eitaa logo
مَدرَس/ ۸
1.5هزار دنبال‌کننده
137 عکس
61 ویدیو
8 فایل
﷽ 💠پایگاه تخصصی ادبیات مسعود یوسف پور 📌 رسانه رواج: @ravaaj 📚 کتابخانه قفسه: @ghafasehh 🔷 هشتگ #نظر_هنرجو رو ببین! 🔷 بالاترین هنرجو و درصد رضایت💯 🔷از دوره #نردبان، صفر شاعری شروع میشه! 🔻 پشتیبانی: @Admine8 🔻 کانال اعتماد ما: @variz_madras8
مشاهده در ایتا
دانلود
هر چیزی را نگو، نخوان، ننویس! ❌ • ابن حِجّه حَمَوی از ادباء عرب، نقلی دارد که باید با طلا نوشت: در غزلی که برای پیامبر ( بخوانید خاندان رسالت ) سروده می شود، باید جانب ادب رعایت گردد. شایسته نیست آنگونه که معشوق را وصف می‌کنند توصیف شود. نظیر سفیدی ساق یا سرخی گونه! یا امثالهم! به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 نسیب غزلی | مسعود یوسف پور • با ظهور اسلام، طبعا سنت های ادبی جاهلی دستخوش تغییر شد. یکی از آنها نسیب است که شاعر به وصف معشوق پرداخته ست. شاعران ابتدائی مثل مالک بن عوف الیربوعی صرفا تقلیدی می گفتند و از کرامت و سخاوت می نوشتند. به مرور وقتی بیشتر با پیامبر آشنا شدند و مبانی اسلام را دریافتند، شاعران مثل طفیل بن عمرو دیگر جمالگرا نبودند و وصف مقام داشتند... این سیر تطور خیلی درس دارد. یکی از آنها همین درک ابتدایی ست که امروزه متاسفانه بسیارانی از شاعران در همین مرحله ماندند. شعرشان فقط جمالی یا نهایتا وصف سخاوت است که این یعنی رکود ادبی و خاستگاهش عدم مطالعه ست که از آفات است. چیزی که ما در جلسه ای تحت عنوان «صرف الخبر» در دوره امکان به آن پرداختیم... به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
نسیب و تشبیب به نوعی سنت ادبی است در قصیده. نیز اطلال و دمن در شعر جاهلی و مخضرم و عباسی تا منوچهری در ادبیات ما. نسیب به نوعی وصف معشوق است که در ابیات ابتدائی قصیده ست و در سیر تطور قصیده ولایی، نسیب غزلی جای خودش را به نسیب نبوی داده که از متدها و اصول رایج مدح در قصیده تبعیت نمی کند. این حقیر در باب اطلال و دمن ولایی مقاله ای نوشتم که بناست در کتاب «ارباب قصائد» گنجانده شود. در مورد کتاب هم عرض کنم هنوز چندماهی زمان می خواهد که تحقیق سه ساله خودم را عرضه کنم اما به نوعی آن را باز تعریفی سید حمیری می دانم و مجموعه یادداشت هایی بر شعر سید که باعث شگفتی خواهد شد.
💠 تطور مضمون | ترک کعبه [ یادم است برای بسیاری از مضامین ولایی مثل لیله المبیت، دست مولا در غدیر، ترک کعبه و... سیر تطوری یادداشت کردم و دگرگونی مضمونی را رصد کردم. ] این یادداشت ها برای آن مهم هستند که عبور از عصر صرف الخبر و رسیدن به دوره حُسن الاخبار را نوید می دهند و معیار خوبی برای سنجش مضمونی در روزگار ماست! • دیدی که دهانِ کعبه هم وا مانده لا حَولَ و لا قُوَّه اِلّا بِالله همسایه ی خداست علی پس عجیب نیست دیوار کعبه، جامه دران، «مَستِ جار»  شد کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید تَرَک خانه ی کعبه به دو عالم فهماند دل که بشکست فقط جای خدا می گردد پای تو حیف بود که روی زمین رسد کعبه شکاف خورد و در آن پاگُشا شدی هیچ دیواری نمی‌شد مانع راه علی از شکاف کعبه و دروازه‌ی خیبر بپرس کوزه کعبه ترک خورده شد و قیمت یافت تا که از ساقی خم آب بقائی بخورد! شکست بیت الله از قدوم سیف الله غلاف پاره شد از فرط تیزی شمشیر این حقیر هم در ولادت حضرت صدیقه نوشتم: • شب میلاد تو نه! پیشتر کعبه ترک برداشت خدا ای مادر خلقت! برایت کادو وا کرده در باب دو بیت اخیر، یعنی شعر جناب ناصری و مقدم؛ نکاتی را در باب زیبایی شناختی عرض خواهم کرد. به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 | زبان و سیر تطور مضمون تشبیه ترک کعبه به دهان باز از حیرت...پیراهن داشتن...جامه دریدن...اینها شکل صوری پرداخت هستند اما آنجا که شاعر نتیجه مفهومی می‌گیرد: دل شکسته...علی الظاهر یک قدم در سیر جلوتر رفته است. در همین بُعد صوری، نوع تشبیه و نحو کلام؛ در بدیع بودن مضمون موثر واقع شده. • کوزه کعبه، ترک خورده شد و قیمت یافت! تا که از ساقی خم آب بقایی بخورد تشبیه کعبه به کوزه، آن هم در هیئت ترکیب؛ بدیع و جدید است. شکستن کوزه و قیمت گرفتن آن هم از نبوغ و هوش مضمون یابی نشات گرفته ست. از بُعد موسیقایی، به ایهام تبادر « تا که » دقت کنید که « تاک » را در کنار ساقی متبادر می کند! نیز به ترک « خورده » هم کنار آب دقت کنید که خوش نشسته! شاعر می توانست بهره ای نگیرد از این نحو. فرضا بنویسد: کعبه چون کوزه شکست از قدم وجه الله مثل یک کوزه حرم خورد ترک، قیمت یافت خانه ی امن خدا خورد ترک چون کوزه که هیچکدام در نحو موفق نبود. ساقی خم...اشاره به غدیر هم دارد که شاعر نهایت بهره در یک بیت را جسته است و مثلا میتوانست بگوید ساقی دل، ساقی ما، ساقی خود و... این یعنی تسرّی مضمون به نحو کلام و حقیقتا شرح آن زیباست و ان شالله نکاتی خواهم گفت از مستشرقین. • به بیت جناب مقدم نگاه کنید: شکست بیت الله از قدوم سیف الله... این « شکست » علاوه بر خود کعبه، حتی به کلمه« بیت الله » هم صدق می کند و در وزن شکسته یا دارای تسکین است. استفاده درست از نحو کلام، بهره از ظرفیت های زبانی و در کل « زبان » همان عنصر مغفولی ست که متاسفانه در محافل ادبی امروز کمتر بدان پرداخته می شود. ✍️ مسعود یوسف پور به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 نردبان | فصل اول • 1/ شعر چیست 👇👇 https://s5.uupload.ir/files/axanacademy/carachter/fullpack/adabiat/1-sher_chist.mp4 • 2/ ساختمان شعر • 3/ هوش موسیقایی • 4/ تناسب موسیقی • 5/ ریتم و تمپو • 6/ ارکان موسیقی • 7/ تقطیع هجایی • 8/ نگاه نو • 9/ سبک شناسی • 10/ امضای اثر • 11/ قالب ها • 12/ عیار ادبی • 13/ زبان • 14/ احضار • 15/ بارها • 16/ لایه ها • 17/ مضمون سازه ها • 18/ نبض شناسی ۱ • 19/ نبض شناسی۲ • 20/ رباعی • 21/ تعلیل هنری چیست • 22/ رهیافت • 23/ مناجات در مکاتب 💠 نردبان | فصل دوم • مقدمه و مدخل: https://s9.uupload.ir/files/axanacademy/carachter/fullpack/adabiat/maaden/0-aghazin.mp4 • 1/ موضوع و مضمون • 2/ حادثه • 3/ نقاش خیال • 4 /ژان پیر ریشارد • 5/ ادوار و اعصار • 6 / رودکی کیست • 7 / آدم الشعراء • 8 / رودکی وار • 9 / شهید بلخی • 10 / کاشت و برداشت • 11 / فرخی سیستانی • 12 / اتمام سیر خراسانی • 13/ طیلسان عربی • 14/ رتوریک در بوستان •15 / سعدی • 16/ دیگرسازی • 17 / مولوی • 18/ روایت ها و رتوریک • 19 / مضمون در سبک هندی • 20 / سه گانی مضمون 💠 دوره امکان | شعر ولایی • مقدمه ی دوره https://s9.uupload.ir/files/axanacademy/carachter/fullpack/adabiat/emkan/0-moghadame.mp4 • 1/ هاشمیات و شعر مبلغ • 2 / اولین ها و درسهایشان • 3 / یازده قانون ابن خلدون • 4 / پنج اصل ریتوریک • 5 / شاعران مطرح • 6 / اثر و مخاطب • 7 / سیر روایی • 8/ احضار • 9 / القاء و ایقاع • 10 / اتیمولوژی • 11 / گزاره نویسی • 12 / تقدس واژگان • 13 / زبان حال • 14 / حیوان انگاری • 15 / نوآوری و ابداع 💠 کارگاهِ فرم در شعر • دوره اول | حسین منزوی. هشت ساعت صوتی + مقالات و ارجاعات. فرم / زبان / ساختار / ترکیب ها / موسیقی 💠 رویدادِ تنقیح • سه ساعت در باب بافت، ساختار و مدلهای تنقیح شعر + آخرین مقاله استاد در باب بازآرایی در شعر مدرس هشت، پایگاه اختصاصی شعر و ادب👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 هنر نویسندگی | عباس معروفی • هر داستان‌نویس دیر یا زود به یک حقیقت مسلم دست می‌یابد که خوانندگان پای‌بند تخیل او می‌شوند، نه روایت صادقانه‌اش از یک حادثه یا واقعه؛ بسیاری از داستان‌نویسان جوان به صداقت و امانت در موضوع اصرار دارند و یادشان می‌رود که صداقت و امانت تنها در کلام است که جاودانه می‌شود. نویسنده کلاً نمی‌تواند امانت‌دار خوبی باشد. رازدار بدی هم است. ✍️ این‌سو و آن‌سوی متن / عباس معروفی به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 | سم سوج • همیشه فکر می‌کردم اگر زمانی داستان زندگی‌ام را بنویسم شروعی فوق‌العاده خواهد داشت، چیزی شاعرانه مثل خط اول ناباکوف: «لولیتا، فروغ زندگی من، آتش وجود من»؛ یا اگر نمی‌توانستم شاعرانه‌اش کنم، چیزی کلی مثل شروع تولستوی: «همه‌ی خانواده‌های‌ خوش‌بخت شبیه هم‌اند، اما هرخانواده بدبختی به‌طور خاص خودش بدبخت است.» مردم حتی اگر همه‌چیز را درباره‌ی این کتاب‌ها فراموش کنند این کلمات را به‌خاطر خواهند داشت. با این حال وقتی پای شروع قصه به میان می‌آید به‌نظرم بهترین شروع، شروع سرباز خوب فورد مادوکس فورد است: «این غم‌بارترین قصه‌ای است که تا به حال شنیده‌ام.» کتاب: فرمین موش کتاب‌خوان، سم سَوِج به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
سم؛ بوف کور نخوانده... وگرنه می نوشت: یا مثل هدایت می نوشتم: در زندگی زخم‌هايی هست كه مثل خوره در انزوا روح را آهسته می‌خورد و می‌تراشد! ✍️ یوسف پور به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
در باب بوف کور، کتاب ممنوعه ای از دکتر سیروس شمیسا هست به نام « داستان یک روح »؛ علاقمندان مراجعه کنند...
💠 وكما يكون قلبُك تكون الدُنيا في عينيك. «قلبت هر شکلی باشد، دنیا آن‌گونه به چشمت می‌آید.» به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ کلمه، حرف، بلاغت ❌ در باب ریشه یابی و اتیمولوژی به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 بازآرایی | جام کهن • شعر یادآوری تصاویر است نه خلق آن! آنچه موجب تغییر یا تاسیس مکاتب شده «rearrange» یا بازآرایی است. فکر میکنم از خرمشاهی باشد که: اساسا آفریدن و خلق کردن اثر، امر محالی ست. بلکه ذهن ما از کنار هم گذاشتن پدیده ها، به کشف دست می یازد! مسئله بازآرایی، یعنی اراده صور جدید از معانی قدیم. بنگرید: • برهنگی به برم خلعت خداداد است • غیر عریانی لباسی نیست تا پوشد کسی • جنونم جامه واری دارد از تشریف عریانی « بیدل » • هر چه جز تشریف عریانی، برایم تنگ بود • ما را به جز برهنگی خود لباس نیست « قیصر امین پور » نکته بازآرایی این است که اگر مضمون، با صورتی تکراری یا نازیبا بیاید، یا حتی اگر از مضامین ابتدایی شاعر دیگر تقلیدی صرف و بدون هنر انجام بگیرد، ابتذال است و باید پرهیز شود. ________________________________________ پ.ن: حدادعادل تعبیری دارد که: باده نو را به جام کهن ریختن... ✍️ مسعود یوسف پور به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 درباب تصویر | نادر ابراهیمی • نویسنده نباید بگذارد که تصویرهای او فرسوده و مستعمل شوند. او اگر به دلائلی، در صد کتاب خود؛ صدبار توصیف پرواز پرندگان را می‌دهد، باید که حتی دو توصیف او به‌هم شباهت نداشته باشند و دو توصیف او به توصیفاتی که دیگران از پرواز پرندگان کرده‌اند شباهت نداشته باشد! 🔰 لوازم نویسندگی/نادر ابراهیمی/انتشارات روزبهان ______________________________ پ ن: صائب تبریزی حدود پانصد تصویر فقط با «حباب» خلق کرده ست! به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 مصاحبه | شهرآرا مسعود یوسف پور طی مصاحبه ای با حجت بخارایی از شعر هیئت و قالب بحرمرکب سخن گفت... تاریخ / ۲۸ دی ۱۳۹۹ « متن کامل مصاحبه » به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 | چخوف • ساعت دروغ می‌گوید! زمان دور یک دایره نمی‌چرخد. زمان بر روی خطی مستقیم می‌دود و هیچ‌گاه، هیچ‌گاه، هیچ‌گاه باز نمی‌گردد. ایده ساختن ساعت به شکل دایره، ایده جادوگری فریبکار بوده است. ساعتِ خوب، ساعت شنی است! هر لحظه به تو نشان می‌دهد که دانه‌ای که افتاد دیگر باز نمی‌گردد. و به یادمان می‌آورد که زمان «خط» است نه «دایره» و زمان رفته دیگر باز نمی‌گردد. نه افسوس، نه اصرار، بر اين خط بی‌انتها تاثيری ندارد. 🔰 تمشک تیغ‌دار | آنتون چخوف به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
من این بیت را امروز شنیدم... چون در مدح حضرت صدیقه سلام الله علیها بود از نظرم پنهان مانده بود. و عجب بیتی هم هست: کجا زنی به مقام تو نُه فلک دارد؟ ز شهد توست اگر کعبه هم ترک دارد!
21.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شعر رضوی | استاد رستگار • این بیت استاد بی شک نمونه ای بدیع از فرم است. تاخر نهاد، واج آرایی، ایهام تبادر، ابژه نو و... کوچک شده ست تا ز تو فیضی برد بزرگ در روضه ات ز روزنه تابد گر آفتاب به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
• در فرهنگ ژاپن کلمه‌ای وجود دارد که شگفت‌انگیز است: "ایکیگای". مفهوم این کلمه این است: «دلیلی که صبح ها برای آن برمی‌خیزم» نگاه کنید به خودتان، چرا امروز از خواب بیدار شدم، دلیلش را پیدا کنید، برایش راه بروید، نفس بکشید و زندگی کنید. 📕 ایکیگای/ هکتور گارسیا به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 در شعر ولایی [ چو گردباد در این شهر دربه در گردی خدا نکرده از این در اگر جدات کنند ] • خیلی ها استاد غفورزاده ( شفق ) را شاعری می دانند که در شعر، بیش از فرم، به محتوا پرداخته و اساسا رسالت شعر شیعی ( هیئت ) را بیشتر از فرم، محتوای آن می دانند... من در تقابل این نظر، ابیاتی را از استاد شفق و اساتید حال حاضر یادداشت کرده ام که در کنار محتوا، کاملا فرمیک و ساخت‌گرا هستند. می توانم ساعت ها در باب فرمِ شعر شیعی صحبت کنم اما سعی می کنم بسیار گزیده و خلاصه اینجا چیزی یادداشت کنم. اگر از من بپرسند چه چیزی دعبل را دعبل کرده، پیش‌تر از آن جریان معروف قصیده «مدارس آیات»، می‌گویم فرم! ما سه کارکرد واژدستوری داریم (م.هلیدی): • اندیش‌گانی • بینافردی • متنی این سه را در تشریح فرمیک یک بیت رضوی از استاد توضیح می دهم: ۱) مسند ما در فعل اسنادی، دربه‌در شدن است یا مثل گردباد شدن؟ به تعبیر دیگر، کلمه شهر را به تسکین بخوانیم یا کسره اضافه؟ و نکته دیگر، اگر در هیئت ترکیب باشد، کلمه «گرد» فعل اسنادی صیرورت است یا تشبیه به گرد و ذره؟ آیا اصلا «گردی» فعل اسنادی ست؟ آیا نمی تواند معنای چرخیدن و گردیدن داشته باشد و فعل غیر اسنادی باشد؟ این چند لایه بودن کلام و خوانش های گونه‌گون، یعنی همان فرم در لایه اول واژدستور. لایه بینافردی هم به نقش فاعل می پردازد که مجالی نیست سخن بگویم. ۲) در لایه بافت، اگر به موسیقی بیت دقت کنید، به علت تکرار موسیقی درونی _َ ر، شاهد بافت های مستقل لفظی هستیم... در این شهرِ در به در گر دی.... نکر ده از این در اگر و آخرین ضربه را قافیه می زند که از قضا واژۀ «جدا» هست و تناسب با پاره ها و لخت ها و به نوعی بافت دارد. ✍️ مسعود یوسف پور [ کارگاه فرم ادامه خواهد داشت...] به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 | بخش دوم [ در خلوتِ خیالِ خود از خویشتن بپرس از ما «رضا» رضاست، در این قطعه از بهشت؟] • در مورد استاد شفق و فرمیک بودن سروده‌های ایشان پیش‌تر بیتی را مثال زدم... بیتی که حالا پیش روی شماست، بیت پانزدهم از غزلی نوزده بیتی‌ست. غزلی که با ردیف «در این قطعه بهشت» و قافیه الف، به نظر می‌رسد دچار اطناب ردیف شود و نمی‌شود! جرجانی در نظریه نظم، بلاغت را در واژه نمی‌داند، در بافت کلی اثر آن را ساری می‌داند و از این رو، تک تک کلمات، آواها و معانی تا بیت چهاردهم، لطیف و آسمانی چیده شده است. در بیت پانزده ناگاه ورق برمی‌گردد...درست وقتی که ذهن مخاطب دچار همین اطناب ردیف می‌شود! لحن ردیف از اخبار به انشای طلبی تغییر می‌کند. این تفاوت اما تنها در ردیف نیست بلکه واج آرایی «خ» بعنوان حرفی که برعکس تمام دایره واژگانی غزل، لین نیست! خود تفاوتی بلاغی و درست است. از حافظ: • خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد ببینید چه امر عظیمی را می‌خواهد بیان کند که سختی و مرارتش را در جان واژه و تکرار واج «خ» تسری داده. این سختی از جنس سختی همین پرسش استاد شفق است. تکرار لفظ رضا، علاوه بر جناس تام؛ کاری می‌کند که هربار این نام مبارک را بیاورند، این بیت و پرسش در ذهن شما نقش ببندد... ✍️ مسعود یوسف پور به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 | نزار قبانی قبانی در شعری، بسیار موجز و عذب، سوالی را در لباس یک واج آرایی بسیار دقیق مطرح می کند که: • وَلکن لا أحدَ یَعرفُ لِماذا لایوجَدُ باِلشّطرنجِ ملکةٌ  وَ یوجَدُ مَلِکٌ فقط؟ • و اما هیچ کس نمی داند چرا در شطرنج، ملکه ای نیست و تنها شاه وجود دارد... این تکرار واج لام که خود بر تاکید جنبه پرسشی دلالت دارد، سوالی ست که ممکن است برای کسی صورت وقوع نپذیرفته باشد و قبانی در واقع از یک امرِ پذیرفته، در جهت اعتلای مضمونی و محتوایی استفاده می کند. شعر همین است! عنتره وقتی برای اولین بار لفظ شعر را در معلقه بکار بست که: هل غادر الشعراء من متردمی... مقاییس می گوید به این جهت است که شاعر هیچ امری را بدون موشکافی رها نمی کند! قبانی نیز از دل مضامین یا تصاویر قدیم، روی به صورت جدید و نحو بی نظیری می آورد. جوابی می دهد خواندنی، کوبنده و قاطع که یقه ام را تا کنون رها نکرده... می گوید: • لأنَّ المرأةَ لاتُصلِحُ أن تَکون لُعبةً! • چون زن بازیچه نیست! ✍️ مسعود یوسف پور به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 نقد ادبی_شهودی ( ذوقی ) • در دوره اسلامیین، چهار تن از شعرا پیش ربیعه بن حذار می روند تا بگوید بهترینشان کدام است، چنین نقدی کرد: تو ای زبرقان بن بدر! شعرت به گوشتی نیم پخته مانَد! نه چنانی که بتوان خورد و نه چندان خام که بتوان فروگذاشت. ای عمرو بن اهتم! شعرت به سرمه می ماند! چشم را خنک کند و طراوت بخشد، لکن چون زیاده بنگری چشم را ببازد! ای مُخَبّل السعدی! شعرت زین دو فروتر و از بسیارانی فراتر است. و اما تو ای عبده بن طبیب! شعرت به مشکی می ماند که درزهایش بسته بودی که آب بیرون نتراود. 🔰 تاریخ النقد الادبی عند العرب | ص ۱۳ به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 ارزش کلمه | مجید نفیسی • در نظر شاعر یا داستان‌نویس، کلمات اعتباری کمتر از اشیاء ندارند و به همین جهت دارای «ارزش طبیعی» هستند. قصد آن‌ها از چیدن شعر یا داستان،‌استعمال کلمات نیست، وجود خود کلمات است. [ آن عینک برای چشمِ ضعیف استعمال می‌شود و آن صندلی برای نشستن.] اما ادبیات صورتی انسانی دارد. استبداد است اگر یک انسان همچون عینک و صندلی به کار گرفته شود، و ادبیات مانند بشر همیشه وقتی که استعمال شده است و موجودیت آن -موجودیتی در کنار موجودیت‌های دیگر- نادیده گرفته شده، یله رفته است. 🔰شعر به‌عنوان یک ساخت | مجید نفیسی به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 (بازنگری) • آلن اکرت در مقاله ی فهرستی از اشکالات، به نوعی از تنقیح اشاره می کند که من پیش‌ترها از مرحوم حسینی راوش شنیده بودم و در شعر بهره جستم: [ پنجاه کلمه نخست داستان خود را روی یک ورق کاغذ سفید بنویسید و روز بعد نگاهی سریع ‌به آن بیندازید. به همان طریق که خواننده ضمن ورق زدن مجله این کار را می‌کند. اگر کلمات شما را به خود جلب نمی‌کند و فقط باعث تأسف‌ می‌شوند، چیز بیشتری در آن وجود ندارد و بهتر است فورا آن را عوض کنید. شاید تعداد خوانندگان بالقوّه‌ای که طی پنجاه کلمه نخست داستان از دست می‌روند، بیشتر از هر قسمت دیگر داستان باشد.] به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0