تمام دیشب رو تا همین بیست دقیقه پیش تو حیاط خوابیدیم با دو تا داداشام که مثلا آسمونو نگاه کنیم بزرگه همون اول یکم درباره عظمت کهکشان و حقارت انسان در برابر خلقت الهی سخنرانی کرد(حرفای آخوندی) زود خوابش برد بعد ما دو تا پتو روی هم مشترک انداختیم سهتایی رومون و تا صبح یخ کردم رسما هنوز منجمدممم😭😭😭
و واقعا واقعا خوش گذشت کلی با سجاد درباره ستارهها حرف زدیم دو تا شوتینگ استار دیدیم و آرزو کردیم و آره خوب بود راضیام (هنوز از سرما دارم میلرزم.)
تهشم یکم مونده به پنج با صدای جیغ و داد خروسا و سگا و کلاغا بیدار شدیم ^^
May 11