#اربعین
🔰اربعین و صیرورت فرهنگ جدید جهانی🔰
فرهنگ رایج جهانی، فرهنگ مدرن یا همان فرهنگ عرفی و دنیویِ به اصطلاح مک دونالد است که از غرب تا شرق را فراگرفته است.
بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی، اصل این فرهنگ، دنیوی بودن این فرهنگ، و شمولیت آن را برگشت ناپذیر دانسته اند؛
✅لیکن به نظر میرسد ظهور اربعین و پهنای گسترده و جهان گیر آن، در برگشت ناپذیر بودن فرهنگ جهانی سکولار تردیدهایی ایجاد کرده است.
این یادداشت در صدد اشاره به برخورد و تصادم دو فرهنگ جهانی یعنی فرهنگ عُرفی مدرن از یک سو و فرهنگ قُدسی اربعین از سوی دیگر است.
جهانی بودن فرهنگ اربعین را صرفا و ضرورتا نباید در مشارکت ملیتهای مختلف و صاحبان ادیان و مذاهب گوناگون در این مراسم جستجو کرد، بلکه جهانی بودن آن را باید در پیامهای انسانی اربعین _ یعنی پیام توحید الهی و تعارف انسانی «انا جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا»، پیام تحرک، تحمل، و تحول، پیام تعامل و تعاون در معروف، پیام خلوص و بیپیرایگی، پیام همدلی و همزیستی، و پیام اوج آرامش در نبودِ آسایش _ نیز دنبال کرد.
جهانی بودن فرهنگ اربعین در همین معناست که امروزه دربارۀ هر یک از این پیام ها می توان با جهانهای دیگر «تحدّی» کرده و فرهنگ اربعین را به آنها «تسرّی» داد.
بیشک چنین عناصر حیات بخش در اربعین، میتواند راههای برون رفت از وضعیت دنیوی شده و فرو رفته در جهان ماده را برای انسان معاصر هموار کند و چشم انداز جدیدی را فرا روی دنیای کنونی بازبگشاید.
در این میان، هرچند فرهنگ انسانی و معنوی اربعین در بستر اجتماعی و فرهنگی عراق سیر میکند و در آن زائرانی بسیار از سرزمینهای مختلف شرکت میکنند، لیکن وجود فرهنگ عربی، ترکی، فارسی، و غیره صِبغههای توحیدیِ فرهنگ اربعین را کم فروغ نمیکند.
فرهنگ توحیدی اربعین آن چنان بر این تنوع فرهنگی و مذهبی سایه میاندازد که دینی غیر از محبت در اربعین باقی نمی گذارد و «هل الدین الا الحب».
به بیان دیگر، در فرهنگ جهانی اربعین، فرهنگ قومی و ملی (فرهنگ به مثابه فعل انسان) مغلوبِ فرهنگ الهی (فرهنگ به مثابه فعل خدا) می شود که البته باید گفت سیطرۀ فرهنگ الهی بر فرهنگ قومی و بومی نه به معنای تقابل بین فرهنگ الهی با فرهنگ انسانی، بلکه به معنای شکوفایی و تکامل فرهنگ زمینی انسانها در برابر نزولات فرهنگی از آسمان است.
از این منظر، جهانی شدن فرهنگ اربعین، نه از تراکم فرهنگهای مختلف و نه از شباهت فرهنگهای متنوع، بلکه از غایت متعالیِ مشترک در فرهنگها بوجود می آید. فرهنگ جهانی مدرن در جهان اسلام، فرهنگی بیگانه، تحمیلی، و التقاطی است، در حالی که فرهنگ جهانی اربعین، امری درون زا و برآمده از عمق تاریخ و باورهای شرقی و اشراقی است.
فرهنگ جهانی مدرن، فرهنگی برآمده از انسانِ این جهانی است که قصدی برای ابدیت ندارد و نهایت زندگیاش هم در اینجا و اکنون خلاصه میشود، در حالی که فرهنگ جهانیِ اربعین برآمده از انسانی است که در همین جهان قصد نیل به ابدیت و هستی بینهایت دارد. و فرهنگ جهانی مدرن به سمت چندگانگی، بیهویتی و نهیلیسم میرود، در حالی که فرهنگ جهانی اربعین به سمت توحید، معناداری و رشد متراکم انسانی پیش میرود.
و بالاخره دین در فرهنگ جهانی اربعین بر خلاف فرهنگ جهانی مدرن نه در حال خصوصی شدن، بلکه در حال شمولیت و عمومیت است. عمومیت دین و دینداری در فرهنگ اربعین، عالَم لاهوت را به تدریج به دنیای ناسوت متصل کرده و زمینههای نجات انسان زوال یافته را با بازگشت حقیقت به عرصه تاریخ فراهم میکند.
#استاد_حبیب_الله_بابایی
https://eitaa.com/Habibollah_Babai
https://eitaa.com/madresehbagherain