eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.9هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
مدح و متن اهل بیت
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 #بدون_تو_هرگز 60 "خانواده" ❇️ برای چند لحظه واقعاً بریدم... –خدایا، بهم رحم کن .
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 61 "خیانت" 💢 روزهای اوّلی که درخواستش رو رد کرده بودم ... دلخوریش از من واضح بود ... سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه ... مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه ... توی جلساتِ تیمِ جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید ... و من رو خطاب قرار نمی داد ... 🔶 امّا همین باعث شد، احترامِ بیشتری براش قائل بشم ... حقیقتاً کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود... 📆 سه، چهار ماه به همین منوال گذشت ... 🔹 توی سالنِ استراحتِ پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو ...بدون مقدمه و در حالی که ...اصلاً انتظارش رو نداشتم ، یهو نشست کنارم...🔺 👨‍⚕–پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ ... اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن ... چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟... ⁉️ همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن ... با دیدنِ رفتارِ ناگهانی دایسون ... شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد ... هنوز توی شوک بودم امّا آرامشم رو حفظ کردم... 🔹 _ دکتر دایسون ... واقعاً این ارتباطات به خاطرِ شناختِ پیش از ازدواجه؟ ... 🔞_ اگر اینطوره چرا آمارِ خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ ... یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن ... ⭕️ و وقتی یه مَرد ... بعد از سال ها زندگی ... از اون زن خواستگاری می کنه ... اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتاً عشقه؟... یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ ... یا بوده امّا حقیقی نبوده؟... ⁉️ خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم ... 💭خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود... 🔸منم بی سر و صدا ... و خیلی آروم ... در حال فرار و ترک موقعیت بودم ... درِ سالن رو باز کردم و رفتم بیرون ... در حالی که با تمامِ وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه ... توی اون فشارِ کاری... 🔹که یهو از پشت سر، صدام کرد..... 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 62 "زمانی برای نفس کشیدن" ⭕️ دنبالم، توی راهروی بیمارستان، راه افتاد ... می خواستم گریه کنم ... چشم هام مملو از التماس بود ... تو رو خدا دیگه نیا... که صدام کرد... –دکتر حسینی ... دکتر حسینی ... پیشنهادِ شما برای آشنایی بیشتر چیه؟... 🔸ایستادم و چند لحظه مکث کردم... –من چطور آدمی هستم؟... جا خورد... 😳 🔹–شما شخصیتِ من رو چطور معرفی می کنید؟ ... با تمامِ خصوصیاتِ مثبت و منفی... 👨‍⚕معلوم بود متوجه منظورم شده... –پس علائق تون چی؟... ❓❓❓ 🔶 –مثلاً اینکه رنگ مورد علاقه ام چیه؟ یا چه غذایی رو دوست دارم؟ و ... واقعاً به نظرتون اینها خیلی مهمه؟ ... 🔺_ مثلاً اگر دو نفر از رنگ ها یا غذای متفاوتی خوششون بیاد نمی تونن با هم زندگی کنن؟⁉️ ... چند لحظه مکث کردم ... طبیعتاً اگر اخلاقی نباشه و خودخواهی غلبه کنه ... ممکنه نتونن... ✅ _ در کنارِ اخلاق ... بقیه اش هم به شخصیت و روحیه است ... اینکه موقع ناراحتی یا خوشحالی یا تحت فشار ... آدم ها چه کار می کنن یا "چه واکنشی" دارن... 🔴 امّا این بحث ها و حرف ها تمومی نداشت ... بدون توجه به واکنشِ دیگران ... مدام میومد سراغم و حرف می زد... با اون فشار و حجمِ کار ... این فشار و حرف های جدید واقعاً سخت بود ...😖 دیگه حتی یه لحظه آرامش ... یا زمانی برای نفس کشیدن، نداشتم... 😔 ✳️ دفعه آخر که اومد ... با ناراحتی بهش گفتم... –دکتر دایسون ... میشه دیگه در موردِ این مسائل صحبت نکنیم؟ ... و حرف ها صرفاً کاری باشه؟... 🔵 خنده اش محو شد ... چند لحظه بهم نگاه کرد... –یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟؟... 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 رمان شب 63 "خدای تو کیست؟" 🔵 خنده اش محو شد... –یعنی ... شما از من بدتون میاد خانم حسینی؟... 🔸 چند لحظه مکث کردم ... گفتنِ چنین حرف هایی برام سخت بود ... امّا حالا... –صادقانه ... من اصلاً به شما فکر نمی کنم ... نه به شما... که به هیچ شخص دیگه ای هم فکر نمی کنم ... نه فکر می کنم، نه..... بقیه حرفم رو خوردم و ادامه ندادم ... 💢 دوباره لبخند زد...😊 –شخص دیگه که خیلی خوبه ... امّا نمی تونید واقعاً به من فکر کنید؟... 🔹 خسته و کلافه ... تمام وجودم پر از التماس شده بود... –نه نمی تونم دکتر دایسون ... نه وقتش رو دارم، نه ... چند لحظه مکث کردم ... _ بدتر از همه ... شما دارید من رو انگشت نما و سوژه حرف دیگران می کنید... 😥 🔺–ولی اصلاً به شما نمیاد با فکر و حرفِ دیگران در مورد خودتون ... توجه کنید ... یهو زد زیرِ خنده ... اینقدر شناخت از شما کافیه؟ ... حالا میتونید بهم فکر کنید؟...☺️ ❇️ –انسان یه موجودِ اجتماعیه دکتر ... من تا جایی حرفِ دیگران برام مهم نیست که مطمئن باشم کاری که می کنم درسته ... 🔅 حتی اگر شما از من یه شناختِ نسبی داشته باشید ... من ندارم ... بیمارستان تمامِ فضای زندگی من رو پُر کرده ... وقتی برای فکر کردن به شما و خصوصیاتِ شما ندارم ... 🔹حتی اگر هم داشته باشم ... من یه "مسلمانم" ... و تا جایی که یادم میاد، شما یه دفعه گفتید ... از نظرِ شما، خدا ... قیامت و روح وجود نداره...🚫 🔶 در لاکر رو بستم... –خواهش می کنم تمومش کنید... و از اتاق رفتم بیرون.... 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
🦋💐💚💐 ﷽ 💐💚💐🦋 رمان شب 64 "جراحی با طعمِ عشق" 📣🗓 برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ...شده بودم دستیارِ دایسون...😳😫 انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطفِ ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسماً گریه کنم 😢 ⭕️ برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالتِ خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد... –من موقع کار آدمِ جدّی و دقیقی هستم...🤓 و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و... 🔹داشتم از خجالتِ نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود...😓 🔸چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم... –اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در موردِ شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصابِ جراح بازی کنید ...حتی اگر دستیار باشه...✔️ 💢 خندید ... سرش رو آورد جلو... –مشکلی نیست ... انجامِ این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی...☺️😌 🔷 برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیمِ قلب بزنم یه نفر رو لِه کنم...😒 🔺 با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... ✅ البته تمرینِ خوبی هم برای صبر و کنترلِ اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در موردِ شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم....! 🏩 توی بیمارستان سوژه همه شده بدیم ... به نوبتِ جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه......💉❣ 📝رمان بدون تو هرگز (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
مداحی‌شهیدمحسن‌حججی.mp3
5.01M
مداحی‌ با صدای‌ شهید مدافع حرم محسن حججی🌹 لازم به ذکراست این شهید والامقام به عشق فراگیری مداحی اهلبیت علیهم السلام سالها ازنجف آباد تا مقابل مهدیه اصفهان مرکزآموزش مداحی اصفهان کانون مداحان حضور پیدا می کردند روحش شاد ویادش گرامی
enc_16851942489823771223327.mp3
4.14M
📌صوتی زیبا پیشنهاد دانلود👌 امشب با امام زمان عج حرف زدی؟! این دفعه از زبون خودشون🥺❤️ •┈┈••✾••┈┈•
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم): ♻️♻️♻️♻️ سالی دگر گذشته وآقا دگربیا ای از نظرنهفته ی پیدا دگربیا دنیای تیره ام سپری شد بدون تو تنها چراغ روشن شبها دگربیا من خاک تشنه ام به تمنای آب آب در این کویر  حضرت دریا دگربی️ا درلحظه های بی کسی شیعیانتان تنها امیر بی قرینه ی دنیا دگر بیا غیر از شما کسی که به دادم نمیرسد ناجیِ نوح و عیسی و موسی دگر بیا ترسم بمیرم و تونیایی کنارمن آه ای امید محشرو عقبا دگر بیا چندین و چندقرن گذشته ز غربتت ای غائب ازنظر گل زهرا دگربیا گردم فدای بی کسی ات فارِسَ الْحِجاز غربت نشین خسته ی صحرا دگربیا
با امام زمان عج در تحویل سال ----------- جانا تو بیا نور توکّل بده ما را در عشق نسیمی ز توسّل بده ما را ای کاش نلغزیم درین راه دل انگیز ما چشم به راهیم و توکّل بده ما را ما منتظر یارِ پریچهره ی خویشیم با آمدن یار تَحَوُّل بده ما را ما بی خبران را برسان سمت خیام اش یعنی که جدایی ز تغافُل بده ما را داریم اگر نقص و اگر عیب خدایا در دایره ی عشق تکامُل بده ما را یا وصل نصیبِ دلِ بیچاره ی ما کن یا از کرمت صبر و تحمّل بده ما را خاریم و نداریم مکان ، خانه ی امنی در سایه ی طوبایی آن گل بده ما را خواهان طراوت ز بهاریم چو «یاسر» یک فصل شکوفای تغزُّل بده ما را
سالی که بی‌حضور تو تحویل می‌شود داغی به جان ما همه تحمیل می‌شود تنها به وصل طلعت ایزد نمای تو از جمعه‌های هجر تو تجلیل می‌شود در آخرالزمان که جهان در تلاطم است آیات وصل توست که تنزیل می‌شود آقا تو را ندیده‌ام و شعر من هنوز پابند استعاره و تمثیل می‌شود بازار ظالمان ستم پیشه‌ی جهان با ذوالفقار عدل تو تعطیل می‌شود بی شک که با ظهور تو فصل خزان ما بر نوبهار عاطفه تبدیل می‌شود یا ایهاالعزیز بیا و شتاب کن اسلام با ظهور تو تکمیل می‌شود چشم انتظار مانده «وفایی» که سال ما گویند با ظهور تو تحویل می‌شود
به چشم روشنی شام تار منتظرم به صبح - آن قسم آشکار- منتظرم بیا که عید بیاید به خانه‌ی دل ما حضور سبز تو را ای بهار! منتظرم تورا نخواستم آنگونه‌ای که باید خواست شبیه مردم اهل شعار منتظرم زمانه می‌گذرد نا امید؛ اما من به رغم خستگی روزگار منتظرم هنوز آمدنت آرزوی عقربه‌هاست به دیرپایی این انتظار منتظرم تو را ندارم و از هرکسی ندارترم کجاست آن کرم بی‌شمار؟ منتظرم :: میان روضه هوای مدینه پیچیده به خاک چادر آن بی‌مزار منتظرم
به مناسبت خدایا لحظه‌ی تحویل سال است و هر از گاهی دلم مثل کبوتر از خراسان سر درآورده‌ست هر از گاهی به قم رفته‌ست تا شیراز اما باز دل من از شمالِ شرق ایران سر درآورده‌ست مرا با وسعت جغرافیایم آشناتر کن بیاور سفره را که لحظه‌ی تحویل، نزدیک است بیاور دخترم! با خود گل لبخند را امشب غمت را زیر چادر در کنار اشک پنهان کن بیاور سیب را، آیینه را، اسفند را امشب تو حول حالنایت را بخوان، آمین آن با من کمک کن دخترم! این سرزمین را قدر بشناسیم دعا کن دخترم! تا زینت این بوم و بر باشی که از تقسیم نان با کودک همشهری‌ات خوشحال و از همسایه بیش از خانه‌ی خود با خبر باشی الهی یا محول! احسن الحالی عنایت کن چه بویی خانه را پُر کرده! حالا خوب می‌دانم چرا این سفره را این‌قدر با احساس می‌چینی کنار سفره‌ی امسال، شب بو را نمی‌بینم به جایش خوب می‌فهمم چرا هی یاس می‌چینی خدا را شکر، یاس خانه را پرپر نمی‌بینم دم تحویل سال است و تو و من دست بر سینه کنار سفره می‌خوانیم با هم، کوثر از قرآن سلام ای ابر باران زا! سلام ای دختر دریا! سلام ای مادر آب و سلام ای همسر باران! سلام ای فاطمه! امسال، ما را فاطمی تر کن
رسید فصل بهار و بهار ما نرسید بهار عمر گذشت و نگار ما نرسید کجاست مرهم غم‌های بی‌شمار علی دوای زخم دل داغ‌دار ما نرسید به شوق دیدن رویش به صبح خیره شدیم چقدر خیره شدیم و سوار ما نرسید چقدر چله گرفتیم تا ببینیمش ولی به منزل مقصود بار ما نرسید هزار حرف مگو بین سینه بود و کسی به داد این دل بیمار و زار ما نرسید چقدر گریه نوشتیم پای غربت او چقدر گریه نوشتیم... یار ما نرسید :: فدای گریه‌ی آن مادری که می‌فرمود: دو قطره آب به این شیرخوار ما نرسید
عید آمده از راه؟! چه عیدی؟! چه بهاری؟! وقتی خبر از باغ و گل و سبزه نداری تا دیده شکوه دل دریایی ما را، غم آمده تا ساحل ما موج سواری تقدیر بر این است که در گوشه‌ای آرام غم از پی غم هی بشماری بشماری این سیل اثر گریه ی ماتم‌زدگان است ای ابر بهاری! چه بباری چه نباری.. تقویم ورق خورد و تو را برگ و بری نیست ای دل به همان زردی پاییز دچاری ای کاش بیایی و در این وسعت تاریک ای سال نو آیینه در آیینه بکاری در راه سواری است؛ خوشا آینه‌ی ما برخیزد اگر از دل این جاده غباری..
ای چشم‌هایت جاری از آیات فروردین سرشارتر از شاخه‌های روشنِ «والتّین» لبخندهایت مهربان‌تر از نسیم صبح پیشانی‌ات سرمشق سبز سوره‌ی یاسین ای با تو صبح و عصر و شب «فی أحسَنِ التقویم» ای بی تو صبح و عصر و شب، دل‌مرده و غمگین ای وعده‌ی حتمی! بگو کی می‌رسی از راه کی می‌شکوفد شاخه‌های آبی آمین؟ رأس کدامین ساعت از خورشید می‌آیی؟ صبح کدامین جمعه‌ها با عطر فروردین؟
چهار دعای برتر لحظه تحویل سال اول دعا برای ظهور آن بی مثال دوم تمام ملت بی ضرر و بی ملال سوم رسیدن ما به قله های کمال چهارم تمام جیب ها پر از پول ، اما حلال معبودم یکسال دیگر ازعمرم رفت ومن بتونزدیکتر شدم خوشحالم که درقلبم پررنگی خوشحال که قلبم پرازعشق همنوعانم هست سپاسگزارم که امسالی که گذشت محتاج هیچ بنده ای نبودم سپاسگزارم بخاطر بودنت هرلحظه کنارم.... پیشاپیش سال نو مبارک هر روزتان نوروز ، نوروزتان پیروز خوش و سالم باشید
🟠دستورالعمل های علمای معاصر در باب لحظه : علامه آیت الله حسن زاده آملی (ره): 1⃣ قبل از سال تحویل، غسل به نیت قرب به انسان کامل عصر انجام دهید 2⃣ وبعد مصحف شریف سوره یس را مقابل خود بگشایید . 3⃣ نوزده بسم الله الرحمن الرحیم 4⃣ چهارده صلوات 5⃣ و هفت مرتبه حمد وسه مرتبه توحید را بخوانید.وتا لحظه تحویل سال دعای تحویل سال یا مقلب القلوب.... 6⃣ وبعد از سال تحویل دعای فرج الهی عظم البلا را تلاوت کنید 🟠مرحوم آیت الله مجتبی تهرانی: ایشان همیشه قبل از تحویل سال مقید بودند که ۳۶۵ مرتبه دعای «یا مقلّب القلوب» را به طور کامل بخوانند و برای اینکه این دعاها، تا لحظه تحویل سال تمام شود، از یک ساعت قبل از اعلام عید، شروع می کردند و مشغول خواندن این دعای شریف بودند. و بعد از لحظه تحویل سال هم، مقید بودند که اوّلین چیزی که میل می کردند تربت امام حسین علیه السلام باشد. یعنی حضرت استاد در دو روز از سال، مقید بودند که اوّلین چیزی که می خورند، تربت امام حسین علیه السلام باشد؛ یکی عید فطر بود که در ابتدای روز با تربت، افطار می کردند، و یکی هم نوروز که بعد از تحویل سال، کمی از آن را میل می کردند. 🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌺°❀°🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 احسن الحال امشب به وقت ارادت و عاشقی، ساعت هشت آخرین سلام سالم را گوشه‌ای از حرمت زمزمه می‌کنم. دوست دارم آخرین لحظات امسالم بیشتر رنگ و بوی تو را داشته باشد آقا جان رسیده لحظه سال جدید و دل‌ها را به گوشه‌ای ز ضریح شما گره زده‌ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰آیا کسی هست که در ماه رمضان بخشیده نشه؟! 🔸خدا همه رو درماه رمضان میبخشه الا یک نفر یا یک دسته از‌ آدمها رو 🎙حجت الاسلام حسینی انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دگرگونی مرد معتاد به الکل در سایه عنایت حضرت رقیه (س) انتشار حداکثری با شما ✅
🌒خلوت‌شب را ازدست مده وبه حقیقت بگو الهی ‌آمدم تا کام‌روا گردی. سخن وخوراک وخواب باید به قدر ضرورت باشد کلوا واشربواولاتسرفوا علامه حسن زاده آملی
سلام_امام_زمانم اي یوسف فاطمه! اي یار سفر کرده! هزاران هزار دیده در فراق تو یعقوب وار خون میگریند و فقط با تماشای قامت تو بینا می‌شوند. ما درکنار دروازه ي دل هایمان، شاخه گل هاي‌ ارادت بـه دست گرفته و هر لحظه منتظریم...
🌿زائـــر خدا✨️😊 •برخیز و در دل سوی کبریا کن بی‌پرده، بی‌وساطت با جان و دل دعا کن •دل را به سوی او کن، با اشک خود وضو کن با دوست گفتگو کن، گریان خدا خدا کن •غافل مشو ز یزدان امید بر خدا بند اسباب ظاهری را از جان خود جدا کن •بین خدا و مخلوق، دیوار و پرده‌ای نیست در خلوت شب از جان با خالقت صفا کن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری🌷🌼 آغاز روزهایی باشد که آرزو داری😍 🌸آخرین ساعتهای ١۴٠۲ پر از خنده های از ته دل🥰🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امسال هم گذشت! تو از ما گذشت کن اوضاعمان خراب شد آقا ! گذشت کن هرجا شدیم بی‌خبر از تو، حلال کن هرجا شدیم بنده ی دنیا گذشت کن از دوستان که خیر و محبت ندیده‌ای ماندی میان ما تک و تنها ! گذشت کن شرمنده‌ایم! شاهد ما گریه‌های ماست بد کرده‌ایم ما به تو ! اما گذشت کن آقا بحق ساقی عطشان کربلا حرف از عموت آمده حالا گذشت کن افتاد بر زمین‌و صدا زد حسین جان آبی نرفت خیمه زنها ! گذشت کن یکسال دیگر بر افزوده شد 😔