هیچکس نمیتواند
مدت درازی
ماسکی را که بر چهره
دارد به نمایش بگذارد
سرشت آدمی هر آنچه
را که به طور تقلبی
کسب شده است
در هم میشکند و حقيقت
آشكار خواهد شد.
💕💙💕
✨حاج اسماعیل دولابے (ره):
🍃ادبـــــ و حیا درهاے بسته را باز مےڪند و بے ادبے درهاے باز را مےبندد!
🍃با ادبـــــ بروے راه هستـــــ ؛ بےادبـــــ بروے راه بسته استـــــ
🍃باید آنقدر ادبـــــ ورزید تا محبتـــــ (محبتـــــ خــــــــــدا) طلوع ڪند؛ اینجاستـــــ ڪه عبد ، ڪار خـــــدا مےڪند و خــــــــــدا ڪار عبد را...
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَچ
💕💚💕
#دوڪلامحرفحساب ✨❤️
.
وقتیحیارفت؛
ایمانانسانهممیرود!
چونحیاپوششیبرای ایمان
است؛آنوقت هرچهشیطانمیگوید
انجاممیدهی...
همهرقمجنایتمیکنی!
.
#آیتاللهمجتهدی
#انتخابات
#من_رای_میدهم
#مشارکت_حداکثری
💕💚💕
امام صادق (ع) فرمودند:
سنگین ترین عملے ڪه روز قیامتـــــ در ترازوے اعمال قرار داده مےشود، صلواتـــــ بر حضرتـــــ محمد ﷺ و اهلبیتـــــ گرامے ایشان علیهمالسلام مےباشد.
#بهره_ایے_براے_آخرتـــــ
َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَج
💕💚💕
ده چیز، که ده چیز دیگر را میخورد
نیکی بدی را
تکبر علم را
توبه گناه را
دروغ رزق را
عدل ظلم را
غم عمر را
صدقه بلا را
خشم عقل را
پشیمانی سخاوت را
غیبت حسن عمل را
💕💚💕
🌺•••﷽•••🌺
📌 قسمت (٨)
#خطبه_متقين
📘 علم نافع چيست⁉️
✍🏻 مقصود از «علم نافع» در درجه اوّل، علومى است که براى دين و ارزشهاى معنوى و زندگى سعادت بخش در جهان ديگر، سودمند است
🔹 و در درجه بعد، همه علوم و دانشهايى را که براى عزت و عظمت و استقلال و سربلندى انسانها در اين دنيا لازم است;
اعم از علوم مربوط به سلامت انسان يا صنايع و کشاورزى يا علوم سياسى و مانند آن.
🖍ادامه دارد ....
✍🏻 شرح خطبه متقين
#نهج_البلاغه
#تالی_قرآن
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
قسمت چهل و هشتم: دست خدا
حال احد کم کم خوب شد ... برای اولین بار که با پدرش اومد مسجد، بچه ها ریختن دورش ... پسر حاجی بود ...
من سمت شون نمی رفتم ... تا اینکه خود احد اومد سراغم ...
- میگن عشق و نفرت، دو روی یه سکه است ... فکر کنم دشمنی و برادری هم همین طوره ...
خندید ...
- حاضرم پدرم رو باهات شریک بشم ...
خنده ام گرفت ... ما دو تا، رفیق و برادر هم شدیم ... اونقدر که پاتوق احد، خونه من شده بود ...
و اینکه اون روز چه اتفاقی افتاده بود، مدت ها مثل یه راز بین ما دو تا باقی موند ...
البته بهتره بگم من جرات نمی کردم به حاجی بگم پسرش رو کجاها برده بودم ... و چه بلایی سرش آورده بودم ...
سال 2011، مراسم تشرف من به اسلام انجام شد ... اکثر افراد بعد از تشرف اسم شون رو عوض می کردن و یه اسم اسلامی انتحاب می کردن ... اما من این کار رو نکردم ...
من، توی زندگی قبلی آدم درستی نبودم ... هر چند عوض شده بودم اما دلم نمی خواست کسی من رو با نام بزرگ ترین بندگان مقدس خدا صدا کنه ... من لیاقتش رو نداشتم...
اون روز، من تمام خاطراتم رو از بچگی برای حاجی تعریف کردم ... و اون با چشم های پر از اشک گوش می داد ...
بلند شد و پیشونی من رو بوسید ...
- استنلی ... تو آدم بزرگی هستی ... که از اون زندگی، تا اینجا اومدی ... خدا هیچ بنده ای رو تنها نمی گذاره و دست هدایتش رو سمت اونها می گیره ... اما اونها بی توجه به لطف خدا، بهش پشت می کنن ...
خدا عهد کرده، گناه افرادی که از صمیم قلب ایمان میارن و به سوی اون برمی گردن رو می بخشه و گذشته شون رو پاک می کنه ...
هرگز فراموش نکن ... دست تو، توی دست خداست ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
قسمت چهل و هفتم: من گاو نیستم
برگشتم خونه ... تمام مدت، جمله احد توی ذهنم می چرخید ... یه لحظه به خودم اومدم ...
- استنلی، اگر واقعا چیزی به اسم شانس وجود نداشته باشه ... یعنی ... یعنی خدا ...
تمام اتفاقات زندگیم ... آیات قرآن ... بلند شدم و با عجله رفتم سراغ قرآن ... دوباره برش داشتم و شروع کردم به خوندن ... از اول، این بار با دقت ...
شب شده بود ... بی وقفه تا شب فقط قرآن خونده بودم ... بدون آب، بدون غذا ...
بستمش ... ولا شدم روی تخت و قرآن رو گذاشتم روی سینه ام ...
ما دست شما رو می گیریم ... شما رو تنها نمی گذاریم ... هدایت رو به سوی شما می فرستیم ... اما آیا چشمی برای دیدن و درک کردن نعمت های خدا هست؟ ... آیا شما هدایت رو می پذیرید؟ ... یا چشم هاتون رو به روی اونها می بندید؟ ...
تازه می تونستم خدا رو توی زندگیم ببینم ... اشک قطره قطره از چشم هام پایین می اومد ... من داشتم خدا رو می دیدم ... نعمت ها ... و هدایتش رو ... برای اولین بار توی زندگیم خدا رو حس می کردم ...
نزدیک صبح رفتم جلوی در ... منتظر شدم ... بچه ها یکی یکی رفتن مدرسه ... مادرشون اونها رو بدرقه کرد و برگشت
داخل ...
بعد از کلی دل دل کردن ... رفتم زنگ در رو زدم ... حاج آقا اومد دم در ... نگاهش سنگین بود ...
- احد حالش چطوره؟ ...
- کل دیروز توی اتاقش بود ... غذا هم نخورد ... امروز، صبح زود، رفت مدرسه ... از دیروز تا امروز فقط یه جمله حرف زد ... موقع رفتن بهم گفت ... معذرت می خوام ...
- متاسفم ...
مکث کرد ... حس کردم زمان خوبی برای حرف زدن نیست... سرم رو پایین انداختم و خداحافظی کردم ...
- استنلی ... شبیه آدمی نیستی که برای احوال پرسی اومده باشه ...
چرخیدم سمتش ...
- هیچی، فقط اومده بودم بگم ... من، گاو نیستم ... یعنی ... دیگه گاو نیستم ...
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❣ #سلام_امام_زمانم❣
چــه شود که #نازنیـنا
رُخ خـــــود بـه مـــــن نمـائی⁉️
بـه تبسّمی، #نگـــــاهی
گـــِــرهی ز دل♥️ گـشائی
#اَللّهم_عَجِّل_لِولیِّڪ_الفَرَج 🌸🍃
🚨 دعوای زرگری همتی و دولت
اینکه همتی دارد دولت و عملکردش در بورس را میکوبد یک جنگ زرگری است به مردم بگید فریب نخورند!
🚨بنظرتون درشبکهی سلامت #پررویی_نجومی برای ناشنوایان چگونه نشان داده میشود؟😜 خداییش خیلی سخته