eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
12.9هزار دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟! نوشته اند : فقالَت فاطمةُ بنتُ الحسينِ: يا يزيدُ! بَناتُ رسولِ اللّهِ سَبايا؟ فعندها بكى النّاسُ و بكى أهلُ دارهِ حتّى عَلَتِ الأصواتُ، ▪️در مجلس یزید پلید، دختر بزرگ سیدالشهدا علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام از جای برخاست و ندا سر داد : ای یزید! آیا دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله، اسیر باشند؟! با این سخن آن بانوی مکرمه، مردم و تمامی اهل و عیال یزید لعین، به گریه افتادند و صدای گریه ایشان، قصر یزید را فرا گرفت. كانت سَكينةُ تَستُرُ وَجهَها بِزَنْدِها لأنّها لم تَكُن عندها خِرقَةٌ تَستُرُ بها وَجهَها.فقال: مَن هذه؟ قالوا:سَكينَةُ بنتُ الحسينِ.فقال: أنتَ سَكينَة؟ ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام، صورتش را با آستین پوشانده بود. چراکه هیچ پارچه ای جز او برایش نمانده رو. تا صورتش را بپوشاند. یزید گفت : این دختر کیست؟ گفتند :سکینه. گفت : تو سکینه هستی؟ فبَكَت، و اختَنَقَت بِعَبرَتِها حتّى كادَت تَطلَعُ روحُها.فقال لها: ما يُبكيكِ؟قالت: كيف لا تَبكي مَن ليسَ لها سِترٌ تَستُرُ وجهَها و رَأسَها عنكَ و عَن جُلَسائِكَ ▪️آن بانوی مظلومه به گریه افتاد و چنان بغض گلویش را گرفت که نزدیک بود روح مبارکش از این عالم مفارقت کند. یزید گفت : چرا گریه میکنی؟ حضرت سکینه فرمود : چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟! 📚معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۶۳ @Maghaatel
🩸گریبان دریدن عقیله بنی هاشم سلام‌الله‌علیها در مجلس یزید... نقل کرده‌اند: 📋 ثُمَّ وُضِعَ رَأسُ الحسينِ عليه السّلام بينَ يَدَيهِ، و النّساءُ مِن خَلْفِه لِئَلّا يَنظُرْنَ إليهِ فرَآهُ عليٌّ عليه السّلام فَلَم يَأكُلْ بَعدَ ذلك الرّأسِ ... ▪️وقتی که سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را جلوی یزید گذاشتند، اسرا و زن ها پشت سر او بودند تا نگاهشان به سر بریده نیفتد. اما وقتی که امام سجاد علیه السلام سر پدر را دید، دیگر بعد از آن،از آب و غذا افتاد. 📋 و أمّا زينبُ فإنّها لَمّا رَأَتْ رأسَ الحسينِ عليه السّلام أَهْوَتْ إلى جَيْبِها فَشَقَّتْهُ، ثُمَّ نادَتْ بِصَوتٍ حَزينٍ، يُقرِحُ الكَبِدَ، و يُوهي الجِلْدَ: ▪️و اما زینب کبری علیها السلام تا نگاهش به سر مطهر برادر افتاد، دست انداخت و گریبان چاک داد سپس با ناله ای جگرسوز فریاد زد: 🥀 يا حسيناه! يا حبيبَ جَدِّهِ الرَّسولِ! و يا ثَمَرَةَ فُؤادِ الزّهراءِ البَتولِ! يا ابنَ بِنتِ المصطفى! يا ابنَ مكّةَ و مِنى! يا ابنَ عليٍّ المرتضى! 🥀 پس تمام حاضران با صدای بلند گریه کردند و ضجه زدند اما یزید پلید سکوت کرده بود و خودش را شماتت می کرد. 📚مثير الأحزان،ص ۵۴ @maghaatel
🩸اسارت حضرت زینب علیهاالسلام در شام و عکس العمل هند (همسر یزید) در نقلی آمده است: 🥀 هند دختر عبداللّه بن عامر، وقتی که پدرش از دنیا رفت در خانه امیرمؤمنان علی علیه السلام ماند و پس از شهادت علی علیه السلام در خانه امام حسن علیه السلام بود، معاویه او را به ازدواج یزید درآورد. 🥀 او در شام بود و اطّلاع از شهادت امام حسین علیه السلام نداشت، وقتی که امام حسین علیه السلام کشته شد و بانوان و بستگانش را به صورت اسیر وارد شام می‌کردند، زنی نزد هند آمد و گفت: همین ساعت اسیران را وارد شام می‌کنند من نمی دانم که این اسیران از کدام قبیله هستند، خوب است با من بیایی برویم و با تماشای آنها، تفریحی کنیم. 🥀 هند برخاست و لباسهای گران قیمت و زیبای خود را پوشید و به کنیز خود دستور داد تا کرسی مخصوص را با خود بیاورد. 🥀 هند به اسیران رسید که سوار بر شترهای بی جهاز، آنها را می‌آوردند، زینب کبری علیهاالسلام تا او را از دور دید، شناخت، به خواهرش اُمّ کلثوم آهسته فرمود: آیا این زن را می‌شناسی؟ 🥀 اُمّ کلثوم فرمود: نه نمی شناسم. حضرت زینب علیهاالسلام فرمود: خواهر جان! این زن همان کنیز ما هند دختر عبداللّه است. 🥀 اُمّ کلثوم علیهالسلام ، سرش را پایین انداخت. زینب علیهاالسلام نیز سرش را پایین انداخت. هند به پیش آمد و روی صندلی ایستاد و به زینب علیهاالسلام رو کرد و گفت: 🥀 خواهرم چرا سرت را بلند نمی کنی؟ زینب کبری علیهاالسلام پاسخ نداد. هند پرسید: شما از کدام شهر هستید؟ زینب کبری علیهاالسلام فرمود: از شهر مدینه هستیم. 🥀 هند وقتی که نام مدینه را شنید، از صندلی پایین آمد و گفت: بهترین سلام من بر ساکنان مدینه باد. زینب کبری علیهاالسلام فرمود: چرا از صندلی پایین آمدی؟ هند گفت: به احترام ساکنان مدینه، تواضع کردم. 🥀 سپس هند عرض کرد: می‌خواهم در مورد خانه ای از اهل مدینه از توسؤال کنم. زینب کبری علیهاالسلام فرمود: هر چه خواهی سؤال کن. هند گفت: می‌خواهم از خانه و خاندان علی علیه السلام بپرسم و در حالی که گریه می‌کرد افزود: من مدّتی کنیز آنها بودم. 🥀 زینب کبری عليهاالسلام فرمود: می‌خواهی از کدامیک از بستگان علی علیه السلام بپرسی؟ هند گفت: می‌خواهم احوال حسین علیه السلام و برادران و فرزندان او از بقیه فرزندان علی علیه السلام را بپرسم و از احوال خانمم زینب علیهاالسلام و خواهرش اُمّ کلثوم و سایر بانوان منسوب به حضرت زهرا علیهاالسلام بپرسم. 🥀 حضرت زینب علیهاالسلام به گریه افتاد، و گریه بسیار جانسوزی کرد و فرمود: ای هند اگر از خانه علی علیه السلام می‌پرسی، ما خانه او را در مدینه ترک کرده ایم و منتظریم خبر مردن بستگان علی علیه السلام را به آن خانه ببریم. 📋 وَاَمّا اِنْ سَئَلْتِ عَنِ الْحُسَیْنِ علیه السلام فَهذا رَأْسُهُ بَیْنَ یَدَی یزیدٍ ▪️و امّا اگر از حسین علیه السلام می‌پرسی، این سربریده او است که در برابر یزید است. 📋 ... وَاِنْ سَئَلْتِ عَنْ زَیْنَبَ، فَاَنَا زَیْنَبُ بِنْتُ عَلِیٍّ وَهذهِ اُمُّ کُلْثُوم وَهؤُلاءِ بَقِیَّةُ مُخَدَّراتِ فاطِمَةَ الزَّهْرا ▪️و اگر از زینب علیهاالسلام می‌پرسی، من زینب دختر علی علیه السلام هستم و این اُمّ کلثوم است و آن بانوان (که به صورت اسیر می‌بینی) بقیّه بانوان منسوب به حضرت زهرای اطهر علیهاالسلام می باشند. 🥀 وقتی که هند سخن زینب علیهاالسلام را شنید، فریاد و شیون سرداد در حالی که با نعره جانسوز می‌گفت: 🥀 آه، فغان ای امام من، ای آقای من، ای حسین من، کاش قبل از این روز کور بودم و دختران فاطمه زهراء علیهاالسلام را با این حال نمی دیدم. 🥀 سپس از شدّت ناراحتی سنگی از زمین برداشت و بر سرش کوبید و خون از سرش به صورتش جاری گردید و بیهوش شد، پس از آنکه به هوش آمد حضرت زینب علیهاالسلام به بالین او آمد و فرمود: ای هند برخیز و به خانه ات برو که می‌ترسم شوهرت یزید به تو آسیب برساند. 🥀 هند گفت: سوگند به خدا نمی روم تا برای آقایم حسین علیه السلام ماتم بگیرم و گریه کنم و تو و سایر بانوان هاشمی را به خانه‌ام بیاورم. 🥀 سپس هند برخاست و... با پای برهنه نزد یزید که در مجلس عمومی خود بود آمد و فریاد زد: ای یزید، آیا تو فرمان داده ای که سر مقدّس حسین علیه السلام را در کنار دروازه شام روی نیزه قرار دهند و آویزان کنند. 🥀 یزید که بر سرش تاج رنگارنگ سلطنت بود و بر سریر سلطنتی تکیه داده بود تا همسرش را در آن حال دید برخاست و او را پوشانید . 🥀 وقتی هند دید یزید او را پوشانید، صدا زد: ای یزید وای بر تو، درباره من، غیرت کردی و مرا پوشاندی، پس چرا این غیرت را درباره دختران زهرای اطهر نکردی، پوشش آنها را دریدی، چهره هایشان را آشکار ساختی و آنان را در خرابه جا دادی؟! 📚 معالی السبطین، ج۲، ص۱۷۳. @maghaatel
🩸تا نگاه سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام به زینب کبری علیهاالسلام می‌افتاد، چشمانش را می‌بست... در نقلی آمده است: 🥀 در مجلس یزید سر مبارک اباعبدالله الحسین علیه‌السلام بر نیزه بلندی بود و به جمیع اسیران نگاه می کرد. 📋 الّا انّه عندَما النّظر الی حالِ أختِهِ العقیله أطبقَ جَفنَیه و جَرَت دُموعه ▪️ولی هر وقت نگاه آن سر مطهر ، به حضرت زینب سلام الله علیها می رسید چشمانش را می‌بست و اشکش جاری می‌شد. 📚عجائب و غرایب رأس الامام حسین علیه‌السلام ص١۶٨ @maghaatel
◾️ این کنیزک را به من ببخش... 🖤 ساعَدَاللهُ قلبَکَ یا صاحب الزمان🖤 در نقل‌ها آمده است: وقتی زنان امام حسین علیه السّلام را نزد یزید بن معاویه وارد کردند، زنان آل یزید و دختران و اهل بیت معاویه صدا به شیون و ولوله بلند و ماتم به پا کردند. سر مبارک امام حسین علیه السّلام را در مقابل یزید نهادند. سکینه دختر امام حسین علیه السّلام می‌گوید: من شخصی را سنگدل تر، کافر و مشرکی را شرورتر و جفاکارتر از یزید ندیدم! 🩸یزید همچنان به سر مبارک امام حسین علیه السّلام نظر می‌کرد و می‌گفت: لَیْتَ أَشْیَاخِی بِبَدْرٍ شَهِدُوا / جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الْأَسَلِ ▪️کاش پدرانم در جنگ بدر بودند و جزع قبیله خزرج را از واقع شدن نیزه بر ایشان می‌دیدند! 🩸از فاطمه دختر امام حسین علیه السّلام نقل شده که فرمود: وقتی ما نزد یزید بن معاویه نشستیم، مرد سرخ چهره ای از اهل شام برخاست و به یزید گفت: هَبْ لِی هَذِهِ الْجَارِیَةَ ▪️ این دختر را به من ببخش و منظورش من بودم و من دختری نیکو بودم؛ پس ترسیدم و گمان کردم او این کار را خواهد کرد.‌پس لباس خواهرم را گرفتم و او از من بزرگ تر و عاقل تر بود. پس گفت: به خدا قسم که دروغ گفتی و ملعون شدی. آن برای تو و یزید نیست! یزید در غضب شد گفت: به خدا قسم که دروغ گفتی، اگر بخواهم می‌توانم این کار را انجام دهم. خواهرم گفت: ابدا! به خدا قسم که خدا این اختیار را به تو نداده است، مگر این که از ملت و دین ما خارج شوی و دین دیگری را برگزینی. یزید غضبناک شد و گفت: آیا تو در مقابل من یک چنین سخنی را می‌گویی؟ جز این نیست که پدرت و برادرت از دین خارج شدند. 🩸خواهرم گفت: تو و پدرت و جدت به وسیله دین پدر و برادر من هدایت شدید، اگر تو مسلمان باشی. (ولی از کجا معلوم که تو مسلمان باشی) یزید گفت: ای دشمن خدا! دروغ می‌گویی. خواهرم گفت: آیا امیری ظالمانه فحاشی می‌کند و به وسیله قدرتی که دارد خشم و غضب می‌کند؟ راوی می‌گوید: گویی یزید لعنه الله خجل و ساکت شد! آن مرد شامی لعنه الله سخن خود را برای دومین بار تکرار کرد و به یزید گفت: این دختر را به من ببخش. یزید به او گفت: دور شو! خدا مرگت بدهد! 📚 الامالی شیخ صدوق ص١۶۵ 📚 بحارالانوار ج ۴۵ص١۵۴ @maghaatel
◾چگونه گریه نکند دختری که روبند ندارد... در نقل‌ها آمده است: وقتی که مخدّرات را وارد مجلس يزيد کردند، آن نانجیب به تک تک آنان نظر کرده و از آنان سؤال می‌کرد. و هُنَّ مُربِطاتٌ بِحَبلٍ طَويلٍ و كانَتْ بَينَهُنَّ اِمرَأةٌ تَستُرُ وَجهَها بِزَندِها لِأنَّها لم تَكُن عِندَها خِرقَةٌ تَستُرُ وَجهَها ▪️آن زنان و بچه ها را به یک طناب بلندی به هم بسته بودند. بین مخدرات ، بانویی بود که با آستین صورت خود را از يزيد می پوشاند.  🩸يزيد ملعون پرسید: این دختر کیست؟ گفتند سکینه بنت الحسین علیهما السلام. يزيد ملعون رو به آن بانوی مخدره کرد و گفت: تو سکینه‌ای؟ فَبَكَتْ، و اِختَنَقَتْ بِعبرَتِها، حَتّىٰ كادَتْ تَطلُعُ رُوحُها.فقالَ لَها: و ما يُبكيكِ؟ قالَتْ: كَيفَ لا تَبكي مَن لَيسَ لَها سِتراً تَستُرُ وَجهَها و رأسَها عَنكَ و عَن جُلَسائِكَ ▪️حضرت سکینه عليهاالسلام بغض راه گلویش را بست و چنان گریه کرد که نزدیک بود روح ار بدنش جدا شود. یزید لعین گفت: چرا گریه می کنی؟ حضرت سکینه فرمود:چگونه گریه نکند آن دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا صورتش را از تو و اطرافیانت بپوشاند!؟ 📚المنتخب، ج۲ ص۴۸۶ 📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص ۱۰۲ 📚أسرار الشّهادة، ص۵۰۰ 📚 وسيلة الدّارين، ص ۳۸۶ @maghaatel
آیات حق کجا و شراب و قدح، کجا... مرحوم شیخ عباس قمی می‌نویسد: إنَّ يزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ منها على الرّأسِ الشّريفِ، فأَخَذَتْهُ اِمرَأَةُ يزيدَ و غَسَلَتْهُ بالماءِ، و طَيَّبَتْهُ بماءِ الوَرْدِ ▪️يزيد ملعون شراب می‌خورد و ته مانده آن را بر سر امام حسين عليه السّلام می‌ريخت؛ زن يزيد آب و گلاب گرفت و سر مطهر امام را شست. آن شب، فاطمه زهرا عليها السّلام را به خواب ديد كه از او به خاطر این کار تشکر مینمود. 📚 نفس المهموم، ص ۴۳۹ 📚 معالي السّبطين، ج۲ص۵۸؛  📚 الإمام الحسين عليه السّلام و أصحابه، ج۱ص۴۲۶ @maghaatel
🩸دستت شَل شود...؛ این صورت همان صورتی است که طولانی مدت به خاک می‌افتاد و سجده می‌کرد... در نقل‌ها آمده است: 📋 جَعَلَتْ فاطمةُ و سَكينةُ تَتَطاوَلانِ لِتَنْظُرا إلى الرّأسِ وجَعَلَ يزيدُ يَستُرُه عنهما، ولمّا رأتاهُ صاحَتا وأعلَنَتا بالبُكاءِ فَبَكَتْ لِبُكائِهما نساءُ يزيدَ وبناتُ معاويةَ قَوَلْوَلْنَ وأعْوَلْنَ ▪️فاطمه و سکینه (دختران امام حسین علیه السلام) روی پنجه پا ایستاده بودند تا سر مطهر پدرشان را که در طشت بود، نگاه کنند و ببینند که یزید لعین با آن سر مطهر، چه می کند. 🥀 یزید، سر مطهر را از آنها پنهان می داشت. اما وقتی که نگاهشان به سر مطهر افتاد، فریاد زدند و بلند بلند گریه کردند. زنان یزید و دختران معاویه ملعون، از گریه آن ها به گریه افتادند و ولوله سر دادند. 📋 و لاذَتا بِعَمَّتِهِما زينبَ وقالَتا: يا عمَّتاه! إنّ يزيد‍َ يَنكُتُ ثَنايا أبينا بِقَضيبِه، فقامَت زينبُ وشَقَّتْ جَيْبَها ونادَت: ▪️آن دو دختر مظلومه به عمه خود، زینب کبری علیها السلام پناه بردند و گفتند :عمه جان! یزید با چوب دستی اش دارد به دندان های پدرمان ضربه می زند. 🥀 اینجا بود که عقیله بنی هاشم علیهاالسلام از جای برخاست و با دست خود، گریبان را چاک داد و ندا سر داد: 📋 أتَضرِبُها؟! شَلَّت يمينُك! إنّها وُجوهٌ لِوَجهِ اللَّهِ طالَ سُجودُها. ▪️داری با چوب دستی ات بر لب و دندان حسینم می زنی؟! دستت شَل شود ! این صورت همان صورتی است که به خاطر خدا، به روی خاک می افتاد و طولانی مدت، سجده می‌کرد. 📚معالي السّبطين، ج۲ ص۱۵۶ @maghaatel
💠 با جستجوی ، میتوانید به راحتی به مطالب مورد نظر خود، دسترسی پیدا کنید. ♦️ چهارده معصوم علیهم السلام (درقسمت "محرم و صفر" مطالب مربوط به امام حسین علیه السلام درج شده است) ♦️ مطالب و مقاتل مربوط به فاطمیه ♦️ محرم و صفر ♦️ مخدّرات و شهدای کربلا ♦️ معارف دیگر، با جستجوی هشتگ های زیر: @maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
◾️فهرست لینک دارِ مصائب مرتبط با مجلس یزید ملعون ....ما اسیران آل محمدیم ...وعده ما و تو در ، بزم یزید پلید / تا کُنی از روی نی ، جلوه به میقات ما ...مصیبت مجلس یزید لعین از زبان مبارک ثامن الحجج علیه السلام ...مصیبتی جانسوز در مجلس یزید ملعون ...حکایت روزهای طفولیت حسنین علیهماالسلام از زبان سفیر پادشاه روم ، در مجلس یزید ...اجابت دعای حضرت ام کلثوم علیهاالسلام در مجلس یزید ملعون ...یک دستور العمل بسیار زیبا از امام سجاد صلوات الله علیه در مجلس یزید حرام زاده ...حکایت کلیسای حافر از زبان یک نصرانی در مجلس یزید ملعون ...وقتی که یزید لعین ، قصد گرفتن جان امام سجاد علیه السلام را میکند ...چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا صورتش را از شما بپوشاند؟! متن کامل خطبه علی وارِ عقیله بنی هاشم ، زینب کبری علیهاالسلام در مجلس یزید ملعون ....من با یزید مگر چه کرده‌ام ؟!دستت شَل شود... این صورت همان صورتی است که طولانی مدت به خاک می‌افتاد و سجده می‌کرد ...آیات حق کجا و شراب و قدح ، کجا ... ➖ما را دست بر گردن ، وارد مجلس یزید کردند ...این کنیزک را به من ببخش ...تا نگاه سر مطهر سیدالشهدا علیه‌السلام به حضرت زینب علیه السلام می‌افتاد ، چشمانش را می‌بست ...حضرت زینب علیهاالسلام در شام و عکس العمل هند، همسر یزید ملعون...گریبان دریدن عقیله بنی هاشم علیهاالسلام در مجلس یزید ملعون ...چگونه گریه نکند دختری که رو بند ندارد ... @Maghaatel
🩸ناله‌های مظلومانه‌ای که دوست و دشمن را به گریه در آورد... وقتی که فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها برای ایراد خطبه آتشین فدکیه وارد مجلس ابوبکر شدند، یک پرده‌ای آویخته شد تا آن حضرت شروع به سخن نماید؛ 📋 ثُمَّ أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ الْقَوْمُ لَهَا بِالْبُکَاءِ، وَ ارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ▪️سپس آن بانوی مظلومه، چنان ناله‌ای کشیدند که تمام مردم حاضر در آن جا (دوست و دشمن) به گریه افتادند به گونه‌ای که آن مجلس، گویا با صدای گریه، می‌لرزید...(۱) ✍ از دو واقعهٔ دردناک دیگر هم، شبیه این عبارات، به ما رسیده است: 🥀 واقعه اول: راوی گوید: به خدا سوگند فراموش نمی‌کنم عليا مكرمه زينب کبری سلام‌اللّه‌علیها را وقتی که از خیمه ها بیرون آماده بود و بر حسین علیه‌السلام ندبه می‌نمود و به آواز حزین و قلبی غمگین صدا می‌زد: يَا مُحَمَّدَاهْ صَلَّى عَلَيْكَ مَلَائِكَةُ السَّمَاءِ. هَذَا الْحُسَيْنُ بِالعَراءِ... 📋 فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ عَدُوٍّ وَ صَدِيقٍ! به خدا قسم آن بانو، با این ناله‌ها، تمام دوست و دشمن را به گریه در آورد.(۲) 🥀 واقعه دوم: ... و اما زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها وقتی سر مبارک برادر خود را دید از شدت ناراحتی دست در گریبان برد و پیراهن چاک زد سپس به آواز غمناک فریاد واحسيناه... برآورد به طوری که ناله‌اش دلها را خراشید. راوی گوید: 📋 فَأَبْكَتْ وَ اللَّهِ كُلَّ مَنْ كَانَ فِي الْمَجْلِسِ ▪️به خدا قسم همه آن کسانی که در مجلس یزید حضور داشتند از ناله جانسوز او به گریه افتادند.(۳) 📚(۱)الاحتجاج، ج۱ ص۲۵۴ 📚(۲)لهوف، ص۲۰۸ 📚(۳)لهوف،ص۲۶۴ @Maghaatel
🩸آیا این از عدالت توست که زنان و حتی کنیزان خودت را در پَسِ پرده نگه داشتی و ... در ضمن خطبه‌ای که عقیله بنی هاشم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در مجلس یزید ایراد نمود، خطاب به آن ملعون فرمود: 📋 ... أَ مِنَ الْعَدْلِ يَا ابْنَ الطُّلَقَاءِ تَخْدِيرُكَ حَرَائِرَكَ وَ إِمَاءَكَ وَ سَوْقُكَ بَنَاتِ رَسُولِ اللَّهِ سَبَايَا؟ ▪️ای فرزند آزادشدگان!؛ آیا این از عدالت تو است که زنان و کنیزکان خود را در پس پرده قرار داده‌ای و از نامحرمان پنهان نموده‌ای (ولی) دختران پیغمبر را مانند اسیران از این شهر به آن شهر می‌گردانی ؟! 📋 قَدْ هَتَكْتَ سُتُورَهُنَّ، وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ، وَ يَسْتَشْرِفُهُنَّ أَهْلُ الْمَنَاهِلِ وَ الْمَنَاقِلِ، ▪️پوشش مناسبی برای آنها نگذاشتی، صورت‌هایشان را نمایان کردی، و اهل هر منزل و آبادى، به تماشاى آنان مى‌آيند؟! 📋 وَ يَتَصَفَّحُ وُجُوهَهُنَّ الْقَرِيبُ وَ الْبَعِيدُ، وَ الدَّنِيُّ وَ الشَّرِيفُ، لَيْسَ مَعَهُنَّ مِنْ رِجَالِهِنَّ وَلِيٌّ، وَ لَا مِنْ حُمَاتِهِنَّ حَمِيٌّ. ▪️مردم دور و نزدیک و پَست و شريف با چشمان اهانت آمیزی به اهل بیت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بنگرند در حالی که از مردان آنان کسی را باقی نگذاشتی تا یاور آنها باشند! 📚لهوف،ص۲۷۱ ✍ اندر سریر ناز، تو خوش آرمیده‌ای شادی از آنکه رأس حسین را بریده‌ای!؟ مسرور و شاد و خّرم و خندان به‌روی تخت بنشین کنون که خوب به‌مطلب رسیده‌ای جا داده ای به پرده زنان خود، ای لعین خرّم دلی که پرده ایمان دریده‌ای؟! من ایستاده بر سر پا و کسی نگفت بنشین… که روی خار مغیلان دویده‌ای گه بر فروش حکم کنی، گه به قتل ما ظالم! مگر تو آل علی را خریده‌ای!؟ با عترت نبی ز چه بنموده ای ستم با اینکه زو سفارش ما را شنیده‌ای زینب کجا و تاب اسیری؟ نه این ستم باشد روا به یک زن ماتم رسیده‌ای @Maghaatel