6.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استاد رائفیپور: الان طرفدار اصلی بدحجابی آقایون هستن !!
بیحجابی به نفع خانمهاست یا آقایون؟
قبل از خواب صد مرتبه ذکر الباعث به معنی زنده کننده مردگان است وکسیکه هنگام خواب این ذکر را صد مرتبه بگوید و دست به سینه اش بکشدخداوند باطنش را زنده گرداند و قلبش، رانورانی کند.
مصباح کفعمی
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب، صبح امروز در دیدار رئیس، مسئولان و کارکنان قوه قضائیه:
بحمدالله ملت ایران به معنای واقعی کلمه، یک عزت و عظمت و اقتداری از خود نشان داده است. اینهم فقط مربوط به قضایای اخیر نیست، در ۴۰سال اخیر اینگونه بوده است. اینکه میبینید در خبرگزاریهای خارجی میگویند که ایران را نمیشود به زانو درآورد، این ناشی از ۴۰سال حرکت ملت ایران است، نه بهخاطر قضایای یک ماه و دو ماه و شش ماه اخیر.
ملت ایران با انقلاب اسلامی، خود را از لاک توسریخوری خلاص کرد و هویت ایرانی با خصوصیات اسلامی در آن بروز کرد. این ملت طالب عزت و استقلال و پیشرفت است، لذاست که هرچه دشمنان ظالم فشار میآورند تأثیری در او نمیگذارد. راهپیماییها و انتخاباتها را ببینید؛ اینهمه کارشکنی میکنند لکن مردم باز هم با عزم فراوان حاضر میشوند.
آخر امسال هم یک انتخاباتی هست؛ من میدانم که ملت ایران با وجود تردیدآفرینیهایی که بعضی میکنند، با شور و شوق در این انتخابات هم حضور پیدا میکند. ۹۸/۴/۵
#سلامتی_فرمانده_صلوات
☑️ #مرثیه_شهادت_امام_صادق_ع
جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد
شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد
باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود
باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد
مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند
پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانی تر شد
خانه ی سوخته را بار دگر سوزاندند
باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد
همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین
پشتشان آه فقط ناله یِ من مادر شد
دست من بسته و از داغِ غمت اُفتادم
یادِ دستت که به دنبالِ علی پرپر شد
یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر
بین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد
گوشواره، گُلِ سر رفت زِ یادش اما
در عوض روضه ی او غارت انگشتر شد
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مرثیه
#مخمس
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
*
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
*
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
*
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
*
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
*
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
*
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
*
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه من
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#مدح_مرثیه
#غزل
تویی تجلّی ایمان، امام جعفر صادق
تویی پناه یتیمان، امام جعفر صادق
دلیل رویش گلها؛ دلیل تابش خورشید
دلیل بارش باران، امام جعفر صادق
تو فاضلی، تو صبوری، تو صادقی، تو طَهوری
نِمود کامل انسان، امام جعفر صادق
پرنده با تو غزلخوان، قمَر کنار تو تابان
ستاره با تو درخشان، امام جعفر صادق
درون مکتبتان مالکِ اَنَس زده زانو
کنار جابرِ حیّان، امام جعفر صادق
چه نامهای بزرگی، اَبان، مَعاذ، مُفَضَّل
هشامِ صاحب برهان، امام جعفر صادق
شبیه بحری و شاگردهای مکتب فضلت
شبیه لؤلؤ و مرجان، امام جعفر صادق
تو نور اهل زمینی، اگرچه عرش نشینی
کنار حضرت سبحان، امام جعفر صادق
تو مروهای، تو صفایی، تو مشعری، تو مِنایی
تویی برادر قرآن، امام جعفر صادق
صدا زدند شما را، میان آتش نمرود
میان هجمهی طوفان، امام جعفر صادق
تو فوق مدح و ثنایی، درون وصف نیایی
به وصفتان همه حیران، امام جعفر صادق
دوباره ماه عزا شد، دوباره ماتم شوّال
دوباره حزن فراوان، امام جعفر صادق
به جرم موی سپیدت، تو را محاکمه کردند
به جرم نیکی و احسان، امام جعفر صادق
تو را بدون قبا، پا برهنه، سرزده بردند
شبیه سیّد عریان، امام جعفر صادق
پیامبر سپرت شد، میان مجلس منصور
همیشه اوست نگهبان، امام جعفر صادق
تویی غریب مدینه، که از فراقِ تو آقا
بقیع گشته پریشان، امام جعفر صادق
شبیه جدّ کریمت، به زهر کین جگرت سوخت
به جرمِ ذکر حسن جان، امام جعفر صادق
به آب لب نزدی گرچه بر لب تو ترَک بود
شبیه ساقی عطشان، امام جعفر صادق
از این مصیبت عظمی، زمینیان همه محزون
در آسمان همه گریان، امام جعفر صادق
تو پر کشیدی و رفتی، پس از وجود عزیزت
شدیم بیسر و سامان، امام جعفر صادق
وصیّت تو نماز است، آه! من چه بگویم
ز مکر و حیلهی شیطان، امام جعفر صادق
به درد عشق تو آقا، خداکند که بمیرم
چه احتیاج به درمان؟ امام جعفر صادق
🌸 احکام 🌸
📥 سؤال:
تا چند واسطه متنجس ها نجس می باشند؟
📤 پاسخ:
✍ آیت الله العظمی مکارم شیرازی:
تا دو واسطه باعث انتقال نجاست مى شود، نه بیشتر، یعنى اگر دست نجس مثلا به دست دیگرى بخورد آن هم نجس مى شود، و اگر آن به شىء سوم اصابت کند آن نیز نجس مى شود، ولى اگر شىء سوم به چهارمى بخورد نجس نخواهد شد. به تعبیر دیگر، متنجّس اوّل و دوم سبب سرایت نجاست مى شود، ولى متنجّس سوم سبب سرایت نجاست نمى شود، هر چند خود آن نجس است.
✍ آیت الله العظمی خامنه ای:
واسطه سوم بنابر احتیاط واجب نجس می شود اما واسطه چهار را نجس نمی کند.
✍ آیت الله العظمی سیستانی:
واسطه سوم نجس می شود اما واسطه چهار را نجس نمی کند.
✅ نکته: بین چیزی که متنجس است و آنچه نجس است، تفاوت وجود دارد، متنجس به چیزی می گویند که ذرات نجاست در آن وجود ندارد و تنها به دلیل برخورد با نجاست همراه با رطوبت نجس شده.
📚 برگرفته از استفتائات و رساله های توضیح المسائل مراجع تقلید
◼️ #مرثیه_شهادت_امام_صادق_ع
در هجره ام مقابل چشمان مادرم
در سجده بودم و لگدی بر سرم نشست
این غم کجا برم، به که گویم که بی حیا
با ناسزا به فاطمه، بال و پرم شکست
یک تازیانه سجده ی طولانیِ مرا
عمداً مقابل پسر ارشدم شکست
وقتی که خواند مادر من را به ناسزا
دندان من ز بسکه خودم را زدم شکست
آتش کشید بیت مرا، وای از دلم
یاد مدینه کردم و آن کوچه های تنگ
وقتی که بست دست مرا بینِ خانه ام
خوردم به دربِ خانه و دیوارهای سنگ
پای برهنه، با دلِ پر زخم، نیمه شب
در بینِ سینه ام نفسم بارها برید
اِبْنُ الرَّبیعْ بغضِ علی را بروز داد
در پشت ناقه، شیره ی جان مرا کشید
موی سفید من به دلش رحم جا نکرد
جسم مرا به روی زمین می کشاند و رفت
تنها به خاطر پسرِ فاطمه شدن
چندین لگد به پهلو و کتفم نشاند و رفت
وقتی نگاه من به کفِ پایم اوفتاد
انگار چشم من هوسِ قیل و قال داشت
با تازیانه ها بدن من کبود شد
ای وای بر رقیه که تنها سه سال داشت