تنهایی مظلومانه
کربلا و لحظه ی تنهای سوزان حسین
آخرین تصویر از صحرای سوزان حسین
گریه های اصغر وآن مویه های بی رمق
حسرت یک بوسه بر لب های سوزان حسین
دل شکسته از جفای روسیاهان پلید
دیده بر افلاک دارد، نای سوزان حسین
فوج فوج سنگ و تیر و نیزه ها
سینه ی تفتیده و آوای سوزان حسین
آه از پیشانی زخمی و قلب چاک چاک
من فدای غربت و سیمای سوزان حسین
یک طرف گودال و یک سو قامت خورشید او
آه و واویلا از این دریای سوزان حسین !
چشم او دنبال محبوب و دلش لبریز عشق
عصر عاشورا شد و نجوای سوزان حسین
ای خدا این جان من ؛ این اصغر و این اکبرم
جملگی قربان تو ، رویای سوزان حسین...
گرم راز و گفتگو ؛ دشمن به فکر خون او...
زیر و رو شد ناگهان دنیای سوزان حسین
کور باد این آسمان و خاک های گرم و تلخ
جسم پاکش بر زمین و وای سوزان حسین
شعر از: رحیم کارگر (پارسا)
یا حسین بی سر
درد عشقی کشیدهام که مپرس
زهر هجری چشیدهام که مپرس
گشتهام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیدهام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش
میرود آب دیدهام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیدهام که مپرس
سوی من لب چه میگزی که مگوی
لب لعلی گزیدهام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش
رنجهایی کشیدهام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیدهام که مپرس
#حافظ
@magamat
عشق و سرمستی
خمیر مایه و جوهر اصلی عشق الهی ، حالت خوش معنوی و روحانی است که می توان آن را نوعی سرمستی ، دلشدگی ، از خود بی خود گشتن و مستغرق شدن در جلوه های الهی دانست. عشق الهی برای سالکان و عارفان چنان لذت بخش و روح انگیز و دل رباست که ذره ای از آن را با تمامی خوشی ها و لذات عالم عوض نمی کنند و مستی و سرور معنوی آن را از همه خوشی ها و سرمستی ها ، جذاب تر و دل انگیز تر می دانند. مستی محبت الهی ، مستی عاقلانه و عابدانه و جاودانه ای است که در آن خبری از خماری و نشئگی و پوچی و هرزگی مستان دنیوی نیست ؛ بلکه سراسر هشیاری و بیداری و زنده دلی و فرزانگی است. عاشق الهی ، سرمست و خرامان از این است که قلب و دلش ، آکنده از توحید و ربوبیت و عبودیت الهی و سیراب از نشئه ملکوتی است. جان او او از باده محبت سیراب می شود و دلش از می ناب عشق الهی می نوشد و به همین جهت لحظه ای از محبوبش غافل نمی شود و آنی به بطالت و پوچی و خماری نمی گذراند!
راه و رسم عشق بیرون از حساب ما و توست
اّن که هشیار است و بیدار است مست باده نیست
واقعیت این است که راه اصلی رسیدن به لذت و حلاوت مستی عشق الهی ، راه پر و پیچ خم ریاضت های شرعی و سیر و سلوک عرفانی است که اوحدی از بزرگان و مردان خدا بدان دست می یابند و سر سلسه آنها امیرمومنان حضرت علی و فرزندش امام حسین است ( البته کمتر کسی است که بتواند درکی از سر مستی عشق خدایی سالار شهیدان در عاشورا داشته باشد). طریق اهل بیت در کسب معرفت عمیق به خدای متعال و تزکیه و تهذیب نفوس بر روی همگان گشوده است و نیازمند چله نشینی ها و اذکار و اورادی خاص نیست! اصل آن در همت و عزم قوی و رعایت حدود و دستورات الهی است که منجر به پاکی نفس و صفای باطن و درون بی آلایش و وجود منبسط و سعه صدر می شود. وقتی این زلالی درون حاصل شد و فکر و اندیشه انسان الهی گردید ، در آن صورت است که مستی عشق الهی نیز در وجود انسان رسوخ خواهد کرد و دل و جانش آکنده از محبت و مهر بی کران حضرت باری تعالی خواهد شد. عشق در دین ، از بالاترین درجات است و حقیقت آن نیز تنها در پرتو تقوا و ورع بدست می آید... البته ورع و پرهیزگاری ای توام با عقلانیت و خردورزی و دانایی. به همین جهت ، عاشق سرمست الهی ، انسانی فرزانه و خردمند و حکیم می شود، نه مجنون و آواره کوه ها و کوچه ها و...!!
مستم از باده عشق تو و از مست چنین
پند مردان جهان دیده و هشیار مخواه
@magamat
خدای من
نمی دانم گاهی کجای دنیا گم ات می کنم؛
در هیاهوی بازار..
*در خستگی هنگام نماز..
در وسوسه های نفس ام..
نمی دانم!!*
اما،گاهی تو را گم می کنم؛
مثل کودکی که در بازار دستان مهربان مادرش را رها کرده به تماشای عروسکی مشغول است..
بعد می بیند مادرش نیست و هیچ عروسکی او را خوشحال نمی کند..
*به کودکی ام بنگر..
هرچند خودم تو را گم می کنم؛
اما تو پیدایم کن..!!*
@magamat
عشق و وصال
خداوند تبارک و تعالی می فرماید:
*يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلِيِّ هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالَحَتْه وَ هَجَرتَنا؛
ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد. و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن. ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای !! ( بحرألمعارف، ج ۲، ص۶۲).
در این حدیث قدسی به صراحت از وصال الهی سخن به میان آمده است... وصالی که ناشی از عشقی اصیل و سوزان و حقیقی و همیشگی است. و اصلی ترین مانع این عشق سرمدی است که متاسفانه انسان ها او را به دوستی بر می گزینند ؛ ولو در زبان نفرین و لعنش کنند!! شیطان تا می تواند باعث دوری و هجران انسان ها از خدا بشود و متاسفانه آنان نیز با ندانم کاری و زشت کاری ، بر این پلیدی صحه می گذارند و هر روز از محبوب خود دورتر و دورتر می شوند!!
خداوند از چنین افرادی که دوستی شیطان را بر انس و عشق الهی ترجیح می دهند، ناخشنود و ناراضی است. فرض کن یک رفیق صمیمی داری که عاشقش هستی و دوستش داری و براش همه کار میکنی. یک روز که تو خیابون داری قدم میزنی، میبینی یک نفر داره با رفیقت دعوا میکنه، و شما میری جلو و برای دفاع، با طرف دعوا و کتک کاری میکنی و دیگه باهاش دشمن میشی و ازش متنفر میشی،چون دوستت رو اذیت کرده.... اما بعد از چند روز میبینی این دوست و رفیقت داره با اون آدم راه میره و میگه و میخنده....چه حالی پیدا میکنی؟چقدر ناراحت میشی؟به دوستت میگی، آخه رفیق من بخاطر تو با اون دعوا کردم و با اون دشمن شدم و حالا تو رفتی با اون رفیق شدی و دست انداختی گردنش و... ؟؟!!
@magamat
محبت به پروردگار نامحدود است، زیرا علت آن كمال ذاتی و صفاتی خداوند است که نامحدود است :«تنها موجودی كه پیش از همه و حقیقتا ارزش محبوب واقع شدن را دارد، خداوند است و این به علت ارزش و بلندای ذات و صفات و افعال اوست و چون صفات الهی نامحدود است و همین صفات منشأ تعلّق حبّ است، پس عشق به الله هم باید محدود نباشد و این غلوّ و زیادهروی به حساب نمیآید، زیرا غلو در جایی است كه از حدّ و اندازۀ معین تجاوز شود. آنجا كه حدّ و اندازهای نیست، غلو و زیادهروی هم معنا ندارد. مردم در عشق به خدا گوناگونند، زیرا در علت آن تفاوت دارند. علت چیزی جز دانش به اسباب محبّت خدا نیست. محبّت از علتش نشأت میگیرد و چون علم و معرفت به پروردگار یكسان نیست و هر كسی از معرفت الهی بهرهای خاص خود دارد، هر كس از محبت الهی هم نصیبی مخصوص خود دارد». (علامه امینی ، سيرتنا و سنتنا، ص۶ و ۷)
@magamat
همه آدم ها
در زندگی چیز یا چیزهایی را
دوست دارند که
همواره
دل نگران از دست دادن آن
هستند
ارزش آدم ها هم
به همین چیزها تعیین می شود
یکی مقامش را
دیگری خانه و ماشینش را
آن یکی باغ یا
حساب بانکیش را و......
و برخی، فقط
دل نگران قهر و
از دست دادن خدایند
او که باشد و ببیند و
راضی شود
همه دنیا هم برود، برود
پروایی نیست
خدایا!
سلام
✋🏻
عمری است که
دل نگران خیلی چیزها بوده ام
غیر از تو
رفتند و آرامش مرا هم
با خود بردند یا که
آمدند و ماندند و
کاری برایم نکردند و
درد و رنجی بر من افزودند
امان از
عشقی و ارادتی که
یکسویه بود!!
دریغ از عمری که
به بیراهه رفت و
معشوق حقیقی را گم کرد!!
مهربانا!
ای که هیچ دستی را خالی
بر نمی گردانی و
هیچ امیدواری را
ناامید نمی سازی
ما،
به بیراهه رفته ها را
دریاب
چشمان مان را
به معشوق و جمال حقیقی روشن فرما و مفتون مان ساز و
در ادامه عمر،
همواره و فقط
دل نگران خودت بفرما
آمین
همین
@magamat
در این عمر کوتاه یا
بلند و طولانی،
با بسیاری از آدم ها
نشست و برخاستیم
دل بسته و دل گسستیم
بیایید
برای یکبار هم که شده،حقیقتاً
بقول قدیمی ها،«الله وکیلی»
دل به خدا داده و
طرح دوستی با او بریزیم
برای یک یار غار و
رفیق شفیق،
چکار میکنی!؟
برای «رفیق اعلی» هم
همان،بنما
بگویی:
رفیقم خداست،کجا و
رفیقم فلانی است،کجا!!!
خدایا
سلام
✋🏻
معمولا,
آدم های خوب و
انسانهای بزرگ
دستی را که
برای رفاقت،صادقانه
به سمت شان دراز شده
می پذیرند و
پس نمیزنند
آنها کجا و
خدای کریم کجا!؟
در فهرست رفقای جان
فقط نام تو،کم بود
غفلت کرده بودیم،ببخش!
حالا،
این دست لرزانی را که
صادقانه برای رفاقت حقیقی
به سمت تو بلند شده
میپذیری!؟
ای رفیق اعلی!
ما را
شایسته و درخور رفاقت خود
بفرما
آمین
@magamat