eitaa logo
مدیحه‌سرا اصول تربیتی
4.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
26 فایل
🔹کانال هواداران دکتر عزیزی روان‌شناس🔹 🌺 امام صادق ع: اَلقَلبُ حَرَمُ الله اصول تربیتی فرزندان و سبک زندگی سالم لینک کانال مدیحه سرا https://eitaa.com/joinchat/2391408673Caa0907eff6 ✅ مدیحه، تحلیل و مقاله خادم کانال @moh197
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مباحثی درباره زبان حال (بخش دوم) 🔹تعریف زبان حال زبان حال، قولی فرضی و خیالی است که شاعر یا نویسنده، مافی‌الضمیر و حال شخصی را وصف کند و سخنی را که آن شخص نگفته به او نسبت دهد با تکیه بر این اصل که اگر می‌گفت ممکن بود چنین بگوید. (ص۵۵) بنابراین زبان حال، نوعی مُحاکات و بیان تقلیدگونه از شخص است.(ص۳۵) به بیان دیگر، نوعی سخن نیابتی است، یعنی به نمایندگی از جانب کسی سخن گفتن. واضح است که کسی حق دارد سخنی را به کسی نسبت دهد که افکار، احساسات، سیره، نیت و حرف دل او را بشناسد و بتواند حدس بزند فرد مذکور در موقعیت‌های مختلف چه رفتاری دارد، چه سخنی می‌گوید و چه واکنشی نشان می‌دهد. همواره افراد فرهیخته و صاحب فکر، در نقل قول از دیگری احتیاط و امانت‌داری می‌کنند و از نقل زبان حال و انتساب سخن به او به‌شدت پرهیز دارند و بر این باورند هیچ‌کسی وکالت ندارد از جانب دیگری سخن بگوید مگر بر حسب اقتضائاتی که تعریف می‌‌شود. حال، سخن و پرسش مهم این است که چه کسانی می‌توانند به نیابت از ائمه اطهار، در قالبِ زبان حال سخن بگویند و نمایان‌گر افکار ایشان باشند؟ می‌توان استنباط داشت و قاطعانه گفت: بیان زبان حال ائمه اطهار، رفتاری ظریف و خطیر است و شئون آن را باید شناخت و باید به آن توجه داشت. لازم به ذکر است که یکی از امور مهم در عرصه ادب و هنر ولایی شناخت زبان حال و خطوط قرمز آن است و نیز آسیب‌شناسی و لغزش‌گاه‌های آن. زبان حال، تیغی است دو دم که اگر شاعر و مداح و نویسنده نثر ولایی، به ظرایف و حقیقت آن آگاه نباشند، قطعاً به فرهنگ توسل و عزاداری آسیب‌های جدی وارد خواهند ساخت. بی‌گمان نمونه‌های فراوانی از زبان حال‌های نادرست، غیرقابل دفاع و یا شبهه‌برانگیز وجود دارد و لازم است از عرصه ادب و هنر ولایی زدوده شود. در ادامه به نمونه‌هایی از این ابیات اشاره می‌شود: حسینم این همه بر سینه آذرم نزنید نمک به زخم دل درد‌پرورم نزنید در این مدینه همین جا سر مرا ببُرید(!) غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید و: خزان رسید و به گلزار من شرار انداخت رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت دری که ساختم آخر به من خیانت کرد(!) گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت و: برای علی بی تو بد می‌شود(!) بدون تو غم بی‌عدد می‌شود نرو که غرورم لگد می‌شود(!) و این سقف، سنگ لحد می‌شود تو باید غمم را بدانی بمان چرا اشک را آبرو می‌کنی چرا چادرت را رفو می‌کنی(!) چرا استخوان در گلو می‌کنی؟(!) چرا مرگ را آرزو می‌کنی چه کم دارد این زندگانی بمان(!) 🔸دلایل شیوع برخی زبان حال‌های ناشایست ۱. کم‌سوادی و فقدان روحیّۀ مطالعه و تحقیق در میان برخی زبان حال سرایان، شاعران و ذاکران. ۲. تلاش به منظور نوآوری در روضه‌خوانی (مصیبت‌آفرینی) بدون شناخت مرزها و خطوط قرمز آن. ۳. ذوق قصّه‌پردازی و اسطوره‌آفرینی شاعران و ذاکران. ۴. تبدیل شدن گریستن و گریاندن به هدف اصلی. هریک از این موارد به سهم خود به فرهنگ توسل و مرثیه‌خوانی، آسیب وارد می‌کند و در نهایت به «تحریف» می‌انجامد. (ص۳۵۹) 🔹تفاوت زبان حال با زبان قال زبان قال در اصطلاح، همان «قول واقعی» شخص است که یا مستقیماً از دهان او شنیده ‌شود و یا آنان که مستقیماً از دهان او شنیده‌اند نقل ‌نمایند، یا در کتابی شنیده‌های مستقیم خود را ثبت کرده باشند. در صورتی که زبان حال «قول غیرواقعی» است. زبان‌ حال، در واقع محاکات و تقلیدی است از زبان قال، زیرا به طور کلّی هنرِ محاکات، در گرته‌برداری و برداشت از طبیعت اصیل و اصل طبیعت است. پس، زبان حال، قولی مجازی، فرضی و خیالی است؛ امّا زبان قال، واقعی.(ص۳۵) نمونه زبان قال: فرمود کور وارد محشر نمی‌شود هرکس که در عزای حسن گریه می‌کند و: گویم ز امام صادق این طرفه حدیث تا شیعۀ او به لوح دل بنگارد فرمود که بر شفاعت ما نرسد هر کس که نماز را سبک بشمارد و: بر روزها اگر که بریزد، چو شب شود ظلمی که از مهاجر و انصار دیده‌ام (ادامه دارد...) 📗 (دفتر دوم) ✍🏻 💡مدیحه سرا مرجع تخصصی در عرصه ستایشگری و مداحی 👇👇 ✅@madihesara@madihesara
6️⃣ در زبان حال، شاعر در حکم راوی است که می‌تواند بر حسب نوع و شخصیت افراد (کودک، بزرگ، ضعیف، قوی، جوان، پیر و...) شخصیت‌پردازی کند؛ به نوع بیان تنوع بخشد؛ لحن و گونه متفاوت انتخاب کند و با این شیوه، روایت تاریخی را جلو ببرد، برجسته سازد و آن را تازگی بخشد. (ص۱۲۲) نمونه زبان حال حضرت زینب(علیهاالسلام) در کودکی: هر شب ستاره ریزم و شب را سحر کنم برآفتاب، گریَم و بی ماه سر کنم ...زهرای کوچک علی‌ام کز امام خویش در موج غم چو فاطمه دفع خطر کنم با گریه و نماز شب و خانه‌داری‌ام پیوسته نام مادر خود زنده‌تر کنم شب‌ها به موج غصّه زنم خویش را به خواب تا گریه مخفیانه برای پدر کنم ...هر چند کودکم، بگذارید نیمه‌شب وقت نماز چادر او را به سر کنم ماه غریب شهر مدینه بیا بگو بی تو چگونه من شب خود را سحر کنم ...همرنگ صورت تو شده رخت ماتمم این جامۀ من است که باید به بر کنم مادر بیا دوباره مرا در اُحد ببر تا حمزه را ز غربت بابا خبر کنم غلامرضا سازگار (نخل میثم، ج۲، ص۲۲۶) 7️⃣ زبان حال، زمینۀ بازسازی شعارهای شیعی در قالب شعر را فراهم می‌کند. البته در این مسیر باید از خرافه و بدعت پرهیز داشت. 8️⃣ زبان حال، صرفاً بیان حالات عاطفی شخص نیست و نباید آن را به این امر محدود نمود.(ص۱۴۴) با رعایت شئون شخص، می‌توان زبان حال‌های متنوعی در فضای عاشقانه، عارفانه، حماسی، اجتماعی و... آفرید: عاشقانه: قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی‌قرار هم و غمگسار هم باشیم اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم غریبه نیست، بیا سوگوار هم باشیم در این دیار اگر خشک‌سالی آمده است خوشا من و تو که ابر بهار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه خون گریه می‌کند دیوار مگر قرار نشد رازدار هم باشیم نگفتی‌ام ز چه رو، رو گرفته‌ای از من مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم به دست خستۀ تو دست بسته‌ام نرسید نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم شکسته است دلم مثل پهلویت آری شکسته‌ایم که آیینه‌دار هم باشیم محمدمهدی سیار (رودخوانی، ص۵۰) حماسی: در پی حفظ حریم خویشتن مرد باید پشت در آید نه زن هیچ دانی دختر خیرالبشر از چه جای حیدر آمد پشت در؟ دید مولایش علی تنها شده خانه‌اش محصور دشمن‌ها شده بر دفاع شوهرش فردی ندید بین آن نامردها مردی ندید گفت باید پیش امواج خطر یار بهر یار خود گردد سپر من که تنها دختر پیغمبرم پشت این در پیش‌مرگ حیدرم فاطمه تنها طرفدار علی‌ست در هجوم دشمنان یار علی‌ست آن که باشد مرد این سنگر، منم اولین قربانی حیدر منم غلامرضا سازگار (نخل میثم، ج۲، ص۱۴۹) 9️⃣ در زبان حال سرایی از زبان پدیده‌های بی‌جان نیز می‌توان سخن گفت. چنانچه استاد محمدجوادغفورزاده(شفق) از زبان درخت، شعری جذاب و دل‌نشین سروده است که بخشی از شعر را مرور ‌کنیم: سال‌ها پیش در این شهر، درختی بودم یادگار کهن از دورۀ سختی بودم هرگز از همهمۀ باد نمی‌لرزیدم سایه‌پرودِ چه اقبال و چه بختی بودم به برومندیِ من بود درختی کم‌تر رشد می‌کردم و می‌شد تنه‌ام محکم‌تر من به آیندۀ خود روشن و خوش‌بین بودم باغ را آینه‌ای سبز به‌ آیین بودم روزها تشنۀ هم‌صحبتیِ با خورشید همه‌شب هم‌نفسِ زهره و پروین بودم ریشه در قلب زمین داشتم و سر به فلک برگ‌هایم گلِ تسبیح به لب، مثل ملَک ...ناگهان پیک خزان آمد و باد سردی باغ شد صحنۀ طوفان بیابان‌گردی در همان حال که احساس خطر می‌کردم، نرم و آهسته ولی با تبر آمد مردی تا به خود آمدم، از ریشه جدا کرد مرا ضربه‌هایش متوجّه به خدا کرد مرا حالتی رفت که صد بار خدایا کردم از خدا عاقبت خیر تمنّا کردم گر چه از زخمِ تبر روی زمین افتادم آسمان‌سِیر شدم، مرتبه پیدا کردم از من سوخته‌دل بال و پری ساخته شد کم‌کم از چوب من، آن‌روز دری ساخته شد تا نگهبان سراپردۀ ماهم کردند، هر چه «در» بود در آن کوچه، نگاهم کردند از همان روز که سیمای علی را دیدم همه‌شب تا به سحر چشم به‌راهم کردند مثل خود تشنۀ سیراب نمی‌دیدم من این سعادت را در خواب نمی‌دیدم من... (یاس یاسین، ص۶۵) (ادامه دارد...) 📚 (دفتر دوم) ✍🏻 💡مدیحه سرا مرجع تخصصی در عرصه ستایشگری و مداحی 👇👇 ✅@madihesara@madihesara
♦️ مباحثی درباره زبان حال (بخش پایانی) 🔹شرایط و ویژگی‌های زبان حال ارزنده و سازنده در هر زبان حال مثبت و سازنده، این نکات باید رعایت شود: 1️⃣ توانایی تشخیص حالات زبان حال‌سرا باید توانایی تشخیص حال شخصیت مورد نظر را داشته باشد. احوال و اوضاع و شرایط سیاسی، زمانی، مکانی، شخصیّتی و... که قرار است بر اساس آن‌ها زبان حال گفته شود، بسیار مهم و راه گشاست. وقتی از زبان امام یا حضرت زینب(علیهاالسلام) و دیگر عاشورائیان آرزویی می‌کنیم، آن آرزو واقعاً باید آرزوی آن بزرگواران با همۀ علوّ شأنشان و مراتب ایمان و درجات یقینشان باشد.(ص۵۰۴) 2️⃣ شناخت دقیق و توأم با معرفت اگر شناخت شاعر و زبان حال‌گو از حالت و وضعیتی که قصد به تصویر کشیدن آن را دارد شناختی عمیق، دقیق، مقتل‌شناسانه و توأم با معرفت امام و اولاد و اصحاب او باشد، زبان حالِ گفته شده مبرّی از دروغ، انحراف، تحریف و گزافه خواهد بود. اگر احوال عاشورائیان درست تشخیص داده و حدس زده شود، زبان آن احوال نیز مقرون با صحّت و حقیقت خواهد بود و این زمانی محقّق خواهد شد که شاعر: الف) اجتهاد تاریخی و مقتلی داشته باشد. (مقتل‌شناسی) ب) هدف از قیام امام را بشناسد. (هدف‌شناسی قیام) ج) معرفت لازم را نسبت به امام و مقام امامت داشته باشد. (امام‌شناسی) باید شخصیّت امام، مقام، عواطف، سیره و سبک زندگی، اخلاق و آداب او در طول حیات مقدّسش درست مطالعه و شناسایی شده باشد. زبان حال باید با مقام شامخ و ملکوتی اهل‌بیت سازگار باشد. لذا هرچه معرفت شاعر بالاتر باشد، برداشت و درک او نیز از حال اهل‌بیت كامل‌تر و راستین خواهد بود.(ص۵۰۵) زبان حال در زمرۀ شعر عاطفه‌محور است، امّا نباید با عقل و دلایل عقلی منافات داشته باشد؛ عقلی که بهره‌مند از معارف توحیدی و آموزه‌های مکتب اهل‌بیت باشد. 3️⃣ توجه به انتقال مفاهیم ارزشمند ارائه پیام‌های ارزش‌مدارانه از ویژگی‌های برجسته زبان حال موفّق است. در زبان حال باید مفاهیمی مانند: ستم‌ستیزی، عدالت‌خواهی، حق‌گرایی، عزّت‌طلبی، كرامت انسانی، آزادی و آزادگی، استقامت، معرفت، شهادت‌طلبی، جوان‌مردی و غیرت، امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح‌طلبی راستین، حماسه و عرفان و مفاهیمی از این دست موج بزند. صبغۀ ماتمی صِرف در زبان حال سرایی و غفلت از ابلاغ مفاهیم ارزشی، آفت بزرگ زبان حال‌ گویی است. زبان حال باید ترویج کنندۀ فرهنگ اهل‌بیت و پیام‌های انسان‌ساز آن باشد. کوتاه سخن این‌که، زبان حال‌گو باید با اخلاص و طهارت روح، که اوّلین و اساسی‌ترین شرط است، با پیش‌نیاز امام‌شناسی، شناخت منطق قیام فاطمی و حسینی، حدیث‌دانی، اشراف تاریخی و مقتل‌شناسی، زبان و قلم به زبان حال‌ گویی بگرداند. (ص۵۰۵) 📗 (دفتر دوم) ✍🏻 💡مدیحه سرا مرجع تخصصی در عرصه ستایشگری و مداحی 👇👇 ✅@madihesara@madihesara
♦️ ستایشگری | ویژگی‌های مرثیه تأثیرگذار و قابل دفاع.... 🔹 مرثیه تأثیرگذار و قابل دفاع، مرثیه‌ای ‌است که دارایِ عناصر زير باشد: 1️⃣ حاوی مدح و ستایش فرد درگذشته باشد، یعنی شعر با دو بال «ستایش» و «سوگ» در فضای مرثیه پرواز کند. 2️⃣ محتوای روشن‌گرانه داشته باشد که شامل چند بخش است: الف) هر شعر محتوامحور باید حاوی تحلیل تاریخ باشد و موضوع تاریخی را نقد کند؛ ب) طرح سؤال داشته باشد و افکار را به تأمل در آن سؤال تحریک کند؛ ج) در برابر دشمن، اعتراض داشته باشد؛ د) در برابر دشمن، موضع‌‌گیری کند. 3️⃣ فضایی حماسی داشته باشد. حماسه، در حقیقت، پاسداشت شکوه شخصیت و تجلیل از حضور تأثیرگذار افراد، در یک عرصه تاریخی است. وقتی شاعری در خصوص حضرت زهرای مرضیه (علیهاالسلام) مرثیه می‌سراید، نمی‌تواند از حماسۀ حضور ایشان به هنگام هجوم دشمنان غافل باشد و از دفاع آن حضرت از امام خویش یا از خطبه‌خوانی، و حتی از گریه‌های حماسی ایشان سخن نگويد؛ بنابراین حماسه جزء جدانشدنی مرثیه است. 4️⃣ توجه به بیان عاطفی و انتقال احساسات قوی شاعر با هدف تحریک عواطف مخاطب. این چهار عنصر در فضای «شعر» و در بستر زبان شعری فراهم می‌شود. 🔸پس به طور خلاصه می‌توان گفت، اين عناصر در عرصه مرثیه‌پردازی وجود دارد: مدح، روشن‌گری، حماسه، احساس قوی و شعریت؛ که میان این عناصر رابطه‌ای طولی وجود دارد. يعنی ابتدای امر، لازم است شاعر با مدح و ستایش برای مخاطب زمینه‌سازی فکری داشته باشد و سپس روشن‌گری کند و با بیانی حماسی، عواطف را تحریک کرده، به مرثیه ورود پیدا کند تا سخن او دلپذیر، جذاب و تأثیرگذار گردد و در نهایت مخاطب بپذیرد که باید با مرثیه شاعر همراه شود و واکنش نشان دهد. 🔹در این نمونه مرثیه از استاد (شفق)، به‌خوبی این شیوۀ بیان رعایت شده است: یافاطمه! با قدر و جلالی که تو داری در حیرتم از رنج و ملالی که تو داری کس باخبر از قدر بلند تو نگردد در فرصت کوتاه و مجالی که تو داری ای زهرۀ زهرا! بِـاَبی اَنْتِ وَ اُمّی در حیرتم از شوق وصالی که تو داری کی مانع پرواز تو شد در طلب حق؟ قربان شکسته پر و بالی که تو داری «اسلام غریب ا‌ست و علی یکّه و تنهاست» این ‌است همه فکر و خیالی که تو داری ای لالۀ پرپرشده بین در و دیوار خون گریه کند فضّه به حالی که تو داری ...می‌دانم اگر ناز اجل را نکشیدی خود می‌کُشدت رنج و ملالی که تو داری 📚[دفتر دوم، ص۴۷] ✍🏻 به قلم استاد 🏷 مطالب کاربردی ویژه مداحان و ستایشگران مذهبی.... 💡مدیحه سرا مرجع تخصصی در عرصه ستایشگری و مداحی 👇👇@madihesara@madihesara