▪️برای هر قدمش یک حج و یک عمره. می نویسند.
📚فضل زیارة الحسین علیه السلام: ۶۲ ح ۴۳
🔷 علاوه بر روایات فوق، در سیره اهلبیت علیهم السلام وارد شده است با اینکه اسب ها و شتران همراه آن حضرات بودند ولی ایشان با پای پیاده به حج مشرف می شدند؛ این در حالی است که روایات فراوانی در افضلیت زیارت سیدالشهدا علیه السلام بر حج و همچنین افضلیت زمین کربلا بر کعبه، وارد شده است.
به عنوان نمونه به چند روایت در سنت پیاده روی در سیره اهلبیت علیهم السلام اشاره می کنیم :
🔶 از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند:
کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام یَحُجُّ مَاشِیاً وَ تُسَاقُ مَعَهُ الْمَحَامِلُ وَ الرِّحَالُ .
▪️«امام حسن مجتبی علیه السلام پای پیاده به حج میرفت، در حالی که محملها و مالهای سواری در کاروان با آن حضرت در حرکت بودند. »
📚بحارالانوار ج۴٣ص٣۵١
🔶در روایتی دیگر از سیره امام حسین علیه السلام آمده است :
لَقَدْ حَجَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام خَمْساً وَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ عُیُونُ الْمَحَاسِنِ
▪️امام حسین علیه السّلام با پای پیاده بیست و پنج حج به جا آورد، در صورتی که اسبهای خوبی در کاروان آن بزرگوار بود.
📚التهذیب ج٣ص١١۶
🔶 در روایت دیگر آمده است :
حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَی مَکَّة
▪️علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام پیاده به حج رفت و از مدینه تا مکه بیست روز در راه بود.
📚 الارشاد: ص۲۷۳
@Maghaatel
#مجلس_یزید
◼️ چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟!
نوشته اند :
فقالَت فاطمةُ بنتُ الحسينِ: يا يزيدُ! بَناتُ رسولِ اللّهِ سَبايا؟ فعندها بكى النّاسُ و بكى أهلُ دارهِ حتّى عَلَتِ الأصواتُ،
▪️در مجلس یزید پلید، دختر بزرگ سیدالشهدا علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام از جای برخاست و ندا سر داد :
ای یزید! آیا دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله، اسیر باشند؟!
با این سخن آن بانوی مکرمه، مردم و تمامی اهل و عیال یزید لعین، به گریه افتادند و صدای گریه ایشان، قصر یزید را فرا گرفت.
كانت سَكينةُ تَستُرُ وَجهَها بِزَنْدِها لأنّها لم تَكُن عندها خِرقَةٌ تَستُرُ بها وَجهَها.فقال: مَن هذه؟ قالوا:سَكينَةُ بنتُ الحسينِ.فقال: أنتَ سَكينَة؟
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام، صورتش را با آستین پوشانده بود. چراکه هیچ پارچه ای جز او برایش نمانده رو. تا صورتش را بپوشاند.
یزید گفت :
این دختر کیست؟
گفتند :سکینه.
گفت : تو سکینه هستی؟
فبَكَت، و اختَنَقَت بِعَبرَتِها حتّى كادَت تَطلَعُ روحُها.فقال لها: ما يُبكيكِ؟قالت: كيف لا تَبكي مَن ليسَ لها سِترٌ تَستُرُ وجهَها و رَأسَها عنكَ و عَن جُلَسائِكَ
▪️آن بانوی مظلومه به گریه افتاد و چنان بغض گلویش را گرفت که نزدیک بود روح مبارکش از این عالم مفارقت کند.
یزید گفت : چرا گریه میکنی؟
حضرت سکینه فرمود :
چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟!
📚معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۶۳
@Maghaatel
#معارف_حسینی
◼️ تا خداوندیِ خدا برجاست
پرچم شاه کربلا، بالاست....
حضرت زینب سلاماللهعلیها به حضرت امام سجاد سلاماللهعلیه فرمودند :
يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا يَدرُسُ أَثَرُهُ ، وَ لَا يَعفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ ، و لَيَجتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحوِهِ وَ تَطمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً ، وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً.
▪️پرچمی را برای پدرت به اهتزاز درخواهند آورد که هیچگاه اثر آن از بین نخواهد رفت و گذشت شبها و روزها آن را کهنه نخواهد ساخت و امامان کفر و پیروان ضلالت اقدام به محو و پنهان کردن این آثار خواهند کرد ولی چیزی جز تلألؤ روزافزون و آشکاری بیشتر در برنخواهد داشت.
📚بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۸۰ .
📚 كامل الزيارات، ص۲۶۲ .
📚 عوالم العلوم، ج ۱۷، ص ۳۶۲
@maghaatel
#شب_جمعه #زیارت_سیدالشهداء_علیه_السلام
◼️ *ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام*
*▪️نورِ زائر امام حسین علیه السلام، بر همه نورهای روز قیامت، سر دارد....*
محمد بصری از امام صادق علیه السلام روایت کند که حضرت فرمودند :
پدرم به یکی از دوستان خود که درباره زیارت پرسیده بود، فرمود: زیارت چه کسی و به چه هدفی؟
گفت: زیارت امام حسین علیه السلام و به هدف خشنودی خدای تبارک و تعالی.
پس پدرم امام باقر علیه السلام فرمود:
*مَنْ صَلَّی خَلْفَهُ صَلَاةً وَاحِدَةً یُرِیدُ بِهَا اللَّهَ لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ عَلَیْهِ مِنَ النُّورِ مَا یَغْشَی لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ یَرَاهُ*
▪️هر که در کنار قبر مطهر امام حسین علیه السلام، یک نماز به جهت خشنودی خدا بخواند، خداوند را در آن روز که با وی دیدار میکند، در حالی دیدار میکند که نوری بر اوست که هر چیز را که میبیند، در برابر آن بی نور است
*وَ اللَّهُ یُکْرِمُ زُوَّارَهُ وَ یَمْنَعُ النَّارَ أَنْ تُنَالَ مِنْهُمْ شَیْئاً وَ إِنَّ الزَّائِرَ لَهُ لَا یَتَنَاهَی لَهُ دُونَ الْحَوْضِ*
▪️و خداوند زائران وی را بزرگ میدارد و آتش را از آسیب رساندن به ایشان باز میدارد و زائر او را مکانی پایین تر از حوض کوثر نصیب نمی گردد،
*وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَائِمٌ عَلَی الْحَوْضِ یُصَافِحُهُ وَ یَرْوِیهِ مِنَ الْمَاءِ وَ مَا یَسْبِقُهُ أَحَدٌ إِلَی وُرُودِهِ الْحَوْضَ حَتَّی یَرْوِیَ ثُمَّ یَنْصَرِفُ إِلَی مَنْزِلِهِ مِنَ الْجَنَّةِ*
▪️ و امیر المومنین علی علیه السلام، بر کنار حوض ایستاده و با وی دست میدهد و از آب حوض به او مینوشاند و هیچ کس در وارد شدن او بر حوض، بر او پیشی نمی گیرد تا او سیراب گشته و به سوی منزلگاهش در بهشت باز گردد،
*مَعَهُ مَلَکٌ مِنْ قِبَلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَأْمُرُ الصِّرَاطَ أَنْ یَذِلَّ لَهُ وَ یَأْمُرُ النَّارَ أَنْ لَا یُصِیبَهُ مَنْ لَفَحَهَا شَیْ ءٌ حَتَّی یَجُوزَهَا وَ مَعَهُ رَسُولُهُ الَّذِی بَعَثَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام*
▪️در حالی که فرشته ای از طرف امیر المومنین با او همراه است و صراط را امر میکند که زیر پای او رام و ذلیل باشد و آتش را امر میکند که ذره ای از زبانه هایش به وی آسیب نرساند تا آنکه از آن بگذرد، در حالی که فرستاده ای که امیر المومنین علیه السلام با او فرستاده، همراه اوست.
📚 کامل الزیارات: ص۱۲۲
#زیارت_سیدالشهداء_علیه_السلام
◼️ یکی از زیباترین و عمیق ترین روایات در باب زیارت سیدالشهدا علیه السلام...
معاویه بن وهب(که از خاص امام صادق علیه السلام می باشد) گوید:
امام صادق علیه السلام در محراب خود نشسته بود، که بر وی وارد شده و نزد او نشستم تا آنکه نمازش را به پایان رساند و شنیدم که با خدایش نیایش میکرد و میگفت: ای آنکه ما را امتیاز کرامت بخشید و شفاعت را به ما وعده داد و رسالت را بر عهده ما نهاد و ما را میراث دار پیامبران کرد و امتهای پیشین را به ما خاتمه بخشید و وصی و جانشین شدن را مختص ما گرداند و دانش گذشتهها و آینده را به ما هبه کرد و دلهای مردمانی را شیفته ما گرداند،
اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَی عَدُوِّنَا
▪️من و برادرانم و زوّار مزار پدرم حسین بن علی - صلوات الله علیهما - را بیامرز. که دارایی شان را هزینه کردند و بدنهاشان را از شوق مهربانی و نیکی به ما و به امید پاداشی که با اتصال با ما از تو در مییابند و به امید سروری که به دل رسولت محمد صلی الله علیه و آله وارد میکنند و در پاسخ به دستور ما و به جهت خشمی که به دل دشمنانمان وارد کنند، به سفر گماردند.
أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَکَ فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اکْلَأْهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَی أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ وَ اصْحَبْهُمْ
▪️ بدین سان در پی رضوان و خشنودی تو بوده اند، پس از سوی ما ایشان را به خشنودی ات بهرمند ساز و روز و شب ایشان را محفوظ دار و اهل و خانواده ایشان را که پشت سر باقی نهاده اند، به بهترین وجهی نگاهبان باش و یاور همپای ایشان باش
وَ اکْفِهِمْ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ
▪️ و آنان را از شر هر طغیانگر سرکشی و از هر ضعیف و قوی دستی از آفریدگانت و از شر شیاطین انس و جن در امان دار و بهترین آرزوهایشان را که دور از کاشانه شان از تو درخواست کردند، مادام که ما را بر فرزندان و خاندان و نزدیکانشان ترجیح داده اند، نصیبشان گردان.
اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِکَ عَنِ النُّهُوضِ وَ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا خِلَافاً عَلَیْهِمْ
▪️ خداوندا دشمنان ما ایشان را به خاطر این سفرشان،مسخره و سرزنش کردند ولی این امر، ایشان را در مخالفت با دشمنان ما، از برخاستن و روانه شدن به سوی ما، باز نداشت.
فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبُ عَلَی قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا
▪️ پروردگارا رحم آور بر این صورتهایی که به حرارت آفتاب سوخته و آن صورتهایی که هر دو گونه آن پیاپی بروی قبر ابا عبد الله الحسین علیه السلام گذاشته شده و رحمت نما بر آن چشمهایی که از سر رحمت و دلسوزی بر ما اشکها رانده و آن دلهایی که بی تاب گشته و به خاطر ما سوزش و گدازش بسیار یافته و رحم آور بر آن فریادها که در ماتم ما برخاسته است.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّی تُرَوِّیَهُمْ مِنَ الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ.
▪️خداوندا آن جانها را و آن تنها را به امان تو میسپارم تا آنکه در روز عطش، از حوض کوثر سیرابشان سازی - و همچنان حضرت که درود و صلوات خدا بر او باد.
امام علیه السلام، این دعا را در سجده میخواند تا آنکه از نیایش فارغ گشت.
به ایشان گفتم: فدایت شوم! اگر این دعایی که شنیدم در حق کسی بود که خدا را نشناخته، بی شک گمان میکردم که آتش دوزخ ذره ای از وجود او را هرگز نخواهد آزرد. به خدا که آرزو میکنم ای کاش او را زیارت کرده بودم و به حج نرفته بودم. پس حضرت فرمود:
بس نزدیک هستی به او، چه چیز تو را از زیارت او باز میدارد؟! ای معاویه، زیارت امام حسین علیه السلام را رها مکن! گفتم: فدایت شوم، نمی دانستم که این امر چنین ارزشی دارد.
فرمود:
یا مُعَاوِیَةُ وَ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْضِ
▪️ ای معاویه! کسانی که برای زائران حسین در آسمان دعا میکنند، بیش از کسانی هستند که در زمین برایشان دعا میکنند.
لا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ مِنْ أَحَدٍ فَمَنْ تَرَکَهُ لِخَوْفٍ رَأَی مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّی أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ بِیَدِهِ
▪️ به خاطر ترس از کسی، زیارت امام حسین علیه السلام را ترک مکن؛ چرا که هر کس او را به خاطر ترس ترک نماید، چندان حسرت خورد که آرزو کند ای کاش با دست خود قبر خود را میکند.
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَی اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ فِیمَنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً مِمَّنْ تُصَافِحُهُ الْمَلَائِکَةُ
▪️آیا دوست نداری که خداوند شخص تو و وجود تو را در میان کسانی که رسول الله صلی الله علیه و آله برای ایشان دعا میکند، ببیند؟ آیا دوست نداری که فردا از کسانی باشی که فرشتگان با او مصافحه میکنند؟
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یَأْتِی وَ لَیْسَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ فَیُتْبَعَ بِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یُصَافِحُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله
▪️آیا نمی خواهی فردا در میان کسانی باشی که (به پهنه رستاخیز) میآیند حال آنکه هیچ گناهی ندارند که به سبب آن مجازات گردند؟ آیا دوست نداری که فردا از جمله کسانی باشی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله مصافحه مینمایند؟
📚کامل الزیارات: ص۱۱۶
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گریبان ها را دریدند و سه روز تا حدّ جان سپردن در کربلا عزاداری کردند...
نقل کردهاند:
وقتی که زنان و فرزندان امام حسین علیهالسّلام از شام برگشتند و به عراق رسیدند، به راهنما گفتند: ما را از طریق کربلا ببر. وقتی به موضع قتلگاه رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را با گروهی از بنی هاشم و مردی از آل رسول اللَّه یافتند که برای زیارت امام حسین علیه السّلام وارد شده بودند.
فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً .
▪️همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و لطمه به صورت زدند. ماتمی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگرسوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و همگی چند روزی عزاداری کردند.
📚لهوف ص١٩۶
📚بحارالانوار ج ۴۵ص١۴٧
@Maghaatel
#اربعین
◼️ مدت اقامت اهلبیت سیدالشهدا علیهالسلام، در کربلا...
نقل کردهاند:
فعند ذلك نزلوا وجدّدوا الأحزان، وشقّقوا الجيوب، ونشروا الشُّعور، وأبدوا ما كان مكتوماً من الأحزان، وأقاموا عنده أيّاماً ثمّ رحلوا قاصدين المدينة.
▪️وقتی که اهلبیت علیهم السلام، با جابر و یاران او بر سر مزار سیدالشهدا علیه السلام ملاقات کردند، پایین آمدند و داغ دلشان تازه شد. گریبان ها را دریده و موی سرشان را پریشان کردند.
و آن گونه که تابحال نتوانسته بودند، آن چنان عزاداری کنند، روز اربعین در کربلا مشغول عزاداری شدند.
و مدتی را در آن جا اقامت کردند.
(طبق نقل برخی مقاتل مدت اقامت اهلبیت علیهم السلام در کربلا سه روز بود. چون آن قدر در این سه روز بر سر مزار عزیزانشان گریه و زاری کرده بودند که نزدیک بود، دیگر جان بسپارند. لذا امام سجاد علیه السلام مصلحت را در این دیدند که بعد از سه روز اقامه عزاداری به سمت مدینة حرکت کنند.)
📚مقتل أبي مخنف ص ۱۴۰
📚مقتل الحسين مقرم ص۴٨۵
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گوشه از حال مخدّرات آل الله بر سر مزار شهدای کربلا...
نقل کردهاند:
فخرجت زينب عليهاالسلام في الجمع، وأهوت إلى جيبها، فشقّته، ونادت بصوتٍ حزين يقرح القلوب:
▪️وقتی که روز اربعین زن ها بر سر مزار شهدای کربلا جمع شدند، از بین آن ها زینب کبری بیرون آمد و دست انداخت و گریبان درید و با صدایی دردناک که قلب را جریحه دار می کند، فریاد می زد:
وا أخاه! وا حسيناه! وا حبيب رسول اللَّه! وا ابن مكّة ومنى! وا ابن فاطمة الزّهراء! وا ابن عليّ المرتضى! آه،ثمّ آه.
و پشت سر هم آه می کشید تا اینکه از هوش رفت.
وخرجت أمّ كلثوم لاطمة الخدّين تنادي برفيع الصّوت اليوم مات محمّد المصطفى، اليوم مات عليّ المرتضى، اليوم ماتت فاطمة الزّهراء وباقي النِّساء لاطمات ناعيات نائحات قائلات: وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
▪️وقتی حضرت ام کلثوم علیها السلام این صحنه را دید او نیز از بین زن ها خارج شد و برصورتش لطمه میزد و با صدایی بلند فریاد می زد :
امروز همان روزی است که محمد مصطفی صلی الله علیه و آله از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که علی مرتضی علیه السلام از دنيا رفته است.
امروز همان روزی است که فاطمه زهرا علیهاالسلام از دنيا رفته است.
و بقیه زن ها بر صورت ها لطمه میزدند و نوحه سر می دادند و می گفتند :وا مصيبتاه! وا حسناه! وا حسيناه.
فلمّا رأت سكينة ما حلّ بالنِّساء رفعت صوتها تنادي: وا محمّداه! وا جدّاه! يعزّ عليك ما فعلوا بأهل بيتك ما بين مسلوب وجريح، ومسحوب وذبيح، وا حزني أسفاً .
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام چون این صحنه را دید با صدای بلند فریاد زد :وامحمداه! وا جداه!
یا رسول الله! خیلی سخت است بر تو اینکه ببینی با اهلبیتت چه کرده اند؛ عده ای از آن ها غارت شده؛ عده ای جراحت دارند؛ عده ای ذبح شده و عده کشانده شدند.
وای از این حزن و اندوه عظیم....
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص ۱۶۲
📚 معالي السّبطين، ج۲ص۱۹۷
📚 وسيلة الدّارين،ص۴۰۴
@Maghaatel
#اربعین
◼️ ای جابر! درست همین جا بود، که بچه های پدرم را ذبح کردند...
عطیه گوید:
همینکه با جابر در کنار قبر أبي عبدالله الحسين عليه السّلام مشغول سخن بودیم، دیدم که یک سیاهی از جانب سرزمین شام دارد به طرف ما نزدیک می شود. به جابر گفتم :من یک سیاهی بزرگی را دارم از دور میبینم. جابر رو به طرف غلامش کرد گفت :برو و آن سیاهی را که پیداست ببین چه کسانی هستند؟ که اگر از ماموران عبیدالله بن زیاد لعین هستند هرچه زودتر در پناه گاهی مخفی شویم. واگر مولا و سرورم زین العابدین علیه السّلام بود تو در راه خدا آزادی.
فانطلق الغلام فما كان بأسرع من أن رجع إلينا، وهو يلطم على وجهه، وينادي: قم يا جابر! واستقبل حرم اللَّه وحرم رسول اللَّه، فهذا سيِّدي ومولاي عليّ بن الحسين عليه السلام قد أقبل مع عمّاته وأخواته ليجدّدوا العهد بزيارة الحسين عليه السلام.
▪️غلام رفت و سریعا به جانب ما برگشت و بر صورتش لطمه میزد و فریاد میزد :
ای جابر بلند شو و از حرم خدا و حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله استقبال کن. که این مولایم علی بن الحسین عليهماالسلام همراه با عمه ها و خواهران و دیگر مخدرات دارند به این جا نزدیک میشوند تا عهدشان را با زیارت قبر سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام تجدید کنند
فقام جابر ومَن معه واستقبلوهم بصراخ وعويل يكاد الصّخر أن يتصدّع منه، ولمّا دنى من الإمام انكبّ على أقدامه يقبِّلهما، ويقول: سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بأبيك الحسين عليه السلام! سيِّدي عظّم اللَّه لك الأجر بعمومتك وإخوتك
▪️جابر با همراهیانش بلند شدند با ضجه و فریاد و شیون و شین _به گونه ای که سنگ ها از فریادشان نزدیک بود متلاشی شوند_به استقبال اهلبیت علیهم السلام رفتند.
جابر وقتی که نزدیک امام سجاد علیه السلام شد خودش را بر روی پای امام انداخت و آن ها را می بوسید و میگفت :
ای آقای من! خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت پدرتان به شما جزای خیر دهد.
خدا در برابر این مصیبت عظمی و شهادت عمو ها و برادرانتان به شما جزای خیر دهد.
فقال الإمام عليه السلام: أنت جابر؟ قال: نعم سيِّدي أنا جابر.فقال عليه السلام: يا جابر! ههنا قتل أبو عبداللَّه، يا جابر! ههنا ذبحت أطفال أبي.
▪️امام علیه السلام فرمود :جابر! تویی؟
جابر گفت :بله ای آقای من! من جابرم.
پس آقا زین العابدین علیه السّلام فرمودند :
ای جابر! همین جا بود که پدرم اباعبدالله را کشتند.
ای جابر! همین بود که بچه های پدرم را ذبح کردند.
📚 معالي السّبطين، ج۲/ص۱۹۳
📚وسيلة الدّارين، / ص۴۰۳
@Maghaatel
#اربعین
◼️ گمانم کربلا شد عمه نزدیک...
کاروان همچنان به قصد مدینه حرکت میکرد وقتی به دوراهی رسیدند یک راه به طرف کربلا و راه دیگر به طرف مدینه میرفت به راهنما گفتند: ما را از راه کربلا عبور بده (تا پس از زیارت قبور شهیدان از آنجا به سوی مدینه برویم)
بعضی نوشته اند:
وقتی که کاروان به دوراهی رسید حضرت سکینه علیهاالسلام در محمل خود به خواب رفته بود، نسیم تربت حسینی به مشامش رسید چشم گشود و عمه اش زینب سلام الله علیها را دید به او سخنانی فرمود که مضمون آن در شعر جودی خراسانی چنین آمده است:
شمیم جان فزای کوی بابم
مرا اندر مشام جان بر آمد
گمانم کربلا شد عمه نزدیک
که بوی مشک ناب و عنبر آمد
بگوشم عمه از گهواره گور
در این صحرا صدای اصغر آمد
مهار ناقه را یکدم نگهدار
که استقبال لیلا اکبر آمد
مران ای ساربان یکدم که داماد
سر راه عروس مضطر آمد
حسین را ای صبا بر گو که از شام
به کویت زینب غم پرور آمد
📚 تذکره الشهداء ص ۴۳۸
@Maghaatel
#اربعین
◼️ جابر و عطیه کنار قبر امام حسین علیه السلام
عطیه عوفی میگوید:
من با جابر بن عبدالله انصاری به زیارت قبر امام حسین علیه السلام رفتیم وقتی که به کربلا رسیدیم جابر کنار آب فرات رفت و غسل کرد. قطیفه ای به کمر بست و قطیفه دیگری هم بر دوش افکند. سپس کیسه ای را که همراهش بود گشود و از آن آرد سعد (ریشه گیاه خوشبوی کوفی) در آورد و به تن خود پاشید و سپس به طرف مرقد مطهر حرکت کرد و در حالی که مشغول ذکر خدا بود قدم برمیداشت تا نزدیک قبور رسید به من گفت مرا به قبر حسین علیه السلام برسان تا دستم به قبر برسد (با توجه به اینکه جابر در این هنگام نابینا و پیر حدود ۷۵ ساله بود)
دستش راگرفتم هنگامی که دستش به قبر رسید از شدت اندوه بیهوش شد و به روی قبر افتاد من آب به روی او پاشیدم تا به هوش آمدو سه بار گفت:
یا حُسَینُ یا حُسَینُ یا حُسَینُ
سپس گفت:
اَحَبِیبٌ لا یُجِیبُ حَبِیبَهُ
آیا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟
بعد گفت:
چگونه جواب دهی که خون از رگهای گلویت بر سینه و شانه است فرو ریخته و میان سر و بدنت جدائی افتاده است؟!
منظور جابر از این سخن ذکر مصیبت بود وگرنه او به مقام امامت معرفت داشت چنانکه کلمات زیارت جابر بیانگر این مطلب است.
آنگاه گفت:
من گواهی میدهم که تو فرزند بهترین پیامبران و سرور مومنان و مقتدای پرهیزکاران و زاده هادیان و رهبران پنجمین نفر از اصحاب کساء و فرزند سیده زنان هستی چرا چنین نباشی که دست سید مرسلین (رسول خدا) تو را پرورانید و در دامن پاک برخاستی و از پستان ایمان شیر خوردی و با اسلام از شیر باز گرفته شدی و پاک زیستی و پاک مردی.
ولی قلب مومنان از فراق تو سوخت و آنها شک ندارند که تو زنده ای و سلام و خشنودی خدا بر تو باد (و سپس کلمات زیارت را تا آخر خواند)
و بعد گفت: سوگند به خدا ما با شما شریک بودیم در آنچه که شما در آن وارد شدید.
عطیه میگوید: ازجابر پرسیدم:
ما چگونه در اجر شهیدان شریک هستیم با اینکه نه جهاد کردیم و نه بدنمان مجروح شد؟
جابر در پاسخ گفت:
از حبیب خود رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم فرمود: هر کس عمل قومی را دوست بدارد در آن عمل با آن قوم شریک میباشد سوگند به خدا نیت من و اصحاب من همان است که نیت امام حسین علیه السلام و اصحابش بود.
(توضیح اینکه: جابر بر اثر پیری و نابینائی از شرکت در جنگ معذور بود ولی نهضت امام حسین علیه السلام را قبول داشت و نیت و هدفش در راستای قیام آنحضرت بود و چنین نیتی در صورت عذر از شرکت عملی انسان را در مرحله ای از پاداش شهید قرار میدهد و از این مطلب به عنوان شرکت در هدف یاد میشود؛ چنانکه این مطلب در خطبه ۱۲ نهج البلاغه آمده است.)
عطیه میگوید: پس از زیارت جابر گفت: مرا به خانه (کوفه) ببر به سوی کوفه حرکت کردیم در مسیر راه فرمود: ای عطیه به تو وصیتی کنم که گمان ندارم بار دیگر بتوانم باتو ملاقات کنم (زیرا جابر در مدینه سکونت داشت و عطیه در کوفه بود) ای عطیه! دوستان محمد صلی الله علیه و آله را دوست بدار که سزاوار دوستیند و دشمنان او را دشمن بدار که سزاوار دشمنیند گرچه روزه بسیار بگیرند با دوستان این خاندان مهربان باش که اگر یک پای آنها به بسیاری گناه بلغزد پای دیگرشان به محبت خاندان نبوت استوار گردد و عاقبت کار دوستان بهشت و عاقبت کار دشمنان دوزخ است.
📚 نفس المهموم ص۳۲۲
📚منتهی الآمال ج۱ص۳۲۱
@Maghaatel