eitaa logo
مدرسه مصطفی
441 دنبال‌کننده
136 عکس
32 ویدیو
1 فایل
مدرسه مصطفی یعنی؛ مدرسه ای که ادامه راه شهید صدر زاده و باور های اوست.. در اینجا دریچه دید معلمی روی بیانات رهبری منعطف شده تا آموزه های احسن به دانش آموزانمان منتقل کنیم😍. راه ارتباط با ما @Sahba5399 آدرس کانال @madrese_mostafa
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی معلوم نيست که عيب، چه وقت آدم را رسوا می‌کند چه بهتر که ما زودتر آن عيب را اصلاح کنيم. در هر سحرگاه فرشته‌ها می‌گویند : «هل من تائبٍ؟ هل من داعٍ؟» آيا کسی هست توبه کند، ما قبول کنيم؟ آيا کسی هست از ما چيزی بخواهد؟ فرصت نماز شب را دریابیم❤️ @madrese_mostafa ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
اسم تو گرچه بنا شد که بگویند رضاست تو علی هستی و مشهد نجف اشرف ماست @madrese_mostafa
33.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درست شب تولدت کلیپی که سال پیش با شور و شوق فراوان تهیه شد (به تقدیر و مقدراتی پیچیده تر از حساب و کتاب من ) جلوی چشمانم قرار میگیرد ؛ حال و هوای حضورت عجیب دلگرم کننده است آقا مصطفی .... لطفاً توجه کنید این کلیپ کاملا براساس سلیقه شخصی تدوین شده است . امیدوارم طبق قاعده هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند ، برای شما هم آرام بخش قلب و جان باشد. @madrese_mostafa
رزق امروز❣ وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيطَٰنِ نَزغٞ فَٱستَعذ بِٱللَّهِۚ إِنَّهُۥ سَمِيعٌ عَلِيمٌ إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ إِذَا مَسَّهم طَـٰٓئف مِّن ٱلشَّيطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبصِرُونَ و هر گاه وسوسه اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ كه او شنونده و داناست. پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) مى افتند؛ و (در پرتو ياد او، راه حق را مى بينند و ) ناگهان بينا مى گردند. وجودتان بینا به نور حق ❣ @madrese_mostafa
hojjat_bahrololomi_namaz_sobh 128.mp3
1.85M
بعضی از لحظه ها تکرارشان هم شیرین است، مثل همین مناجات قدیمی یک دقیقه ای که به زبان شعر حال دل میگوید... زد اگر کسی در خانه ات دل ماست کرده بهانه ات همه جا گرفته نشانه ات اللهم عجل لولیک الفرج @madrese_mostafa
وقتی به سایت makarem.ir مراجعه می‌کنید ، قسمتی تحت عنوان کودک و نوجوان طراحی شده که مفاهیم دینی و مذهبی در قالب عکس و کلیپ های جالبی ، پیاده سازی شده است. اگر علاقمند بودید سری بزنید و برای شروع سال تحصیلی جدید دستِ پُر به کلاس بروید. @madrese_mostafa
❤️و اسئلک قرة عین لا تنقطع ❤️ و از تو روشنی چشمی میخواهم که قطع نمی شود .....(ادعیه حضرت زهرا سلام الله علیها) امیدوارم شروع این سال تحصیلی برایتان روشنی چشمی باشد پرفروغ ، که نورانیتش تاقیامت همراه شما باشد . @madrese_mostafa
مدرسه مصطفی
❤️و اسئلک قرة عین لا تنقطع ❤️ و از تو روشنی چشمی میخواهم که قطع نمی شود .....(ادعیه حضرت زهرا سلام
پیوستی برای همین دعای خیر یک گفتار زیبای مادرانه از حضرت زهرا سلام الله علیها است . وقتی برای دریافت ذکری در جهت گشایش سختی ها نزد رسول الله رفتند ؛ پس از بازگشت این چنین به امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند ؛ برای دنیا رفتم و آخرت آوردم. انشالله هر یک از ما ، هر قدمی در این دنیا بر میداریم ، آخرتی خیر و نیکو برایمان رقم بزند. @madrese_mostafa
🌠رزق قرآنی🌠 و لاتُظلمون فَتیلا ( سوره نساء. آیه ۷۷) و به اندازه ی رشته ی شکاف هسته ی خرمایی به شما ستم نخواهد شد. @madrese_mostafa
✅ واریز مستقیم کمک‌های مردمی به حساب دفتر رهبر معظم انقلاب برای کمک به رزمندگان مقاومت 1️⃣ابتدا تعیین گزینه‌ی 2️⃣و سپس از قسمت ، انتخاب گزینه‌ی 3️⃣و نهایتاً و یا را انتخاب کنید. واریز مستقیم از طریق سایت مقام معظم رهبری: https://www.leader.ir/fa/monies
هر که در آسمانها و زمین است از روی رغبت یا کراهت در برابر خدا تسلیم است. رزق قرآنی🌠 @madrese_mostafa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیر ره آمد ‌و طریق رفتن آموخت آنکه نارفته و جامانده منم @madrese_mostafa
مدرسه مصطفی
پیر ره آمد ‌و طریق رفتن آموخت آنکه نارفته و جامانده منم @madrese_mostafa
شاید ظاهرش این باشد که ما یاد توییم ... اما حقیقتش اینست که تو میایی و در میان شلوغ بازار زندگی ، رزقی برایمان می‌آوری آسمانی. الحمدلله از حضور نورانی و شاهدانه ت در دو دنیا✨ @madrese_mostafa
یک برنامه برای عزیزانی که دغدغه کنترل خشم دارند . @madrese_mostafa
تکنیک ساعت در همین راستای کنترل خشم یک روش ابتکاری برای توسل به ائمه اطهار علیه السلام در اون ساعت و زمانی که ممکن هست اتفاقاتی باعث دگرگونی اخلاق ما باشد. @madrese_mostafa
عجیب ترین معلم دنیا بود امتحاناتی که هر هفته می‌گرفت را می‌داد به خودمان و هر کسی باید برگه ی خودش را تصحیح می‌کرد آن هم نه در کلاس،درخانه دور از چشم همه اولین باری که برگه‌ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم نمی‌دانم ترس بود یا عذاب وجدان،هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه‌ها برگه‌هایشان را تحویل دادندفهمیدم همه ۲۰ شده‌اند به جزمن ‌ به جز من که ازخودم غلط گرفته بودم من نمی خواستم اشتباهاتم رانادیده بگیرم و خودم رافریب بدهم بعد از هرامتحان آنقدر تمرین می‌کردم تا در امتحان بعدی نمره‌ی بهتری بگیرم مدت‌ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد،معلم برگه‌ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت چهره‌ی هم کلاسی‌هایم دیدنی بود آن ها فکر می‌کردنداین امتحان را هم مثل همه‌ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می‌کنند. اما این بارفرق داشت این بار قرار بودحقیقت مشخص شود. فردای آن روز وقتی معلم نمره‌ها را خواند فقط من بیست شدم چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می‌گرفتم؛از اشتباهاتم چشم پوشی نمی‌کردم و خودم را فریب نمی‌دادم. @madrese_mostafa
جایی نوشته بود ؛ تا خوب نشیم خوب نمیشه که .... حرف حقی بود👌 @madrese_mostafa
عجب ترسیم گویایی!؟ آیه ی هشتم و نهم سوره یاسین ، حال مستكبران خود خواه و خودبين و مقلدان كور و كر، و متعصبان لجوج در برابر چهره حقايق را این شکلی تصویر میکند ؛ از يك سو همچون اسيرانى هستند كه در غل و زنجيرند. از سوى ديگر حلقه غل چنان پهن و گسترده است كه سرهاى آنها را به آسمان متوجه ساخته و مطلقا از اطراف خود چيزى نمى‌بينند! از سوى سوم سدى از پيش رو و پشت سر آنها را در محاصره خود قرار داده و راه پيش و پس را بر آنها بسته است. از سوى چهارم چشمان آنها بسته شده، و قدرت ديد و باصره آنها به كلى از كار افتاده است. خوب فكر كنيد كسى كه داراى چنين اوصافى است چه كارى از او ساخته است‌؟ چه چيزى مى‌فهمد؟ چه چيزى مى‌تواند ببيند؟ و چگونه مى‌تواند گام بردارد؟ و شرح حال افراد مستکبر و خودبین و متعصب از راه حق چنین است... @madrese_mostafa
ماه من غصه چرا؟ آسمان را بنگر که هنوز بعد صدها شب و روز مثل آن روز نخست گرم و آبی و پر از مهر به ما می‌خندد یا زمینی را که دلش از سردی شب‌های خزان نه شکست و نه گرفت بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید و در آغاز بهار دشتی از یاس سپید زیر پاهامان ریخت تا بگوید که هنوز پر امنیت احساس خداست ماه من غصه چرا؟ تو مرا داری و من هر شب و روز آرزویم همه خوشبختی توست ماه من دل به غم دادن و از یاس سخن‌ها گفتن کار آنهایی نیست که خدا را دارند ماه من غم و اندوه اگر هم روزی مثل باران بارید یا دل شیشه‌ای‌ات از لب پنجره عشق زمین خورد و شکست با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن و بگو با دل خود که خدا هست خدا هست هنوز او همانیست که در تارترین لحظه شب راه نورانی امید نشانم می‌داد او همانیست که هر لحظه دلش می‌خواهد همه زندگی‌ام غرق شادی باشد ماه من... غصه اگر هست بگو تا باشد معنی خوشبختی بودن اندوه است این‌همه غصه و غم این‌همه شادی و شور چه بخواهی و چه نه میوه یک باغند همه را با هم و با عشق بچین ولی از یاد مبر پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا و در آن باز کسی می‌خواند که خدا هست خدا هست خدا هست هنوز @madrese_mostafa
پرسش و پاسخ مقصود از روایاتی که می‌گویند کودک تا هفت سال سرور و آقاست، چیست؟ پاسخ از زبان آیت الله حائری شیرازی؛ بچه وقتی به دنیا می‌آید، این عالم برایش تازگی دارد، دوست و دشمنش را تشخیص نمی‌دهد و افرادی را می‌بیند که همه چیز دارند، اما خودش چیزی ندارد! به کم‌ترین مسئله‌ای ممکن است بدبین شود یا بترسد و وحشت کند. بچه خیال می‌کند دیگران می‌خواهند با او دیکتاتوری کنند! بزرگ‌ترها باید به او بفهمانند که دوست و خیرخواهش هستند و امر و نهیی که به بچه‌های هشت، نه ساله می‌کنند، با او نکنند و یا در صورت امر و نهی، رفتارشان به‌گونه‌ای نباشد که به او بربخورد. توجه به جنبه فطرت و طبیعت بچه‌ها در این سنین، دو جنبه دارند: جنبه فطرت و طبیعت، جنبه طبیعت اهل معامله است، زیرا بچه تا جو وحشت می‌بیند، طبیعتش را مأمور مقابله می‌کند و فطرتش مستتر می‌شود. وقتی طبیعت همه‌کاره شود، منافق و زورگو می‌شود. این طبیعت همان جهل انسان است و ۷۰ صفت جهل فرصت پیدا کرده و زمام داری می‌کنند. در این شرایط، بچه آتشی به پا می‌کند، چون فطرتش اهل خواهش نیست و از بزرگ‌منشی خاصی برخوردار است؛ هر جا ببیند رعایت حالش نمی‌شود، قهر می‌کند! اینکه پدر و مادر بچه را سرور خودشان بدانند، (الولد امیر سبع سنین)، به این دلیل است که فطرت ناز نکند، چون اگر قهر کند، طبیعت فرصت پیدا می‌کند، اما وقتی با احترام، شخصیت دادن و محبت کردن پیش بروند، اعتمادش جلب می‌شود. جمع‌بندی وقتی بچه احساس عزت و اقتدارکند، اعتماد می‌کند و زمانی که اعتماد کند، فطرت حاکم می‌شود و طبیعت به سایه می‌رود. اگر در هفت سال ابتدایی فطرت بستر مناسبی برای مدیریت پیدا کند، در هفت سال دوم، به دلیل اعتمادی که به محیطش دارد، هیچ کاری پیش خود انجام نمی‌دهد و برای همه کارها حس پرسش گری دارد. @madrese_mostafa
ایمان خود را قبل از ظهور تکمیل کنید، چون در لحظات ظهور، ایمان ها به سختی مورد امتحان و ابتلا قرار میگیرند. امام صادق(علیه السلام) ، اصول کافی @madrese_mostafa
سرزمين پاكيزه و شيرين (حاصلخیز) گياهش به فرمان پروردگار مى رويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت (و شوره زار)، جز گياه ناچيز و بى ارزش، از آن نمى رويد؛ اين گونه آيات (خود) را براى آنها كه شكرگزارند، بيان مى كنيم. وَٱلبَلَدُ ٱلطَّيِّبُ يَخرُجُ نَبَاتُهُۥ بِإِذۡنِ رَبِّهِۦۖ وَٱلَّذِي خَبُثَ لَا يَخرُجُ إِلَّا نَكِداۚ كَذَٰلِكَ نُصَرِّفُ الأٓيَٰتِ لِقَوم يَشكُرُونَ (سوره اعراف آیه ۵۸) این آیه رو در مورد انسانی که عبد است مصداقی بخوانید ببنید چه دلنشین است❤️ @madrese_mostafa
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب می‌فروخت. مردم دورش جمع شده‌ بودند،‌ هیاهو می‌کردند و هول می‌زدند و بیشتر می‌خواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،‌دروغ و خیانت،‌ جاه‌طلبی و ... هر کس چیزی می‌خرید و در ازایش چیزی می‌داد. بعضی‌ها تکه‌ای از قلبشان را می‌دادند و بعضی‌ پاره‌ای از روحشان را. بعضی‌ها ایمانشان را می‌دادند و بعضی آزادگیشان را. شیطان می‌خندید و دهانش بوی گند جهنم می‌داد. حالم را به هم می‌زد. دلم می‌خواست همه نفرتم را توی صورتش تف کنم. انگار ذهنم را خواند. موذیانه خندید و گفت: من کاری با کسی ندارم،‌ فقط گوشه‌ای بساطم را پهن کرده‌ام و آرام نجوا می‌کنم. نه قیل و قال می‌کنم و نه کسی را مجبور می‌کنم چیزی از من بخرد. می‌بینی! آدم‌ها خودشان دور من جمع شده‌اند. جوابش را ندادم. آن وقت سرش را نزدیک‌تر آورد و گفت‌: البته تو با اینها فرق می‌کنی. تو زیرکی و مومن. زیرکی و ایمان، آدم را نجات می‌دهد. اینها ساده‌اند و گرسنه. به جای هر چیزی فریب می‌خورند. از شیطان بدم می‌آمد. حرف‌هایش اما شیرین بود. گذاشتم که حرف بزند و او هی گفت و گفت و گفت... ساعت‌ها کنار بساطش نشستم تا این که چشمم به جعبه‌ای عبادت افتاد که لا به لای چیز‌های دیگر بود. دور از چشم شیطان آن را برداشتم و توی جیبم گذاشتم. با خودم گفتم: بگذار یک بار هم شده کسی، چیزی از شیطان بدزدد. بگذار یک بار هم او فریب بخورد. به خانه آمدم و در کوچک جعبه عبادت را باز کردم. توی آن اما جز غرور چیزی نبود. جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت. فریب خورده بودم، فریب. دستم را روی قلبم گذاشتم،‌نبود! فهمیدم که آن را کنار بساط شیطان جا گذاشته‌ام. تمام راه را دویدم. تمام راه لعنتش کردم. تمام راه خدا خدا کردم. می‌خواستم یقه نامردش را بگیرم. عبادت دروغی‌اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم. به میدان رسیدم، شیطان اما نبود. آن وقت نشستم و های های گریه کردم. اشک‌هایم که تمام شد،‌ بلند شدم. بلند شدم تا بی‌دلی‌ام را با خود ببرم که صدایی شنیدم، صدای قلبم را. و همان‌جا بی‌اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم. به شکرانه قلبی که پیدا شده بود. @madrese_mostafa
ا تزعم انك جرم صغير؟ و فيك انطوى العالم الاكبر! آيا گمان مى‌كنى كه تو موجود كوچكى هستى در حالى كه عالم بزرگ در تو خلاصه شده است‌؟ @madrese_mostafa