{سلام علیکم و رحمةالله}
انشاءالله که طاعات و عبادات تمامِ اعضای محترم کانال،مورد قبول واقع شده باشد.
🔻همانگونه که چندی پیش خدمتتان عرض شد، بنا داریم انشاءالله با مدد از ساحت قدسیِ حضرت سیدالشهداء علیهالسلام تا قبل از ماه محرم ، یک فهرست جامع و کامل (تا حد امکان) به صورت منظم و دستهبندی شده از مقاتل و معارف مرتبط با حضرت سیدالشهداء علیهالسلام، آماده کنیم...
🔹جمعآوری،تایپ،ویراستاری و اعرابگذاری متون عربی،نیاز به #تخصص و #زمان لازم دارد...
🔻اگر از دوستان،کسانی هستند که #تمایل و #توانایی اعرابگذاری و ویراستاری متون را دارند،به بنده حقیر 👈 @jaanamhosein ، اعلام آمادگی کنند تا انشاءالله این #کارِ_امامْ_حسینی با سرعت و دقت بیشتری پیش برود.
✍ نوکریِّ گریهکُنهای تو فَخر من بوَد...
@maghaatel
#معارف_علوی
♦️ منآنیتیمکوفیامکهبیتوأم،یتیمتر...
شخصی به نام ابوالطُفیل گوید:
حضرت امیرالمومنین علی علیهالسلام را دیدم که یتیمان را صدا میزد و به آنها عسل میخوراند و چنان آنان را مورد محبت و نوازش خود قرار میداد که برخی از اصحاب میگفتند:
لَوَدَدتُ أَنّي كُنتُ يَتيماً
🔹 آرزو داشتم که ای کاش من نیز یتیم بودم...
📚مناقبآلابیطالب، ج۱، ص۳۴۹
📚ربیع الأبرار، ج۴، ص۱۴۸
✍منآنیتیمکوفیام کهبیتوأم یتیم تر...
از حسن و حسین تو ندیده ام کریم تر
از ازل عاشق توام نه از ازل، قدیم تر
کجاست جادهای از این طریق مستقیمتر؟...
@Maghaatel
#معارف_حسینی
#ماه_رمضان
🔘 عُمق دلِ دریا را، ساحل که نمیفهمد
حال دلِ شیدا را، عاقل که نمیفهمد...
⚡️حکایت «الفاظی» که با دل یک «مجنونِدلسوخته» چه میکند...
از پیرِ مَقاتل و روضههای سیدالشهداء علیهالسلام، مرحوم حاج شیخ جعفر شوشتری نقل شده است که میفرمودند:
به نظر این کمترین، ای کاش آقایان فقهاء و اهل جواز، قوت غالب گندم را (برای زکات فطره) برمیچیدند...!!!
🔻به راستی که این گندم، خون به دل آل اللّه "علیهمالسلام" نمود، چنانکه به هوس متاع گندم رِی، این خوردنی ناچیز و حکمرانی در آن بِلاد، مولانا اباعبداللّه الحسین "صلواتاللّهعلیه" را با نعل اسب، کوبیدن و استخوانهای سینهاش را خُرد کردند...
▪️آنی بر من نمیگذرد وقتی که این گندم را میبینم، اندوهی بر من وارد میشود که از خدای متعال طلب مرگ دارم...
📚آثار ولائی، سید نیّر تبریزی
✍گندم رِی ثَمنت شد، بأبی انتَ و أُمّی
غرق خون کُل تنت شد، بأبی انتَ و أُمّی
پیکرت ماند غریبانه روی خاک و در آخر
بوریایی کفنت شد، بأبی انتَ و أُمّی...
@maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
♦️ایخوشا«مُردنی»کهدرآندَم،چهارده نورِپاک میآیند
از سَرِ لطفشان بهدیدار، نوکری سینهچاک میآیند...
سُدیر صیرفی گوید:
به امام صادق علیهالسلام عرض کردم:
قربانت شوم آیا مومن از قبض روح خود کراهت دارد؟
امام علیهالسلام فرمودند:
نه به خدا سوگند هنگامی که فرشتهٔ مرگ برای قبض روحش میآید، بیتابی میکند. فرشتهٔ مرگ به او میگوید:
ای دوست خدا! بی تابی مکن. به کسی که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری برانگیخت سوگند، من از پدری مهربان نسبت به تو خوش رفتارتر و مهربانترم؛ چشمانت را باز کن و بنگر.
حضرت فرمودند:
در این هنگام رسول خدا و امیرمومنان و فاطمه زهرا و حسن و حسین و امامان معصوم علیهمالسلام در نظر او ظاهر میشوند.
به او میگویند:
هَذَا رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ وَ الْأَئِمَّةُ رُفَقَاؤُکَ
🔻این پیامبر خدا و امیرمومنان و فاطمه زهرا و حسن و حسین و امامان معصوم "علیهمالسلام" اند که رفیقان تو هستند؛
او چشمانش را باز کرده و به امامان خود نگاه میکند. در این هنگام ندا کنندهای از جانب خداوند متعال به روح او ندا میدهد:
ای نفْسی که به محمد و خاندانش "صلوات الله علیهم" اطمینان داری! به سوی پروردگارت بازگرد در حالی که به ولایت آنها راضی و به ثواب هایت خوشنود هستی و در زمره ی بندگان من یعنی محمد و خاندانش"صلوات الله علیهم" در آی و به بهشت من داخل شو.
در این هنگام در نزد او چیزی محبوبتر از بیرون آمدن روحش از تن و پیوستن به ندا کننده نیست.
📚 الکافی ج۳ ص ۶۷
@Maghaatel
#معارف_حسینی
#شب_جمعه
🔘 مقایسه بلایِ امام حسین علیهالسلام با بلای انبیاء و اولیاء از لسان مبارک خود آن حضرت...
در نَقلی آمده است:
در وداع آخر امام حسین علیهالسلام، زینب کبری علیهاالسلام چون برادرش را تشنه و غریب و تنها دید، عرض کرد:
➖ای برادر، بلای تو شدیدتر است یا بلای انبیاء؟
امام حسین علیهالسلام فرمودند:
ای خواهر! از این سوال درگذر.
زینب کبری سلاماللّهعلیها اصرار نمود(به تعبیری آن حضرت، سوالِ استفساری نمود تا امام حسین علیهالسلام این مطلب را تشریح بفرمایند)
در این هنگام سیدالشهداء علیهالسلام گریه کرد و فرمود:
▪️ای خواهر! آدم صفیُّ الله بعد از خروج از بهشت از فراق حوّا گریست، در حالی که حوّا را اَلَمی نبود (درد و رنجی نداشت)؛ اما عیال مرا بعد از کشته شدن من از خیمهها بیرون میآورند و به اسیری میبرند.
▪️نوح نجیُّالله، بدنش را سنگ باران کردند،جبرئیل پر و بال خود را به بدن او مالید که اثر سنگ معلوم نباشد؛ اما بدن مرا بنی امیه تیرباران میکنند و به همین اکتفا نمیکنند، بلکه اسب بر بدن من میتازند.
▪️ابراهیم خلیلالله را وقتی در آتش انداختند، آتش بر او گلستان شد؛ اما در همین روز با آتش تیر و نیزه و شمشیرهای بنی امیه بدن برادرت را پاره پاره میکنند.
▪️یونس پیغمبر را وقتی از شکم ماهی بیرون آوردند، درخت کدویی لب دریا سبز شد و به روی بدن او سایه انداخت و آفتاب بدن او را اذیت نکرد؛ اما بدن مرا بعد از شهادت، سه روز برهنه زیر آفتاب میاندازند و کسی مرا کفن نمیکند.
▪️یعقوب نبی، بعد از فراق یوسف و نابینا شدن، به وصال یوسف رسید و دیدهاش روشن شد و به تاج و تخت فرزندش رسید؛ اما من پسر جوانم علی اکبر را با بدن پاره پاره روی خاک گرم کربلا دیدم.
▪️قوم صالح پیغمبر وقتی خواستند ناقه را پِی کنند، گذاشتند که با طفلش آب بیاشامد و بعد او را پی کردند؛ اما مرا و طفل شیرخوارم علی اصغر را تشنه شهید کردند.
▪️اسماعیل ذبیح الله را برایش از بهشت گوسفندی جهت قربانی کردن فرستادند و او را ذبیح الله نامیدند؛ اما کسی برای من قربانی نمیآورد.
▪️جدم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در جنگ اُحد، کُفار قریش یک دندان او را شکستند؛ اما روزی می آید که یزید، چوب بر این لب و دندان میزند.
▪️پدرم علی علیهالسلام را یک ضربت زدند؛ اما مرا یکهزار و اندی زخم میزنند.
▪️برادرم حسن علیهالسلام هنگام شهادت، سرش در دامن من بود؛ اما سرِ من گاهی بر روی خاک، گاهی بر سر نیزه، گاهی بر روی درخت خرما آویخته میشود.
🔻زینب کبری سلاماللّهعلیها عرضه داشت: با این همه بلا ما را به که میسپاری؟
حضرت فرمود: به خدا که "نعم الوکیل" است.
پس زینب کبری سلاماللّهعلیها نالهای زد و بر زمین افتاد و میفرمود:
لیتَ الموتُ اَعدَمَنِی الحیاةَ قَبلَک
▪️ایکاش زینب پیش از تو مرده بود و این احوال را مشاهده نمیکرد.
📚انوار الشهادة ص۸۲
📚مُحرق الفُؤاد(نسخه خطی)
@maghaatel
#معارف_علوی
♦️ به فدای آن مولایی که در راه احقاق حقّ مظلوم، مُشت خورد امّا یک سیلی هم نزد...
نقل کردهاند که:
امیرمؤمنان علی علیهالسلام در دوران زمامداریاش وقتی از بازار خرما فروشان گذر میکرد، کنیزی را دید که میگریست.
حضرت علت گریه او را جویا شد. معلوم شد که میخواهد خرمايی را که خریده پس دهد.
حضرت نزد خرمافروش رفت و فرمود:
ای بنده خدا! این یک خدمتگزار است و کارهای نیست؛ خرما را بگیر و پولش را به وی برگردان
فَقٰامَ إلَيهِ الرّجلُ فَلَكزَهُ،
🔻خرمافروش از جای برخاست و با مشت به سینه حضرت کوبید.
مردم گرد آمدند و گفتند:
این، امیرمؤمنان است...
نفس مرد به شماره افتاد و رنگش زرد شد، خرما را گرفت و پول کنیز را برگرداند.
آنگاه گفت: ای امیرمؤمنان! از من بگذر.
حضرت فرمود:
اِذَا وَفَّیتَ النَّاسَ حُقُوقَهُم
🔻در صورتی از تو خشنود میشوم که حقوق مردم را بپردازی.
📚المناقب،ابن شهر آشوب، ج۴،ص۳۱۷.
@maghaatel
#شهدای_کربلا
#عابس_بن_أبی_شبیب
🔘 «عابس» از عشقتو سرگشته و حیران تو شد
خرّم آن یار که سردستهٔ مَستانِ تو شد...
⚡️محبت سیدالشهداء علیهالسلام، عابس را به جنون کشیده بود...
...نوبت به عابس بن ابى شبيب شاکری رسید؛ پیش آمد و به خدمت سیدالشهداء علیهالسلام سلام داد و عرضه داشت:
يا أباعَبداللّه! أمٰا وَاللّهِ ما أَمسٰى عَلَى ظَهرِ الأرضِ قَريبٍ و لا بَعيدٍ أعَزُّ عَلَيَّ و لا أحَبُّ إلَيَّ ِمنكَ
🔻یااباعبداللّه! به خدا قسم بر روی زمين از نزديك و دور كسى را عزيزتر و محبوب تر از شما ندارم.
اگر مى توانستم با چيزى عزيزتر از جانم و خونم ظلم و كشتهشدن را از شما بردارم، برمىداشتم.
یااباعبداللّه!درود بر شما! شهادت مىدهم كه من به دست شما و پدرتان هدایت شدم.(۱)
➖ نحوهٔ رزم عابس و کَندن کلاهخود و زره
نقل کردهاند:
کانَ یَهجِمُ عَلَی جُندِ بَنی أمیّة مُرتَدیاً لِباسَ الحَرب
🔻در حالی که کلاهخود و لباس رزم را از تن کنده بود، بر لشکر بنی امیه حملهور شد.
برخی از اصحاب امام حسین علیهالسلام تا که دیدند عابس، لباس رزم را از تن کنده و عریان شده، صدایشان را بلند کرده و گفتند:
أَجَنَنتَ یٰا عٰابِس؟!
🔻آیا دیوانه شدهای ای عابس؟!
عابس هم در جواب آنها گفت:
حُبُّ الحُسَینِ أَجَنّنٖی.
🔻این محبت امامحسین علیهالسلام است که مرا به جنون کشیده است.(۲)
🔹 در نَقلی دیگر شخصی به نام «ربیع» گوید:
بین من و عابس یک دوستی برقرار بود؛ وقتیکه دیدم او کلاهخود را از سر برداشته است به او گفتم: آیا در این دریای جنگ، از سر برهنهات حذر نمیکنی؟
عابس به من رو کرد و گفت:
مٰا أصٰابَ المُحبَّ فٖي طَريقِ حَبيبِه سَهلٌ
🔻هر آنچه که به محبّ در راه محبوب میرسد، آسان است،(۳)
📚 منابع:
(۱).مقتل الحسين،خوارزمی، ج۲ ص۲۲
بحارالانوار ج۴۵ ص۲۸
البداية و النّهاية، ج۸ ص۱۸۵
(۲).العباس علیهالسلام،مقرم،ص۱۸۲
(۳). معالي السّبطين،ج ۱ ص ۳۸۹
✍ یا اباعبدالله!
بر روسیاهِ عاشقت،لطفوکرَم، بسیار کن
من را شبیه عابس از دیوانگی سرشار کن...
@maghaatel
#شهدای_کربلا
#عابس_بن_أبی_شبیب
🔘 اگر عابِس به دلش گفت فقط «مشقِحسین»
سَرِ او را به سَرِ نیزه سپُرد «عشقِحسین»...
ربيع بن تميم(که از لشکریان عمربنسعد است) گويد:
عابس به طرف میدان میآمد که وقتى ديدمش او را شناختم؛ در جنگها ديده بودمش كه از همه دليرتر بود. صدایم را بلند کردم و گفتم:
أيّهاالنّاسُ، هٰذا الأسَدُ الأَسوَد، هٰذا اِبنُ أبٖي شَبيب؛ لٰا يَخرُجَنَّ إليهِ أَحدٌ مِنكم
🔻اى مردم! اين شير شيران است، اين پسر أبى شبيب است.هيچ كس از شما به طرف او نرود.
در آن حال عابس ندا مىداد: مگر مردى نيست كه با مردى مقابله كند؟!
عمر بن سعد ملعون چون این صحنه را دید، صدای نحسش را بلند کرد و گفت:
اِرضَخُوهُ بالحِجارَة
🔻«سنگبارانش كنيد! »
فَرُميَ بِالحِجارةِ مِن كُلِّ جٰانبٍ
🔻پس از هر طرف جمع شدند و او را سنگ باران کردند.
ولی با این حال او دویست نفر را از پای انداخت و در آخر به شهادت رسید.
➖ وقتی که عابس به شهادت رسید و سر او را بریدند، راوی گوید:
فَرأيتُ رأسَه في أيدي رجالٍ ذَوي عِدّة؛ هٰذا يَقول: أنا قَتلتُه،و هذا يَقول: أنا قتَلتُه.
🔻سر وى را ديدم كه به دست چند نفر میچرخید. اين يكى مىگفت: «من او را كشتم» و آن يكى مىگفت: «من او را كشتم».(تا بدینوسیله افتخاری باشد برای آنها)
پيش عمر بن سعد آمدند كه او گفت:
لا تَختَصموا، هٰذا لَم يَقتُلْهُ سَنانُ واحدٍ
🔻 بگو مگو مكنيد! او را يك سرنيزه نكشته است؛ بلکه دست جمعی توانستید او را از پای در آورید.
📚 التّاريخ، الطّبري، ج۵ ص۴۴۴
📚 نفس المهموم، ص۲۸۱
📚 معالي السّبطين، ج۱ ص۳۸۹
@maghaatel