بعد از درس #مذاکره از کربلا نوبت درس مذاکره از #غزه شد با یک جماعتی طرفیم که عامدانه مردم #ایران را احمق فرض می کنند و سعی در القای ضعف و نا امیدی به مردم را دارند.

🌌 پاسخ به شبهه هر پرچمی قبل از ظهور بر باطل هست!! ♦️پاسخ به شبهه معروف #انجمن_حجتیه و فرقه شیرازی ♦️آیا همه حکومت های قبل از ظهور باطل هستند! ♦️شبهه ای برای تشکیک در حقانیت انقلاب اسلامی با نیت دفاع از موجودیت #اسرائیل با تمسک به روایات شیعه !!

#انتخاب درست در زندگی ۸ 💦 بلا چه چیزهایی به انسان میدهد 🦋 ( آخرین ویس این مبحث) 🔹پایان..............⌛️ #حاجیه‌خانم‌رستمی‌فر (اسدیان )💧 #اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 🍃🌸🍃🌻🍃🌸🍃

─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─ 📖داستان کوتاه در روزگاران قديم دو دوست بودند که کارشان خشتمالي بود . از صبح تا شب براي ديگران خشت درست مي کردند و اجرت بخور و نميري مي گرفتند. آنها هر روز مقدار زيادي خاک را با آب مخلوط مي کردند تا گل درست کنند ، بعد به کمک قالبي چوبي ، از گل آماده شده خشت مي زدند .يک روز ظهر که هر دو خيلي خسته و گرسنه بودند ، يکي از آنها گفت : " هرچه کار مي کنيم ، باز هم به جايي نمي رسيم . حتي آن قدر پول نداريم که غذايي بخريم و بخوريم . پولمان فقط به خريدن نان مي رسد . بهتر است تو بروي کمي نان بخري و بياوري و من هم کمي بيشتر کار کنم تا چند تا خشت بيشتر بزنم . " دوستش با پولي که داشتند ، رفت تا نان بخرد . به بازار که رسيد ، ديد يکجا کباب مي فروشند و يکجا آش، دلش از ديدن غذاهاي گوناگون ضعف رفت . اما چه مي توانست بکند ، پولش بسيار کم بود . به سختي توانست جلوي خودش را بگيرد و به طرف کباب و آش و غذاهاي متنوع ديگر نرود .وقتي كه به سوي نانوايي مي رفت ، از جلوي يک ميوه فروشي گذشت . ميوه فروش چه خربزه هايي داشت! مدتها بودکه خربزه نخورده بود . ديگر حتي قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد . با خود گفت : کاش کمي بيشتر پول داشتيم و امروز ناهار نان و خربزه مي خورديم . حيف که نداريم . تصميم گرفت از خربزه چشم پوشي كند و به طرف نانوايي برود. اما نتوانست. اين بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جاي نان، خربزه بخرم. خربزه هم بد نيست، آدم را سير مي کند. با اين فکر ، هرچه پول داشت، به ميوه فروش داد و خربزه اي خريد و به محل کار ، برگشت.در راه در اين فكر بود كه آيا دوستش از او تشکر خواهد کرد؟ فکر مي کرد کار مهمي کرده که توانسته به جاي نان، خربزه بخرد. وقتي به دوستش رسيد ، او هنوز مشغول کار بود . عرق از سر و صورتش مي ريخت و از حالش معلوم بود که خيلي گرسنه است . او درحالي که خربزه را پشت خودش پنهان کرده بود ، به دوستش گفت : " اگر گفتي چي خريده ام؟ "دوستش گفت : " نان را بياور بخوريم که خيلي گرسنه ام . مگر با پولي که داشتيم ، چيزي جز نان هم مي توانستي بخري؟ زود باش . تا من دستهايم را بشويم، سفره را باز کن."مرد وقتي اين حرفها را شنيد ، کمي نگران شد و با خود گفت: " نکند خربزه سيرمان نکند. " دوستش که برگشت ، ديد که او زانوي غم بغل گرفته و به جاي نان ، خربزه اي درکنار اوست.در همان نگاه اول همه چيز را فهميد . جلوي عصبانيت خودش را گرفت و گفت:" پس خربزه دلت را برد؟ حتما ً انتظار داري با خوردن خربزه بتوانيم تا شب گل لگد کنيم و خشت بزنيم ، نه جان من ، نان قوت ديگري دارد . خربزه هر چقدر هم شيرين باشد ، فقط آب است. "آن روز دو دوست خشتمال به جاي ناهار ، خربزه خوردند و تا عصر با قار و قور شکم و گرسنگي به کارشان ادامه دادند .از آن پس ، هر وقت بخواهند از اهميت چيزي و درمقابل ،بي اهميت بودن چيز ديگري حرف بزنند ، مي گويند : " فکر نان کن که خربزه آب است . "

ازآیت‌الله‌بھجت‌پرسیدند:🌱 برای‌زیادشدن‌محبت، نسبت‌به‌ امام.زمان علیه‌السلام‌چہ‌کنیم؟🕊 ایشان‌فرمودن: گناه نکنیدو نماز اول‌وقت‌بخوانید.‌ #تلنگر

‹یڪ روز تمام حساب های بانکی و مجازی ما خالی میشود.. تنہا یڪ حساب باقی میماند و آن هم حساب ما با خداسٺ..!›💡 #تلنگرانه #خدا

🦋🌸سلام مولای ما.... مهدی جان.... سلام امام زمانم، 🌷غم هجران و فراقت به سر آید تو بیایی شه خوبان 🦋کعبه از شوق ندایت سر به سجده بگذارد مه خوبان! 🌷درد و غم ها همگی خوب شوند حضرت درمان 🦋بسراید غزل عشق برایت قلمم از سر فرمان مولا جان اللهم عجل لولیک الفرج🤲 جهت سلامتی وتعجیل درفرج مولا پنچ صلوات   

دلم برای دیدن این صحنه لک زده آقا...💔🥲

حرم آقا اباعبدالله یه جوریه که تو احساس آرامشی که اونجا داری رو هیچ جای دنیا نمیتونی داشته باشی...🥲💔

✳️ #ویدئو 💠 راه مقابله با سختی های زندگی... #بلاء #صبر #عشق خدا

اونایی که دلشون برای امام رضا تنگ شده... #امام_رضا