{ مأوا..
میگما امروز که گذشت از صفر تا صد بخودت چند میدی؟ چقدر نفست رو بُریدی ؟؟ چقدر موفق شدی شکستش بدی ؟؟؟
وای که چقدر شیرینه وقتی دمار از روزگار نفست در میاری ، آدم هستیم اما آدم تر میشیم اونجاست که قشنگ از ته دلمون به شرافت خودمون پی میبریم ...
دیدید چقدر شیرینه!!!!
اصلا همون لحظه دقیقا #شکار_لحظه_ها تا ده میشمری و وقتی نه میگی یکهو
توده ای آرامش تمام وجودت رو فرا گرفته کلی آرامش سمتت میاد...
انگاری کلی فرشته دور و برت رو گرفتن و تورو در آغوش میکشن بعد یکهو یه موجود کاملا مهربان نجیب با چهره نورانی که روشنایی نورش تمام چهره تو رو فرا میگیره به فرشته ها میگه عقب برید میخوام من بغلش کنم این یار من امروز بهش سخت گذشته ولی بخاطر من همه چیزو گذاشت کنار و من رو انتخاب کرد
بعد اینجاست که وقتی تو رو بغل میکنه کلی آرامش سمتت میاد آرامشی که اصلا وصف شدنی نیست ...🥺