💠 عقوبت دنیوی
❖ آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
● مرحوم میثمی عراقی در «دارالسلام» نوشتهاند: حدود سال ۱۲۸۶ قمری در سنواتی که ساکن نجف بودم، وضع معیشتم بسیار دشوار شد. یکی از آشنایان به من گفت: چرا شما وضعتان را به آقایان علماء بازگو نمیکنید؟ گفتم: من اگر بگویم و پاسخ منفی بشنوم، از آبرویم مایه گذاشتهام و این خلاف شرع است.
● آن شخص اصرار کرد و گفت که عدم اظهار خلاف شرع است، زیرا خانوادهات در مضیقه هستند و دلایلی بر حرمت در مضیقه بودن عائله آورد.
● وقتی تسلیم شدم، اسم چند نفر از آقایان را ذکر کرد و من دلایلی بر عدم درخواست از آنها ذکر کردم. در نهایت اسم یکی از آقایان را ذکر کرد و گفت که اخیراً برای او وجه معتنابهی آمده و اگر به او مراجعه کنیم، دست خالی برنمیگردیم.
● قبول کردم و کتابی را که تألیف کرده بودم، به آن آشنا دادم تا به آن آقا بدهد و در نامه نیز نوشتم: شما از مرتبه علمی من آگاه هستید ولی احتیاطاً کتاب خودم را نیز فرستادم تا ملاحظه کنید و همین که تاکنون به شما مراجعه نکردم، نشانگر استیصال و استحقاقم است و ضرورت مرا به این کار وادار کرده است.
● نامه و کتاب را به آن شخص دادم و او نزد آن عالم رفت. وقتی کتاب را به او داد، آن را جلوی خود گذاشت و نامه را خواند و گفت: در مقام علمی ایشان شکی نیست و استحقاق وی نیز محرز است. خدا به او كمک کند.
● آن واسطه وقتی این جواب را برای من نقل کرد، گویا کوه را بر سر من کوبیدند. من پیوسته خودم را برای این کار توبیخ میکردم. این ماجرا آرامش را از من گرفت. با خود گفتم به حرم حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) مشرّف شوم و با حضرت درد دل کنم.
● به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: شما به ماجرای من و این آقا واقف هستید. اگر مراجعه من به او خلاف بوده، من استحقاق تنبیه دارم و برای آن آمادهام. اما اگر من تقصیری نداشتم و این آقا کوتاهی کرده، من حرفی ندارم و هر جور صلاح میدانید، خودتان مؤاخذه کنید.
● بعد از توسل به خانه رفتم و خوابیدم. در خواب دیدم که از نجف به سمت کوفه بیرون میروم و حضرت امیر (علیهالسلام) با جمعی از کوفه به سمت نجف تشریف میآورند و من به حساب این که از حضرت دلخور بودم، از وسط راه کنار رفتم ولی زیر چشمی حرکات حضرت را از نظر میگذراندم. دیدم حضرت مسیرش را تغییر داد و به سمت من آمد و فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم. سپس پولی را به من داد دوباره فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و دوباره مشتی دیگر پول به من داد. باز فرمود: به تو نمیدهند؟ من میدهم و مشتی دیگر داد. همینطور عرض کردم: کفایت کرد. فرمود: باز میدهم، باز میدهم و پیوسته پول داد.
● از خواب بیدار شدم. بعد از نماز عشاء به حرم رفتم و بعد از خروج آن شخص را دیدم که گفت: خبر داری فلانی سکته کرده و زبانش بند آمده است؟ برای معالجه او بسیار خرج کردند ولی مؤثر واقع نشد و درس و بحث آن عالم تعطیل شد تا این که از دنیا رفت.
● چند روز بعد وکیل میرزای شیرازی نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا این پول برای شما فرستاده شده است. چند روز بعد باز از طرف میرزا پولی به دست من رسید، باز چند روز بعد از طرف میرزا مبلغ دیگری فرستاده شد. پیوسته این مبالغ با فاصله زمانی از طرف میرزا به دست من میرسید. من فهمیدم که حواله حضرت به وسیله میرزای شیرازی به دست من میرسد.
● با خودم فکر کردم شاید این مبالغ قطع شود و چون وقت معیّن و مرتّبی نداشت. به حرم رفتم و به حضرت عرض کردم: حالا که عنایت فرمودید، این احسان را شهریه و ثابت و باقی قرار دهید. چند روز بعد وکیل میرزا نزد من آمد و گفت: از طرف میرزا برای شما مقرّری به صورت شهریه قرار داده شد.
● مرحوم میثمی افزوده است: الان هم که در تهران هستم و خانوادهام در نجف، همچنان این شهریه پیوسته به ما پرداخت میشود و قطع نشده است.¹
.............................................
1. «دارالسلام» عراقی، ص ۴۸۰
📚 جرعهای از دریا ؛ ج ۴ ص ۴۳۱
@madras_emb
🔅قال رسولُ الله صلی الله علیه و آله: یَا أَبَا ذَرٍّ الْجُلُوسُ سَاعَةً عِنْدَ مُذَاكَرَةِ الْعِلْمِ خَیْرٌ لَكَ مِنْ عِبَادَةِ سَنَةٍ صِیَامٍ نَهَارُهَا وَقِیَامٍ لَیْلُهَا.
❇️ جلسه علمی آیت الله العظمی شبیری زنجانی «دام ظله»
📖 موضوع: صلاة جماعت
📆 جمعه ۲۸ مهر
🕰 ساعت ۲۰
در دفتر معظم له برگزار می گردد.
اساتید و طلاب عزیز می توانند در این جلسه شرکت فرمایند.
📍خیابان بهار؛ کوچه ۶؛ پلاک ۲۵
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ و العَنْ أعْدَاءَهُم أجْمَعِینَ.
@madras_emb
◾️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ
استاد گرانقدر جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای گنجعلی (زید عزه)
رحلت برادر عزیزتان را محضر جنابعالی تسلیت عرض نموده و از خداوند متعال برای ایشان غفران و رضوان، و برای بازماندگان صبر و اجر بیکران مسالت داریم.
خداوند روح آن عزیز را با ائمه طاهرین علیهم السلام محشور گرداند و به شما صبر و اجر عطا فرماید.
رحم الله من یقرء الفاتحه مع الصلوات
🚩 السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ
شکر خدا را که در پناه حسینیم
عالم از این خوبتر پناه ندارد
📿 توسل به انوار مقدّسه چهارده معصوم علیهم السلام
⏱ شنبهها ، ساعت ۱۰:۵۰
📍مدرس ۱ (حسنیّه حضرت امالائمه علیهاالسلام)
🌹 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ و العَنْ أعْدَاءَهُم أجْمَعِینَ.
💠 درمان وسواس
❖ آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
● وسواس، بیماری عجیبی است! آقای حاج آقا نصرالله شاهآبادی میگفت: آقای خویی میگفت: گاهی وسواس به جایی میرسد که وسواسی سرش به ته حوض میخورد، ولی میگوید: من در آب نرفتم! من به ایشان عرض کردم: آقا، چطور ممکن است؟ آقای خویی گفت: «خود من اینجور بودم. سرم به ته حوض میخورد، ولی باورم نمیشد که غسل محقق شده باشد».
● آقای جلیلی کرمانشاهی از پدرش، مرحوم شیخ هادی، نقل میکرد: در نجف در زمان حیات میرزای رشتی، شخصی به نام ملا هادی بود که وسواس در غسل داشت. در آب فرو میرفت، ولی میگفت غسل محقّق نشد.
● سرانجام نزد میرزای رشتی میرود و میگوید که موقع غسل نیّتم نمیآید. میرزای رشتی میگوید: «احتیاج به نیّت ندارد. تو بدون نیّت غسل کن؛ گناهش به گردن من».
● آن شخص اوقاتش تلخ میشود که این چه حرفی است که بدون نیّت غسل کن! لذا از میرزای رشتی نزد مرحوم آخوند خراسانی شکایت میکند. مرحوم آخوند در زمان میرزای رشتی از نظر حوزه تدریس استقلال کامل داشت. وقتی قضیه را برای آخوند بیان میکند، ایشان میفرماید: «پیش خداوند گردنی کلفتتر از گردن میرزا نیست. اگر ایشان به گردن گرفته، تو بدون هیچ دغدغهای بینیّت به جا بیاور!».
● آن شخص اوقاتش بیشتر تلخ شد که آقایان او را مسخره کردهاند. بعد از آن برای غسل داخل آب میشد و پیوسته در آب فرو میرفت و بیرون میآمد و این کار را بارها تکرار کرد و سرانجام بر سر خود زد و غش کرد.
● آن شخص گفته بود: در حال غشوه دیدم حضرت امیر (سلام الله علیه) بالای گنبد است. به حضرت ملتمس شدم که به دادم برسید که مُردم. آن حضرت اشارهای کرد و من بلافاصله بالای گنبد مقابل آن حضرت قرار گرفتم. از وضع خودم به آن حضرت شکایت کردم. حضرت فرمود: ما با شما چه کنیم؟ ما که شما را به این آقایان ارجاع میکنیم، ولی شما از اینها قبول نمیکنید! از خواب بیدار شدم و تسکین پیدا کردم.
📚 جرعهای از دریا؛ ج ۴؛ ص ۴۳۶
@madras_emb
💠 جامعترین حاشیه بر مکاسب
❖ آیتالله العظمی شبیری زنجانی:
● از نظر تحقیق، بهترین و محققانهترین حواشی مکاسب، حاشیه مرحوم آخوند است که از جهت تحقیق در لبّ مطالب خیلی مفید است.
● از نظر تدقیق مطالب، حاشیه میرزا محمد تقی شیرازی بر همه مقدم است، چون ریزه کاریهای مطالب را خیلی خوب بیان کرده است.
● ولی مجموعاً جامعترین حواشی، حاشیه مرحوم سید محمد کاظم یزدی است؛ زیرا در عمده مباحث، حاشیه دارد و از نظر تتبع بلا اشكال مقدم است، از نظر تحقیق، جنبههای فقاهی قوی دارد و روایات و اقوال را درست و جالب نقل میکند و بر کلمات قوم هم تسلط کافی دارد.
📚 جرعهای از دریا؛ ج۲؛ ص ۴۴۸
@madras_emb
🌹السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنَ عَلِيٍّ الْهادِي الْمُهْتَدِي
✨ جشن میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
🎙سخنران: حجت الاسلام و المسلمین آقای شربتداران
📆 زمان: سه شنبه ۲ آبان
🕰 ساعت ۱۰:۴۵ تا ۱۱:۱۵
📍مکان: مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام؛ مدرس ۱
@madras_emb
🔆 پاداش کم کردن شرّ دشمنان اهلبیت (علیهم السلام) از سر شیعیان در کلام امام حسن عسکری (علیه السلام)
وَ قَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ : مَنْ كَانَ هَمُّهُ فِي كَسْرِ اَلنَّوَاصِبِ عَنِ اَلْمَسَاكِينِ مِنْ شِيعَتِنَا اَلْمُوَالِينَ حَمِيَّةً لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ يَكْسِرُهُمْ عَنْهُمْ وَ يَكْشِفُ عَنْ مَخَازِيهِمْ وَ يُبَيِّنُ عَوَارَهُمْ وَ يُفَخِّمُ أَمْرَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ جَعَلَ اَللَّهُ تَعَالَى هِمَّةَ أَمْلاَكِ اَلْجِنَانِ فِي بِنَاءِ قُصُورِهِ وَ دُورِهِ يَسْتَعْمِلُ بِكُلِّ حَرْفٍ مِنْ حُرُوفِ حُجَجِهِ عَلَى أَعْدَاءِ اَللَّهِ أَكْثَرَ مِنْ عَدَدِ أَهْلِ اَلدُّنْيَا أَمْلاَكاً قُوَّةُ كُلِّ وَاحِدٍ يَفْضُلُ عَنْ حَمْلِ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِينَ فَكَمْ مِنْ بِنَاءٍ وَ كَمْ مِنْ نِعْمَةٍ وَ كَمْ مِنْ قُصُورٍ لاَ يَعْرِفُ قَدْرَهَا إِلاَّ رَبُّ اَلْعَالَمِينَ.
📚 الاحتجاج؛ ج۱؛ ص۱۹
از امام عسكرى عليه السّلام نقل است كه فرمودند: حضرت صادق عليه السّلام فرمودند:
هر كه تمام كوشش و تلاشش اين باشد كه شرّ دشمنان ما را از سر دوستان ناتوان ما كوتاه كند و ما را در شكست و كشف نقائص و نقاط ضعفشان يارى و حمايت نموده، و مقام پيامبر خدا و اهل بيت پاكش را تجليل و تعظيم نمايد، خداوند نيز به فرشتگان بهشت فرمان دهد كه در ساختن قصرها و عمارات ويژۀ او همّت گماشته، و به عدد هر سخنى كه با دشمنان خدا احتجاج مىكند، جمعى از فرشتگان مقتدر و توانا در بناى قصرهاى او كار و فعاليّت كنند، و آنقدر براى او عمارت و قصر مهيّا شود كه مقدار آن را جز خداوند متعال نمىداند!.
@madras_emb
🔆 جان به قربان کریمی که کرم زنده از اوست
قَالَ أَبُو هَاشِمٍ مَا دَخَلْتُ قَطُّ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ وَ أَبِي مُحَمَّدٍ علیهماالسلام إِلَّا وَ رَأَيْتُ مِنْهُمَا دَلَالَةً وَ بُرْهَاناً فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ علیه السلام وَ أَنَا أُرِيدُ أَنْ أَسْأَلَهُ مَا أَصُوغُ بِهِ خَاتَماً أَتَبَرَّكُ بِهِ فَجَلَسْتُ وَ أُنْسِيتُ مَا جِئْتُ لَهُ فَلَمَّا أَرَدْتُ النُّهُوضَ رَمَى إِلَيَّ بِخَاتَمٍ وَ قَالَ أَرَدْتَ فِضَّةً فَأَعْطَيْنَاكَ خَاتَماً وَ رَبِحْتَ الْفَصَ وَ الْكِرَاءَ هَنَّأَكَ اللَّه.
📚الخرائج و الجرائح؛ ج2؛ ص684
ابو هاشم مى گويد: هر وقت خدمت امام هادى و امام عسكرى- عليهما السّلام- مى رسيدم از آن بزرگواران نشانه و معجزهاى مى ديدم.
خدمت امام عسكرى- عليه السّلام- وارد شدم و خواستم از او چيزى بخواهم كه با آن، انگشترى درست كنم و به آن تبرّك جويم. نشستم و يادم رفت كه براى چه آمده ام. وقتى خواستم برخيزم و بروم، حضرت انگشترش را به من دادند و فرمودند: نقره اى مى خواستى پس به تو انگشتر داديم و يك انگشترى بهره بردى، خداوند گوارايت كند.
@madras_emb
سخنران.mp3
16.91M
✨جشن میلاد بابرکت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
🎙 #سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین آقای #شربتداران
📆 سهشنبه 1402/08/02
🔺مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@madras_emb
📸گزارش تصویری جشن میلاد با سعادت حضرت امام حسن عسکری علیه السلام
🗓 سه شنبه 2 آبان 1402
📍مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام
@madras_emb
⬇️⬇️⬇️⬇️
🔆 دفع بلا از اهل قم
❖ حضرت امام کاظم علیه السلام فرمودند:
قم آشیانه آل محمد علیهم السلام است، و مأوای و جای شیعت ایشان، اما جمعی از جوانان ایشان به معصیت پدران خویش و استخفاف و سخره داشتن ایشان به پیران و بزرگترینان خود، زود باشد که هلاک شوند، مع هذا که حق -عزّ و علا- بلا از ایشان دفع کرده است؛ به سبب برائت و بیزار شدن ایشان از دشمنان.
📚 کتاب تاریخ قم (تالیف ۳۷۸ق)؛ ص۹۸
@madras_emb
🌹 یافاطمة أغیثيني بحق جدتك الزهراء علیهاالسلام
❖ آیت الله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی "قدس سره":
و اني و ان كنت غير اهل لهذا الشأن لقلة الاستعداد، مضافا الى ضيق الوقت، و لكن اعتمادي على توجه الحضرة المقدسة الفاطمية، و العتبة المطهرة المعصومية، على ساكنتها و آبائها الاطهار و اخيها و ابنائه المعصومين الابرار آلاف التحية و التسليم من رب البرية، حيث اتفق ذلك في جوار تلك البقعة المنورة مع توسلي باذيال لطفهم، فان جاء مطلوبا كان من بركات تلك القبة المنورة، و إلّا فمن سوء حظي و قلة استعدادي.
هر چند بخاطر کمی استعداد و اندک بودن وقت، من شایسته این کار [نوشتن این حاشیه] نبودم، ولی باتکیه به عنایت حضرت فاطمه (معصومه علیهاالسلام) و [برکت] حرم حضرت-که هزاران تحیت و درود پروردگار بر او و پدران طاهرینش و برادرش و فرزندان معصومین برادرش- این کار را در جوار این بقعه منوره، و با توسل به لطف وعنایت آن بزرگوار انجام دادم.
اگرمطلوب دانشوران واقع شد، ازبرکات این بقعه نورانی است و گرنه ازبیبهرگی و کماستعدادی من است.
📚دررالفوائد (تعليقات آية اللّه العظمى الشيخ الأراكي على مباحث الألفاظ من درر الفوائد )؛ ص238
@madras_emb
💠 دستورالعملی از امام زمان علیهالسلام برای رفع گرفتاری در حال اضطرار
❖ آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی:
● یک وقتی برای من مشکلی پیش آمد که در عمرم تاکنون چنین مشکلی پیش نیامده است و به گونهای بود که به تلف شدنم منتهی میشد. کاملاً مضطر شده بودم. این دستورالعمل را انجام دادم همزمان با تمام شدن آن، مشکلم حل شد. مشکل من بهگونهای بود که به حساب اسباب عادی اصلاً قابل حلّ نبود ولی جای شگفتی بود که با این عمل مشکل حل شد.
● درباره کیفیت آن دستورالعمل، در دارالسلام عراقی چنین نقل شده است:
یک وقت ابن ابی البغل کاتب، مورد غضب ابومنصورِ وزیر قرار گرفت بهگونهای که از ترس وزیر خود را مخفی کرد. وزیر به دنبال او بود و او هراسان و گریزان. شبی به کاظمین رفت و از کلیددار حرم خواهش کرد که شب را اجازه دهد تا در حرم بماند. او هم موافقت کرد. ابن ابی البغل شب در حرم مشغول توسّل و تضرّع بود. با اینکه درهای حرم بسته بود، ناگهان میبیند کسی وارد شد و مشغول زیارت حضرت کاظم و حضرت جواد علیهما السلام شد و شروع کرد به انبیاء اولوالعزم و ائمه علیهم السلام سلام داد. ولی در خطابات خود به حضرت ولی عصر علیه السلام سلام نداد. با خود گفت: شاید نام حضرت را فراموش کرده است یا از فرقههای منحرفی است که حضرت ولی عصر علیه السلام را قبول ندارند.
آن شخص ناشناس فرمود: چرا از دعای فرج غافلی؟ سپس این عمل را به او تعلیم داد. ابن ابیالبغل هم مشغول انجام عمل شد. آن مرد هم رفت. ابن ابیالبغل، خادم حرم را صدا زد. خادم از دارالزیت بیرون آمد. از او پرسید: مگر شما درها را نبسته بودید؟ خادم پاسخ مثبت داد. پرسید: پس آن شخصی که داخل روضه آمد، چه کسی بود و چگونه آمد؟ خادم گفت: او مولای ما صاحب الزمان علیه السلام است و او را بارها در مثل این شب در اوقات خلوت دیدهام.
هنوز آفتاب نزده بود که از حرم خارج شد و به مخفیگاه خود رفت. هنوز آفتاب بلند نشده در زده شد. در را باز کرد، عدّهای از طرف وزیر پشت در بودند و اماننامهای از طرف وزیر دادند و گفتند که وزیر تو را میخواهد. آیساً من الحیات نزد وزیر رفت. تا وارد شد، وزیر با قیافهای بشّاش با وی برخورد کرد و گفت: رفتهای و شکایت مرا به حضرت ولی عصر علیه السلام کردهای؟ سپس تعریف کرد که شب گذشته در خواب حضرت صاحب الزمان علیه السلام را دیده که مرا به ملاطفت با تو امر نموده است. ابن ابیالبغل نیز حکایت تشرّف شب گذشته را برای وزیر بازگو کرد. وزیر از گناه ابن ابیالبغل گذشت و او را از مقرّبین خودش قرار داد.
● در کیفیت آن ختم در نقل دارالسلام عراقی اغلاطی وجود دارد که باید با نقل بحارالأنوار و دلائل الإمامة مقابله و تصحیح شود. من هم در موقع انجام دستورالعمل، دعا را با هر دو کتاب مقابله کردم و هر جا نیاز بود، مطابق احتیاط عمل کردم.
🔹 کیفیت عمل مطابق نقل بحارالأنوار از این قرار است:
دو رکعت نماز بگذار و بعد از آن این دعا را بخوان:
«يَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِيلَ وَ سَتَرَ الْقَبِيحَ يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَرِيرَةِ وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ يَا عَظِيمَ الْمَنِّ يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ يَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ يَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى وَ يَا غَايَةَ كُلِّ شَكْوَى يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اسْتِحْقَاقِهَا»
ده مرتبه بگو: یا رَبّاهُ، ده مرتبه بگو: یا سَیّداهُ، ده مرتبه بگو: يَا مَوْلَيَاه، ده مرتبه بگو: یا غایَتاهُ، و ده مرتبه بگو: یا مُنْتَهی غایةِ رَغْبَتاهُ.
سپس بگو: «أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ (علیهم السلام) إِلَّا مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي»
سپس حاجت خود را از خدا بخواه.
سپس گونه راست خود را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو: «َ يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ يَا عَلِيُّ يَا مُحَمَّدُ اكْفِيَانِي فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَاي»، بعد از آن گونه چپ خود را بر زمین بگذار و صد مرتبه بگو: «أَدْرِکْنی» و این را بسیار تکرار کن. سپس آن قدر بگو: «اَلْغَوْثَ، اَلْغَوْثَ» تا نفس قطع گردد.
بعد از آن سر بردار که خداوند به کرم خود حاجت تو را برآورده میکند، انشاءالله.
@madras_emb
💠 کتب مهم فقه استدلالی
❖ استاد معظم آقای حاج سیدمحمدجواد شبیری:
● از کتب مهم، ایضاح الفوائد فخر المحققین است. البته مرحوم فخر المحققین گرایشی عقل گرایانه دارند و استدلالات فقهی را در قالب قیاس های منطقی قرار می دهند ولی به هرحال، اصل مطالب ایشان مهم است و باید ملاحظه شود.
ایضاح الفوائد از منابع اصلی جامع المقاصد محقق ثانی است. هر دو کتاب در شرح قواعد علامه نگارش یافته اند و در مواضع فراوانی همان مطالب ایضاح اما به شکل عرفی تر و بدون قالب های منطقی و فلسفی در جامع المقاصد بیان شده است. اما گذشته از این، تحقیقات خود محقق ثانی نیز برجسته است.
● غایه المراد شهید اول بسیار ارزشمند و قابل استفاده است. این کتاب به همراه جامع المقاصد دو منبع مهم مسالک و شرح لمعهی شهید ثانی است. در موارد زیادی مطالب شهید اول که گاه با عباراتی مندمج و پیچیده بیان شده، در مسالک با قلمی شیوا و به نحوهای استوارتر بیان شده است؛ لذا مسالک در همهی بحث ها بسیار قابل استفاده است. بله ابداعات شهید اول بیشتر است و می توان شهید اول و محقق ثانی را به عنوان دو فقیه برجسته و صاحب مکتب این دوران نام برد.
● در دوران بعدی، مکتوبات محقق اردبیلی بسیار قابل استفاده است؛ البته قلم ایشان بسیار اندماج دارد و گذشته از دشواری فهم آن، مطالب ایشان بیشتر، تاملات و تلنگرهایی است که باید مورد بررسی قرار بگیرد.
پس از محقق اردبیلی، دو شاگرد مهم ایشان، یعنی صاحب مدارک و صاحب معالم، به نوعی شیوهی ایشان را ادامه دادند. البته مطالب صاحب معالم از دقت و عمق بیشتری برخوردار است و در مواضع زیادی، از اشکالات محقق اردبیلی پاسخ گفته اند. اما صاحب مدارک بیانی روان تر دارند و در موارد بسیاری، مطالب محقق اردبیلی را با قلمی گویا بیان نموده اند.
● در دورهی بعد، کشف اللثام فاضل اصفهانی مطالب قابل استفاده دارد.
بعد از ایشان، آثار وحید بهبهانی بسیار پر مطلب است. وحید بهبهانی نقطهی عطفی در تاریخ فقه و اصول است و آثار قبل و بعد از ایشان کاملا جدا از یکدیگر است. وحید بهبهانی چشمهی جوشانی است که هر بار مسالهای را طرح می کند، فکر و تدقیق مجددی در آن می نماید و به افکار سابق خود اکتفا نمی کند.
آثار وحید پر از مطالب بکر است؛ اما چون بیان روانی ندارد چندان مورد مراجعه قرار نمی گیرد. اگر آثار وحید با آثار صاحب حدائق مقایسه شود روشن می شود که صاحب حدائق چه اندازه بیان زیبا و شیرینی دارند اما ابتکارات وحید به مراتب بیشتر است.
● بعد از وحید بهبهانی، عمدهی آثار قابل استفاده، مکتوبات میرزای قمی، ریاض المسائل، مستند مرحوم نراقی، کشف الغطاء و جواهر الکلام است. همچنین انوار الفقاهه شیخ حسن کاشف الغطاء نیز بسیار خوب و قابل استفاده است.
البته این کلام، به معنای بی فائده بودن سائر کتب نیست. مراد این است که عمدهی مطالب تا زمان صاحب جواهر، با مراجعه به این کتب به دست می آید. و الا، برای تحقیق کامل و استخراج همهی مطالب، لازم است به کتب سائر فقهاء نیز مراجعه کرد.
🔺درس خارج فقه؛ 1395/10/19
@madras_emb