eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.6هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.3هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی دلگرمی يك دوست چنان معجزه ميكند انگار خدا در زمين كنار توست جاودان باد سايه دوستانی كه شادی را علتند نه شريك و غم را شريكند نه دليل.. تقدیم به شما دوستان♥️ و رفقای دوست داشتنی🍃💐 💕💜💕💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جادویی😍 آموزش کیک شکلاتی بدون فر و فقط با ترکیب سه ماده یه کیک بسیار خوشمزه و فوق العاده راحت خب برای تهیه کردن این کیک به دو بسته کوکی یا بیسکویت کرمدار شکلاتی نیاز داریم ما از بیسکوئیت اورئو استفاده کردیم اول کرم وسط بیسکویت ها رو جدا کنید و اونارو پودر کنید** اونارو تو یه کاسه بریزید و یک قاشق بکینگ پودربهش اضافه کنید و باهم مخلوط کنید
امام باقر ع: صله رحم ۶ برکت دارد اعمال را نیکومیکند بلایا را دفع می کند به اموال برکت دهد عمر را دراز کند، باعث وسعت روزی میشود باعث محبوبیت میشود پس هر شخصی باید تقوای خدای متعال را پیشه سازد و صله ‌رحم را به ‌جا آورد. کافی، اسلامیه، ج2، ص152، ح13 💕🧡💕🧡
زخم‌ها خوب می‌شوند، جایشان کم‌کم از بین می‌رود... ولی یک زنگ تلفن برای برگرداندنِ تمام دردها کافیست...! 💕💙💕💙
❖ زشت ترین جای بدن خیلیها فکر می کنند، زشت ترین بخش بدنشان بینی شان است! بعضیها هم با دهانشان مشکل دارند، فکر می کنند دهانشان خیلی زشت است! برخی دیگر هم شکم بزرگشان، مشکلشان است و زشت شان کرده؛ همه اینها شاید زشت یا زیبا باشد، اما من می گویم: زشت ترین بخش بدن آدم ها، "ذهن شان" است؛ ذهن آدم ها، مثل یک حفره عمیق، پر می شود از خیلی چیزهای زشت؛ از شک، از بدبینی، از برداشتهای بد، از نگاه پر غرور به دیگران، از توقع زیاد، از خودبینی زیاد؛ ذهن آدم ها گاهی تبدیل می شود به عضو زشت بدن؛ آنقدر بدن را زشت می کند که صدتا جراحی زیبایی هم کاری از پیش نمی برد؛ کاش می شد، جای بینی، جای شکم و پا، آدم "ذهنش" را جراحی می کرد! هرگاه ذهن آدم زیبا شود تمام وجود آدم زیبا و وجودش دوست داشتنی می شود . 💕💙💕💙
وارد خانه ای اگر شدی🍂🌹 حال صاحب خانه را از رنگ لباس هایش از "کمان لبخندش" و برق نگاهش از عطر و طعم چای تازه دم اش از گل های قالی و شمعدانی های جلو پنجره اش بپرس حال صاحب خانه اگه خوب باشد خانه بوی بهشت می دهد.... 🍂🌹 💕💜💕💜
زمانى كه نمى‌دانيد چه چيزى حالتان را خوب ميكند، نمى‌توانيد به حال خوب برسيد. پس قلم و كاغذى برداريد و تمام چيزهايى كه مى توانند در شما شادى و رضايت ايجاد كنند را يادداشت كنيد. 💕💙💕💙
❖ امير المؤمنان علي (ع) فرمودند : اگر خدا كفيل است غصه براي چه ؟ اگر رزق تقسيم شده حرص چرا ؟ اگر دنيا فريبنده است اعتماد به آن چرا ؟ اگر بهشت حق است تظاهر به ايمان چرا ؟ اگر قبر يك حقيقت است ساختمانهاي مجلل چرا؟ اگر جهنم راست است اين همه ناحق كردن چرا ؟ اگر حساب آخرت وجود دارد جمع مال حرام چرا ؟ اگر قيامتي هست خيانت به مردم چرا ؟ اگر دشمن انسان شيطان است پيروي از او چرا ؟ هر كس كار بد ديگران را انتشار دهد مثل همان را براي خودش خواهند نوشت.... 💕💙💕💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب الصابرین دم دمای عصر بود صادق اومد منم رفتم پایین براش شربت زعفران بردم چون بردارشوهرم بودنب ا حجاب رفتم پایین پیش صادق نشستم دستش انداخت دور شونه ام و گفت :خوبی عزیزم ؟ -ممنونم توخوبی آقا؟ خسته نباشی صادق:ممنونم خانم گلم توهمین حین بود که گوشیم زنگ خورد صادق: خانم گوشیت خودش کشت بالا نمیخوای بری جواب بدی پله ها بدو بدو رفتم *************************** روای صادق پریا رفت گوشیش جواب بده ۵دقیقه نشد که صدای گریش به گوش رسید با وحشت رفتم طبقه دوم چندبار نزدیک بود با سربخورم به پله ها درباز کردم نشستم کنارش پریا داشت هق هق گریه میکرد -خانمم چی شده عزیزم پریا فقط گریه میکرد -مامان زهرا یه لیوان آب بیارید آب بزور به خوردش دادم بعداز۵دقیقه خودش پرت کرد تو بغلم پریا:صادق صادق از جامعة الزهرا قم بود گفتن سفر افتاده عقب این جواب دورغمونه -پریا حاضر شو بریم تپه نورالشهدا پریا:تپه نورالشهدا چرا؟ -پاشو میفهمی نام نویسنده:بانو....ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الصابرین رواے صادق بس بود این ‌‌ شنکجه برای پریا میبرمش تپه نورالشهدا بهش میگم دوسش دارم تمام طول مسیر پریا سرش به شیشه بود و گریه میکرد رسیدیم تپه -پریا رسیدیم رفتم در باز کردم دستش گرفتم تو دستم پریا هق هق گریش بلند شد دستش گرفتم تو دستمو فشار دادم -پریا پریا:جانم -خیلی دوستت دارم دیگه صوری نیست غصه نخوریا میخوام عروسیمون برای سالروز ازدواج آقا امیرالمومنین باشه -‌ها 😳😳😳😳 پاشدم جلوش زانو زدم گفتم پریا عاشقتم **************************** روای پریا از حرفاش شکه شدم اما خیلی عجیب نبود چون منم حالا عاشقش شدم دوست داشتم منم مثل صادق بگم عاشقتم اما گذاشتم برای جایی که مرکز عاشقیه بعداز یه ساعت سوار ماشین شدیم دستم بردم دست سمت صادق که روی دنده بود دستم گذاشتم روی دستش اونم دستم گرفت ؟ نام نویسنده:بانو...ش بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب الشهدا روای پریا بعداز اعتراف عاشقانه صادق دیگه غصه نخوردم و دیدم خیلی نصبت بهش عوض شد اخه حالا دوتا عاشق بودیم روبروی هم😍 یک دو روز بعدش مادرجون اینا با یه جعبه شیرینی اومدن خونمون تاریخ عروسی برای دوهفته دیگه تعیین کردن این بار خریدمون با شیطنت و خنده همراه بود الانم بعداز دوهفته تو آرایشگاه منتظر آقای همسرم صادق که داخل آرایشگاه شد حتی شنلم سرم نبود به کمکش اول شنل بعد چادر عروس سر کردم تو راه بودیم که برای گوشیم پیام اومد پیام باز کردم مات و مبهوت ب پیام نگاه میکردم خدایا باورم نمیشه تاریخ سفر کربلامون ده روز بعد بود وای خدایا نوکرتم خوشحالی منو صادق دوبرابر شد عروسیم هیچ بزن بکوبی نداشت شاید قبل از حضور ما بوده خبر ندارم اما بازحضورمون فقط مولودی بود عروسی تموم شد الان درحال دور دوریم خودم لوس کردم گفتم صادق صادق:خانمی به کشتن ندی منو ماه بانو -صادق صادق:جانم -منومیبری یه جا صادق :کجا دستم بردم سمت دستش یهو گفتم من دلم تپه نورالشهدا میخواد ☺️ صادق:من فدای دلت بشم بریم عروسم خخخخ مسیر که منحرف کردیم به مادر زنگ زدم پرسیدم یه کارباحال عروسی رفت نورالشهدا خیلی حال داد😅😅😅😅 نام نویسنده:بانو.....ش بامــــاهمـــراه باشـید