eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ‌ سحر بیست و دوم سحر بیست و دوم... اولین سحر بدون علی است. و قلب زمین، برای هضم نداشتَنَش، در انقباضی سخت، درگیر شده است. دیروز...آئینه ی خدا روی زمین، ترک خورده است... و دیگر هیــچ کس نیست، که چهره کاملی از خدا را، برایمان رونمايي کند. زمیــن؛ بی علی، فقیرترین مخلوق خداست. بیچاره زمیـــن! من مانده ام، دردهای عظیمی را که به خود دیده است...چگونه او را از گردش روزمره اش، باز نداشته است؟ همه درد زمین یک سو... فــراقِ علــی... یک سو... و انتظار هزار ساله پسر علی، از سوی دیگر، سرگیجه به جانش انداخته است. و من... در این درد زمین، همیشه، با او شریک بوده ام. آخرین لیلةالقدر در پیش است. و من، برای تسکین همه دردهای اهل زمین، قنـــوت می گیرم. اما... عظیم ترین غصه اش، همان آینه ترک خورده ایست، که باید ترمیم شود. تا زمیــن، "پسر علی" را رو نکند. هیچ آينه ای، توان ترسیم چهره خدا را، نخواهد داشت. باید برای عظیم ترین درد اهل زمین، دعا کنیم. برای ثروتـی که داریــم، اما دستمان به او نمی رسد. باید تقدیرات زمین را، با دستان رو به آسمانمان عوض کنیم. زمین، با پسر علی، دیگر فقیرترین مخلوق خدا، نخواهد بود! برای غربت پسر علی، دعا کنیم....
یک قصه‌ی واقعی تو آن خرما فروش نباش! وجود مقدّس حضرت امیرالمؤمنین علی سلام‌الله‌علیه از جایی عبور می کردند؛ دیدند که یک دختری شاید ده دوازده ساله خرما خریده بود. اربابش خرما را نپسندیده و گفته بود: برو پس بده! مغازه‌دار پس نگرفته بود! این اخلاق بدی که بعضی از این مغازه‌داران و کاسبانِ ما دارند و نمی‌دانم از کجای دین، این مسئله را در آورده‌اند که جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود!! این را از کجا شما درآوردید؟! به ما هم بگویید! ما درس فقهش را خواندیم، ولی چنین چیزی ندیدیم که تو مکاسب محرمه در بحث تجارت، این حرف را بنویسند! حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه دیدند که دختر دارد گریه می‌کند. به او فرمودند: چرا گریه می‌کنی؟ دختر جریان را گفت. حضرت فرمودند: بیا من واسطه بشوم، بعد مشکل تو حل شود. آمدند به آن مغازه‌دار گفتند که خرمای ایشان را بگیر و پولشان را برگردان! مغازه‌دار گفت: اصلاً تو کی هستی؟! (آقا را نمی‌شناخت!) یک مشت محکمی بر سینه‌ی مبارک حضرت امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه زد. همسایه‌ی بغلی که حضرت را می‌شناخت آمد و یواش گفت: فهمیدی او امیرالمؤمنین بود؟ گفت: عجب! آمد افتاد به دست و پای حضرت امیرالمؤمنین صلوات‌الله‌علیه که آقا ببخشید! معذرت می‌خواهم! حضرت فرمودند: می‌دانی من کِی از تو راضی می‌شوم؟ این حرف تمام ائمّه صلوات‌الله‌علیهم است؛ حرف خداست؛ این حرف پیغمبر اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم است. فرمودند: من وقتی از تو راضی می‌شوم که حقّ مردم را بدهی. آن وقت راضی می‌شوم از تو! امّا دست بوسیدن و به پای من افتادن را نمی‌خواهم. من به این چیزها نیاز ندارم. تو حقّ مردم را بده، من از تو راضی می شوم. تقوی در عصر غیبت و دوره‌ی انتظار، آدم را به امام زمان ارواحنافداه نزدیک می‌کند. یعنی رعایت حقّ خداوند و حقّ مردم و بالاتر از حقّ خداوند، حقّ مردم! چون حضرت امیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در نهج‌البلاغه جمله‌ی بسیار زیبایی دارند. می‌فرمایند: "جعل الله سبحانه حقوق عباده مقدمتاً علی حقوقه" می‌فرمایند که خداوند، حقوق بندگانش را مقدّم بر حقّ خودش داشته است. می‌گوید منِ خدا از حق خودم می‌گذرم. امّا از حقّ مردم که نمی‌گذرم. حقّ مردم را باید بدهید. در عصر غیبت و دوره‌ی انتظار، وظیفه‌ی ما این است که در مشکلات و گرفتاری‌ها به پناه اماممان برویم. آن هم نه آخرین جایی که می‌روی یه مشکلی که آخر برای ما پیش می‌آید. می‌گویم پول که داریم مشکل‌مان را حل می کنیم. رفیق هم که داریم مشکل خود را حل می کنیم. پارتی هم که داریم مشکلمان را حل می کنیم. این نه! او همان اول، به سراغ‌شان برود. محال است که دوستان در عصر غیبت به ایشان پناه ببرند و ایشان پناه ندهند. محال است کسی ایشان را صدا بزند و ایشان جوابشان را ندهند. محال است! گفت پیغمبر که چون کوبی دری! عاقبت زان در برون آید سری! بالاخره یک صدای ما را جواب نمی‌دهند، دو تا رو، ده تا رو، صد تا رو، بالاخره یک کسی که در مشکلات و گرفتاری‌ها بعد از هر نمازش نعمتی به او می‌رسد، دعایی مستجاب می‌شود، بلایی از او رفع می‌شود. برمی‌گردد و می‌گوید: یابن الحسن! همه‌ی آن به نعمت شما بود. شما واسطه بودی. آقا این بی‌انصافی است یک نفر ده بار ما را صدا بزند، یک بار نگوییم بله! از ما آدم‌های عادی! حالا یک کسی مثل امام زمان ارواحنافداه که من روایت دیدم امام صادق سلام‌الله‌علیه فرمودند: "والله قسم! – قسم خوردند – فرمودند به خدا قسم، ما از شما به خودتان بامحبّت‌تریم. ایشان قسم خوردند که بیشتر از خودمان، ما را دوست دارند و ما را می‌خواهند، ولو این که ما آن‌ها را نشناسیم. یعنی از نظر ظاهری، فیزیکی، ما امام زمان ارواحنافداه را نشناسیم. ندانیم شکل و قیافه‌شان چیست؟ ندانیم کجا هستند. ولی این معرفت را داریم که عالَم به اذن الهی در محضر اوست. نسبت به ما و اَعمال ما اِشراف دارند. ذیل آیه‌ی شریفه‌ی "وَ قُلِ اعمَلوا فَسَیَری اللهُ عَمَلَکُم وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنونَ» 📔 سوره‌ی توبه: ۱۰۵ ائمّه صلوات‌الله‌علیهم فرمودند: "نحن المؤمنون ..." خداوند می‌فرماید که هر کاری می‌خواهید بکنید. خدا می‌بیند. رسولش می‌بیند. مؤمنین هم می‌بینند. مراد از این مؤمنینی که اعمال شما را می‌بینند، ما هستیم. ما هستیم. خداوند به ما معرفت و تقوی و انجام وظیفه و مسئولیتی در عصر غیبت عنایت بکند که به آن مقام رعیت هم از نظر ظاهری و فیزیکی برسیم.
🌷سلام😊✋ 🌾برمهمانان ماه ضیافت الهی 🌷سلام میکنم به شماخوبان 🌾سلام به دوستانی که به انگیزه 🌷مهربانی زندگی میکنندو 🌾محبت وزیبایی در وجودشان است 🌷وسلام برمحبت وعشق 🌾بین انسانهای نیک اندیش 🌷طاعات قبول حق .🌷🍃
🌷 ۷ نشانه مومنین: 🌷قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ...قطعامومنین سعادتمند شدند 🌷مومنین کیانند؟ 🌷الذینهم فی صلاتهم خاشعون 🌷۱.آنانکه درنماز، ادب وحضور قلب دارند 🌷والذینهم عن اللغو معرضون 🌷۲.علاوه بر ترک گناه ،کاربیهوده هم انجام نمیدهند 🌷۳.والذینهم للزکاة فاعلون 🌷۳.خمس وزکات مالشان را میدهند 🌷۴.والذینهم لفروجهم حافظون 🌷۴.وعفیف وپاکدامن هستند 🌷۵ و۶.والذینهم لاماناتهم وعهدهم راعون 🌷۵.امین هستند.۶. ووفای به عهد میکنند 🌷۷.والذینهم علی صلواتهم یحافظون 🌷۷.بر وقت نمازها مراقبت می‌کنند. 💕❤️💕❤️
🔸تا حالا قبض موبایلتونو قبل از بیستم ماه پرداخت کردید تا از یک روز مکالمه رایگان درون شبکه بهرمند بشید؟! دیدید وقتی یک روز مکالمه تموم میشه چه پیامی میاد رو گوشی؟ 🔸"مشترک محترم مهلت استفاده هدیه یک روز مکالمه رایگان شما به پایان رسید از این پس مکالمات با نرخ عادی محاسبه خواهد شد. 🔸داستان ما و شماست.. مهلت استفاده ما از یک ماه هدیه آسمانی مضاعف و ثوابهای چندین برابر در ضیافت الهی درون شبکه و برون شبکه تا چند وقت دیگه به پایان میرسه و عبادات با نرخ واقعی محاسبه خواهد شد. 🔸ثواب خوندن یک آیه برابر همان آیه نه یک ختم قرآن، خواب یعنی خواب نه عبادت، نفس یعنی نفس نه تسبیح... 🔸مشترکین عزیز تا رسیدن پیام پایانی فقط چند روز دیگر فرصت دارید چون "کم کم غروب ماه خدا داره دیده میشود". بسم الله.. ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
روباهی با شتری رفاقت ڪرد. هر دو دو بچه داشتند. شرط ڪردند، روباه صبح تا ظهر نزد بچه‌ها بماند تا شتر به چرا برود و عصر شتر در نزد بچه‌ها بماند و روباه به شڪار برای بچه‌هایش رود. شتر چون بیرون رفت، روباه پریده و شڪم یڪی از بچه شترها رو درید و خود و بچه‌هایش خوردند. شتر از بیابان برگشت و روباه جلوی شتر پرید و گفت: «ای شتر مهربان! من نگهبان خوبی نبودم، مرا ببخش، گرگی آمد و یڪی از بچه‌ها راخورد.» شتر پرسید: بچه تو یا بچه من؟ روباه گفت: «ای برادر! اول بازی صحبت من و تو ڪردی؟؟؟ چه فرقی دارد بچه من یا تو!!!» حکایت مرگ خوبه اما برای همسایه 💕💙💕💙