشر می نمود و البته در این زمان این تیره کم کم طی مهاجرت های آرام آرام خود را به نزدیک مصر رساندند و در زمان حضرت یعقوب در کنعان ساکن شدند...
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
#داستان_واقعی
#روایت_انسان
#قسمت_دویست_بیست_سوم 🎬:
داستان ما به سمت سرزمینی می رود که ابلیس روی آن بسیار کار کرده است و یکی از پایگاه اصلی شیطان است، حکومت مصر دارای پادشاه، کاهنان (که حلقه واسطه میان پادشاه و مردمند) و مردم جامعه می باشد.
پادشاهان مصری برای اولین بار ادعا کردند از نسل خدایان هستند و دارای مقام نیمه خدایی هستند.
پادشاهان آن گونه عمل کردند و در نگاه مردم جا انداخته بودند که آنان، فرزندان مستقیم خدا و نمایندگان راع (خدای خورشید) تلقی می شدند.
نام دیگر خدای راع، «آمون» است که به صورت تک چشم نشان داده می شود و در کشفیات باستانی هم به
وفور یافت می شود. استفاده از نماد خدای راع، در دوره حکومت قدیم و حکومت جدید مصر مرسوم بوده
است.
پادشاهان مصر بر جهل مردم سوار می شدند، خودشان را حامل قدرت خدای راع معرفی می کردند و در این سرزمین فقط پادشاه بود که حق قربانی کردن داشت و این حق خود را در اختیار کاهنان نیز قرار می داد.
بنابراین در حکومت مصر، کاهنان نمایندگان فرعون هستند بر خلاف حکومت های قبلی که کاهن نماینده خدا بود. پس در مصر، ریشه تمام اتفاقات به فرعون باز می گردد چرا که تمام منشأ های قدرت به او منتهی میشود.
به عقیده مصریان باستان، مرگ فرعون، بازگشت او به خدایان محسوب می شود و او یک موجود جاویدان است. به همین خاطر در کنار مقبره فراعنه یک معبد بزرگ ساخته می شد و مردم به عبادت آن خدا نیز مشغول می شدند. از این روست که قبرهای فراعنه و معابد در مصر از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند
اهرام مصر که شامل سه هرم اصلی می باشد در دوران اول حکومت مصر ساخته شده است.
هرم بزرگ گیزا که توسط خوفو ساخته شده است اصلی ترین نماد دوران اولیه فراعنه در مصر می باشد. این
اهرام طوری ساخته شده که هیچگونه ملاتی در آن به کار نرفته است.
هرم با تخته سنگ هایی به وزن دو تن است و
این مساله خبر از وجود یک دستگاه هندسی و معماری قوی در مصر می دهد که ریشه در مطالعات نجومی مصریان باستان دارد. علم نجوم از بابل به مصر منتقل شده است و مصریان مطالعات زیادی بر روی علم نجوم انجام می داده اند. آن ها توانسته بودند این علم را بومی سازی کنند و بر اساس آن طغیان رودخانه نیل را پیش بینی کرده و از آن استفاده کنند.
همچنین علم نجوم باعث می شد تا از آن در مباحث هندسی هم استفاده کرده و معماری هایشان را رونق ببخشند و از طرفی علم نجوم، علمی ست که مستقیم با اجنه سرو کار دارد و به راحتی میشود این علم را از راه درستش منحرف نمود، پس در این سرزمین سحر و ساحری و شیطان پرستی حرف اول را می زند و به روایتی، سرزمینی ست که ابلیس روی آن سرمایه گذاری زیادی نموده است پس می خواهد بهره برداری خوبی از آن نماید
ادامه دارد...
📝به قلم:طاهره سادات حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی کوتاهتر از اونیه که
صبح با حرص خوردن
از خواب بیدار بشی.
پس آدمایی که باهات خوب برخورد
میکنن رو دوست داشته باش و اونایی که برخورد
خوبی نمیکنن رو فراموش کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️اطرافم پر دوست
💞دوستانم ،گهری بی همتا
❄️تا كه باشید شما
💞زندگی بستر امنیت و اظهار خوشیست
❄️پس كنارم باشید،
💞چون كه یك دست ندارد آوا
❄️مهـرتان افـزون باد
💞تا ابد پاینـده
❄️سـرخـوش و سـر زنـده.!!
8.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تکنیک اورژانسی در زمان وقوع سکته مغزی
🚨 سکته مغزی از آنچه که فکر میکنید به شما نزدیک تر است 🚨
#درمانی
🔻حاج اسماعیل دولابی:
هیچ عبادتی مانند صلوات نیست. هیچ عبادتی را خداوند نفرموده من انجام می دهم پس شما هم انجام دهید در مورد نماز، روزه و هیچ عبادت دیگری چنین نفرمود. اما در مورد صلوات فرمود: خدا و ملائکه اش بر پیامبر صلوات میفرستند پس ای مومنان شما هم بر او صلوات بفرستید.
انشاءالله وقتی صلوات می فرستی ببینی که خدا دارد بر حبیبش صلوات می فرستد و ببینی که بر تو هم که صلوات می فرستی دارد صلوات می فرستد...
📚 منبع: عرفان در کلام اولیای ربّانی
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
🌷امام باقر علیه السلام:
من استوى يوماه فهو مغبون
و من كان آخر يوميه خيرهما فهو مغبوط
و من كان آخر يوميه شرهما فهو ملعون
و من لم ير الزيادة فی نفسه فهو إلى النقصان
و من كان إلى النقصان فالموت خير له من الحياة
🌷هر كس دو روزش مساوی باشد ضررکرده
🌷هركس روزبعدش بهترباشد، خوشابحالش
🌷 هرکس روزبعدش بدتر باشد ملعون است
بحار ج۶۸ ص۱۷۳
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
🌷حکمت 147 نهج البلاغه:🌷
الناس ثلاثه:
فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاه، و همج رعاع
اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح،
لم یستضیئوا بنور العلم، ولم یلجووا الی رکن وثیق
🌷مردم سه دسته اند:
🌷۱.عالم ربانی،
🌷۲. دانش آموز درمسیرنجات
🌷۳.وگروهی مثل پشه هایی که دستخوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند.
به دنبال هر سر و صدایی می روند، و با وزش هر بادی حرکت می کنند
♦️روزی سلطان محمّدخدابنده بر همسر خود خشم گرفت و در یک جلسه او را سه طلاقه کرد؛ ولی به دلیل علاقۀ بسیاری که به وی داشت, خیلی زود از کردارِ خویش پشیمان شد و به همین خاطر عالمان سنی را دعوت نمود و از آنان مشورت خواست.
آنها گفتند: هیچ راهی وجود ندارد، مگر این که نخست فرد محلّل (فردی غیر از سلطان) با او ازدواج کند, سپس مجدداً سلطان میتواند با او ازدواج کند.
سلطان گفت: برای من پذیرشِ این امر، بسیار سخت است. آیا راه دیگری وجود ندارد؟ شما علما در بسیاری از مسائل با یکدیگر اختلافِ نظر دارید , فقط در همین یک مسئله همه باهم اتفاق نظر دارید؟! گفتند : بله.
در این هنگام یکی از مشاوران اجازۀ سخن خواست و اظهار داشت:
جناب سلطان! در شهر علامه ای زندگی میکند که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است او را نیز احضار نموده و نظر او را جویا شوید.(منظورِ وی، علامه حلی بود.)
عالمان سنی بر آشفتند و گفتند: آن عالم، رافضی مذهب بوده و رافضیان, افرادی کم عقل و بی خِرَد میباشند و اصلا در شأنِ سلطان نیست که چنین فردی را به حضور بپذیرد.
سلطان گفت: به هر حال دیدن او خالی از فایده نیست و دستور داد علامه حلی را در محضر او احضار نمایند.
وقتی علامه وارد مجلس سلطان محمّد خدابنده شد, علمای مذاهب چهارگانه ی اهل سنت نیز در آن جلسه حاضر بودند.
علامه بدون هیچ ترس و واهمه ای نعلینِ (کفش)
خود را به دست گرفت و خطاب به همۀ حاضران سلام کرد و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفت و در کنار او نشست.
عالمان سنی رو به سلطان کرده و گفتند :
دیدید؟ ما نگفتیم شیعیان, افرادی سبک سر و بی عقل میباشند؟!
سلطان گفت: او عالِم است.
دربارۀ رفتار او از خودش سؤال کنید.
آنها به علامه گفتند: چرا به سلطان سجده نکردی و آداب تشریفاتِ حضور را به جا نیاوردی؟
علامه گفت: رسولِ خدا از هر سلطانی برتر و بالاتر بود و کسی بر او سجده نکرد، بلکه فقط به آن حضرت سلام میکردند و خدای تعالی نیز فرموده است :
(چون داخل خانه ای شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند مبارک و پاک است.)
از سوی دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است.
پرسیدند: چرا جسارت کردی و کنار سلطان نشستی؟ علامه پاسخ داد: چون جای دیگری برای
نشستن نبود و از طرفی سلطان و غیرسلطان با یکدیگر مساوی اند و این جسارت به محضر سلطان نیست.
پرسیدند: چرا کفش های خود را به داخل مجلس آوردی؟ آیا هیچ آدم عاقلی در محضرِ سلطان و چنین مجلسی این گونه رفتار میکند؟
علامه گفت: ترسیدم حَنَفی ها کفش هایم را بدزدند همانگونه که ابوحنیفه، نعلینِ رسول اکرم را دزدید.
علمای حنفیِ حاضر در آن مجلس برآشفتند و فریاد زدند : چرا دروغ میگویی؟ این تهمت است. ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر کجا؟ ابوحنیفه صد سال پس از پیامبر تازه به دنیا آمد.
علامه گفت: ببخشید اشتباه از من بود.
احتمالا شافعی , نعلینِ پیامبر را سرقت کرده است. این بار صدای شافعی ها درآمد که شافعی در روز مرگِ ابوحنیفه و دویست سال پس از شهادت پیامبر دیده به جهان گشوده است.
علامه گفت: چه میدانم! شاید کار مالِک بوده است. علمای مالکی هم مثل حنفی ها و شافعی ها و به همان شیوه اعتراض کردند.
علامه گفت:
پس فقط احمد بن حنبل میماند.قطعا سارق احمد بن حَنبل است. حنبلی ها هم برآشفتند و به اعتراض و انکار پرداختند.
در این لحظه علامه رو به سلطان کرد و گفت : جناب سلطان! ملاحظه کردید که اینان اقرار کردند هیچ یک از رؤسای این مذاهبِ چهارگانۀ اهل سنت در زمان حیات رسول خدا حاضر نبوده اند و حتی صحابۀ آن حضرت را هم ندیده اند...
سلطان گفت: آیا این حرف صحیح است؟ عالمان سنی گفتند: بله هیچ یک از این چهار نفری (که رئیس مذاهب اهل سنت میباشند), رسول خدا و صحابۀ آن حضرت را درک نکرده اند
آنگاه علامه گفت : ولی ما شیعیان , پیرو آن آقایی هستیم که به منزلۀ نَفس و جانِ رسول خدا بود و از کودکی در دامان پیامبر پرورش یافت و بارها و بارها از سوی آن حضرت به عنوان وصی و جانشین رسول خدا معرفی شد.
سلطان که متوجه حقانیت مذهب شیعه شده بود
پرسید: نظر شیعه دربارۀ این طلاق چیست؟
علامه پرسدید: آیا جنابعالی طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفرِ عادل , جاری نموده اید
سلطان گفت: نه! علامه گفت:
در این صورت طلاق باطل میباشد چون فاقد شرایط صحت است. آنگاه سلطان محمّد خدابنده به دست علامه شیعه شد و به حاکمان شهرهای تحت فرمانش نامه نوشت که از این پس با نام ائمۀ دوازدهگانه ی شیعه خطبه بخوانند و به نام ائمە ی اطهار , سکه ضرب کنند و نام آنان را بر در و دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حک نمایند.
ارسال به دیگر گروه ها ترویج امر ولایت و امامت است لطفا از ارسال دریغ نکنید.