1_716535407.mp3
3.37M
【 زیــارت آل یـاسیــن 】
◽️⇦ بـا نـوای
🎙حـاج مهـدی سمـاواتی
💦اَللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِّـڪْ الْفَـرَج💦
خسته دل...
شعرهایم بهانهی تو را دارند. کلمات آنقدر در انتظارت بیقرار و بیتاباند که وزنی برای شعر باقی نگذاشتهاند.
تنها تویی که میتوانی به تَن بیرمقِ قلم، جانی دوباره بدهی. تنها تویی که میتوانی کاغذها را از ضجّه زدن نجات دهی؛ از بس که میزبان کلمهی انتظاراند. از بس که میزبان اشکهای چشمهای خستهاند. تنها تویی که میتوانی به این خسته دل، نفسی دوباره بدهی.
📝 #یادمون_باشه
ـ چه کارِ خوبی ...
+ آره پیشنهادِ من بود ☺️!
ـ چه غذای خوشمزهای ...
+ کاش بدونن دستپُخت من بود!
- چه تیمِ موفق و یکدستی ...
+ آره مدیرشون منم !
ـ چه نقاشیِ قشنگی ...
+ آره ایدهی من بود !
و .......
💥 مَـــن .... مَــــن .... مَــــن !!!
تا وقتی درگیرِ اینیم که اسممون کنار زیباییهایی که در اونها نقش داشتیم، بدرخشه؛
و اگر دیده نشیم، یا کارمون، به اسمِ فرد یا گروه دیگری تموم بشه، بهم میریزیم، یعنی؛
درگیر "ماجرایِ وجود" یم!
درگیرِ نجاستی به اسم "مَـــــن"!
#از_همان_دعاهای_مادرانه
دعای حضرت مادر، هنگام پناه بردن به خداوند
خدایا هُل میدهم در آغوش تو؛
آنان را که اهالیِ محمّد(ص)ند، و نیز خودم و دینم را ..... تا پناهمان دهی!
خدایا به سمت تو فرار میکنم از؛
غصًههای توهّمی، غمهای پوشالی، و درماندگی و کسالت ( برای خواستن و رسیدن به تو)
خدایا، خودم را در آغوش تو میاندازم،
وقتی شیاطین احاطهام میکنند، و در جانَـــم حضور مییابند!
خدایا بسمت تو میدوم، از تمامِ آنچه، عزیزترین ملائکت، از آن به تو پناه میبرند!
خدایا، دینم و تمامِ حقیقتِ جـــانم را، میسپارم به امانتداریِ تو... مراقبش هستی؟
خدایا ؛ ما در آغوش تو پناه میگیریم از اینکه، در احوالات گوناگون، نگاهت را از ما برداری، امّا تهِ دل ما مشتاقِ تو باشد!
پناهمان میدهی؟ .....
مداحی آنلاین - نگاه امام رضا به شیعیان - استاد پناهیان.mp3
3.82M
♨️نگاه مادرانه امام رضا(ع) به شیعیان گنهکار
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
21.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⏯ #نماهنگ #شمیم_حرم
🍃میخورد بر گونهام از جانب صحنت شمیمی
🍃میدهی اذن دخول، این بار آقا با نسیمی
🎤 #امیر_عارف
مداحی_آنلاین_ای_کربلا_نرفته_از_بند_غم_رها_شو_حمید_علیمی.mp3
4.01M
⏯ #شور احساسی
🍃ای کربلا نرفته از بند غم رها شو
🍃گر کربلا نرفتی عشق است امام رضا رو
🎤 #حمید_علیمی
#یا_امام_رضا_ع🌻🍃
غرق عصیانم ولے پاےتو گیرم لااقل
#عاشق روے تو اے ماه منیرم لااقل
تا مسیر عاشقے سمٺ خراسان شماسٺ
من هم از آوارگان این مسیرم لااقل
🔹چند نفر داشتند نماز می خواندند. یکی از آن میان، لابه لای نمازش، حرف هایی غیر از اذکار نماز گفت. دومی، رو به اولی کرد و گفت نمازت باطل شد! سومی رو به دومی کرد و گفت تو هم حرف زدی و نمازت باطل شد! چهارمی گفت خوبه که من حرف نزدم و نمازم باطل نشد!
♦️این روزها برخی از میان ما، هم دعوت به حاشیه نساختن می کنند تا جهاد تبیین به حاشیه نیافتد و هم خود، حاشیه می سازند. دیگرانی از ما هم مشابه همان ها -یا به بهانه حاشیه طیف دیگر- حاشیه می سازند و به حواشی آمیخته با تخریب یکدیگر ضریب می دهند.
🔹واقعا با ادامه دلخوری های گذشته، یا اولویت دادن به مسائل فرعی و مشغول کردن خود یا دیگران در درون جبهه انقلاب، جایی برای اقامه جهاد تبیینی واجب (دفاع از اصل انقلاب و تهاجم به دشمنِ در حال جنگ ترکیبی) باقی می ماند؟!
♦️آیا جهاد، جبهه نمی خواهد؟ و جبهه بدون الفت، حسن ظن، همدلی و هم افزایی، و اصلی- فرعی کردن مسائل محقق می شود؟!
🔹در این میان دم همه آنهایی گرم که هیجان ها یا دلخوری ها یا مسائل فرعی (یا حتی مهمّ در برابر اهمّ) را اولویت نمی دهند؛ درباره روشنگری و دفاع و تهاجم در مقابل جنگ ترکیبی دشمن، شب از روز نمی شناسند و گمنامانه و خالصانه، خدمت می کنند.
💢 تقدیم به روح شهید گمنام #مهدی_مطلبی که 24 خرداد 1394 در مسیر سفر به سنندج برای روشنگری و در سانحه تصادف خودرو، دعوت حق را لبیک گفت.
#محمد_ایمانی
#آموزنده
🌷 پیرمردی بود که پس از پایان هر روزش از درد و ازسختیهایش مینالید
دوستی از او پرسید: این همه درد چیست که از آن رنجوری؟؟
پیرمرد گفت: دو باز شکاری دارم، که
باید آنها را رام کنم، دو تا خرگوش هم دارم که باید مواظب باشم، بیرون نروند،
🌷دوتا عقاب هم دارم که بایدآنهارا
هدایت و تربیت کنم، ماری هم دارم که آنرا حبس کرده ام
شیری نیز دارم که همیشه، باید آنرا در قفسی آهنین، زندانی کنم، بیماری نیز دارم که باید از او مراقبت
کنم و در خدمتش باشم...
مردگفت: چه مےگویی، آیا با من شوخی میکنی؟ مگر مےشود انسانی اینهمه حیوان را با هم در یکجا، جمع کند و مراقبت کند!!؟ پیرمرد گفت: شوخی نمےکنم، اما حقیقت تلخ و دردناکیست...
🌷 آن دو باز چشمان منند،
که باید با تلاش وکوشش ازآنها مراقبت کنم...
🌷آن دو خرگوش پاهای منند،
که باید مراقب باشم بسوی گناه
کشیده نشوند...
🌷 آن دوعقاب نیز، دستان منند،
که بایدآنها را به کارکردن، آموزش دهم تا خرج خودم و خرج دیگر برادران نیازمندم را مهیا کنم...
🌷آن مار، زبان من است
که مدام باید آنرا دربند کنم تا مبادا
کلام ناشایستی ازاو، سر بزند...
🌷شیر، قلب من است که با وی همیشه درنبردم که مبادا کارهای شروری از وی سرزند...
🌷 و آن بیمار، جسم وجان من است،که محتاج هوشیاری مراقبت و
آگاهی من دارد...
🌷این کار روزانه من است که اینچنین مرا رنجور کرده و امانم را بریده...
🔴فضيلت ميهمان بر ميزبان
محمّد بن قيس حكايت كند:
روزى در محضر مبارك امام جعفر صادق عليه السلام نام گروهى از مسلمانان به ميان آمد و من گفتم : سوگند به خدا، من شب ها شام نمى خورم ، مگر آن كه دو يا سه نفر از اين افراد با من باشند؛ و من آن ها را دعوت مى كنم و مى آيند در منزل ما غذا مى خورند.
امام صادق عليه السلام به من خطاب كرد و فرمود: فضيلت آن ها بر تو بيشتر از فضيلتى است ، كه تو بر آن ها دارى .
اظهار داشتم : فدايت شوم ، چنين چيزى چطور ممكن است ؟!
در حالى كه من و خانواده ام خدمتگذار و ميزبان آن ها هستيم ؛ و من از مال خودم به آن ها غذا مى دهم ؛ و پذيرائى و انفاق مى نمايم !!
حضرت صادق عليه السلام فرمود: چون هنگامى كه آن ها بر تو وارد مى شوند، از جانب خداوند همراه با رزق و روزى فراوان ميهمان تو مى گردند و زمانى كه خواستند بيرون بروند، براى تو رحمت و آمرزش به جا خواهند گذاشت .
📚محجّة البيضاء: ج 3، ص 33.