•••─━━━⊱🔷✦◇﷽◇✦🔷⊰━━━─•••
♦الیک تأمیلی...♦
✅ خب چه کار کنیم؟ عادت کردهایم دیگر. عادت کردهایم که ذهنمان هی از این کلمات شما بپَرد به آن جملههایتان، از این نور به آن نور، از این دُرّ و گوهرها به آن لعل و لُعبتها. مثل وقتی که #ابوحمزه میخوانیم و به «الیک تأمیلی» میرسیم و فریاد میزنیم که «امیدواریم به توست». بعد لبهای مبارک حضرت #سجاد را تصور میکنیم که لابد موقع خواندن این دعا از اشک خیس شده و با گفتن این جمله در مدینه و مثلاً کنار قبر نبیاکرم، داشته به تاریخ امید میداده.
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
✅ بعد دوباره همان لبها را تصور میکنیم که این «تأمیلی» را جای دیگری هم تکرار کرده: وقتی سیدالساجدین به اطراف کوفه رفته و به نقطهای رسیده و همانجا ایستاده و گریه کرده _ و لابد لبهایش خیس اشک شده _ و کنار قبر گمشدهی علی، سلام به جدش #امیرالمومنین را شروع کرده: «السلام علی ابی الائمه و خلیل النبوه...» و گفته و گفته تا برای درخواست شفاعت از پسر ابوطالب، از این واژهها کمک گرفته: «و لی حق موالاتی و تأمیلی» من حقی دارم، حق دوستداشتن تو و حق امیدواری به تو...
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
✅ کدام دم و دستگاه است که بخاطر امیدبستن، حقی برای کسی قائل بشود؟! قربان خودت و دستگاهت بروم که کارتان از گذشت و بخشیدن گذشته و همینطور برای ما حق درست میکنید... حق امیدواری و امیدبستن! ای که «الیک تأمیلی»! من برای شب قدری _ که آن را هم خودت درست کردی _ به تو امید بستمها... قربانت بروم که شب #قدر را با یاد #علی و خون علی گره زدی و یک حق دیگر هم برای دوستدارانش دست و پا کردی تا شب قدر شان تضمینی بشود و وسط سینهزدن و اشک ریختن در چنین شبی، بتوانند امیرالمومنین را پیش خدا بهانه کنند و به علی بگویند: «و لی حق موالاتی و تأمیلی»
〰〰🔸🔹🔸🔺🔸🔹🔸〰〰
☑_ میشود بگویی که این چه وضعی است؟ میشود توضیح بدهی که چرا این قدر خوبی؟
@msnote