🔰کنگره عظیم اربعین، زمینه ساز گفتگوی بین ادیانی و هم زیستی است
✍️حجت الاسلام حبیب الله بابایی : #عاشورا این پتانسیل را دارد که در گفتگوی بین #ادیان مطرح شود و موضوعی آشنا برای مخاطبان دیگر ادیان مخصوصاً #مسیحیت، #یهودیت و حتی ادیان غیر ابراهیمی به شمار میرود. مراسم پیاده روی #اربعین، تبلوری از آداب، فرهنگ و تاریخ تشیع است که همبستگی اجتماعی عظیمی را شکل میدهد. تجمع خودجوش و مردمی اربعین آثار فرهنگی بی نظیری دارد که از آن جمله میتوان به انسجام بخشی درون دینی و برون دینی و انتقال مؤلفههای ارزشی قیام حسینی به دیگر ادیان اشاره کرد.
@mafaz_news
هدایت شده از مفازمدیا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📀قطعه «شب عاشورا» به رهبری #لوریس_چکناواریان
🔹لوریس چکناواریان، موسیقیدان نامدار اهل #ارامنه ایران سالها پیش قطعه «شب #عاشورا» را در دستگاه چهارگاه نوشته و اجرا کرده است. چکناواران که در مناسبتها و به بهانههای مختلف ارادت قلبی خود را به اهل بیت به ویژه امام حسین علیهالسلام آشکار کرده، در گذشتههای نهچندان دور قطعه «شب عاشورا» را به همراه ارکستر سمفونیک البرز و گروه کر فیلارمونیک ایران روی صحنه برد و اجرا کرد.
🔸گروه کر در این اجرا نوحه قدیمی و معروف «امشبی را شه دین در حرمش مهمان است، مکن ای صبح طلوع...» با همراهی ارکستر میخوانند؛ نوحهای که معمولا در شبهای عاشورا در هیاتها و دستههای عزاداری خوانده میشود و به گونهای به فرارسیدن روز واقعه اشاره دارد. آنچه در این ویدئو میبینید، بخشی کوتاه از قطعه «شب عاشورا»ست که تقدیم به عزاداران حسینی میشود.
@mafaz_news
نقش یهود در شهادت امام حسین (ع) از نگاه قرآن و ادعیه
از نگاه برخی ادعیه و قرآن کریم بهخوبی میتوان نقش #یهود در فاجعهی کربلا و #عاشورا و شهادت #امام_حسین علیهالسلام را به اثبات رساند؛ چنانکه در یکی از زیارتهای مطلقهی امام حسین علیهالسلام چنین آمده است: وَ اَشْهَدُ اَنَّ الَّذینَ سَفَکُوا دَمَکَ، وَ اسْتَحَلُّوا حُرْمَتَکَ، مَلْعُونُونَ مُعَذَّبُونَ عَلى لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى بْنِ مَرْیَمَ، ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ. [۱] و گواهى میدهم که حقّاً آنان که خونت را ریختند و حُرمت تو را از بین بردند ملعونند و معذّب هستند بر زبان داوود و عیسى بن مریم و این بهخاطر آن گناهى است که کردند و مردمى تجاوزکار بودند.
🔸اکنون سؤال اینجاست که چه کسانی توسط حضرت داوود و عیسی بن مریم سلاماللهعلیهما لعنت شدهاند؟
پاسخ این سؤال صراحتاً در آیهی ۷۸ سورهی مائده آمده است: لُعِنَ الَّذِینَ کفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیمَ ذَلِک بِمَا عَصَوْا وَ کانُواْ یعْتَدُونَ. کافران از بنیاسرائیل به زبان داود و عیسی بن مریم لعنت شدند، لعنت شدنشان بدین سبب بود که [از فرمانهای خدا و پیامبران] سرپیچی کردند، و همواره [از حدود الهی] تجاوز داشتند.
👈در وبسایت مفاز بخوانید
🆔@mafaz_news
کشتن کودکان مسلمان؛ تفریح بهائیان در شبهایی چون عاشورا
آیتالله مسعودی خمینی در خاطرات خود از یکی از جنایات بهائیان در شب عاشورا در قم پرده برداشته و درباره جلسه شبانه #بهائیان در باغ اویسی قم مینویسد:
حدود سالهای ۱۳۳۹ و ۴۰، بهائیان در باغ (ارتشبد غلامعلی) اویسی در قم محفلهای شبانه داشتند. گاهی اوقات برنامههایی داشتند که بسیار فجیع و دلخراش بود؛ از جمله شبهای #عاشورا، یک بچهمسلمان را با خود به باغ میبردند و او را در حین جشن و پایکوبی به قتل می رساندند و #هلهله میکردند. بنده با یک واسطه از فرد که خود شاهد این ماجرا بوده نقل میکنم که میگفت: یکبار در یکی از این محافل، عده زیادی از بهائیان جمع شده بودند و چند نفر سرهنگ هم از تهران به قم آمده بودند و در آنجا حضور داشتند. آنان پسربچهای حدوداً ۱۰ سالهای را در تهران ربوده و با خود به قم آورده بودند.
این ماجرا را رئيس ژاندارمری قم برای رفیق ناقلِ خبر گفته بود که شب عاشورا بود و من در محل کارم در ژاندارمری نشسته بودم که یکی از دوستانم آمد و گفت: محفلی در باغ اویسی برقرار است آیا مایلی برای تماشا برویم؟ من موافقت کردم و بهاتفاق به باغ رفتیم و از پشت ساختمان نظاره کردیم. دیدیم که دختر و پسر میزنند و میرقصند و غلقلهای است و پسری را هم وسطه صحنه روی زمین گذاشتهاند و تمام افرادی که دور میز هستند، هر کدام درفشی در اختیار دارند و همزمان با میگساری و خوانندگی، ضربهای هم به تن پسر میزنند.
من (رئیس ژاندارمری) دیدم که در آن جماعت، سرهنگی نشسته است که گویا از همه بیشتر خوش به حالش است! یک لحظه فکر کردم که الآن برخی از مردم در مجالس #عزای_امام_حسین (علیهالسلام) دارند به سر و سینه میزنند و یک عده از خدا بیخبر هم در اینجا مشغول عیش و عشرتند. با این اندیشه خونم به جوش آمد و کنترل از دستم خارج شد. به رفیقم گفتم: علی الله! هر چه باداباد! بعد تفنگ کشیدم و یک گلوله در مغز سرهنگ خالی کردم! سرهنگ نقش بر زمین شد و جماعت جیغ کشیدند و محفل بههم خورد.
بعد به اتفاق دوستم جلو رفتیم و افراد را با اسلحه تهدید کردیم. در همان حال که دستانشان را به نشانه تسلیم بالا گرفته بودند، آنان را در یکی از اتاقهای باغ زندانی کردیم و در را بستیم. بعد نگران شدیم که چه بلایی سر جنازه سرهنگ بیاوریم. اینجا بود که او را زیر مقادیر زیادی کود که در باغ تلنبار کرده بودند، پنهان کردیم. بچهمسلمان مصدوم را به تهران فرستادیم تا به پدر و مادرش بسپارند. بعد با خیال راحت به یکی از مجالس روضه ابیعبدالله (علیهالسلام) رفتیم! صبح روز بعد سر کارمان حاضر شدیم؛ انگار نه انگار! مدتی بعد افرادی با داد و قال وارد شدند و گفتند: «یک مشت آدم گم کردهایم! شما ندیدهاید؟» گفتیم: «نه! مگر دست ما سپرده بودید؟» در نهایت هم نتوانستند قتل سرهنگ بهائی را به دوش ما بیندازند.
پ.ن: جواد امامی، خاطرات آیتالله مسعودی خمینی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، پاییز ۱۳۸۱، صص ۲۲۹ و ۲۳۰
💥پایگاه خبری مفاز💥
eitaa.com/mafaz_news