اصلا مگه میشه شبِ سوم
حالِ نوکرا خوب باشه :)؟!
ما روضه رقیه (س) شنیدیم و زنده ایم
مارا به سخت جانی خود این گمان نبود . .
#بمیرمبرات³¹⁵
خانوم خانوماۍ ارباب !
رقیــه کوچک ! ای یادگار تازیانههای
نینوا و سیلِ سیلی کربلا !
دست های کوچکت هنوز بوۍ
نوازش هاۍ پــدر را میداد . .
و نگاههاۍ معصوم و چشمانِ خستهات ؛
نور امید را به قلبِ عمه میتاباند . .
رقیهٔ صبور ! بمان که
بی تو گلشن خزان دیده اهلبیت ؛
دیگر بوی بهار را استشمام نخواهد کرد . .
پس بمان که کمرِ خمیده عمه ؛
مصیبتی دیگر را تاب نخواهد آورد . .
#حاصلِدست
" مدیـونالحســــین "
ز خانهها همه بوی طعام می آمد ولی به جان تــو بابا گرسنه خابیدم . .💔 #خانومسهساله
ولی خانم جان این روزا بیشتر از همیشه دلتنگِ حرمتم ;)!
هدایت شده از " مدیـونالحســــین "
delam-barash-kheyli-dige-tange3(1).mp3
7.46M
دلم براش خیلی دیگه تنگــــــه
دنیــــاۍ من با بابام قشنگه ;)!
من از روضههات زنده اومدم بیرون . .
داغونم ;)
این روزا حرفم شده :
- " اللهم عجل وفاتی فی روضة الرقیه "
"براضریحتعروسکمیخرمرقیــه"
عروسک هامون راهیِ
حرمِ بابایِ رقیه خاتون شده بودند
اما میونِ راه مسیرشون عوض شد
دلشون پیشِ صاحبشون بود . .
صاحبی که با دستهایِ کوچولوش
گره هایِ بزرگِ عالمو باز میکنه . .
اما این روزا حالش خوب نیست
گره به موهاش خورده . .
گیرِ زجر و خرابه و زخمِ زبونها افتاده . .
عروسک ها امروز راهیِ
حرم خانوم سهسالــه میشن . .
تا بگن ای اهلِ عالم !
دخترِ ۳ساله رو با عروسک آروم میکنن
نه با سرِ بریدهِ پدرش . . 💔
"منآمدمکهبمیرمفقطبهپایغمت³¹⁵"
" مدیـونالحســــین "
تا دیروز یهتیکه پارچه و نخ و پنبه بودین
اما از امروز چه سرنوشتِ بینظیری
براتون رقم خورد . .
شدین عروسکهایِ خانوم سه سالــه
و در آخر میرسین به آغوشِ خانوم ;)!
من ای صبا رهِ رفتن به کوی دوست ندانم
تو میروی به سلامت سلامِ ما برسان . .
به عشقی که ازش دم میزنم شک کردم . .
یعنــی من از داغ غمت هنوز زندهام ؟!