eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
20.7هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
#ایستگاه_تفکر 🎯 حق الناس معنوی ⁉️ ❌از سخت ترین حق الناس‌ها #حق_الناس معنوی است. 😱این که انسان به روح کسی لطمه بزند، با همسرش خوب برخورد نکند، آزار و اذیت و تندی و خشونت نسبت به دیگران نداشته باشد. 👹 دیگران از او بترسند، حضورش برای دیگران سنگین باشد و.. اینها همه نوعی از حق الناس معنوی است.... #تلنگر
#جمعه_صبح_است بوی عطر یاس دارد جمعه ها وعــده دیــدار دارد جمعه ها جمعه ها دل یاد دلبــر می‌کند نغمه یابن‌الحسـن سـر می‌کند #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
این گلهای زیبا تقدیم به تک تک شما خوبان الهی که دلتون مثل روز روشن و مثل برکه آروم باشه الهی جای بوسه ی خدا همیشه روگونه ی زندگیتون باشه سلام دوستان خوبم✋ صبح آدینتون مهدوی🌸
ما را شکست بیش و کم ِ آخرالزمان عاصی شدیم از ستم ِ آخرالزمان گم کرده ایم بی تو عجب راهِ راست را در انحنایِ پیچ و خم ِ آخرالزمان دلتنگ و خسته ایم از آشوب های شهر از فتنه های دم به دم ِ آخرالزمان تدبیرِ گرگ ها نفس گله را گرفت تیز و بُرنده شد قلم ِ آخرالزمان سختی کشیده ایم ولی بر زمین نخورد از دست هایمان علَم ِ آخرالزمان تنها به شوقِ دیدن تو صبر می کنیم در زیرِ آخرین قدم ِ آخرالزمان جا دارد از لبان تو یکروز بشنویم صدها درود بر عجم ِ آخرالزمان «یا أیهاالعزیز» بیا و ظهور کن برگرد ای أبالکرم ِ آخرالزمان ای عشقِ هاشمی نسب ای منجیِ جوان ما را که پیر کرد غم ِ آخرالزمان!
یک نکته قابل تامل لطفا با دقت بیشتر مطالعه بفرمائید👇👇👇👇
♨️ از اغتشاشات اخیر، چه چیزهایی می فهمیم؟! 🔹شش سال پیش وقتی در جام ملت های آسیا مقابل عراق بازی می کردیم سرمربی و تیم بسیار خوبی داشتیم ولی سرمربی مان اصرار بیجایی بر استفاده از یک بازیکن خاص داشت. بازیکنی که با اخراج شدنش تمام زحمات تیم را به باد داد، یک حسرت دیگر برای ما گذارد و خودش سرباز فراری شد. هفته پیش که مقابل عراق بازی می‌کردیم دیگر نه از آن مربی خوب خبری بود و نه از آن تیم خوب. با این وضعیت، حتی برای گرفتن یک مساوی هم خیلی باید شاکر می بودیم ولی باز هم سرمربی و باز یک تصمیم اشتباه. استفاده از یک بازیکن فرتوت، تکرار خاطره اخراج و تکرار خاطره شکست ... 🔹به نظر، این روزها چقدر شبیه تیم ملی مان شده ایم. درست زمانی که فشار طاقت فرسای تحریم ها را پشت سر گذاشته گذارده بودیم. زمانی که حریف از اثرگذاری "پروژه فشار حداکثری اش" ناامید شده بود و افسرده و پریشان، اذعان به شکست خویش می کرد، درست دقیقه 90 بازی، یک غضنفر توپ را به سوی دروازه خودی شلیک می کند. آری، گل به خودی! این تنها اتفاقی بود که می توانست حس پیروزی و شادمانی را دوباره به تیم حریف تقدیم کند. 🔹در ادامه سلسله فتنه های ده سال یکبار 78 و 88، فتنه 98 چیزی نبود که برایمان خیلی دور از ذهن باشد. بودند عرفایی که به حکم شهود و عقلایی که به حکم منطق، خبر از حادثه ای می دادند. شاید از سر گذراندن اغتشاشات دیماه 96، اندکی خیالمان را آسوده کرده بود تا آنکه سال پیش رهبر انقلاب هشدار دادند که "تابستان داغ" شاید تنها یک فریب بوده و طرح اصلی دشمن برای سال 98 است. 🔹اغتشاشات اخیر، علی رغم همه هزینه ها و فجایع همراهش، پیام ها و درس های مهمی برای آموختن و حرف های مهمی برای زدن دارد که از شنیدن آن نباید به سادگی گذشت. پس اجازه دهید ببینیم از اغتشاشات اخیر چه چیزهایی می توان فهمید؟ 🔹پیش از همه، از آنچه گذشت فهمیدیم دلسوزانی که هشدار می دادند دشمن می خواهد ایران را به سوریه و عراق دیگری تبدیل کند، سخن به گزاف نمی گفتند. فهمیدیم اگر هوشیار نباشیم می شود ایران هم به سوریه دیگری بدل شود و دریافتیم مقصود نهایی دشمن از خلق داعش و امثالهم کجا بوده است؟ و سرآخر دانستیم آن ها که شر داعشی های خارجی را از سر ما کم کردند نه فقط مدافعان حرم که بیش از آن مدافعان وطن اند. مدافع وطن، دقیقا مثل همان هایی که این روزها پنجه در پنجه قمه کش های داخلی هستند. 🔹علاوه بر این ها، فهمیدیم می شود شرایط به آنجا برسد که در اوج اغتشاشات کشورهای لبنان و عراق و درحالیکه بسیاری از دلسوزان و کارشناسان، خبر از نقشه دشمن برای سرایت آشوب ها به ایران می دهند و حتی رئیس جمهور کشور همسایه (ترکیه) نیز از این فتنه خبر دارد، مسئولان کشور ما در خواب باشند و آنقدر ناآگاه (البته اگر خیلی خوشبین باشیم!) که به دست خود بر آتش زیر خاکستر دشمن بدمند. 🔹فهمیدیم این حجم از ناآگاهی، می تواند آنقدر فاجعه بار باشد که در بحبوحه اعتراضات 3 هفته ای شیلیایی ها برای اندک افزایشی در قیمت بلیط مترو و لبنانی ها برای مالیات بستن دولت بر نرم افزار واتس آپ، مسئولان کشوری که بی سابقه ترین تحریم های طول تاریخ را تحمل می کند به این صرافت افتند که یک شبه قیمت بنزین را 3 برابر! کنند. آن هم بدون هیچ پیش آگاهی و زمینه سازی قبلی! آن هم درحالیکه با سرمربی! قبلی یکبار همین مسیر را با هزینه بسیار کمتر رفته بودیم و هیچگاه نفهمیدیم چرا با این تیم جدید دوباره برگشته بودیم سر خانه اول!؟ 🔹فهمیدیم این "پروژه نفوذ" که دلسوزان بسیاری نسبت به آن هشدار می دادند توهم توطئه یا بهانه ای برای قلع و قمع مخالفان نبوده است و دانستیم که تجلی حقیقی این نفوذ نه در فرماندهی میدانی اغتشاشات، که بیش از آن در جهت دهی تصمیم سازی ها و مدیریت اجرا در سیاست های کلان کشور است. 🔹تلخ بود اما فهمیدیم جمله "پشتیبان باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد" یعنی ولی فقیه در برابر همه خیانت ها و ناآگاهی ها و فتنه های فوق العاده پیچیده، حتی شده به قیمت آبروی خویش از سه رکن امنیت، دموکراسی و قانون دفاع می کند. 🔸درس ها و پیام ها بسیار است و مجال اندک. خوب است علاوه بر درس ها و پیام های کلان و کلیدی یاد شده، خبرگان و کارشناسان بر جزییات و حواشی آنچه روی داد تمرکز کنند و فی المثل کشف کنند چه شد که آن تلگرام و اینستاگرام و فیلترشکن ها و ... که فکر می کردیم دولت از کنترل شان سخت عاجز است به اشارتی از دور خارج شدند و از پی پاسخ آن به دنبال جواب سوال های قدیمی دیگری باشند که مثلا گردش مالی این فیلترشکن ها به جیب چه کسانی می رود؟ و در پی آن سوال هایی دیگر و جواب هایی دیگر و ... بگذریم!
4_5832588115071467708.mp3
5.64M
«حمید علیمی» "تو آخرش من و میکشیا" #باهم_گوش_کنیم #مناجات
🌷 راه همنشین شدن با پیامبران در بهشت روزى حضرت داود در مناجاتش از خداوند خواست همنشين او را در بهشت به وى معرفى كند، از جانب خداوند ندا رسيد كه فردا از دروازه شهر بيرون برو، اولين كسى كه با او برخورد کنی همنشين تو در بهشت است. روز بعد، حضرت داود به اتفاق پسرش سليمان از شهر خارج شد، پيرمردى را ديد كه پشته هيزمى از كوه پائين آورده تا بفروشد. پير مرد كه متى نام داشت، كنار دروازه فرياد زد كيست كه هيزم بخواهد؟ يك نفر پيدا شد و هيزمش را خريد. حضرت داود پيش او رفت و سلام كرد و گفت: آيا ممكن است امروز ما را مهمان كنى؟ پير مرد پاسخ داد: مهمان حبيب خداست، بفرمائيد، سپس پير مرد با پولى كه از فروش هيزم به دست آورده بود مقدارى گندم خريد، وقتى به خانه رسيدند پير مرد گندم را آرد كرد و سه عدد نان پخت و نان‌ها را جلوى مهمانانش گذاشت. وقتى شروع به خوردن كردند، پير مرد هر لقمه‌اى كه به دهان مى برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمدلله» مى‌گفت، وقتى ناهار مختصر آنها به اتمام رسيد، دستش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: خداوندا، هيزمى كه فروختم، درختش را تو كاشتى، آنها را تو خشك كردى، نيروى كندن هيزم را تو به من دادى، مشترى را تو فرستادى كه هيزمها را بخرد و گندمى را كه خورديم، بذرش را تو كاشتى، وسايل آرد كردن و نان پختن را نيز تو به من دادى، در برابر اين همه نعمت من چه كرده‌ام؟ پيرمرد اين حرفها را مى زد و گريه مى‌كرد. داود نگاه معنا دارى به پسرش ‍ كرد، يعنى همين است علت اينكه او با پيامبران محشور مى شود. 📗 شهید عبدالحسین دستغیب داستان‌های شگفت ص۳۰/ روزنامه کیهان
4_387823800093245553.m4a
3.38M
فایل صوتی صلوات ابوالحسن ضراب اصفهاني👆 از خوندنش غافل نشیداااا
11.mp3
2.5M
رو به غروب می رود جمعه ی انتظار من رحم نمی کند خدا به صبر بی قرار من؟ "ندبه" به ندبه بی اثر سمت "سمات" میرودکی به "سما"ت میرسد ندبه ی انتظار من؟