💐میلاد باسعادت امام باقر علیه السلام بر امام زمان مبارک باد.💐
مجموعه مردمی مهدی زهرا عجل الله تعالی فرجه الشریف برگزار می کند:
▫️پخش رزق های مهدوی
▫️غرفه خوشنویسی
▫️هدیه به کودکان
▫️گفتمان مهدوی
_زمان: شنبه ۲۳ دی ماه ساعت ۱۵:۳۰
_مکان: رفسنجان، پارک مطهری واقع در بلوار مدرس
@maevaa_ir
May 11
4_5850373140852509125.mp3
4.15M
🌷شب اول رجب دل من بیتابه
🌷که شب تولدِ، نوهی اربابه
#میلاد_امام_محمد_باقر💖
#سید_رضا_نریمانی
@maevaa_ir
{ مأوا..
🌷شب اول رجب دل من بیتابه 🌷که شب تولدِ، نوهی اربابه #میلاد_امام_محمد_باقر💖 #سید_رضا_نریمانی @
تولد امام باقر علیه السلام خدمت امام زمان مون و شما همراهان عزیز مبارک باشه 😇😘🥳
{ مأوا..
تولد امام باقر علیه السلام خدمت امام زمان مون و شما همراهان عزیز مبارک باشه 😇😘🥳
میگما پایه اید ؟!
درمورد زندگی نامه امام باقر یکم مطالعه داشته باشیم ؟
آماده اید ؟!!
بریم...
{ مأوا..
میگما پایه اید ؟! درمورد زندگی نامه امام باقر یکم مطالعه داشته باشیم ؟ آماده اید ؟!! بریم...
خب!!!
این امام عزیز ما سال ۵۷ هجری به دنیا اومدند یعنی وقتی قیام عاشورا اتفاق میفته امام باقر ۴سالشون بوده.
پدر امام باقر،امام سجاد علیه السلام هستند ...
مادر امام باقر،حضرت فاطمه هستند ...
چیزی که میخوام الان بگم خیلی جالبه شاید بیشتریاتون نمیدونید
این که امام باقر تنها امامی هستند که هم از طرف مادری هم از طرف پدری نسبشون بنی هاشم هست یعنی چی ؟؟
مادر امام باقر که حضرت فاطمه هستن دختر امام حسن مجتبی هستن
امام سجاد هم پسر امام حسین هستن
یعنی حاصل ازدواج دختر عمو و پسر عمو میشه امام باقر امام پنجم مون🥰
امام باقر از طرف پدری حسینی و از طرف مادری حسنی هستن 😌
{ مأوا..
چیزی که میخوام الان بگم خیلی جالبه شاید بیشتریاتون نمیدونید این که امام باقر تنها امامی هستند که
خیلی جالبه نه ...؟!!!
دیدید گفتم نمیدونید😅
اسم امام باقر علیه السلام محمد بن علی هست ولی معروف به باقرهستن و لقبشونه
چرا؟؟
چونکه باقر یعنی شکافنده علم و دانش های متفاوت یعنی کسی که همه چی رو میدونه و بلده !!
خب امام باقر دوران خودشون از علم زیادی استفاده کردند ...
ایشون حدود ۶۸۰تا شاگرد فقط داشتن
که از یکیشون حدود ۳۰هزار حدیث نقل شده ...
میبینی کرامت ائمه رو...؟؟؟
اینقدر معروف به علم و حدیث بودند که تو دوران خلیفه هشام بن عبد الملک
ایشون میاد یه مجلسی برپا میکنه تمام مقامات کشوری و سران رو دعوت میکنن
امام باقر هم دعوت میکنه
بعد با نیرنگی میخواد امام باقر رو جلوی بقیه کوچیک کنه.
جلوی بقیه سران به امام باقر میگه که شما اهل علم و حدیث هستی هیچی از سیاست سر درنمیاری
میفهمی یعنی چی؟؟
یعنی داره به امام باقر تیکه میندازه که تو فقط بلدی حدیث بگی وگرنه هیچی از جنگ و سیاست سرت نمیشه !!!
بعد به امام باقر یه کمان میدند میگن پرت کن
امام باقر اول بار رد میکنن میگن نه...
اما هشام که اصرار میکنه
امام باقر تیر اولی که میزنن به هدف میره
هشام تعجب میکنه به امام باقر میگه شانسی بود...
امام بار دوم هم تیر را پرتاب میکنن دوباره تیر همون وسط هدف میخوره بازم هشام با کمال پررویی میگه شانسی بود 😐
و این کار نُه بار اتفاق میفته و هر نُه بار تیر به هدف میخوره...
تا اینکه همه به مهارت جنگی امام باقر پی میبرن حتی خود هشام ...
و همه میفهمن که امام باقر علاوه بر حدیث تو بُعد سیاسی و جنگی هم مهارت داره
و این اتفاق گوش به گوش میشه و همه مردم میفهمن و از ماهر بودن امام همه صحبت میکردند...
{ مأوا..
اینقدر معروف به علم و حدیث بودند که تو دوران خلیفه هشام بن عبد الملک ایشون میاد یه مجلسی برپا میکن
😅
هشام میخواست امام رو خراب کنه و پایینش بیاره برعکس شد امام عزتش بالاتر رفت.
•| اینه قدرت الهی که اگر همه بخوان جلوتو بگیرن بالایی نخواد کافیه...
کم کم امام باقر داشت خیلی معروف میشد...
اموی ها ترسیده بودن از امام باقر که نکنه قیام کنه و خلافت رو ازشون بگیره !
کلا قضیه تیر اندازی یه جوری شده بود که همه مردم برای هم دیگه داشتن تعریفش میکردن !
ولی ...
میگن بعد مراسم هشام سیلی از جمعیت مردم داشتن به سوی کوهی حرکت میکردن...
امام باقر وقتی علت رو پرسید به امام گفتن :
یک پیر دانای مسیحی در این کوه در غاری زندگی میکند که سالی یک بار بیشتر بیرون نمی آید و
مسائل عجیبی میدونه که هر کس ازش سوال میپرسه جواب میده !
تا الان هیچکس حریف علمش
نشده...
این آدم جوریه که حتی غیر مسیحی ها هم به سمتش میرن و از محضرش بهره میبرن !
اینجا امام باقر احساس کرد که نباید سکوت کنه...
چون خلفای بنی امیه هیچکدوم چیزی نداشتن برا ی رو کردن و واقعا اسلام در برابر مسیحیت داشت توسط این آدم مورد تحقیر قرار میگرفت...
تو مرکز خلافت مسلمان ها یک فرد مسیحی به عنوان دانای اعظم تلقی بشه ...
امام باقر برا ی این که عزت اسلام حفظ بشه دربین این جمعیت به سمت کوه رفت و این فرد
مسیحی وقتی بیرون اومد و مردم دورش حلقه زدن، امام باقر علیه السلام باهاش وارد بحث شد و
مطالبی رو گفت که اون شخص از پاسخ دادن بهش عاجز موند و اون شخص مسیحی بعدش
سؤالی رو از امام باقر پرسید که امام باقر قشنگ بهش پاسخ داد.
جوری شده بود که اون شخص مسیحی اعلام کرد :
ای مردم ؟
تا این مرد در شام حضور داره و با این علم در اینجاست من دیگه از این غار بیرون نمیام...
(اگر دوست داشتید بدونین که بحث بین امام باقر با اون فرد مسیحی که اسمش اسقف هست چیه حتما یه سرچی داخل گوگل بزنید)
دقیقا بعد این قضیه بود که اموی ها ترسیدن و تصمیم گرفتن امام باقر علیه السلام رو مسموم کنن !
میدونی چرا ؟
چون این مسئله در شام به شدت گسترش پیدا کرد و خیلی باعث خشنودی مسلمونا شده بود ...
حتی داریم که هشام بن عبد الملک اولش وقتی از این مسئله باخبر شد هدایایی هم برای امام فرستاد ...
و سپاس گزاری میکرداز امام که از اسلام و عزت اسلام دفاع کرد!
ولی خب...
بعدش اینجوری شد که کم کم همه مردم شام عاشق امام باقر شده بودن...