این پست هر شب تکرار می شود
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام) و حضرت نرجس (سلام الله علیها) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (ارواحنا فداه)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد
┄✦۞✦✺﷽✺✦۞✦┄
#احادیث_فاطمی
✨حضرت زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
تبسّم و شادمانى در برابر مؤمن موجب دخول در بهشت خواهد گشت، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنى ازعذاب خواهد بود.✨
┄✦۞✦✺💠✺✦۞✦┄
🍃🌸🍃🌸🍃
🍃💐پيامبر خدا (ص):
اگر كسى بتواند حقّ كسى را بپردازد و تعلّل ورزد، هر روز كه بگذرد، گناه باجگير برايش نوشته شود
📙بحارالانوار، جلد103، صفحه146
💕🖤💕
#اصحاب_المهدی
🔴 آقا دستمان را بگیر
🔵 باور کنیم بهترین راه برای موفقیت و هدایت، توسل به اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین) است . توسل هم [فقط] این نیست که روضه بخوانیم و بنشینیم گریه کنیم!
🌕 [بلکه این هم از توسل است که] هرکاری که میخواهیم شروع کنیم اول یک صلوات برای امام زمان (عج) بفرستیم و ته دلمان بگوییم: «آقا دستمان را بگیر!» [سعی کنیم] این برایمان ملکه بشود.
🔹تجربههای زیادی هست که [اهل بیت] در مقام عمل کسانی را که اینگونه رفتار میکردند، رها نکرده اند.
📚 آیت الله #مصباح_یزدی؛ ۹۸/۳/۳۱
💕🖤💕
4_6028372197804869497.mp3
5.1M
|⇦•تو قیامت را قیامت میکنی ..
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری•✠•
∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞
یکی #دیپلماسی_انـقـلابی داشـت،
یکی دیگر هم #دیپلماسی_انفعالی!
فرق است میان #جنگیدن برای انقـلاب
تا #خندیدن به ارزشها و آرمانهای آن
|⇦•تو قیامت را قیامت میکنی ..
#روضه و توسل تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ حاج حنیف طاهری•✠•
تو قیامت را قیامت میکنی
بر امامان هم امامت میکنی
صحنۀ محشر همه پابست توست
اختیار نار و جنت دست توست
این عجب نَوَد به یک یافاطمه
حق دهد بر کار محشر خاتمه
روایت داره فردا قیامت بی بی میاد تو صحرای محشر محبین و گریه کن هاشُ پیدا میکنه .. امشب میخوام بگم خانم ، آخه ما کجا شما کجا .. رواست بیای بگردی منو پیدا کنی؟.. من چه ارزشی دارم ، آی همه کس و کارم فدات بی بی جان .. به خاظرِ ما ، هم پشتِ در رفتی ، هم تو کوچه راهتُ بستن .. هم کتک خوردی .. هم پسر دادی .. تو خطبۀ فدکیه بخونید فرمود شما تا قیامت مسیرِ هدایت را عوض کردید .. کسی رو حقشُ غصب کردید که از دنیایِ شما به نان جو قانع بود .. به ظرفی آب قانع بود .. برا خودش و اهلش چیزی نمی خواست فقط میخواست شمارو هدایت کنه ...
با آن جلال و رتبۀ والا شنیده ام
پهلوی او شکسته ز یک ضربتِ در است
آن هم دری که روح الامین اذن میگرفت
والله؛ جایِ گفتنِ الله اکبر است
بر در آن خانه ای که اذن میگرفتند
قابض الارواح و جبرئیل مکرر
آه که آتش زدند امت بی مهر
آه که وارد شدند قوم ستمگر
حبل متین را فکنده حبل به گردن
دستِ خدا را به بسته از عقبِ سر
مرحوم مجتهدی رحمت الله علیه گفت میخوام ببینم چطوری شمارو از خانه بیرون آوردن ؛ امیرالمومنین فرمود شیخ جعفر اگه ببینی هرچی بهت دادیمُ ازت میگیریم؛ صدازد آقا بگیرید همه اینا به یه گوش چشم شما برمیگرده .. ولی من میخوام ببینم برا چه صحنه ای یه عمر دارم گیریه میکنم .. یه وقت پرده ها از جلو چشمش کنار رفت (یابن الحسن معذرت میخوام ..) میگه دیدم عمامشُ دور گردنش بستن .. خانمش رو زمین بین در و دیوار افتاده .. هی میکشیدن آقا رو .. سر بلند نمیکنه علی .. پایِ برهنه .. سرِ بی عمامه .. رسم بوده تو عرب هر کسی رو میخواستن حُرمَتش رو بشکنن بدون عبا و عمامه ، پایِ برهنه میکشیدنش بیرون ..
بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت دیدن خانم به سختی بلندشد صدا زد فضه علی رو کجا بردن ؟..
انقدر این امر مهمه با پهلویِ شکسته با سینۀ آسیب دیده دویید دنبالِ علی ..
با عجله خودشُ به علی رساند .. دست انداخت شالِ مولا رو گرفت یه تکان داد فاطمه چهل نفر زمین افتادن .. نامردِ دومی یه نگاه کرد صدای نحسش یلند شد قنفذ چرا ایستادی ؟.. کارُ تموم کن ..
من ایستاده بودم دیدم که مادرم را
قاتل گهی به کوچه گاهی به خانه میزد
گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با قلافِ شمشیر او تازیانه میزد
مدینه چهل نفر مادرُ زدن که کربلا جرأت کردن بریزن تو گودال انقدر دختر رو با تازیانه بزنن .. که صدایِ سکینه بلند شد «ابتا انظُر إلٰى عمَّتيَ المَضروبَةِ ..» بابا پاشو ببین دارن عمه م رو میزنن .. حسین ....
|⇦•نرو از پیشم ای ..
#سینه_زنی _ تقدیم به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره زهرایِ مرضیه سلام الله علیها فاطمیه ۹۸ _ آقاسید مهدی حسینی•✠•
چشم و چراغِ زندگیم
که داری سو سو میزنی
ولی برایِ دلخوشیم
خونه رو جارو میزنی
نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا
نگات می اُفته به منُ
چه آهی سردی میکشی
خدا میدونه فاطمه
شبا چه دردی میکشی
جونِ بچه هات ..
رسیده دیگه بر لب ، وای ..
داری میسوزی تو تب ، وای ..
امان از دلِ زینب ، زهرا
نرو از پیشم ای ..
خوشیِ روزگارم ، من ..
فقط آرزو دارم ، تو ..
بمونی به کنارم ، زهرا
شبونه زینب اومدُ
نشست کنارِ مادرش
فقط میگفتی کربلا
حسینُ و رأسُ و حنجرش
میگی عاشورا من ..
میشنم تویِ گودال ، تو ..
رویِ تل میری از حال ، وای ..
پسرم میشه پامال ، حسین
بیا برگردیم ای ..
همه دار و ندارم ای ..
همۀ کس و کارم ، من
کیو غیرِ تو دارم ، حسین
4_6026107848096745876.mp3
5.96M