رمان عاشقانه مذهبی ( علوی ) رمان «جان شیعه، اهل سنت... عاشقانه ای برای مسلمانان»
🖋 قسمت صد و بیست و چهارم
آیینه و میز مادر را گردگیری کردم و برای چندمین بار قاب شیشهای عکسش را بوسیده و از اتاق بیرون آمدم. هر چه عبدالله اصرار میکرد که خودش کارهای خانه را میکند، باز هم طاقت نمیآوردم و هر از گاهی به بهانه نظافت خانه هم که شده، خودم را با خاطرات مادر سرگرم میکردم. هر چند امروز همه بهانهام دلتنگی مادر نبود و بیشتر میخواستم از جاذبه میدان عشق مجید بگریزم که بخاطر شیفت کاری شب پیش، از صبح در خانه بود و من بیش از این تاب تماشای چشمان تشنه محبتش را نداشتم که در خزانه قلبم هیچ انگیزهای برای ابراز محبت نبود و چه خوب پای گریزم را دید که با نگاه رنجیده و سکوت غمگینش بدرقه ام کرد.
کار اتاق که تمام شد، دیگر رمقی برای نظافت آشپزخانه نداشتم که همین مقدار کار هم خستهام کرده و نفسهایم را به شماره انداخته بود. خواستم بروم که عبدالله صدایم کرد: «الهه! یه لحظه صبر کن کارِت دارم.» و همچنانکه گوشی موبایلش را روی میز میگذاشت، خبر داد: «بابا بود الان زنگ زد. تا یه ساعت دیگه میاد خونه. گفت بهت بگم بیای اینجا، مثل اینکه کارِت داره.» و در مقابل نگاه کنجکاوم، ادامه داد: «گفت به ابراهیم و محمد هم خبر بدم.» با دست راستم پشت کمرم را فشار دادم تا قدری دردش قرار بگیرد و پرسیدم: «نمیدونی چه خبره؟» لبی پیچ داد و با گفتن «نمیدونم!» به فکر فرو رفت و بعد مثل اینکه چیزی به خاطرش رسیده باشد، تأکید کرد: «راستی بابا گفت حتماً مجید هم بیاد.» سپس به چشمانم دقیق شد و پرسید: «مجید امروز خونهاس؟» و من جواب دادم: «آره، دیشب شیفت بوده، امروز از صبح خونه اس.» و سر گیجهام به قدری شدت گرفته بود که نتوانستم بیش از این سرِ پا بایستم و از اتاق بیرون آمدم. دستم را به نرده چوبی راه پله گرفته و با قدمهایی کُند بالا میرفتم.
سرگیجه و تنگی نفس طوری آزارم میداد که دیگر سردرد و کمردرد را از یاد برده بودم. در اتاق را که باز کردم، رنگم به قدری پریده بود و نفسهایم آنچنان بریده بالا میآمد که مجید از جایش پرید و نگران به سمتم آمد. دستم را گرفت و کمکم کرد تا روی کاناپه دراز بکشم. پای کاناپه روی زمین نشست و با دلشورهای که در صدایش پیدا بود، پرسید: «الهه جان! حالت خوب نیس؟» همچنانکه با سر انگشتانم دو طرف پیشانیام را فشار میدادم، زیر لب گفتم: «سرم... هم خیلی درد میکنه، هم گیج میره!» از شدت سرگیجه، پلکهایم را روی هم گذاشته بودم تا در و دیوار اتاق کمتر دور سرم بچرخد و شنیدم که مجید زیر گوشم گفت: «الان آماده میشم، بریم دکتر.» به سختی چشمانم را گشودم و با صدایی آهسته گفتم: «نه، بابا زنگ زده گفته تا یه ساعت دیگه میاد، گفته ما هم بریم پایین.»
چشمانش رنگ تعجب گرفت و پرسید: «خبری شده؟» باز چشمانم را بستم و با کلماتی که از شدت تنگی نفس، به لکنت افتاده بود، جواب دادم: «نمی دونم... فقط گفته بریم...» و از تپش نفسهایش احساس کردم چقدر نگران حالم شده که باز اصرار کرد: «خُب الان میریم دکتر، زود بر میگردیم.» از این همه پریشان خاطریاش که اوج محبتش را نشانم میداد، لبخند کمرنگی بر صورتم نشست و نمیخواستم بیش از این دلش را بلرزانم که چشمانم را گشودم و پاسخ پریشانیاش را به چند کلمه دادم: «حالم خوبه، فقط یه خورده سرم گیج رفت.» ولی دست بردار نبود و با قاطعیت تکلیف را مشخص کرد: «پس وقتی اومدیم بالا، میریم دکتر.» در برابر سخن مردانهاش نتوانستم مقاومت کنم و با تکان سر پیشنهادش را پذیرفتم که سر درد و کمر درد و تنگی نفس امانم را بریده و امروز که سرگیجه هم اضافه شده و حسابی زمین گیرم کرده بود.
نویسنده : valinejad
با ما همراه باشید🌹
کرمان های عاشقانه مذهبی
جنگ نرم مرد میخواهد
جنگ ، جنگ است؛ چه سخت باشد و چه نرم... عده ای را با جسمشان می کشند وعده ای را با فرهنگشان ، هشت سال زدند و زدند و زدند. خواستند ریشه اسلام را بزنند، بیشتر رشد كرد. چندین سال است از شاخ و برگهاشروع کرده اند، كمر بسته اند كل درخت را بسوزانند ، از جنگ نرم غافل نشوید، جنگ نرم مرد میخواهد.
بخشی از یادداشت شهید حججی درباره جنگ نرم🇮🇷
...
به تربَتِ امام حسین(علیه السلام) زیاد سجده کنید..!
اخلاق را عوض میکند .:)🌿
- حاج اسماعیل دولابـے..
💕💚💕
استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت..
ول کن!
روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند...
فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه!
یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
▩ امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند :
اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
▣ سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد...
از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم!
با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :
"درِ آتش را بسته بودند..."
▩ علامه حسن زاده آملی :
تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود
و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی
آنگاه از انسان اگر سَر برود،
سِر نرود...!
💕💚💕
پادشاهی با یک چشم و یک پا!
پادشاهی بود که فقط یک چشم و یک پا داشت. پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره زیبا از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند؛ آنان چگونه میتوانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟
سرانجام یکی از نقاشان گفت که میتواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوقالعاده بود و همه را غافلگیر کرد. او شاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانهگیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده.
چرا ما نتوانیم از دیگران چنین تصاویری نقاشی کنیم؛ پنهان کردن نقاط ضعف و برجسته ساختن نقاط قوت آنان.
💕🧡💕
4_5956559704665620814.mp3
1.32M
🔈داستان بسیار زیبا درباره زیارت کربلا
🎤استاد یوسفی
⭕️پیشنهاد دانلود👆👌
به رسم شب های جمعه ی کربلایی
..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا
دراین شب
دلهای دوستانم را
سرشاراز نور وشادی کن
وآنچه را که
به بهترین بندگانت
عطا میفرمایی
به آنها نیز عطا فرما🙏
شبــتون بخیر
✴️ جمعه 👈 19 شهریور/ سنبله 1400
👈3 صفر 1443👈 10 سپتامبر 2021
🏛مناسبت های دینی و اسلامی .
🎇 امور دینی و اسلامی .
📛 امروز ساعت ۱۰:۳۶قمر وارد برج عقرب می شود .
📛 و یکشنبه 21 شهریور ساعت 13:05 قمر از برج عقرب خارج می شود .
👶 زایمان خوب و نوزاد روزی گشاده دارد و عمرش زیاد است . ان شاءالله
✈️مسافرت : مسافرت خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 امروز قمر در برج عقرب است و برای امور زیر نیک است :
✳️ درختکاری .
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ التیام زخم .
✳️ جراحی چشم .
✳️ خرید باغ و زمین .
✳️ آبیاری .
✳️ حمام رفتن .
✳️ بذر افشانی .
✳️ استعمال دارو .
✳️ و کندن چاه و کانال و قنات نیک است .
📛 ولی برای امور زیربنایی خوب نیست .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،#اصلاح_مو(سر و صورت) ، باعث طول عمر می شود .
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت ، زالو انداختن سبب ضعف مغز می شود .
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی
‼️خرید لوازم و قطعات ساخته شده توسط دشمن
🔷س 5609: با توجه به اینکه برخی لوازم و قطعات، ساخت کشورهایی هستند که آن کشورها دشمن ما محسوب شده و از تولید این کالا به آنها سود میرسد، آیا خرید آن کالاها جایز است؟
✅ج: اگر کسانی که از بابت خرید این کالا توسط ما سود میبرند یا کمکی به آنها میشود از دشمنان ما باشند، یعنی کسانی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مثل رژیم غاصب صهیونیستی یا گروههای تکفیری که الان در حال جنگ با مسلمین هستند، خریدن آن کالا حرام است؛ اما اگر مطمئن نیستیم که آنها سود میبرند یا نه، اشکالی ندارد.
📕منبع: khamenei.ir
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام
زخم دل
خوشا کسی که زداغ تو ماتمی دارد
نشسته گوشه ای وحال درهمی دارد
به احترام عزایت به هرکه می نگرم
چو غنچه سربه گریبان ماتمی دارم
زفیض گریه ی برتو به حشر خندان است
گلی ک درچمن عشق شبنمی دارد
دلم به یاد لبانت به کنج تنهایی
میان زمزمه و ناله زمزمی دارد
هرآن که دل به ولا و محبتت بندد
برای زخم دل خویش مرهمی دارد
کسی که سائل این درنشد نمی داند
گدائی از سرکویت چه عالمی دارد
به غیر تو به کسی راز دل نمی گویم
دل شکسته ی من تا که محرمی دارد
ز هجر تربت شش گوشه ات دلم هرشب
به چار گوشه ی خود ماتم وغمی دارد
ز داغ تن صدچاک و بی کفن تاحشر
زمین کرب و بلا دشت مبهمی دارد
گرفت رشته ی مهرت به کف «وفایی»وگفت
ز دامن کرمت دست برنمی دارد
🏴دعای هر روز ماه صفر: (روزی ده مرتبه)
🔹يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ
🔹ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِي شَرَّ خَلْقِكَ يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ
🔹يَا لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ
🔹وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ