#داستان
📔یکی ماشینش و به رفیقش میده ی پولی هم بهش میده میگه من وقت ندارم فردا هم میخام برم مسافرت بی زحمت این ماشین و ببر کارواش ی دستی سر و روش بکشن و برا صندلی ها هم روکش جدید بندازن بعدش بزار دم درمون فردا زود میخام برم مسافرت.
⏪فرداش که میره سوار ماشینش بشه میبینه ماشین کثیفه و روکش ها هم تعویض نشده، کلی پشت سر رفیقش بد و بیرا میگه، از مسافرت که برمیگرده به رفیقش میگه پس چرا اینجوری کردی، رفیقش میگه داشتم میرفتم دنبال کاری ک گفتی، تو راه ماشین ترمز برید با زحمت نگهش داشتم بردم مکانیکی درست کرد.
⬅️اینجا بود که دست و صورت رفیقش و بوسید وگفت بابا دمت گرم، ببخشید پشت سرت بد فکر کردم، اگه تو جاده ترمز میبرید بدبخت میشدم حالا ماشین ظاهرش کثیف باشه غمی نیست، جونم و نجات دادی.
✅میخام بگم بلا تشبیه گاهی از خدا، ی چیز میخاییم اما خدا بجای اینکه اون و بده، بخاطر دعای ما یک بلا و مشکل بزرگی و ازمون دور میکنه،بعد مامیگیم دعامون مستجاب نشد در حالی که مستجاب شده، خوبم شده، اما اونچیزی ک تو ذهنمون بوده نشده.
🔶 اینارو از خودم نمیگم روایت داریم.👇
#استحابت_دعا
@madrase2a 🤲 مدرسه دعا🕌