eitaa logo
مدرس فقهی امام محمد باقر علیه‌السلام
2.5هزار دنبال‌کننده
993 عکس
95 ویدیو
126 فایل
قالَ الصَّادقُ علیه‌السلام: مَنْ تَعَلَّمَ اَلْعِلْمَ وَ عَمِلَ بِهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِيَ فِي مَلَكُوتِ اَلسَّمَاوَاتِ عَظِيماً قم، خیابان معلم، نبش کوچه ۲۱ کانال دروس مدرس فقهی در ایتا و تلگرام: @dars_madras_emb
مشاهده در ایتا
دانلود
روضه شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها آقای سید حسن میریزدی 14010916.mp3
22.11M
🚩 السلام علیک أیتها الصدیقة الشهیدة گفت: این خانه را با اهلش می سوزانم! شخصی به او گفت: خبر داری در این خانه فاطمه است؟ او گفت: «وَ إنْ» [اگرچه در این خانه فاطمه باشد.] 📿 حضرت زهرا "سلام الله علیها" 📆چهارشنبه 16 آذر 1401 🎙سیدحسن @madras_emb
💠همزمان با هفته پژوهش برگزار می گردد: 🔻نشست علمی با موضوع: حوزه و بایسته های پژوهش 🎤 ارائه توسط استاد حجه الاسلام و المسلمین ابوالقاسم مقیمی حاجی معاونت پژوهش حوزه های علمیه 🔻همراه با ✅ پرسش و پاسخ ✅ رونمایی آثار پژوهشی مدرسه فقهی امام محمد باقر علیه السلام 📆 زمان: یکشنبه 20 آذرماه ⏱ ساعت 12:30 🏢 مکان: بلوار معلم کوچه 21 (کوچه مسجد سلماسی) ساختمان جدید مدرسه فقهی امام محمد باقر علیه السلام           ┄═•ஜ۩🌹۩ஜ•═┄ 🌐پخش زنده از طریق کانال نشست و گزارشات علمی در ایتا 🆔 @neshast_mfemb ┄══•ஜ۩🌹۩ஜ•══┄ 🌐 کانال "مباحثه فقاهت" 🆔 @mobahathah_ir
💠 شباهت حضرت صاحب الامر "عجل الله تعال فرجه" به حضرت نوح "علیه السلام" و حکمت طولانی شدن غیبت 🔻سدیر صیرفی ضمن حدیثی طولانی از مولانا امام صادق علیه السلام نقل کرده است که ایشان ضمن بیان شباهت‌هایی از قائم آل محمد علیه السلام با انبیاء گذشته به جریان نوح علیه السلام اشاره کرده و در خصوص حکمت طولانی شدن غیبت ایشان می‌فرمایند: «هنگامی که نوح از خداوند برای قومش تقاضای عذاب آسمانی کرد، خداوند جبرئیل روح الامین را با هفت هسته میوه نزد وی فرستاد و گفت: ای پیامبر خدا! خداوند می‌فرماید: «اینها مخلوقات و بندگان من هستند. آنها را با صاعقه‌ای هلاک نمی‌گردانم، مگر بعد از تأکید دعوت و اتمام حجت کامل بر آنها. پس دوباره در دعوت قوم خود تلاش کن که در مقابل آن به تو ثواب خواهم داد. پس این هسته‌ها را بکار. موقعی که آنها روییدند و به حدّ کمال رسیدند و میوه دادند، هنگام گشایش و رهایی است. پس به مؤمنانی که از تو پیروی کرده‌اند این خبر را بشارت ده» هنگامی که درختان رویدند و شاخ و برگ درآوردند و باروَر شده و بعد از مدتی چنان که می‌بایست میوه دادند، نوح از خداوند درخواست کرد که طبق وعده، آنها را از شر قومش خلاص کند، ولی خداوند دوباره دستور داد که از هسته آن درختان بکارد و صبر پیشه کند و تلاش کند و بر اقامه حجت بر قوم خویش پافشاری و تاکید کند. نوح این خبر را به اطلاع کسانی که به وی ایمان آورده بودند رسانید. سیصد نفر از آنها از نوح روی برگرداند و مرتد شدند و گفتند: اگر دعوت نوح حق بود، خدایش در وعده‌اش تخلف نمی‌کرد! سپس خداوند متعال هفت بار پی در پی او را مأمور کشتِ هسته آن درختان کرد و هر بار گروهی از مؤمنین از وی رو بر می‌تافتند و مرتد می‌شدند، تا اینکه پیروان او تنها به هفتاد و چند مرد تقلیل یافت! آنگاه خداوند به او وحی فرستاد که اکنون صبح از شب در جلوی چشمانت روشن شد و حقِّ محض آشکار گشت و با ارتداد کسانی که دارای طینت خبیث بودند، ایمان از ناخالصی، پاک گردید. اگر من کفار را نابود می‌کردم، ولی آن دسته از کسانی را که به تو ایمان آورده و سپس مرتد شدند را باقی می‌گذاشتم، به وعده خود عمل نکرده‌ بودم، زیرا من به مؤمنان از قومت که در ایمان به یگانگی خدا خالص بوده و به ریسمان نبوت تو چنگ زدند، وعده داده بودم که آنها را در روی زمین جانشین گردانم و دین آنها را برقرار دارم و ترس آنها را به امنیت تبدیل کنم تا با برطرف شدن شک از دل‌هایشان مرا خالصانه عبادت کنند. پس جانشینی آنها در زمین و برقراری دین و تبدیل شدن ترسشان به امنیت از ناحیه من چطور ممکن بود در صورتی که می‌دانستم این مرتدها در میان صفوف مومنین هستند و به دلیل نفاق و گمراهی، یقینی ضعیف و سرشتی خبیث و باطنی بد دارند؟! و‌ اگر هنگام نابود ساختن دشمنان و‌ جانشین نمودن مومنان، این طایفه مرتد بوی خلافت در زمین را که به مؤمنین داده شده استشمام می‌کردند در نفاق و گمراهی خویش راسخ‌تر می‌گشتند و با برادران خود به دشمنی برمی‌خاستند و به خاطر ریاست با آنها می‌جنگیدند. بنابراین با این فتنه‌ها و جنگ‌ها بین برادران، برقراری دین و انتشار امنیت در میان مؤمنین چگونه ممکن بود!؟ پس اکنون مطابق وحی ما، کشتی را بساز!» سپس امام صادق علیه السلام فرمود: «حال قائم ما نیز چنین است؛ او نیز ایام غیبتش طولانی می‌گردد، تا آنکه حق از ناخالص جدا گردد و با ارتداد هر شیعه‌ای که طینت خبیث دارد ایمان از ناخالصی و تیرگی پاک و خالص گردد. زیرا این عده از شیعیان مرتد اگر در ایام ظهور مهدی(در صفوف مومنان باشند) و جانشینی مومنان و برقراری دین و امنیت منتشر شده را ببینند، نفاقشان شعله‌ور می‌گردد!»... 📚کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۳۵۳-۳۵۷
💠تندی به بزرگان زیبنده یک محقق نیست صاحب «قاموس الرجال» محقّق در علم رجال بود و جز این اشتغال عمده دیگری نداشت. اشکالی که بر «قاموس الرجال» وارد است تندی به بزرگان در مقام تحقیق است که زیبنده یک محقّق نیست. یکی از عبرت گرفتنی‌ها این است که مؤلف در ترجمه «آدم بيّاع اللؤلؤ الكوفي» در مقام تحقیق به بزرگانی چون وحید و قهپایی¹ تندی می‌کند، ولی حدود یک صفحه بعد با داشتن مرتبه والایی از تحقیق و تدقیق، خودش دچار اشتباه فاحشی می‌شود که از یک طلبه مبتدی هم سر نمی‌زند. ایشان در ترجمه «آدم بن الحسین» از «بحار الأنوار» علامه مجلسى ذيل حديث «المُؤْمِنُ منْ طَابَ مَكْسَبُهه» این عبارت را نقل می‌کند: «فی جخ: آدم ابوالحسين، من طاب مكسبه أي: يكون ما يكتسبه من المال حلالا ... الخ»² که مجلسی در مقام بیان، ابتدا اختلاف «رجال» شیخ با «کافی» در کنیه آدم را بیان می‌کند که در «کافی» ابوالحسن مكبراً است و در «رجال» شیخ ابوالحسین مصغراً، سپس عبارت متن را تفسیر می‌کند. مرحوم تستری به اشتباه عبارت «من طاب مكسبه» را لقب «آدم ابوالحسین» پنداشته و آن را تصحیف از عبارت «النخاس الكوفي» دانسته! با اینکه بین عبارت «من طاب مكسبه» و «النخاس الكوفي» هیچ مسانختی نیست و عادةً تصحیف در این‌گونه عبارات رخ نمی‌دهد و ایشان این تصحیف را بعید نمی‌داند! تصحیف حسن به حسین، عبدالله به عبیدالله و امثال این‌ها بعید نیست ولی تصحيف «النخاس الكوفى» به «من طالب مكسبه» اگر بعید نباشد، چه تصحیفی بعید خواهد بود؟!³ 1️⃣ قاموس الرجال ؛ ج ۱ ص ۸۷ 2️⃣ بحار الأنوار ؛ ج ۶۴ ص ۲۹۴ 3️⃣ قاموس الرجال ؛ ج ۱‌ ص ۸۸ 📚جرعه‌ای از دریا ؛ ج2؛ ص۶۹۵
زیدیه دارای طوایف مختلفی است. دو طایفه مهم آنها، «جارودیه» و «بتریه» است. جارودیه جزء شیعه محسوب می شود و بتریه جزء عامه حساب می شود. البته هر دو طایفه زیدیه، امامیه نیستند و زیدیه و امامیه در مقابل هم هستند. امامیه کسانی هستند که به سه اصلِ: لزوم امامت، لزوم نصّ [نص بر امامت امیرالمومنین علیه السلام] و عصمت امام پایبند هستند ولی زیدیه هیچ یک از این سه اصل را قبول ندارند. نه امام را معصوم میدانند نه به نصّ قائل هستند و نه به لزوم امامت قائل هستند. در نتیجه امامت را جزء فروع دین میدانند نه اصول دین. 🔺درس خارج فقه استاد معظم حاج آقا سیدمحمدجواد شبیری 📆تاریخ: ۶ آذر ۱۴۰۱ @madras_emb
📷 مجلس عزای شهادت حضرت صدیقه طاهره "سلام الله علیها" در مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام🔺 📆 یکشنبه 1401-09-20
سخنرانی .mp3
14.91M
🎙 حجت‌الاسلام والمسلمین آقای سید رضا هاشمی گلپایگانی 🏴مجلس عزای شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها 📆یکشنبه 1401/09/20 🔺مدرس فقهی امام محمد باقر علیه السلام @madras_emb
14010920 - Copy.mp3
3.11M
🏴مجلس روضه شهادت حضرت صدیقه طاهره "سلام الله علیها" 🎙حاج محمد علی 📆یکشنبه 20 آذر 1401 @madras_emb
🔆مقصود از تاسف، خشم و رضایت خداوند متعال حضرت امام صادق علیه‌السلام دربارۀ آیۀ «فَلَمّٰا آسَفُونٰا اِنْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ» زخرف/55 (چون ما را به خشم آوردند از آنان انتقام گرفتیم) فرمودند: «خداوند مانند افسوسِ ما، افسوس نمی‌خورد ولی اولیائی براى خود آفريده كه آن‌ها افسوس می‌خورند و خشنود می‌گردند. آنها مخلوق و پروردۀ اويند. خداوند، خشنودى آنها را خشنودى خود و خشم آنها را خشم خود قرار داده است. زيرا ايشان را مبلّغين خود و دلالت‌كنندگان و راهنمای به‌سوى خویش قرار داده است و از اين جهت است كه آن مقام را دارند. معنى آيه آن نيست كه افسوس دامن خداى تعالى را می‌گيرد آن‌چنان كه دامنگير مخلوق می‌شود بلكه معنى آن، همانند آن است که فرمود: «هر كه به یكى از دوستان من اهانت كند به پيكار من آمده و مرا به مبارزه خوانده است » و فرمود: «هر كه از پيغمبر فرمان برد، از خدا اطاعت کرده است» و نيز فرمود: «همانا كسانى كه با تو بيعت كنند، با خدا بيعت كرده‌اند و دست خدا روى دست ايشان است» تمام اين عبارات و آنچه مانند اين‌هاست معنايش همان است كه برايت گفتم. همچنين است خشنودى و خشم و صفات مشابه دیگر. اگر بنا باشد كه افسوس و دلتنگى دامن خدا را هم بگيرد -در صورتى كه خود او خالق و پديد آورندۀ آنهاست- روا باشد كه گوینده‌ای به خود اجازه دهد و بگوید روزى شود كه خداوند خالق نابود گردد، زيرا اگر خشم و دلتنگى بر او وارد شود و دگرگونى عارضش گردد از نابودى در امان نباشد؛ بعلاوه در اين صورت ميان پديد آورنده و مخلوق، و ميان قادر و آنچه زير قدرت است و ميان خالق و مخلوق فرقى نباشد! خداوند از چنين گفتار ناهنجار، برترى دارد. او خالق همه چيز است بدون آن‌كه به آنها نيازى داشته باشد و چون بى‌نياز است، اندازه و چگونگى نسبت به او محال است.» 📚الكافي، ج‏۱، ص۱۴۴ @zanjani_net
💠برای استنباط حکم باید خودمان را در زمان شیخ طوسی قرار دهیم پس از شیخ طوسی نوعاً از فتاوای او تبعیّت می‌شده و کم‌کم همان فقهی را که شیخ طرّاحی کرده بود به عنوان فقه شیعه شناخته شد. مرحوم آقای بروجردی در درس می‌فرمود که ما برای استنباط يک حكم، باید خودمان را در عصر شیخ قرار دهیم، یعنی زمانی که هنوز فتوایی از ناحیه شیخ وجود نداشته و بعد با توجه به مدارک، استنباط کنیم. 📚 جرعه‌ای از دریا ؛ ج ۳ ص ۲۴۲