❓کدوم شهید بود که می‌گفت خستگی ما از کار نیست از گیجی و بی‌برنامگیه نه کار زیاد؟ وگرنه که کار برای خدا خستگی نداره. کار منم کار برای خدا محسوب میشه؟ تو دلم میگم آره میشه پس چیه که میگن معلمی شغل انبیاست. باز فکر می‌کنم اون پیامبر خدا بود، من کجا و اون کجا؟ توصیه می شود با هندزفری بشنوید :) پ.ن: تمام اتفاقات و شخصیت ها در این پادکست ممکن است برای‌تان آشنا باشد. اگر بود، دل به دلش بدهید. #نویسنده: آیسودا سلطانی #گوینده : فاطمه زارعی #تدوین: زهرا آریایی

زینب، دل از حسینش نکنده بود؛ حسین فقط برادرش نبود، امامش بود چیزی شبیه وتن؛ وتن را جمع وتین به معنای رگی نزدیک دل گفته‌اند که پرده‌ی دل به آن آویخته است و اگر پاره شود صاحبش می‌میرد. زینب، از حسین به خدا می‌رسید... معلّم مدرسه‌ی ایران، تو از حسین به چی می‌رسی؟ ثواب زیارت، حال خوش زائر بودن یا نه گفتن به هر چیزی که خدای حسین نمی‌خواد؟ جوابش بمونه برای چند روز بعد، وقتی داشتی برمی‌گشتی به روزمرگی‌هات. توصیه می‌شود با هندزفری بشنوید :) پ.ن: تمام اتفاقات و شخصیت ها در این پادکست ممکن است برای‌تان آشنا باشد. اگر بود، دل به دلش بدهید. #نویسنده: آی‌سودا سلطانی #گوینده : فاطمه زارعی #تدوین‌گر: زهرا آریایی #معلمان_مکتب_حسین

این سفر شبیه هیچ کدوم از سفرهایی که تا حالا رفتی نیست. تو هم شبیه مسافر هیچ کدوم از اون سفرها نیستی. این جا حتی اسمت هم مسافر نیست؛ تو رو این جا صدا می‌زنن زائر. می‌دونی زائر یعنی چی؟ کسی که چهار صباحی میاد و می‌بینه، کمی اشک می‌ریزه، کمی ذوق می‌کنه،سلامی میده و با این زیارت کارش با حسین تموم میشه. برمی‌گرده خونه‌ش و قله‌ش میشه خونه‌ی خوب، ماشین خوب، کار راحت و والسلام. نه، این نمیشه زائر؛ این میشه مسافر. شاگردِمکتبِ حسین، مبادا از سر درس حسین دست خالی برگردی... توصیه می‌شود با هندزفری بشنوید :) پ.ن: تمام اتفاقات و شخصیت ها در این پادکست ممکن است برای‌تان آشنا باشد. اگر بود، دل به دلش بدهید. #نویسنده: آی‌سودا سلطانی #گوینده : فاطمه زارعی #تدوین‌گر: زهرا آریایی #معلمان_مکتب_حسین