مدهوش قراره برای دهمین بار تقدیمی بده .
تقدیمی به این ترتیبِ که این پیامُ در کانالتون فور میکنید، منم با توجه به وایب کانالتون یک عکس استایل ، یک اسم ترکی و یک آهنگ طبق وایب استایل و اسمِ انتخابی برای شما، تقدیمتون میشه .
لینکِ کانالتون رو اینجا قرار بدید .
- ظرفیت تمام -
*تا زمان دادن تقدیمی لطفا پیامُ پاک نکنید .
۷ خرداد ۱۴۰۳
۷ خرداد ۱۴۰۳
یک روز، روزی که زمانش را نمیدانی، از جادهای گذر خواهی کرد. یک روز، روزی که زمانش را نمیدانی، او را آنجا خواهی یافت. برای اولین بار در زندگیات طعم عشق را خواهی چشید؛ چون برای اولین بار در زندگیات، حقیقتاً تنها نخواهی بود. تو انتخاب شدهای تا تنها نباشی .
-کتاب زندگی داستانی ای جی فیکری
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
۷ خرداد ۱۴۰۳
دلم گم گشتهای تنها و غمگین است محبوبم
بیا و از میانِ جمعِ غم "پیدام" کن گاهی
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
۸ خرداد ۱۴۰۳
۸ خرداد ۱۴۰۳
گربه با صدای بم و مطبوع خود گفت:
-حبس کردن خودت توی یه کتاب فروشی اشکالی نداره. چیزی که ما رو نگران میکرد این بود که به پوستهی خودت پناه برده بودی.
+پوسته خودم...
-لطفاً ازش بیرون بیا .
گربه آرام حرف میزد، اما صدایش در جان رینتارو طنین می انداخت.
-خودت رو تسلیم تنهایی نکن. تو تنها نیستی .
-گربهای که کتاب ها را نجات داد
-𝐌𝐚𝐝𝐡𝐨𝐨𝐬𝐡-
۹ خرداد ۱۴۰۳
۹ خرداد ۱۴۰۳
˹ ᴍᴀᴅʜᴏᴏꜱʜ ˼
مدهوش قراره برای دهمین بار تقدیمی بده . تقدیمی به این ترتیبِ که این پیامُ در کانالتون فور میکنید، من
و تقدیمیها :
تقدیمیها داده شد.
برای اینکه کانال شلوغ نشه، تقدیمیها پاک شد .
۹ خرداد ۱۴۰۳
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
۱۰ خرداد ۱۴۰۳
۱۰ خرداد ۱۴۰۳