eitaa logo
مدرسه عشق شهر گوجان
116 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
5هزار ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاش شبطان😳☀💥 💮 پيرمردى در روستايى هرروز براى نماز صبح از منزل خارج وبه مسجدمى رفت دريك روز بارانى ، صبح براى نماز از خانه بيرون امد چند قدمى كه رفت در چاله اي افتاد ، خيس وگلى شد💥 به خانه بازگشت لباس راعوض كرد ودوباره برگشت پس از مسافتى براى بار دوم خيس و گلى شد برگشت لباس راعوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد .ديد در جلوى در جوانى چراغ به دست ايستاده است سلام كرد و راهي مسجد شدند هنگام ورود به مسجد ديد جوان وارد مسجد نشد پرسيد اًى جوان براى نماز وارد مسجد نمى شوى ؟😳 💮جوان گفت نه ، اى پيرمرد. ، من شيطان هستم 💮 براى بار اول كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان او را بخشيدم🌴 ❕ براى باردوم كه بازگشتى الله ﷻ به فرشتگان گفت تمام گناهان اهل خانه او را بخشيدم 🌴 ❕ ترسيدم اگر براى بار سوم در چاله بيفتى الله ﷻ به فرشتگان بگويد تمام گناهان اهل روستا رابخشيدم كه من اين همه تلاش براى گمراهى انان داشتم 🌴 براى همين آمدم چراغ گرفتم تا به سلامت به مسجد برسى☀ 💮 گر تو آن پیر خرابات باشی فارغ ز بد و بنده ی اللهﷻ باشی شیطان به رهت همچو چراغی بشود 💮تا در محضر دوست همیشه حاضر باشی🌺🌺 @Basijgoojan 💮بازي فوتبال 90 دقيقه 🔵 سريال تلوزيوني 60 دقيقه 🔘 فيلم سينمايي 130 دقيقه ⭕ نماز 5 دقيقه ♦ برای خردمندان : 💮 درواتساب 300 دوست 💮 دراینستا 500 دوست 💮 درتلفن 80 دوست 💮 درمحله 50 دوست 🔺 درسختی ( یک نفر ) 🔻 درجنازه ات ( خانواده ) 🔺 درقبرت ( خودت تنها ) 💮 تعجب نکن ! این واقعیت زندگی است 💮 ( چیزی جز نمازت برایت نمی ماند..... )🌺🌺 🍁 چند دقیقه نشستن بعد از نماز واجب بهترین وقتی است که خداوند رحمتش رانازل می کند🌴 🍁 استغفار کن و تسبیح بگو وآیة الکرسی بخوان فراموش نکن که تو درمهمانی پروردگارت ھستی اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌺🌺🌺@Basijgoojan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏰بهترین زمان برای نوشیدن شیر یک ساعت قبل ازخواب است: @Basijgoojan 🥛دراین بازه زمانی شیر باتحریک سلول‌ها، آرامش رابه بدن بازمیگرداند و فردبه دنبال آن راحت‌ترخواهدخوابید
داستان امشب🍃🌺 @Basijgoojan آموزگار سر کلاس گفت: کشتی مسافران بر عرشه در حال گردش و سیاحت بودند قصد تفریح داشتند امّا، همه چیز همیشه بر وفق مراد آدمی نیست! کشتی با حادثه روبرو شد و نزدیک به غرق شدن و به زیر آب فرو رفتن! روی عرشه زن و شوهری بودند هراسان به سوی قایق نجات دویدند امّا وقتی رسیدند، فهمیدند که فقط برای یک نفر دیگر جا مانده است! در آن لحظه، مرد همسرش را پشت سر گذاشت و خودش به درون قایق نجات پرید زن مبهوت، بر عرشۀ کشتی باقی ماند! کشتی در حال فرو رفتن بود زن در حالی که سعی می‌کرد در میان غرّش امواج دریا، صدای خود را به گوش همسرش برساند فریاد زد و کلامی بر زبان راند آموزگار دم فرو بست و دیگر هیچ نگفت از شاگردان پرسید: به نظر شما زن چه گفت؟ هر کسی چیزی گفت بیشتر دانش‌آموزان حدس زدند که زن گفت: بیزارم از تو! چقدر کور بودم و تو را نمی‌شناختم آموزگار خشنود نگشت ناگاه متوجه شد پسرکی در تمام این مدّت سکوت کرده و هیچ سخن نمی‌گوید! از او خواست که جواب گوید و اگر مطلبی به ذهنش می‌رسد بیان کند پسرک اندکی خاموش ماند و سپس گفت: خانم معلّم! بر این باورم که زن فریاد زده است که مراقب فرزندمان باش! @Basijgoojan آموزگار در شگفت ماند و پرسید: مگر تو قبلاً این داستان را شنیده بودی؟ پسرک سرش را تکان داده گفت: خیر امّا مادر من هم قبل از آنکه از بیماری جان به جان‌آفرین تسلیم کند به پدرم همین را گفت آموزگار با ندایی حزین گفت: آری! پاسخ تو درست است کشتی به زیر آب فرو رفت مرد به خانه رسید و دخترشان را به تنهایی بزرگ کرد و پرورش داد سال‌ها گذشت مرد به همسرش در آن عالم پیوست! روزی دخترشان هنگامی که به مرتب کردن اوراق و آنچه که از پدرش باقی مانده مشغول بود دفتر خاطرات پدر را یافت دریافت که قبل از آنکه پدر و مادرش به مسافرت دریایی بروند، معلوم شده بود که مادرش به بیماری لاعلاجی دچار شده بود که دیگر زندگی او چندان به درازا نمی‌کشید! در آن لحظۀ حساس، پس در حقیقت پدر از تنها فرصت زنده مانده برای پرورش دخترشان سود جُسته بود! پدر در دفتر خاطراتش نوشته بود: چقدر مشتاق بودم که با تو در اعماق اقیانوس مقرّ گیرم، امّا به خاطر دخترمان گذاشتم که تو به تنهایی به ژرفنای آب‌های دریا بروی داستان خاتمه یافت کلاس در خاموشی فرو رفت آموزگار می‌دانست که دانش‌آموزانش درس اخلاقی این داستان را دریافته بودند درس مربوط به خیر و شر خوبی و بدی، در این جهان را در ورای هر کاری، هر فریادی، هر سخنی پیچیدگی‎‌ بسیاری وجود دارد که درک آنها مشکل است به این علّت است که هرگز نباید سطحی بیاندیشیم و دیگران را بدون آنکه ابتدا آنها را درک کرده باشیم، محلّ داوری خود قرار دهیم کسی که مایل است صورت حساب را پرداخت کند، بدان علت نیست که جیبی مملو از پول دارد، بلکه دوستی و رفاقت را بیش از پول ارج می‌نهد کسانی که در محل کار ابتکار عمل را به دست می‌گیرند نه بدان علت است که احمقند بلکه چون مفهوم مسئولیت را نیک می‌دانند! @Basijgoojan کسانی که بعد از هر جنگ و دعوایی، زبان به پوزش باز می‌کنند و از در اعتذار وارد می‌شوند، نه بدان علّت است که خود را مدیون شما می‌دانند بلکه از آن روی است که شما را دوست واقعی خود می‌دانند کسانی که برای شما متنی را می‌فرستند نه بدان سبب است که کار بهتری ندارند که انجام دهند بلکه از آن روی است که مهر شما را در دل و جان دارند! یک روز، همۀ ما از یکدیگر جدا خواهیم شد! دلمان برای گفتگوهای خویش دربارۀ همه چیز و هیچ چیز تنگ خواهد شد رؤیاهای خویش را به یاد خواهیم آورد روزها و ماه‌ها و سال‌ها از پی هم خواهد گذشت تا بدانجا که دیگر هیچ تماسی برقرار نخواهد بود یک روز فرزندان ما نگاهی به این عکس‌های ما خواهند افکند و خواهند پرسید: اینها چه کسانی هستند؟ و ما با اشکی پنهان در چشم لبخندی خواهیم زد، زیرا سخنی بس موثّر قلب ما را متأثر می‌سازد پس خواهیم گفت: اینها همان کسانی هستند که من بهترین روزهای زندگی‌ام را با آنها گذرانده‌ام. @Basijgoojan
⭐️ یڪ شـب پر از آرامش ❄️ یڪ دل شاد و بی غصه ⭐️ و یڪ دعای خیر از ته دل ❄️ نصیـب لحظه ‌هاتون ❤️ ⭐️ در این شـب آرام ❄️ خونه دلتون گـرم ❤️ شبتون بخیر و سراسر آرامش🙏 در آغوش پر از مهر خدا باشید❤️ @Basijgoojan ✨❤️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان_شب @Basijgoojan # حضرت آیت‌الله بهجت به توسل به زهرا علیهاالسلام تأکید می‌کردند. می‌فرمودند: «هرکسی که است و مشکل دارد، چاره‌اش این است که شود به زهرای مرضیه». ایشان داستانی را نقل می‌کردند که «آقا شیخ جواد مجتهد رشتی» در نجف بوده، از بستگانش می‌گوید: ما برای عتبات رفتیم، مرا در نجف به طلبه سیدی کردند و به ایران برگشتند. از سویی دوری آنها مرا ناراحت می‌کرد و از سوی دیگر، شوهرم؛ زیرا نزدیک ظهر، چند تا مهمان می‌آورد. من هم با او می‌کردم. این خانم می‌گوید من از ناراحتی و نگرانی و دوری و تنهایی و بین زندگی کردن و هیچ‌کس را نداشتن، مریض شدم. شدیدی گرفتم. در همان حالت تب متوسل شدم. در حالت بیداری زهرا را دیدم. فرمود شفای تو به دست شوهرت است. به این دختر توصیه فرمود با شوهرت کن. @Basijgoojan همین‌که این را فرمود، شوهرم آمد و را روی من انداخت. به مجرد آنکه عبا را روی من انداخت، تب من فرو . بعد رفتم حضرت امیر و اصرار کردم و گریه کرم که یا مرگ مرا یا پدر و مادرم را برسانید. گریه کردم و گریه کردم تا اینکه دیدم # امیرالمؤمنین از طرف مقابل من وارد صحن شد. وارد صحن شد. من تغییر دادم. حضرت باز هم آمد آن طرف. من برای اینکه باز هم با حضرت نشوم راهم را کج کردم. از اینکه این همه خواستم و ندادند ناراحت بودم. تا اینکه حضرت جلوی من آمد و فرمود: ، ما به تو نظر داریم. به یکی از اولاد حضرت زهرا [شوهرش] خدمت می‌کرد؛ لذا امیرالمؤمنین علیه‌السلام به او فرمود: ما به تو نظر داریم. با خوب رفتار کن. برو در سرداب منزل تا چهل روز با روی دیوار علامت بگذار. روز چهلم والدینت خواهند آمد. @Basijgoojan کانال مدرسه عشق
💔هزار نسیم رحمت در روز 💔 ✳️در بحار از حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده است که: ⚡️خدا را در روز جمعه هزار نسیم رحمت است که عطا می فرماید از آن به هر بنده ای آنچه بخواهد 👈 پس هر کس سوره انا انزلنا فی لیلة القدر ( قدر ) را بعد از صد دفعه قرائت کند عطا می فرماید حق تعالی به او این هزار نسیم و مثل آن را یعنی دو هزار نسیم رحمت شامل حال او می شود 📚 بحار الانوار جلد۹۲ صفحه۳۲۷ ح ۱ @Basijgoojan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک داستان یک پند ✍فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو که گناه کمتر کنم. بهلول گفت: بدان وقتی گناه می‌کنی، یا نمی‌بینی که خدا تو را می‌بیند، پس کافری. یا می‌بینی که تو را می‌بیند و گناه می‌کنی، پس او را نشناخته‌ای و او را نزد خود حقیر و کوچک می‌شماری. 💥پس بدان شهادت به الله‌اکبر، زمانی واقعی است که گناه نمی‌کنی. چون کسی که خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب می‌نشیند و دست از پا خطا نمی‌کند. @Basijgoojan ‌‌‌‌
📚داستان کوتاه📚 ⚡️شأن و منزلت بسم الله⚡️ 🔘 گویند مردی بود منافق اما زنی داشت مومن و متدین. این زن تمام کارهایش را با "بسم الله" آغاز می کرد. شوهرش از توسل جستن او به این نام مبارک بسیار غضبناک می شد و سعی می کرد که او را از این عادت منصرف کند. 🔘 روزی کیسه ای پر از طلا به زن داد تا آن را به عنوان امانت نکه دارد زن آن را گرفت و با گفتن " بسم الله الرحمن الرحیم" در پارچه ای پیچید و با " بسم الله " آن را در گوشه ای از خانه پنهان کرد . شوهرش مخفیانه آن طلا را دزدید و به دریا انداخت تا همسرش را محکوم و خجالت زده کند و "بسم الله" را بی ارزش جلوه دهد. 🔘 وی بعد از این کاربه مغازه خود رفت. در بین روز صیادی دو ماهی را برای فروش آورد آن مرد ماهی ها را خرید و به منزل فرستاد تا زنش آن را برای نهار آماده سازد. 🔘 زن وقتی شکم یکی از آن دو ماهی را پاره کرد دید همان کیسه طلا که پنهان کرده بود درون شکم یکی از ماهی هاست آن را برداشت و با گفتن "بسم الله" در مکان اول خود گذاشت. شوهر به خانه برگشت و کیسه زر را طلب کرد. زن مومنه فورا با گفتن "بسم الله" از جای برخاست و کیسه زر را آورد شوهرش خیلی تعجب کرد و سجده شکر الهی را به جا آورد و از جمله مومنین و متقین گردید. 📚 خزینةالجواهر ص 612 ⚘═══@Basijgoojan