هی‌علــی‌العــزافــی‌‌ماتــم‌الحسیــن‌🖤

به اذن الله ، به اذن رسول‌الله ، به اذن علی‌ولی‌الله ، و با رخصت از حضرت زهرا"س" بساطِ عــزا رو به پا می‌کنیم . .

آقای اباعبداللّــه . . ! تورو قسم نمیدم به اهل بیتُ مخدرات قسم نمیدم به برادرتُ اقازاده‌ هات ، این قسَما براۍ دهنِ من خیلی بزرگه . . تورو به ذوالجناح سلام‌الله قسم ابی‌عبدالله ، به ما اشک بده فقط . . 🥺💔

از امشبی به بعد هرجا رفتید هرجا کتاب دست‌تون گرفتید هرجا چای برداشتید هرجا راه رفتین به عشقِ "حضرت‌ِزهرا" ؛ هرجا دست‌تون خورد به حــرم . . هرجا نشستید رو فرش‌هاۍ روضه "باباحسین" هرجا اسمِ "خانوم‌سه‌‌ساله" اومد . . هرجا سینه‌زنی کردین هرجا روضه گرفتین اگه موکب زدین ؛ لطفا من ُ تنها نزارین و یه اسم کوچیکی هم از منهِ حقیر ببرین که نیازمند ِدعاهاتونم ؛ مدیون الحسین"🖤

برا ضریحت عَروســک میخرم رقیــه ;)!

اصلا مگه میشه شبِ سوم حالِ نوکرا خوب باشه :)؟! ما روضه رقیه (س) شنیدیم و زنده ایم مارا به سخت جانی خود این گمان نبود . . #بمیرم‌برات³¹⁵

خانوم‌ خانوماۍ ارباب ! رقیــه کوچک ! ای یادگار تازیانه‌های نی‌نوا و سیلِ سیلی کربلا ! دست های کوچکت هنوز بوۍ نوازش هاۍ پــدر را می‌داد . . و نگاه‌هاۍ معصوم و چشمانِ خسته‌ات ؛ نور امید را به قلبِ عمه می‌تاباند . . رقیهٔ صبور ! بمان که بی تو گلشن خزان دیده اهل‌بیت ؛ دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد . . پس بمان که کمرِ خمیده‌ عمه ؛ مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد . . #حاصلِ‌دست

ولی خانم جان این روزا بیشتر از همیشه دلتنگِ حرمتم ;)!

دلم براش خیلی دیگه تنگــــــه دنیــــاۍ من با بابام قشنگه ;)!

من از روضه‌هات زنده اومدم بیرون . . داغونم ;) این روزا حرفم شده : - " اللهم عجل وفاتی فی روضة الرقیه "

"براضریحت‌عروسک‌می‌خرم‌رقیــه" عروسک هامون راهیِ حرمِ بابایِ رقیه خاتون شده بودند اما میونِ راه مسیرشون عوض شد دلشون پیشِ صاحبشون بود . . صاحبی که با دستهایِ کوچولوش گره هایِ بزرگِ عالمو باز میکنه . . اما این روزا حالش خوب نیست گره به موهاش خورده . . گیرِ زجر و خرابه و زخمِ زبون‌ها افتاده . . عروسک ها امروز راهیِ حرم خانوم سه‌سالــه میشن ‌. ‌. تا بگن ای اهلِ عالم ! دخترِ ۳ساله رو با عروسک آروم میکنن نه با سرِ بریدهِ پدرش . . 💔 "من‌آمدم‌که‌بمیرم‌‌فقط‌به‌پای‌غمت³¹⁵"