eitaa logo
مدرسه علمیه حکمت و عرفان باقرین علیهماالسلام
2.8هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
129 ویدیو
27 فایل
» کانال مدرسه علمیه حکمت وعرفان باقرین (علیهما السلام) » مدرسه علوم اسلامی، ویژه خواهران » تحت اشراف استاد گران‌قدر، حجة الاسلام و المسلمین سید یدالله یزدان پناه. پذیرش👇 عمومی: @hekmat_baqerain ادمین کانال: @Bagherain11
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰قسمت چهل و چهارم🔰 و اما نسبت به انسان هاى ديگر آنجا كه ما زندگى او را فردى فرض كنيم: 🔺نه او كارى به كار انسان‌هاى ديگر دارد. 🔺و نه انسان‌هاى ديگر در بهره‏ وری‌هاى او مزاحم اويند. 🔺و نه ميدان عمل را عليه او محدود و تنگ می‌كنند. چرا که بنا بر اين فرض: 🔻هيچ علتى تصور نمى‏‌شود كه باعث تضييق ميدان عمل او و محدود کردن عملى از اعمال او گردد. 🔻و اين به خلاف انسانى است كه در محدود اجتماع زندگى مى‏‌كند، كه ديگر عرصه زندگى او آن گستردگى كه در فرض بالا بود را ندارد. 🔻و او در ظرف اجتماع نمى‏‌تواند در اراده كردن و در اعمال خود مطلق العنان باشد، زيرا ؛ 🌀آزادى او مزاحم آزادى ديگران است. 🌀 و معلوم است كه وقتى پاى مزاحمت و معارضه به ميان آيد: 🔴 زندگى خود او و زندگى همه افراد اجتماع تباه مى‏ شود. 🔶 تنها علتى كه باعث شد بشر از روز نخست تن به حكومت قانون داده و خود را محكوم به حكم قانون جارى در مجتمع بداند: ✅ همانا مساله تزاحم و خطر تباهى نوع بشر بوده است. 🔸چيزى كه هست در جامعه‏‌هاى وحشى اين‌طور نبوده كه عقلا نشسته باشند و با فكر و انديشه به نيازمندى خود به قانون پى برده باشند و سپس براى خود قوانينى جعل كرده باشند. 🔸بلكه آداب و رسومى كه داشتند باعث مى‏‌شده درگيری‌ها و مشاجراتى در آنان پيدا شود و قهرا همه ناگزير مى‏ شدند كه امورى را رعايت كنند. 🌀 تا بدينوسيله جامعه خويش را از خطر انقراض حفظ كنند.🌀 https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت چهل و پنجم🔰 🔸گفتیم که در جوامع وحشی، قانون‌گذاری متدبرانه وجود نداشته ... بلکه صرف رعایت آداب و رسوم و التزام به یکسری امور برای حل مشاجرات سبب حفظ جامعه از خطر انقراض می‌گشت. 🔸چون پيدايش آن امور همان طور كه گفتيم: ✔️بر اساس فكر و انديشه نبوده ✔️اساسى مستحكم نداشته و در نتيجه: همواره دستخوش نقض و ابطال بوده است. ...چند روزى مردم آن امور را رعايت مى‏‌كردند، بعد مى‏ ديدند رعايت آن دردى از آنان دوا نكرد، ناگزير آن را رها نموده امور ديگرى را جايگزين آن مى‏‌ساختند. 🔹اما در جامعه‏ هاى متمدن، اگر قوانينى تدوين مى‏ شده، بر اساسى استوار، جعل مى‏‌شده. البته هر قدر آن مجتمع از تمدن بيشترى برخوردار بودند، قوانين آن نيز محكم تر بوده ✔️و با آن قوانين بهتر مى‏ توانستند تضادهايى كه در اراده و اعمال افراد پديد مى‏‌آيد، تعديل و بر طرف سازند. ✔️و براى خواست تك تك افراد چارچوبى و قيودى مقرر بسازند. 🔸اين مجتمعات بعد از تقنين قانون قدرت و نيروى اجتماع را در يك نقطه- بنام مثلا دربار- تمركز داده، آن مقام را ضامن اجراى قانون قرار مى‏‌دادند، تا بر طبق آنچه كه قانون مى‏‌گويد، حكومت كند. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت چهل و ششم🔰 ✅ قانون حقيقى در تمدن عصر حاضر عبارت است از: 🔸 نظامى كه بتواند خواست و عمل افراد جامعه را تعديل كند. 🔸و مزاحمت‏‌ها را از ميان آنان بر طرف سازد. 🔸و طورى مرزبندى كند كه اراده و عمل كسى مانع از اراده و عمل ديگرى نگردد. ✅ افراد جامعه كه اين قانون در بينشان حكومت مى‏‌كند در ماوراى قانون آزاد باشند، چون مقتضاى اين كه بشر مجهز به شعور و اراده است اين است كه بعد از تعديل آزاد باشد. 🔸و به همين جهت است كه قوانين عصر حاضر متعرض مسائل اخلاقى نمى‏ شود. 🔸و اين دو امر بسيار مهم به شكلى تصور مى‏‌شود كه قانون به آن شكل تصورش كند. 🔸 ولى بتدريج و به حكم اينكه جامعه تابع قانون است عقايد و اخلاقش نيز خود را با آن وفق مى‏ دهد و دير يا زود صفاى معنوى خود را از دست داده و به صورت مراسمى تشريفاتى خشك در مى‏‌آيد و باز به همين سبب است كه مى‏‌بينيم چگونه سياست‏‌ها و سياست‏بازان با دين مردم بازى مى‏‌كنند، يك روز تيشه به ريشه آن مى‏‌زنند و روز دیگر در ترويج آن مى‏‌كوشند، و روز ديگر به حال خود واگذارش مى‏‌كنند. ✅ معلوم شد كه اين طريقه خالى از نقص نيست؛ 🔸چرا كه هر چند ضمانت اجراى قانون به قدرت مركزى واگذار شده، لكن در حقيقت و سرانجام ضمانت اجرا ندارد. 🔺 به اين معنا كه: آن قدرت مركزى اگر خودش از حق منحرف شد، و مرز قانون را شكست و در نتيجه اراده و دلخواه او جاى قانون را گرفت؛ هيچ قدرتى نيست كه او را به مرز خود برگرداند و دوباره قانون را حاکم سازد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت چهل و هفتم🔰 ... علاوه بر نواقصی که برای قوانین مادی بیان شد، نقص ديگرى نيز وجود دارد و آن: 🔺 نهانى بودن موارد نقض قانون است🔻 🔸چون قوه مجريه تنها مى‏ تواند حفظ قانون را در ظاهر حال جامعه تعهد و ضمانت كند، 🔸و در مواردى كه احيانا قانون‏ شكنى‏ ها پنهانى صورت مى‏ گيرد از حيطه قدرت و مسئوليت مجرى، خارج است. 🔹🔹🔹 🔹هدف و جهت جامعى كه (و يا نقطه ضعفى كه) در همه قوانين جاريه در دنياى امروز هست: ✅ بهره‏ بردارى و بهره‏ مندى از مزاياى حيات مادى و دنيايى است. و همين هدف است كه در همه قوانين، منتها درجه سعادت آدمى در نظر گرفته شده؛ ⛔️در حالى كه اسلام آن را قبول ندارد⛔️ زيرا از نظر اسلام سعادت، در برخوردارى از لذائذ مادى خلاصه نمى‏ شود؛ بلكه مدار آن وسيع‏ تر است: ✔️يك ناحيه‏ اش همين برخوردارى از زندگى دنيا است ✔️و ناحيه ديگرش برخوردارى از سعادت اخروى است. كه از نظر اسلام: 🌀 زندگى واقعى هم همان زندگى آخرت است🌀 🔹و اسلام سعادت زندگى واقعى يعنى زندگى اخروى بشر را جز با مكارم اخلاق و طهارت نفس از همه رذائل، تامين شدنى نمى‏ داند. 🔹و باز به حد كمال و تمام رسيدن اين مكارم را وقتى ممكن مى‏ داند كه بشر داراى زندگى اجتماعى صالح باشد. 🔹و داراى حياتى باشد كه بر بندگى خداى سبحان و خضوع در برابر مقضيات ربوبيت خداى تعالى و بر معامله بشر بر اساس عدالت اجتماعى، متكى باشد. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰قسمت چهل و هشتم🔰 اسلام، براى تامين سعادت دنيا و آخرت بشر اصلاحات خود را از دعوت به توحيد شروع كرد. ⬅️تا تمامى افراد بشر يك خدا را بپرستند، و آن گاه قوانين خود را بر همين اساس تشريع نمود. 🔹و تنها به تعديل خواست‏ه ها و اعمال اكتفاء نكرد. 🔹بلكه آن را با قوانينى عبادى تكميل نمود. 🔹و نيز معارفى حقه و اخلاق فاضله را بر آن اضافه كرد. 🔸آن گاه ضمانت اجرا را : در درجه اول به عهده ✔️ حكومت اسلامى و در درجه دوم به عهده ✔️ جامعه نهاد. ⬅️ تا تمامى افراد جامعه با تربيت صالحه علمى و عملى و با داشتن حق امر به معروف و نهى از منكر در كار حكومت نظارت كنند. 🔹و از مهم‏ترين مزايا كه در اين دين به چشم مى‏ خورد: ✔️ ارتباط تمامى اجزاى اجتماع به يكديگر است. ... ارتباطى كه باعث وحدت كامل بين آنان مى‏‌شود. به اين معنا كه : ✔️روح توحيد در فضائل اخلاقى كه اين آئين بدان دعوت مى‏ كند سارى ✔️و روح اخلاق نامبرده در اعمالى كه مردم را بدان تكليف فرموده جارى است. ⬅️در نتيجه تمامى اجزاى دين اسلام بعد از تحليل به توحيد بر مى‏ گردد. 🔹و توحيدش بعد از تجزيه به صورت آن اخلاق و آن اعمال جلوه مى‏ كند. 🔹همان روح توحيد اگر در قوس نزول قرار گيرد آن اخلاق و اعمال مى‏ شود. 🔹و اخلاق و اعمال نام برده در قوس صعود همان روح توحيد مى‏ شود. هم چنان كه قرآن كريم فرمود: ☘ إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ.☘ https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت چهل و نهم🔰 ممكن است كسى بگويد: ✔️عين همان اشكالى كه به قوانين مدنيه وارد گرديد به قوانين اسلامى نيز وارد است؛ يعنى: 🔸 همانطور كه قوه مجريه در آن قوانين نمى‏ تواند آن قوانين را حتى در خلوت ها اجرا كند، چون اطلاعى از عصيان هاى پنهانى ندارد، قوه مجريه در اسلام نيز همين نارسايى را دارد، 🔸 دليل روشنش اين ضعفى است كه به چشم خود در قوانين دينى مشاهده مى‏ كنيم و مى‏ بينيم كه چگونه سيطره خود بر جامعه اسلامى را از دست داده 🔸و اين نيست مگر به خاطر همين كه كسى را ندارد كه نواميس و قوانينش را حتى براى يك روز بر بشر تحميل كند. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت پنجاهم🔰 🌾عدم ضمانت اجراء قوانين موضوعه در تمدن حاضر و ضمانت اجراء قوانين اسلام‏🌾 🔸در پاسخ اشکالی که مطرح شد می گوئيم: حقيقت قوانين عمومى چه الهى و چه بشری، چيزى جز صورت هايى ذهنى در اذهان مردم نيست، يعنى تنها معلوماتى است كه جايش ذهن و دل مردم است، بله وقتى اراده انسان به آن تعلق بگيرد مورد عمل واقع مى‏ شود، يعنى اعمالى بر طبق آنها انجام مى‏ دهند و قهرا اگر اراده و خواست مردم به آن تعلق نگيرد و نخواهند به آن قوانين عمل كنند، چيزى در خارج به عنوان مصداق و منطبق عليه آنها يافت نمى‏ شود. 🔹 پس مهم اين است كه كارى كنيم تا خواست مردم به وقوع آن قوانين، تعلق بگيرد و تا قانون قانون بشود و قوانين تدوين شده در تمدن حاضر بيش از اين هم و اراده ندارد كه افعال مردم بر طبق خواست اكثريت انجام يابد، به همين اندازه است و بس. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰قسمت پنجاه و یکم🔰 ... و اما چه كنيم كه خواست‏ ها اين‌طور شود❓ چاره‏ اى برايش نينديشيده‏ اند. 🔸هر زمانى كه اراده‏ ها زنده و فعال و عاقلانه بوده، قانون به طفيل آن جارى مى‏‌شده است. 🔸و هر زمان كه در اثر انحطاط جامعه و ناتوانى بنيه مجتمع مى‏ مرده 🔸و يا اگر هم زنده بوده به خاطر فرورفتگى جامعه در شهوات و گسترش يافتن دامنه عياشى‏ ها شعور و درك خود را از دست مى‏‌داده 🔸و يا اگر هم زنده بوده و هم داراى شعور، از ناحيه حكومت استبداديش جرأت حرف زدن نداشته و اراده آن حاكم مستبد، اراده اكثريت را سركوب كرده و قانون به بوته فراموشى سپرده مى‏ شد. 🔹🔹🔹 بايد گفت كه: 🔸 در وضع عادى هم قانون تنها در ظاهر جامعه حكومت دارد و مى‏ تواند از پاره‏‌اى خلافكاری ها و تجاوزات جلوگيرى كند. اما... 🔸در جناياتى كه سرى انجام مى‏ شود، قانون راهى براى جلوگيرى از آن ندارد و نمى‏ تواند دامنه حكومت خود را تا پستوها و صندوق خانه‏ ها و نقاطى كه از منطقه نفوذش بيرون است گسترش دهد. 🔸و در همه اين موارد امت به آرزوى خود كه همان: ✔️ جريان قانون و صيانت جامعه از فساد و از متلاشى شدن است نمى‏ رسد ⛔️ 🔹و انشعاب هايى كه بعد از جنگ جهانى اول و دوم در سرزمين اروپا واقع شد خود از بهترين مثال ها در اين باب است. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e5
🔰قسمت پنجاه و دوم🔰 🔸خطر ✔️شكسته شدن قوانين ✔️و فساد جامعه ✔️و متلاشى شدن آن، جوامع را دستخوش خود نكرد، ⛔️ مگر به خاطر اينكه جوامع توجه و اهتمامى نورزيد در اين كه: تنها علت صيانت خواست هاى امت را پيدا كند، 🔸و تنها علت حفظ اراده‏ ها و در نتيجه تنها ضامن اجراى قانون همانا: ☘ اخلاق عاليه انسانى ☘ است، چون اراده در بقايش و استدامه حياتش تنها مى‏ تواند از اخلاق مناسب با خود استمداد كند، و اين معنا در علم النفس كاملا روشن شده است: 🔹 كسى كه داراى خلق شجاعت است، اراده‏ اش قوى‏ تر از اراده كسى است كه خلق را ندارد 🔹و آنكه داراى تواضع است اراده‏ اش در مهر ورزيدن قوى‏ تر از اراده كسى است كه مبتلا به تكبر است، در عكس قضيه نيز چنين است: 🔹آن كه ترسوتر و يا متكبرتر است اراده‏ اش در قبول ظلم و در ستمگرى قوى‏ تر از اراده كسى است كه شجاع و متواضع است. 🔸پس اگر سنتى و قانونى كه در جامعه جريان دارد متكى بر اساسى قويم از اخلاق عاليه باشد، بر درختى مى‏ ماند كه ريشه‏ ها در زمين و شاخه‏ ها در آسمان دارد و به عكس اگر چنين نباشد به بوته خارى مى‏ ماند كه خيلى زود از جاى كنده شده و دستخوش بادها مى‏ شود. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰قسمت پنجاه و سوم🔰 ... در پيدايش كمونيسم كه" چيزى جز زائيده دمكراتى نيست" نیز همین معنا را می‌توان دریافت. 🔸چون اين نظام در دنيا به وجود نيامد مگر: ✔️ به خاطر تظاهر طبقه مرفه به عياشى، ✔️و به خاطر محروميت طبقات ديگر اجتماع ✔️و روز به روز فاصله اين دو طبقه از يكديگر بيشتر ✔️و قساوت و از دست دادن انصاف در طبقه مرفه زيادتر ✔️و خشم و كينه از آنان در دل طبقات محروم شعله‏ ورتر گرديد. 🔸و اگر قوانين كشورهاى متمدن مى‏‌توانست سعادت آدمى را تضمين كند و ضمانت اجرايى مى‏‌داشت هرگز اين مولود نامشروع (كمونيسم) متولد نمى‏‌شد. 🔹شاهد بر این مدعا جنگ هاى بين المللى است؛ كه نه يك بار و نه دو بار: ✔️زمين و زندگى انسان هاى روى زمين را طعمه خود ساخت. ✔️و خون هزاران هزار انسان را به زمين ريخت. ✔️حرث و نسل را نابود كرد. براى چه❓❓❓ تنها و تنها براى اينكه چند نفر خواستند: 🌀حس استكبار و غريزه حرص و طمع🌀 خود را پاسخ دهند. 🌀آيا اينك تصديق خواهى كرد كه قوانين غربى به خاطر نداشتن پشتوانه‏‌اى در دل انسانها نمى‏ تواند سعادت انسان را تامين كند؟🌀 انسانى كه اين قدر خطرناك است، چه اعتنايى به قانون دارد⁉️ قانون در نظر چنين انسانى چيزى جز بازيچه‏ اى مسخره نيست.‼️ https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰قسمت پنجاه و چهارم🔰 🔹اسلام قوانين موضوعه خود را بر اساس اخلاق تشريع نموده و در تربيت مردم بر اساس آن اخلاق، عنايت به خرج داده است. چون ⬅️ ✔️اخلاق همه جا با انسان هست، ✔️در خلوت و جلوت وظيفه خود را انجام مى‏ دهد ✔️و بهتر از يك پليس مى‏ تواند عمل كند، چرا که پليس تنها مى‏ توانند در ظاهر نظم را بر قرار سازند. 🔺می گویی: معارف عمومى در ممالك غربى نيز در مقام تهذيب اخلاق جامعه هست و مجريان قوانين، تلاش بسيار مى‏ کنند تا مردم را بر اساس اخلاق پسنديده تربيت كنند. 🔺مى‏ گوئيم: بله همين طور است؛ اما؛ اين اخلاق، مانند قوانين آنان در نظر آنهايى كه نمى‏ خواهند بند و بارى داشته باشند مسخره‏ اى بيش نيست. 🔻میپرسی: چرا❓ 🔻مى‏ گویيم: 🔸 اولا؛ تنها چيزى كه منشا همه رذائل اخلاقى است، افراط در لذت‏ هاى مادى در عده‏ اى و محروميت از آن در عده‏ اى ديگر است، و قوانين غربيان مردم مرفه را در آن اسراف و افراط آزاد گذاشته و نتيجه‏ اش محروميت عده‏ اى ديگر شده، در چنين نظامى كه اقليتى از پرخورى شكمشان به درد آمده و اكثريتى از گرسنگى مى‏ نالند آيا دعوت به اخلاق دعوت به دو امر متناقض نيست⁉️‼️ 🔸علاوه بر اين؛ غربی ها تنها اجتماعى فكر مى‏ كنند و پيوسته نشست هایشان براى به دام كشيدن جوامع ضعيف و ابطال حقوق آنان است! با اين حال اگر كسى ادعا كند كه غربی ها انسان ها را به سوى صلاح و تقوا مى‏ خوانند، ادعايى متناقض نيست⁉️‼️ قطعا همين است و لا غير⛔️ https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab
🔰قسمت پنجاه و پنجم🔰 🔹دليل دوم اين مساله كه غربيها به اصلاح اخلاق نيز مى‏ پردازند ليكن كمترين نتيجه‏ اى نمى‏ گيرند، اين است كه: ✅ اخلاق فاضله اگر بخواهد مؤثر واقع شود بايد در نفس ثبات و استقرار داشته باشد. ✅و ثبات و استقرارش نيازمند ضامنى است كه آن را ضمانت كند. ✅و جز توحيد يعنى اعتقاد به اينكه" براى عالم تنها يك معبود وجود دارد" تضمين نمى‏‌كند. 🔹 تنها كسانى پاى بند فضائل اخلاقى مى‏‌شوند كه معتقد باشند به وجود خدايى واحد و داراى اسماى حسنا. ✔️ خدايى حكيم كه خلايق را به منظور رساندن به كمال و سعادت آفريد. ✔️خدايى كه خير و صلاح را دوست مى‏ دارد و شر و فساد را دشمن. خدايى كه به زودى خلايق اولين و آخرين را در قيامت جمع مى‏ كند تا در بين آنان داورى نموده و هر كسى را به آخرين حد جزايش برساند. ✔️نيكوكار را به پاداشش و بدكار را به كيفرش. https://eitaa.com/joinchat/1103298577C35a67e59ab