|⇦•با اینکه سنگ خوردم ..
#سینه_زنی و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی_سوم محرم ۹۹ •☆•
با اینکه سنگ خوردم
سنگ تو رو به سینه زدم
با سرِ پر خون آمدی
با دلِ پرخون آمدم استقبالت
بابایی بگو خوبه حالت؟
چقده من این چند روزه میگشتم دنبالت..
نصف جون شدم آخه این رسمشه؟..
بعدِ رفتنت سرم تیر میکشه..
میزنن منو میگن این حقشه
دیگه بی من نرو ، باشه
دیگه تنهام نذار ، باشه
بغلم کن بازم بابا ، حتی واسه یه بار ، باشه
خوب شد که برگشتی
دوباره روی پات میشینم
دوباره منو ناز میکنی
نکنه دارم خواب میبینم ، نه بیدارم
اومده کنار من یارم
دخترای شامی دیدین بابا دارم
با سر اومدی ، سر و سامونِ من
پا گذاشتی رو ، چشمِ پرخونِ من
رویِ خاک نشین ، پاشو مهمونِ من ..
بابا دستای من حتی اگه زخم از طناب باشه
روی نیزه نخوابیدی رویِ دستم بخواب .. باشه؟
دیگه بی من نرو ، باشه
دیگه تنهام نذار ، باشه
بغلم کن بازم بابا ، حتی واسه یه بار ، باش
babolharam_ shabe 3 moharram1399 - mahdi salahshoor.mp3
3.81M
babolharam - shabe 3 moharram1399 - mahdi rasouli.mp3
1.2M
|⇦•با اینکه سنگ خوردم ..
#سینه_زنی و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله،حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج مهدی رسولی_سوم محرم ۹۹ •☆•
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
"اَشِداءُ عَلَیالکُفّار وَ رُحَماُبَینَهُم"
نمایندگان در
#حکومت_علوی؛
جای #لبخند_زدن با
#شیطان_بزرگ_آمریکا
#مستضعفین را یاری کنند!
🌼اثر فکر گناه بر عاقبت انسان
✍ يكى از پولداران خوشگذران روزى جلوی درب خانهاش نشسته بود. زنی زیبا به حمام معروف یعنی حمام مَنجاب مىرفت، ولی راه حمام را گم كرده و خسته شده بود، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جاست. آن زن به گمان اينكه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد سریع درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى گناه كرد. زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است، چارهاى جز حيله نديد و گفت: من هم به پیشنهاد تو اشتياق دارم، ولى چون كثيف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم. مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و عطر و غذا تهيه كرد و برگشت، اما زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مىخواند:
چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر مرگ افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه (لا اله الا الله محمّد رسول الله) تلقين میكردند اما او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور در حسرت آن زن را مىخواند، و با اين حال از دنيا رفت. مانوس شدن با خیالات و اوهام، در تصمیمگیری و اراده انسان نقش بزرگی دارد.
📚كتاب عالم برزخ ص 41
💕💕💕
13.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
رهبر انقلاب: کشور بن بست ندارد...
پ.ن: تذکر به کسانی که راه حل مشکلات کشور در گدایی از غرب میبینند و راهی دیگر بلد نیستند...
#سلامتی_فرمانده_صلوات
از حضرت امام محمد باقر علیه السلام آورده اند که فرمودند :
هر کس در هنگام خوابیدن 11 بار سوره مبارکه قدر را بخواند خداوند برای او نوری خلق می کند که وسعت آن همانند وسعت هوا باشد و در هر درجه ای از آن نور هزار ملک می آفریند که هر کدام از آنها دارای هزار زبان و در هر زبانی هزار لغت که استغفار می کنند برای کسی که این سوره را خوانده است .هم چنین آمده است که خداوند برای خواننده این سوره قبل از خواب ملکی را خلق می فرماید که برای خواننده این سوره تا روز قیامت استغفار می کنند.
این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
✅داستان کوتاه
✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام
از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود
💥گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص111
💕💕💕