eitaa logo
مدرسه مداحی رضوان
658 دنبال‌کننده
243 عکس
163 ویدیو
12 فایل
مدرسه مداحی رضوان زیرمجموعه کانون فرهنگی تبلیغی رضوان(شاخص)به منظور ترویج شعائردینی و احیاء تراث شیعی در حوزه تربیتی ویژه نوجوانان۹-۱۷ سال(آموزش مداحی)بامرکزیت مشهد مقدس با همکاری هیئت بیت الحسین(ع)-بنیاد بین المللی امام رضا(ع)-مؤسسه جوانان آستان قدس
مشاهده در ایتا
دانلود
دوشنبه ۱۴۰۳/۲/۱۷ باحضوراستادشیخی
➖جامعه شیعه و چالش‌های آن بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام 👈بعد از شهادت امام صادق علیه‌السلام، امامت امام کاظم علیه‌السلام با چالش‌های جدی روبرو شدند: 1: ادعاء امامت برادر بزرگتر: چالش فطحی‌ها و ادعاء امامت توسط عبدالله افطح ، برادر بزرگتر امام کاظم علیه‌السلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان می‌شود). 2: وجود اسماعیلیه: معتقدین به امامت اسماعیل مرحوم، برادر بزرگتر امام کاظم علیه السلام(ان شاءالله نکات این چالش بیان می‌شود). 3: خفقان شدید: حاکم‌وقت بنی العباس یعنی منصور دوانیقی، اعلام کرد وصیّ و امام بعد از امام صادق علیه‌السلام باید کشته شود. 🔺إِنْ کَانَ أَوْصَی إِلَی رَجُلٍ بِعَیْنِهِ فَقَدِّمْهُ وَ اضْرِبْ عُنُقَهُ (الکافی ،ج ۱ ،ص ۳۱۰) 🔸منصور داونیقی به والی خود (محمد بن سلیمان) نامه نوشت: اگر جعفر بن محمد شخص معینی را وصی خود قرار داده گردنش را بزن. 👈این چالش‌ها منجر به این شد که امامت امام کاظم علیه السلام مخفیانه شروع
➖فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیه‌السلام قسمت اول 🛑عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: كُنَّا بِالْمَدِينَةِ بَعْدَ وَفَاةِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ مُجْتَمِعُونَ عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ أَنَّهُ صَاحِبُ اَلْأَمْرِ بَعْدَ أَبِيهِ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ أَنَا وَ صَاحِبُ اَلطَّاقِ وَ اَلنَّاسُ عِنْدَهُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُمْ رَوَوْا عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ إِنَّ اَلْأَمْرَ فِي اَلْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ بِهِ عَاهَةٌ فَدَخَلْنَا عَلَيْهِ نَسْأَلُهُ عَمَّا كُنَّا نَسْأَلُ عَنْهُ أَبَاهُ فَسَأَلْنَاهُ عَنِ اَلزَّكَاةِ فِي كَمْ تَجِبُ فَقَالَ فِي مِائَتَيْنِ خَمْسَةٌ فَقُلْنَا فَفِي مِائَةٍ فَقَالَ دِرْهَمَانِ وَ نِصْفٌ فَقُلْنَا وَ اَللَّهِ مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ هَذَا قَالَ فَرَفَعَ يَدَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَقَالَ وَ اَللَّهِ مَا أَدْرِي مَا تَقُولُ اَلْمُرْجِئَةُ قَالَ فَخَرَجْنَا مِنْ عِنْدِهِ ضُلاَّلاً لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ أَنَا وَ أَبُو جَعْفَرٍ اَلْأَحْوَلُ فَقَعَدْنَا فِي بَعْضِ أَزِقَّةِ اَلْمَدِينَةِ بَاكِينَ حَيَارَى لاَ نَدْرِي إِلَى أَيْنَ نَتَوَجَّهُ وَ لاَ مَنْ نَقْصِدُ وَ نَقُولُ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ إِلَى اَلْخَوَارِجِ 🔰هشام بن سالم گويد: پس از وفات امام صادق عليه السّلام من و مؤمن الطاق در مدينه بوديم،مردم همه دور عبد اللّه بن جعفر(عبد اللّه افطح)گرد آمده بودند و اتفاق داشتند كه بعد از پدرش او امام است،من و صاحب الطاق هم نزد او رفتيم و مردم هم نزد او بودند و اين توجه به او براى اين بود كه از امام صادق عليه السّلام روايت داشتند كه:امر امامت در پسر بزرگ است به شرط‍‌ اين كه عيبى نداشته باشد،ما نزد او رفتيم و از او پرسشهائى كرديم كه از پدرش امام صادق عليه السّلام پرسش مى‌كرديم،از او پرسيديم زكات در چند درهم واجب است‌؟ گفت:در ۲۰۰ درهم ۵ درهم است، گفتم:درصد درهم چطور؟ گفت:۲ درهم و نيم، گفتم:به خدا،مرجئه(سنّى‌هاى لا أبالى)هم اين حرف را نمى‌گويند، گويد:دست به آسمان برداشت و گفت:به خدا من نمى‌دانم كه مرجئه چه مى‌گويند؟ (هشام بن سالم)گويد: ما از نزد او گمراه و سرگردان بيرون آمديم و نمى‌دانستيم به كجا رويم من بودم و ابو جعفر احول در يكى از كوچه‌هاى مدينه،گريان و سرگردان نشستيم و نمى‌دانستيم به كجا رو كنيم و به سوى چه كسى برويم و مى‌گفتيم،به سوى مرجئه،به سوى زيديه،به سوى معتزله،به سوى خوارج 📚:الکافي ج ۱، ص ۳۵۱
➖فضای خفقان حاکم بر ابتدای امامت امام کاظم علیه‌السلام قسمت دوم 🛑فَنَحْنُ كَذَلِكَ إِذْ رَأَيْتُ رَجُلاً شَيْخاً لاَ أَعْرِفُهُ يُومِئُ إِلَيَّ بِيَدِهِ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ عَيْناً مِنْ عُيُونِ أَبِي جَعْفَرٍ اَلْمَنْصُورِ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ كَانَ لَهُ بِالْمَدِينَةِ جَوَاسِيسُ يَنْظُرُونَ إِلَى مَنِ اِتَّفَقَتْ شِيعَةُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْهِ فَيَضْرِبُونَ عُنُقَهُ فَخِفْتُ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ فَقُلْتُ لِلْأَحْوَلِ تَنَحَّ فَإِنِّي خَائِفٌ عَلَى نَفْسِي وَ عَلَيْكَ وَ إِنَّمَا يُرِيدُنِي لاَ يُرِيدُكَ فَتَنَحَّ عَنِّي لاَ تَهْلِكْ وَ تُعِينَ عَلَى نَفْسِكَ فَتَنَحَّى غَيْرَ بَعِيدٍ وَ تَبِعْتُ اَلشَّيْخَ وَ ذَلِكَ أَنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي لاَ أَقْدِرُ عَلَى اَلتَّخَلُّصِ مِنْهُ فَمَا زِلْتُ أَتْبَعُهُ وَ قَدْ عَزَمْتُ عَلَى اَلْمَوْتِ حَتَّى وَرَدَ بِي عَلَى بَابِ أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ خَلاَّنِي وَ مَضَى فَإِذَا خَادِمٌ بِالْبَابِ فَقَالَ لِيَ اُدْخُلْ رَحِمَكَ اَللَّهُ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِيَ اِبْتِدَاءً مِنْهُ لاَ إِلَى اَلْمُرْجِئَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْقَدَرِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلزَّيْدِيَّةِ وَ لاَ إِلَى اَلْمُعْتَزِلَةِ وَ لاَ إِلَى اَلْخَوَارِجِ إِلَيَّ إِلَيَّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَضَى أَبُوكَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ مَضَى مَوْتاً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَمَنْ لَنَا مِنْ بَعْدِهِ فَقَالَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ أَنْ يَهْدِيَكَ هَدَاكَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ عَبْدَ اَللَّهِ يَزْعُمُ أَنَّهُ مِنْ بَعْدِ أَبِيهِ قَالَ يُرِيدُ عَبْدُ اَللَّهِ أَنْ لاَ يُعْبَدَ اَللَّهُ 🔰ما در اين حال بوديم كه چشمم به پيره مردى ناشناس افتاد كه با دست به من اشاره مى‌كرد و من در بيم شدم كه مبادا ازجاسوسان ابى جعفر منصور باشد،زيرا او در مدينه جاسوسى داشت و ماموريت داشتند كه بدانند شيعه به امامت چه كسى متفق مى شوند تا گردن او را بزنند،من ترسيدم از آنها باشد،من به رفيقم احول(ابو جعفر محمد بن نعمان احوال در كوفه صراف بوده و در طاق المحامل دكانى داشته و نزد شيعه و سنى معروف به فضل بوده،و علماء فِرَق در دكان او جمع مى‌شدند و به آنها مباحثه مى كرد،شيعه او را مؤمن الطاق و صاحب الطاق لقب داده بودند،و سنى‌ها او را شيطان الطاق مى‌گفتند:براى آنكه از مناظره با او در مى‌ماندند)گفتم:از من دور شو زيرا من بر خود و تو نگرانم و او مرا مى‌خواهد نه تو را،از من دور شو مبادا هلاك شوى و به زيان خود كمك كنى او كمى دور شد و من به دنبال آن پيره مرد به راه افتادم زيرا معتقد بودم كه از او خلاصى ندارم و دنبال او رفتم تا به در خانۀ امام كاظم(عليه السّلام)رسيدم،در آنجا مرا تنها گذاشت و خودش رفت. ديدم خادمى بر در خانه است و بى‌پرسش به من گفت:وارد خانه شو خدا رحمتت كند.من در خانه در آمدم و بى‌انتظار ابو الحسن موسى(عليه السّلام)را ديدم و با من آغاز سخن كرد و فرمود:نه به سوى مرجئه و نه به سوى قدريه و نه به سوى زيديه و نه معتزله و نه خوارج،به سوى من،به سوى من. من گفتم:قربانت،پدرت در گذشت‌؟فرمود:آرى،گفتم: مُرد؟فرمود:آرى،گفتم:بعد از او كى امام ما است‌؟فرمود:اگر خدا خواهد تو را به امامت رهبرى مى‌كند،گفتم:قربانت،عبد الله معتقد است كه پس از پدرش او است،فرمود:عبد الله(افطح) مى‌خواهد خدا را نپرستد و نخواهد.
➖معرفی اجمالی جناب اسماعیل فرزند امام صادق علیه‌السلام 🛑كَانَ إِسْمَاعِيلُ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ وَ كَانَ أَبُوهُ ع شَدِيدَ الْمَحَبَّةِ لَهُ وَ الْبِرِّ بِهِ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْهِ وَ كَانَ قَوْمٌ مِنَ الشِّيعَةِ يَظُنُّونَ أَنَّهُ الْقَائِمُ بَعْدَ أَبِيهِ وَ الْخَلِيفَةُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ إِذْ كَانَ أَكْبَرَ إِخْوَتِهِ سِنّاً وَ لِمَيْلِ أَبِيهِ إِلَيْهِ وَ إِكْرَامِهِ لَهُ فَمَاتَ فِي حَيَاةِ أَبِيهِ بِالْعُرَيْضِ وَ حُمِلَ عَلَى رِقَابِ الرِّجَالِ إِلَى أَبِيهِ بِالْمَدِينَةِ حَتَّى دُفِنَ بِالْبَقِيعِ. وَ رُوِيَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع جَزِعَ عَلَيْهِ جَزَعاً شَدِيداً وَ حَزِنَ عَلَيْهِ حُزْناً عَظِيماً وَ تَقَدَّمَ سَرِيرَهُ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاءٍ وَ أَمَرَ بِوَضْعِ سَرِيرِهِ عَلَى الْأَرْضِ قَبْلَ دَفْنِهِ مِرَاراً كَثِيرَةً وَ كَانَ يَكْشِفُ عَنْ وَجْهِهِ وَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ‏ يُرِيدُ ع بِذَلِكَ تَحْقِيقَ أَمْرِ وَفَاتِهِ عِنْدَ الظَّانِّينَ خِلَافَتَهُ لَهُ مِنْ بَعْدِهِ وَ إِزَالَةَ الشُّبْهَةِ عَنْهُمْ فِي حَيَاتِه‏ 🔰مرحوم شیخ مفید : اسماعيل بزرگترين پسران آن حضرت بود و امام صادق عليه السّلام او را بسيار دوست ميداشت و نسبت به او نيكى و محبت بيش از ديگران مي‌نمود، گروهى از شيعه بخاطر اينكه بزرگتر از پسران ديگر بود و علاقه و دوستى پدر به او بيشتر بود گمان كردند كه او پس از پدر بزرگوارش امام و جانشين او است ولى اسماعيل در زمان زنده بودن حضرت صادق (علیه السلام) در عريض (كه نام دره‏اى اي‌ست در نزديكى مدينه) از دنيا برفت، و مردم جنازه‏اش را از آنجا تا بمدينه با دوش نزد امام صادق (علیه السلام) آوردند و در قبرستان بقيع دفن كردند. و روايت شده كه حضرت در مرگ او بسيار بيتابى كرد و اندوه زيادى آن جناب را فرا گرفت، و دنبال تابوت او بى‏رداء با پاى برهنه ميرفت، و دستور فرمود تابوت او را پيش از دفن چند بار بزمين نهادند و هر بار حضرت مى‏آمد و پارچه از روى صورتش برميداشت و در روى او نگاه ميكرد و مقصودش از اين كار اين بود كه مرگ او را پيش چشم آنان كه گمان امامت و جانشينى او را پس از پدر بزرگوارش داشتند مسلم كند، و شبهه آنان را در زنده بودن اسماعيل برطرف كند. و چون اسماعيل از دنيا رفت اصحاب امام عليه السّلام آنان كه گمان امامت او را پس از امام صادق عليه السّلام داشتند از اين عقيده بازگشتند، 📚: الارشاد ج2ص209
➖اسماعیلیه قسمت اول 👇تعریف اسماعیلیه 👇 🛑قد ذكرنا أن الإسماعيلية امتازت عن الموسوية و عن الاثني عشرية بإثبات الإمامة لإسماعيل بن جعفر)1 🔰 فرق اسماعیلیه از واقفیه و شیعه اثنی عشریه با توجه به این است که اسماعیلیه قائل به امامت اسماعیل بن جعفر{ فرزند ارشد امام صادق علیه السلام }هستند 👇انواع اسماعیلیه👇 🛑 فرقةزعمت ان الامام بعد جعفر بن محمد ابنه (اسماعيل بن جعفر....... «وفرقة» ثالثة زعمت أن الامام بعد جعفر بن محمد «محمدبن‌ اسماعيل بن جعفر») 2 🔰 عده ای قائل به امامت اسماعیل بن جعفر شدند و عده ای قائل به امامت محمد بن اسماعیل بن جعفر{ پسر اسماعیل شدند} ➖علاقه زیاد امام صادق علیه السلام به اسماعیل👇 🛑سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) يَقُولُ: إِنِّي سَأَلْتُ اللَّهَ فِي إِسْمَاعِيلَ أَنْ يُبْقِيَهُ بَعْدِي فَأَبَى، وَ لَكِنَّهُ قَدْ أَعْطَانِي فِيهِ مَنْزِلَةً أُخْرَى‏)3 🔰امام صادق علیه السلام فرمودند من از خدا درخواست کردم که اسماعیل بعد از من از دنیا برود ولی خداوند منزلت و درجه دیگری{ در بهشت} برای وی در نظر گرفته بود. 👈(لذا اسماعیل در زمان حیات امام صادق علیه السلام وفات کردند) 👇 تشیع اسماعیل👇 🛑عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: لَمَّا مَاتَ إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَتَقَدَّمَ السَّرِيرَ بِلَا حِذَاءٍ وَ لَا رِدَاء)4 🔰وقتى اسماعيل از دنیا رفت،امام صادق عليه السّلام نزد ما آمد و در جلوى تابوت بى‌كفش و رداء حركت مى‌كرد. ادامه دارد انشاءالله ✍ : عیسوند 📚منابع: 1:الملل و النحل ج1ص226: 2:فرق الشیعة نوبختی،ج 1ص222 3:رجال الكشي ص217 4:الكافي ج‏3، ص204
➖اسماعیلیه قسمت دوم شیعیان در زمان حیات اسماعیل با توجه به دو عامل به گمان خود می پنداشتند که امام بعد از امام صادق علیه السلام اسماعیل است . 1⃣: محبت زیاد امام صادق علیه السلام به اسماعیل 2⃣: با توجه به حدیث معروف که از ائمه علیهم السلام صادر شده بود👇 ٍ 🛑عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَمْرَ فِي‏ الْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ.1 🔰امام صادق عليه السلام فرمود: امر امامت به فرزند بزرگ مى‏رسد، در صورتى كه عيبى نداشته باشد. ➖مرحوم مجلسی علیه الرحمه در شرح این حدیث: ✍آفة بدنية، فإن الإمام مبرأ من نقص في الخلقة يوجب شينه أو دينية2 🔰منظور از عیب: عیب بدنی چون امام مبرا از عیب در ظاهر است که موجب وهن شود و عیب دینی { بی سوادی} است. ➖با توجه به این نکات خیلی ها گمان کردند که امام بعد از امام صادق علیه السلام، اسماعیل بن جعفر است . به این گزارش دقت کنید👇 🛑عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَامِرٍ، قَالَ:، دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَوَصَفْتُ لَهُ الْأَئِمَّةَ حَتَّى انْتَهَيْتُ إِلَيْهِ، قُلْتُ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ، فَقَالَ: أَمَّا ذَا فَلَا، قَالَ حَمَّادٌ، فَقُلْتُ لِإِسْمَاعِيلَ وَ مَا دَعَاكَ إِلَى أَنْ تَقُولَ وَ إِسْمَاعِيلُ مِنْ بَعْدِكَ قَالَ أَمَرَنِي الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ)3 🔰اسماعیل بن عامر نقل میکند : بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و از نام ائمه علیهم السلام را گفتم تا به خود امام صادق علیه السلام رسیدم بعد گفتم بعد از شما اسماعیل امام است؟ امام علیه السلام فرمودند خیر. حماد بن عیسی می گوید از اسماعیل بن عامر سوال کردم که چه کسی به تو گفت که نامی از اسماعیل در صحبتت با امام صادق علیه السلام ببری. اسماعیل بن عامر گفت مفضل بن عمر از من این درخواست را کرد 👈یعنی حتی کسی مثل "مفضل بن عمر" نیز گمان کرده بود که امام بعد اسماعیل است . ➖لذا یکی از کسانی که امام صادق علیه السلام بعد از مرگ اسماعیل برای وی پیغام فرستاد بود مفضل بن عمر بود. 🛑 يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ، قَالَ: أَمَرَنِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ أَنْ آتِيَ الْمُفَضَّلَ، وَ أُعَزِّيَهُ بِإِسْمَاعِيلَ ، وَ قَالَ: «أَقْرِئِ الْمُفَضَّلَ السَّلَامَ، وَ قُلْ لَهُ: إِنَّا قَدْ أُصِبْنَا بِإِسْمَاعِيلَ، فَصَبَرْنَا، فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرْنَا؛ إِنَّا أَرَدْنَا أَمْراً وَ أَرَادَ اللَّهُ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَمْراً، فَسَلَّمْنَا لِأَمْرِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ»4 🔰از يونس بن يعقوب، گفت: امام صادق (علیه السلام) به من فرمان داد بروم نزد مفضل و او را به اسماعيل تسليت گويم و فرمود: به مفضل سلام برسان، و به او بگو: ما به غم مرگ اسماعيل گرفتار نشديم و صبر كرديم، تو هم صبر كن چنانچه ما صبر كرديم، ما چيزى قصد كرديم و خدا عز و جل چيزى ديگر و ما به امر خدا عز و جل دل نهاديم. 👈این کار امام صادق علیه السلام در اصل برطرف کردن شبهه برای مفضل بود 📚:منابع 1:الكافي ج‏1، ص: 285 2:مرآة العقول ج‏3، ص: 207 3:رجال الكشي ص: 326 4:الكافي ج‏3، ص:
بسم الله الرحمن الرحیم سلام جلسه روزپنجشنبه راس ساعت۱۶شروع میشود حضورکلیه دوستان نماشعر-دکلمه وسایرین ضروری میباشد