eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
11.6هزار دنبال‌کننده
6 عکس
13 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️ ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام ◼️ روایتی مَملوّ از معارف، در فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام امام صادق علیه السّلام فرمودند: هر گاه امام حسین علیه السّلام را زیارت می‌کنید، زبان خود را جز از گفتن خیر، باز دارید، زیرا ملائکه شبانه روزی که حافظ مردم و موجودات هستند، نزد آن ملائکه ای که در حائر امام حسین علیه السّلام می‌باشند، می‌آیند و با آنان مصافحه می‌کنند، ولی ایشان از شدت گریه جوابشان را نمی گویند. آنان تا زوال آفتاب و روشن شدن طلوع فجر در انتظار تکلم ایشان می‌مانند. سپس راجع به موضوعی از امر آسمان جویا می‌شوند. آنان مابین زوال آفتاب و طلوع فجر سخن نمی گویند و از گریه و دعا خسته نمی شوند و در آن دو وقت از یاران خود روگردان نخواهند شد. زیرا هر وقت شما سخن بگویید، متوجه شما هستند. گفتم: فدایت شوم! چه چیزی است که درباره آن از ایشان جویا می‌شوند، کدام یک از آنان از دیگری پرسش می‌کنند، آیا آن ملائکه ای که حافظ بر موجودات هستند سؤال می‌نمایند یا آنهایی که موکل به حائر امام حسین علیه السّلام می‌باشند؟ فرمود: ملائکه حائر امام حسین علیه السّلام از آنان پرسش می‌کنند، زیرا ملائکه حائر از حائر دور نمی شوند، ولی ملائکه ای که حافظ بر موجودات هستند نزول و صعود می‌نمایند. گفتم: چه موضوعی را از آنان جویا می‌شوند؟ فرمود: هر گاه آنان عروج می‌کنند، به اسماعیل که ملک هوا است بر می‌خورند و چه بسا می‌شود که پیامبر خدا، فاطمه، حسن، حسین علیهم السّلام، و امامانی را که گذشته اند، نزد اسماعیل می‌بینند. سپس آن بزرگواران از ملائکه راجع به موضوعاتی و از افرادی که از شما به زیارت امام حسین علیه السّلام حاضر شده اید جویا می‌شوند و می‌فرمایند: آنان را به دعای خود بشارت دهید! ملائکه حافظین می‌گویند: چگونه ما به ایشان بشارت دهیم، در صورتی که آنان سخن ما را نمی شنوند؟ می‌فرمایند: برای ایشان برکت بخواهید و دعای خیر کنید. این بشارتی است که از طرف ما برای ایشان است. هنگامی که آنان بر می‌گردند، زوار امام حسین علیه السّلام را به وسیله بال‌های خود محفوظ می‌دارند تا مکان شما را احساس نمایند و ما آنان را به خدایی می‌سپاریم که امانت‌های او ضایع نمی شوند. وَ لَوْ یَعْلَمُوا مَا فِی زِیَارَتِهِ مِنَ الْخَیْرِ وَ یَعْلَمُ ذَلِکَ النَّاسُ لَاقْتَتَلُوا عَلَی زِیَارَتِهِ بِالسُّیُوفِ وَ لَبَاعُوا أَمْوَالَهُمْ فِی إِتْیَانِهِ . ▪️اگر مردم بدانند چه خیری در زیارت امام حسین علیه السّلام می‌باشد، با شمشیر برای زیارت حسین علیه السّلام با یکدیگر قتال می‌کنند و اموال خود را برای تشرف به زیارت امام حسین علیه السّلام می‌فروشند. وَ إِنَّ فَاطِمَةَ علیها السلام إِذَا نَظَرَتْ إِلَیْهِمْ وَ مَعَهَا أَلْفُ نَبِیٍّ وَ أَلْفُ صِدِّیقٍ وَ أَلْفُ شَهِیدٍ وَ مِنَ الْکَرُوبِیِّینَ أَلْفُ أَلْفٍ یُسْعِدُونَهَا عَلَی الْبُکَاءِ ▪️فاطمه زهرا علیها السّلام در حالی به زائران امام حسین علیه السّلام نظر می‌کند که تعداد هزار پیغمبر، هزار صدّیق، هزار شهید و هزار هزار ملائکه کروبیّین با آن بانو هستند و او را در گریه کردن یاری می‌نمایند. إِنَّهَا لَتَشْهَقُ شَهْقَةً فَلَا تَبْقَی فِی السَّمَاوَاتِ مَلَکٌ إِلَّا بَکَی رَحْمَةً لِصَوْتِهَا ▪️ فاطمه زهرا علیهاالسلام ناله و فریادی می‌زند که تمامی ملائکه آسمان‌ها به علت ناله آن بانو گریان می‌شوند. حضرت زهرا آرام نمی شود. تا این که پیامبر خدا می‌آید و به وی می‌فرماید: ای دخترم! تو کلیه ملائکه آسمان‌ها را گریان نمودی. آرام باش دخترم. إِنَّهَا لَتَنْظُرُ إِلَی مَنْ حَضَرَ مِنْکُمْ فَتَسْأَلُ اللَّهَ لَهُمْ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ ▪️ فاطمه زهرا سلام الله علیها، به آن افرادی که از شما برای زیارت امام حسین علیه السّلام حاضر شده اند نظر رحمت می‌کند و هر خیری را از خدا برای آنان می‌خواهد. وَ لَا تَزْهَدُوا فِی إِتْیَانِهِ فَإِنَّ الْخَیْرَ فِی إِتْیَانِهِ أَکْثَرُ مِنْ أَنْ یُحْصَی. ▪️مبادا شما از زیارت قبر امام حسین علیه السّلام کناره گیری کنید، زیرا زیارت امام حسین علیه السّلام به قدری خیر دارد که قابل شماره نیست. 📚کامل الزیارات @Maghaatel
◼️ اعتراض رأس الجالوت در مجلس یزید پلید... رئیس یهودیان ( راس الجالوت) وارد بر یزید شد و دید که یزید با چوب دستی اش سر مطهر سیدالشهدا علیه السلام را بر گرداند و بر لب و دندان نازنین امام علیه السلام می‌زند. پرسید: این سر، سر کیست که زیباتر از او تا به حال ندیده بودم؟ یزید گفت: سر مردی خارجی است. پرسید: او کیست؟ گفت: حسین علیه السّلام! پرسید: پسر کیست؟ گفت: پسر علی علیه السّلام است. پرسید: مادر او کیست؟ گفت: فاطمه علیها السّلام! پرسید: فاطمه کیست؟ گفت: دختر محمد صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم. پرسید: پیامبرتان؟ گفت: بله! یهودی گفت: خدا به شما جزای خیر ندهد! تا دیروز پیامبر شما بود و امروز نوه او را می‌کشید؟ وای بر تو! بین من و داود نبی سی و چند نسل پدری هست و وقتی یهودیان مرا می‌بینند،مرا تعظیم می کنند و خاک از زیر قدم هایم به عنوان تبرک بر می دارند . سپس به طرف طشت آمد و سر مطهر را برداشت و بوسید و گفت: گواهی می‌دهم که معبودی جز خدا نیست و جدت محمد رسول خداست. پس یزید دستور داد او را بکشند. 📚الخرائج و الجرائح راوندی ج٢ص۵٧٧ 📚بحارالأنوار ج ۴۵ص١٨۴ 📚المنتخب ج٢ص۴٨۶ @Maghaatel
◼️ حکایت کلیسای حافر از زبان یک نصرانی در مجلس یزید لعین... از امام زين العابدين علیه السلام روايت شده است كه چون سر بريده امام حسين عليه السلام را نزد يزيد آوردند، مجالس ميگسارى ترتيب مى داد و سر مبارك را مى آورد و در مقابل خود مى گذاشت و بر آن سفره ميخوارگى مى كرد.روزى سفير پادشاه روم كه خود يكى از اشراف و بزرگان بود و در مجلس حضور داشت، گفت: «اى شاه عرب! اين سر از كيست؟ » يزيد گفت: «تو را با اين سر چه كار؟ » گفت: «من كه به نزد پادشاه باز مى گردم، از آنچه ديده‌ام از من مى پرسد.دوست داشتم كه داستان اين سر و صاحب سر را برايش گفته باشم تا او نيز شريك شادى و سرور تو باشد.» يزيد ملعون گفت: «اين سر حسين بن على بن ابيطالب است.» رومى گفت: «مادرش كيست؟ » گفت: «فاطمه، دختر رسول خدا! »- نصرانى گفت: «نفرين بر تو و دين تو! دين من كه بهتر از دين شماست؛ زيرا پدر من از نوادگان داوود است و ميان من و داوود پدران بسيارى فاصله است و نصارى مرا بزرگ مى شمارند و از خاك پاى من به عنوان تبرك كه من نواده داوودم برمى دارند و شما پسر دختر رسول خدا را مى كشيد با اين كه ميان او و پيغمبر شما يك مادر بيشتر فاصله نيست.اين چه دينى است؟ » سپس به يزيد گفت: «داستان كليساى حافر را شنيده اى؟ » گفت: «بگو تا بشنوم.» گفت: «دريايى است ميان عمّان و چين كه يك سال راه است و هيچ آبادى در آن نيست، مگر يك شهر كه در وسط درياست؛ هشتاد فرسخ در هشتاد فرسخ.شهرى بزرگ تر از آن روى زمين نيست، صادراتش كافور و ياقوت است و درختانش همه عود و عنبر و در تصرف نصارى است و هيچ يك از پادشاهان را به جز نصارى آن جا ملكى نيست و در اين شهر كليساهاى بسيارى است كه از همه بزرگ تر، كليساى حافر است.از محراب آن كليسا حقه طلايى آويزان است كه ناخنى در ميان آن حقه است و مى گويند: ناخن درازگوشى است كه عيسى سوار بر آن مى شد.نصارى آن حقه را بر حريرى پيچيده اند و همه ساله يك جهان از نصارى آن جا مى آيند و بر گرد آن حقه طواف مى كنند و آن را مى بوسند و در نزد آن حاجت هاى خود را از خداى تعالى مى خواهند.اين رفتار و عقيده آنان است نسبت به ناخن درازگوشى كه به گمانشان ناخن درازگوش سوارى پيغمبرشان است.و شما پسر دختر پيغمبر خود را مى كشيد.خداوند شما را و دين شما را مبارك نكند.» يزيد لعين گفت: «اين نصرانى را بكشيد تا آبروى مرا در كشور خود نبرد.» چون نصرانى احساس كرد كه يزيد درصدد كشتن او است، گفت: «مگر تصميم كشتن مرا دارى؟ گفت: «آرى.» گفت: «بدان كه من ديشب پيغمبر شما را به خواب ديدم كه به من مى فرمود: «اى نصرانى! تو اهل بهشتى» و من از سخن آن حضرت درشگفت شدم.شهادت مى دهم كه نيست خدايى به جز خداوند و محمّد فرستاده او است.» سپس از جاى خود پريد و سر امام حسين عليه السّلام را برداشت و بر سينه گرفت و او را مى بوسيد و گريه مى كرد تا كشته شد. 📚 لهوف، /ص ۱۹۰- ۱۹۳ 📚مقتل الحسين الخوارزمي ص٧٣ 📚بحارالانوار ج ۴۵ص١۴١ @Maghaatel
. ◼️ خداوند مرا به خاطر گناهانم از شما محروم نکند... در یکی از زیارت نامه های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام، فرازی بسیار زیبا و قابل تامل (خصوصا در مثل این روز ها) آمده است که : لَمْ یَتَوَسَّلِ الْمُتَوَسِّلُونَ إِلَی اللَّهِ بِوَسِیلَةٍ هِیَ أَعْظَمُ حَقّاً وَ لَا أَوْجَبُ حُرْمَةً وَ لَا أَجَلُّ قَدْراً عِنْدَهُ مِنْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ ▪️توسل کنندگان به درگاه الهی به هیچ وسیله ای که نزد او حقی عظیمتر و حرمتی واجب تر و قدر و منزلتی والاتر از وجود شما اهل بیت داشته باشد، توسل نجسته اند. لَا خَلَّفَنِیَ اللَّهُ عَنْکُمْ بِذُنُوبِی وَ جَمَعَنِی وَ إِیَّاکُمْ فِی جَنَّةِ عَدْنٍ الَّتِی أَعَدَّهَا لَکُمْ وَ لِأَوْلِیَائِکُمْ إِنَّهُ خَیْرُ الْغَافِرِینَ وَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ▪️ خداوند مرا به خاطر گناهانم از شما، محروم نکند و باشد که مرا با شما در بهشت عدنی که آن را برای شما و دوستدارانتان آماده داشته است، گرد آورد که او بهترین بخشندگان است و مهربانترین مهربانان است. 📚 مصباح الزائر ص١٣١ 📚 بحارالانوار ج٩٨ص٢٢۶ @Maghaatel
🩸وقتی که یزید لعین، قصد گرفتن جان امام سجاد علیه‌السلام را می‌کند ... در نقل‌ها آمده است: 🥀 وقتی که اسرا در مجلس یزید پلید بودند، آن ملعون لباس هایی فاخر و گران قیمت و کفش های طلاکوبی پوشیده بود و با غرور و تکبر راه می‌رفت که امام سجاد علیه‌السلام این آیه را قرائت فرمودند: 📜 مَا أَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی أَنفُسِکُمْ إِلَّا فِی کِتَابٍ مِّن قَبْلِ أَن نَّبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ. لِّکَیْلَا تَأْسَوْا عَلَی مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاکُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ ۞ ▪️(هیچ مصیبتی ناخواسته در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد مگر این که همه آنها قبل از آن که زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است. و این امر برای خدا آسان است.این بخاطر آن است که برای آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید. و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشی را دوست ندارد.) 📋 فَغَضِبَ يَزيد (لعنه اللّه) و قال: خُذُوهُ و اضرِبُوا عُنُقَه. فَبَكىٰ عَليُّ بن الحُسين عليهماالسّلام و نَظَرَ إلَى السّماء ▪️پس یزید، خشمناک شد و دستور داد: او را بگیرید و گردنش را بزنید. امام سجاد علیه‌السلام گریست و رو به آسمان نمود و اشعاری خطاب به جدّ مطهّرش، با خود زمزمه کرد. 🥀 ... مامورین آمدند و عمامه امام علیه‌السلام را به دورش پیچیدند و خواستند او را ببرند که زنان اهلبیت علیهم‌السلام دور او را گرفتند و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها خودش را به روی او انداخت و فرمود: ای یزید! تو را بس است دیگر از ریختن خون ما. 🥀 حضرت ام کلثوم علیها‌السلام نیز فرمود: تو را بس نبود از آن بلاهایی که بر سرمان آوردی و زمین را از خون اهل‌بیت علیهم السلام سیراب کردی!؟ فقط همین تازه جوان برایمان مانده و تو می خواهی دیگر نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله را قطع کنی؟! 🥀 پس همه حاضران در جلسه گریستند و بعضی از مشاوران یزید لعین به او گفتند: تو را به خدا از او در گذر چرا که سنّ زیادی ندارد. یزید ، دستور داد تا امام علیه السلام را رها کنند. پس امام سجاد علیه‌السلام رو به یزید کردند و فرمودند: 📋 سَألتُكَ بِاللّهِ يا يزيد! إذا كانَ لا بُدّ مِن قَتلي، فَابْعَث مَعَ هؤلاءِ النِّسوَة مَن يُوصِلُهنّ إلىٰ حَرَمِ جَدِّهِنَّ رَسول اللّه ▪️ای یزید! اگر قصد داری مرا بکشی تو را به خدا سوگند میدهم که همراه این زن ها کسی را بفرستی تا آن ها را به حرم جدّشان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برساند. 📋 فَضَجّتِ النّاسُ بِالبُكاء و النَّحيب ▪️پس گریه حاضرین بیشتر شد و در اثر این کلام امام علیه‌السلام ضجه می‌زدند. 📚الدّمعة السّاكبة،ج ۵ ص۱۱۵ 📚معالي السّبطين، ج٢دص١۶٠ @maghaatel
▪️برای هر قدمش یک حج و یک عمره. می نویسند. 📚فضل زیارة الحسین علیه السلام: ۶۲ ح ۴۳ 🔷 علاوه بر روایات فوق، در سیره اهلبیت علیهم السلام وارد شده است با اینکه اسب ها و شتران همراه آن حضرات بودند ولی ایشان با پای پیاده به حج مشرف می شدند؛ این در حالی است که روایات فراوانی در افضلیت زیارت سیدالشهدا علیه السلام بر حج و همچنین افضلیت زمین کربلا بر کعبه، وارد شده است. به عنوان نمونه به چند روایت در سنت پیاده روی در سیره اهلبیت علیهم السلام اشاره می کنیم : 🔶 از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمودند: کَانَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ علیه السلام یَحُجُّ مَاشِیاً وَ تُسَاقُ مَعَهُ الْمَحَامِلُ وَ الرِّحَالُ . ▪️«امام حسن مجتبی علیه السلام پای پیاده به حج می‌رفت، در حالی که محمل‌ها و مال‌های سواری در کاروان با آن حضرت در حرکت بودند. » 📚بحارالانوار ج۴٣ص٣۵١ 🔶در روایتی دیگر از سیره امام حسین علیه السلام آمده است : لَقَدْ حَجَّ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهما السلام خَمْساً وَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً وَ إِنَّ النَّجَائِبَ لَتُقَادُ مَعَهُ عُیُونُ الْمَحَاسِنِ ▪️امام حسین علیه السّلام با پای پیاده بیست و پنج حج به جا آورد، در صورتی که اسب‌های خوبی در کاروان آن بزرگوار بود. 📚التهذیب ج٣ص١١۶ 🔶 در روایت دیگر آمده است : حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهما السلام مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَةِ إِلَی مَکَّة ▪️علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام پیاده به حج رفت و از مدینه تا مکه بیست روز در راه بود. 📚 الارشاد: ص۲۷۳ @Maghaatel
◼️ چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟! نوشته اند : فقالَت فاطمةُ بنتُ الحسينِ: يا يزيدُ! بَناتُ رسولِ اللّهِ سَبايا؟ فعندها بكى النّاسُ و بكى أهلُ دارهِ حتّى عَلَتِ الأصواتُ، ▪️در مجلس یزید پلید، دختر بزرگ سیدالشهدا علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام از جای برخاست و ندا سر داد : ای یزید! آیا دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله، اسیر باشند؟! با این سخن آن بانوی مکرمه، مردم و تمامی اهل و عیال یزید لعین، به گریه افتادند و صدای گریه ایشان، قصر یزید را فرا گرفت. كانت سَكينةُ تَستُرُ وَجهَها بِزَنْدِها لأنّها لم تَكُن عندها خِرقَةٌ تَستُرُ بها وَجهَها.فقال: مَن هذه؟ قالوا:سَكينَةُ بنتُ الحسينِ.فقال: أنتَ سَكينَة؟ ▪️حضرت سکینه علیهاالسلام، صورتش را با آستین پوشانده بود. چراکه هیچ پارچه ای جز او برایش نمانده رو. تا صورتش را بپوشاند. یزید گفت : این دختر کیست؟ گفتند :سکینه. گفت : تو سکینه هستی؟ فبَكَت، و اختَنَقَت بِعَبرَتِها حتّى كادَت تَطلَعُ روحُها.فقال لها: ما يُبكيكِ؟قالت: كيف لا تَبكي مَن ليسَ لها سِترٌ تَستُرُ وجهَها و رَأسَها عنكَ و عَن جُلَسائِكَ ▪️آن بانوی مظلومه به گریه افتاد و چنان بغض گلویش را گرفت که نزدیک بود روح مبارکش از این عالم مفارقت کند. یزید گفت : چرا گریه میکنی؟ حضرت سکینه فرمود : چگونه گریه نکند، دختری که هیچ چیز برایش نمانده تا سر و صورتش را از تو و همنشینانت، بپوشاند؟! 📚معالي السّبطين، ج۲/ ص۱۶۳ @Maghaatel
◼️ تا خداوندیِ خدا برجاست پرچم شاه کربلا، بالاست.... حضرت زینب سلام‌الله‌علیها به حضرت امام سجاد سلام‌‌الله‌‌علیه فرمودند : يَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِيكَ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ لَا يَدرُسُ أَثَرُهُ ، وَ لَا يَعفُو رَسْمُهُ عَلَى كُرُورِ اللَّيَالِي وَ الْأَيَّامِ ، و لَيَجتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْكُفْرِ وَ أَشْيَاعُ الضَّلَالَةِ فِي مَحوِهِ وَ تَطمِيسِهِ فَلَا يَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً ، وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً. ▪️پرچمی را برای پدرت به اهتزاز درخواهند آورد که هیچ‌گاه اثر آن از بین نخواهد رفت و گذشت شب‌ها و روزها آن را کهنه نخواهد ساخت و امامان کفر و پیروان ضلالت اقدام به محو و پنهان کردن این آثار خواهند کرد ولی چیزی جز تلألؤ روزافزون و آشکاری بیشتر در برنخواهد داشت. 📚بحارالأنوار، ج‏ ۴۵، ص ۱۸۰ . 📚 كامل الزيارات، ص۲۶۲ . 📚 عوالم العلوم، ج‏ ۱۷، ص ۳۶۲ @maghaatel
◼️ *ویژه شب جمعه، شب زیارتی سیدالشهدا علیه السلام* *▪️نورِ زائر امام حسین علیه السلام، بر همه نورهای روز قیامت، سر دارد....* محمد بصری از امام صادق علیه السلام روایت کند که حضرت فرمودند : پدرم به یکی از دوستان خود که درباره زیارت پرسیده بود، فرمود: زیارت چه کسی و به چه هدفی؟ گفت: زیارت امام حسین علیه السلام و به هدف خشنودی خدای تبارک و تعالی. پس پدرم امام باقر علیه السلام فرمود: *مَنْ صَلَّی خَلْفَهُ صَلَاةً وَاحِدَةً یُرِیدُ بِهَا اللَّهَ لَقِیَ اللَّهَ یَوْمَ یَلْقَاهُ وَ عَلَیْهِ مِنَ النُّورِ مَا یَغْشَی لَهُ کُلُّ شَیْ ءٍ یَرَاهُ* ▪️هر که در کنار قبر مطهر امام حسین علیه السلام، یک نماز به جهت خشنودی خدا بخواند، خداوند را در آن روز که با وی دیدار می‌کند، در حالی دیدار می‌کند که نوری بر اوست که هر چیز را که می‌بیند، در برابر آن بی نور است *وَ اللَّهُ یُکْرِمُ زُوَّارَهُ وَ یَمْنَعُ النَّارَ أَنْ تُنَالَ مِنْهُمْ شَیْئاً وَ إِنَّ الزَّائِرَ لَهُ لَا یَتَنَاهَی لَهُ دُونَ الْحَوْضِ* ▪️و خداوند زائران وی را بزرگ می‌دارد و آتش را از آسیب رساندن به ایشان باز می‌دارد و زائر او را مکانی پایین تر از حوض کوثر نصیب نمی گردد، *وَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَائِمٌ عَلَی الْحَوْضِ یُصَافِحُهُ وَ یَرْوِیهِ مِنَ الْمَاءِ وَ مَا یَسْبِقُهُ أَحَدٌ إِلَی وُرُودِهِ الْحَوْضَ حَتَّی یَرْوِیَ ثُمَّ یَنْصَرِفُ إِلَی مَنْزِلِهِ مِنَ الْجَنَّةِ* ▪️ و امیر المومنین علی علیه السلام، بر کنار حوض ایستاده و با وی دست می‌دهد و از آب حوض به او می‌نوشاند و هیچ کس در وارد شدن او بر حوض، بر او پیشی نمی گیرد تا او سیراب گشته و به سوی منزلگاهش در بهشت باز گردد، *مَعَهُ مَلَکٌ مِنْ قِبَلِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ یَأْمُرُ الصِّرَاطَ أَنْ یَذِلَّ لَهُ وَ یَأْمُرُ النَّارَ أَنْ لَا یُصِیبَهُ مَنْ لَفَحَهَا شَیْ ءٌ حَتَّی یَجُوزَهَا وَ مَعَهُ رَسُولُهُ الَّذِی بَعَثَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام* ▪️در حالی که فرشته ای از طرف امیر المومنین با او همراه است و صراط را امر می‌کند که زیر پای او رام و ذلیل باشد و آتش را امر می‌کند که ذره ای از زبانه هایش به وی آسیب نرساند تا آنکه از آن بگذرد، در حالی که فرستاده ای که امیر المومنین علیه السلام با او فرستاده، همراه اوست. 📚 کامل الزیارات: ص۱۲۲
◼️ یکی از زیباترین و عمیق ترین روایات در باب زیارت سیدالشهدا علیه السلام... معاویه بن وهب(که از خاص امام صادق علیه السلام می باشد) گوید: امام صادق علیه السلام در محراب خود نشسته بود، که بر وی وارد شده و نزد او نشستم تا آنکه نمازش را به پایان رساند و شنیدم که با خدایش نیایش می‌کرد و می‌گفت: ای آنکه ما را امتیاز کرامت بخشید و شفاعت را به ما وعده داد و رسالت را بر عهده ما نهاد و ما را میراث دار پیامبران کرد و امتهای پیشین را به ما خاتمه بخشید و وصی و جانشین شدن را مختص ما گرداند و دانش گذشته‌ها و آینده را به ما هبه کرد و دلهای مردمانی را شیفته ما گرداند، اغْفِرْ لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ- صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا الَّذِینَ أَنْفَقُوا أَمْوَالَهُمْ وَ أَشْخَصُوا أَبْدَانَهُمْ رَغْبَةً فِی بِرِّنَا وَ رَجَاءً لِمَا عِنْدَکَ فِی صِلَتِنَا وَ سُرُوراً أَدْخَلُوهُ عَلَی نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ إِجَابَةً مِنْهُمْ لِأَمْرِنَا وَ غَیْظاً أَدْخَلُوهُ عَلَی عَدُوِّنَا ▪️من و برادرانم و زوّار مزار پدرم حسین بن علی - صلوات الله علیهما - را بیامرز. که دارایی شان را هزینه کردند و بدنهاشان را از شوق مهربانی و نیکی به ما و به امید پاداشی که با اتصال با ما از تو در می‌یابند و به امید سروری که به دل رسولت محمد صلی الله علیه و آله وارد می‌کنند و در پاسخ به دستور ما و به جهت خشمی که به دل دشمنانمان وارد کنند، به سفر گماردند. أَرَادُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَکَ فَکَافِهِمْ عَنَّا بِالرِّضْوَانِ وَ اکْلَأْهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ وَ اخْلُفْ عَلَی أَهَالِیهِمْ وَ أَوْلَادِهِمُ الَّذِینَ خُلِّفُوا بِأَحْسَنِ الْخَلَفِ وَ اصْحَبْهُمْ ▪️ بدین سان در پی رضوان و خشنودی تو بوده اند، پس از سوی ما ایشان را به خشنودی ات بهرمند ساز و روز و شب ایشان را محفوظ دار و اهل و خانواده ایشان را که پشت سر باقی نهاده اند، به بهترین وجهی نگاهبان باش و یاور همپای ایشان باش وَ اکْفِهِمْ شَرَّ کُلِّ جَبَّارٍ عَنِیدٍ وَ کُلِّ ضَعِیفٍ مِنْ خَلْقِکَ أَوْ شَدِیدٍ وَ شَرَّ شَیَاطِینِ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ وَ أَعْطِهِمْ أَفْضَلَ مَا أَمَّلُوا مِنْکَ فِی غُرْبَتِهِمْ عَنْ أَوْطَانِهِمْ وَ مَا آثَرُونَا عَلَی أَبْنَائِهِمْ وَ أَهَالِیهِمْ وَ قَرَابَاتِهِمْ ▪️ و آنان را از شر هر طغیانگر سرکشی و از هر ضعیف و قوی دستی از آفریدگانت و از شر شیاطین انس و جن در امان دار و بهترین آرزوهایشان را که دور از کاشانه شان از تو درخواست کردند، مادام که ما را بر فرزندان و خاندان و نزدیکانشان ترجیح داده اند، نصیبشان گردان. اللَّهُمَّ إِنَّ أَعْدَاءَنَا عَابُوا عَلَیْهِمْ خُرُوجَهُمْ فَلَمْ یَنْهَهُمْ ذَلِکَ عَنِ النُّهُوضِ وَ الشُّخُوصِ إِلَیْنَا خِلَافاً عَلَیْهِمْ ▪️ خداوندا دشمنان ما ایشان را به خاطر این سفرشان،مسخره و سرزنش کردند ولی این امر، ایشان را در مخالفت با دشمنان ما، از برخاستن و روانه شدن به سوی ما، باز نداشت. فَارْحَمْ تِلْکَ الْوُجُوهَ الَّتِی غَیَّرَتْهَا الشَّمْسُ وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْخُدُودَ الَّتِی تَقَلَّبُ عَلَی قَبْرِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْأَعْیُنَ الَّتِی جَرَتْ دُمُوعُهَا رَحْمَةً لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الْقُلُوبَ الَّتِی جَزِعَتْ وَ احْتَرَقَتْ لَنَا وَ ارْحَمْ تِلْکَ الصَّرْخَةَ الَّتِی کَانَتْ لَنَا ▪️ پروردگارا رحم آور بر این صورتهایی که به حرارت آفتاب سوخته و آن صورتهایی که هر دو گونه آن پیاپی بروی قبر ابا عبد الله الحسین علیه السلام گذاشته شده و رحمت نما بر آن چشمهایی که از سر رحمت و دلسوزی بر ما اشکها رانده و آن دلهایی که بی تاب گشته و به خاطر ما سوزش و گدازش بسیار یافته و رحم آور بر آن فریادها که در ماتم ما برخاسته است. اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ تِلْکَ الْأَنْفُسَ وَ تِلْکَ الْأَبْدَانَ حَتَّی تُرَوِّیَهُمْ مِنَ الْحَوْضِ یَوْمَ الْعَطَشِ. ▪️خداوندا آن جانها را و آن تن‌ها را به امان تو می‌سپارم تا آنکه در روز عطش، از حوض کوثر سیرابشان سازی - و همچنان حضرت که درود و صلوات خدا بر او باد. امام علیه السلام، این دعا را در سجده می‌خواند تا آنکه از نیایش فارغ گشت. به ایشان گفتم: فدایت شوم! اگر این دعایی که شنیدم در حق کسی بود که خدا را نشناخته، بی شک گمان می‌کردم که آتش دوزخ ذره ای از وجود او را هرگز نخواهد آزرد. به خدا که آرزو می‌کنم ای کاش او را زیارت کرده بودم و به حج نرفته بودم. پس حضرت فرمود: بس نزدیک هستی به او، چه چیز تو را از زیارت او باز می‌دارد؟! ای معاویه، زیارت امام حسین علیه السلام را رها مکن! گفتم: فدایت شوم، نمی دانستم که این امر چنین ارزشی دارد. فرمود:
یا مُعَاوِیَةُ وَ مَنْ یَدْعُو لِزُوَّارِهِ فِی السَّمَاءِ أَکْثَرُ مِمَّنْ یَدْعُو لَهُمْ فِی الْأَرْضِ ▪️ ای معاویه! کسانی که برای زائران حسین در آسمان دعا می‌کنند، بیش از کسانی هستند که در زمین برایشان دعا می‌کنند. لا تَدَعْهُ لِخَوْفٍ مِنْ أَحَدٍ فَمَنْ تَرَکَهُ لِخَوْفٍ رَأَی مِنَ الْحَسْرَةِ مَا یَتَمَنَّی أَنَّ قَبْرَهُ کَانَ بِیَدِهِ ▪️ به خاطر ترس از کسی، زیارت امام حسین علیه السلام را ترک مکن؛ چرا که هر کس او را به خاطر ترس ترک نماید، چندان حسرت خورد که آرزو کند ای کاش با دست خود قبر خود را می‌کند. أَ مَا تُحِبُّ أَنْ یَرَی اللَّهُ شَخْصَکَ وَ سَوَادَکَ فِیمَنْ یَدْعُو لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً مِمَّنْ تُصَافِحُهُ الْمَلَائِکَةُ ▪️آیا دوست نداری که خداوند شخص تو و وجود تو را در میان کسانی که رسول الله صلی الله علیه و آله برای ایشان دعا می‌کند، ببیند؟ آیا دوست نداری که فردا از کسانی باشی که فرشتگان با او مصافحه می‌کنند؟ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یَأْتِی وَ لَیْسَ عَلَیْهِ ذَنْبٌ فَیُتْبَعَ بِهِ أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَکُونَ غَداً فِیمَنْ یُصَافِحُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله ▪️آیا نمی خواهی فردا در میان کسانی باشی که (به پهنه رستاخیز) می‌آیند حال آنکه هیچ گناهی ندارند که به سبب آن مجازات گردند؟ آیا دوست نداری که فردا از جمله کسانی باشی که با رسول خدا صلی الله علیه و آله مصافحه می‌نمایند؟ 📚کامل الزیارات: ص۱۱۶ @Maghaatel
◼️ گریبان ها را دریدند و سه روز تا حدّ جان سپردن در کربلا عزاداری کردند... نقل کرده‌اند: وقتی که زنان و فرزندان امام حسین علیه‌السّلام از شام برگشتند و به عراق رسیدند، به راهنما گفتند: ما را از طریق کربلا ببر. وقتی به موضع قتلگاه رسیدند، جابر بن عبداللَّه انصاری را با گروهی از بنی هاشم و مردی از آل رسول اللَّه یافتند که برای زیارت امام حسین علیه السّلام وارد شده بودند. فَوَافَوْا فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ تَلَاقَوْا بِالْبُکَاءِ وَ الْحُزْنِ وَ اللَّطْمِ وَ أَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَکْبَادِ وَ اجْتَمَعَ إِلَیْهِمْ نِسَاءُ ذَلِکَ السَّوَادِ وَ أَقَامُوا عَلَی ذَلِکَ أَیَّاماً . ▪️همه در یک وقت وارد شدند و با یکدیگر شروع به گریه و حزن کردند و لطمه به صورت زدند. ماتمی به پا کردند که فوق العاده دلخراش و جگرسوز بود. زنان آن دیار نیز به ایشان پیوستند و همگی چند روزی عزاداری کردند. 📚لهوف ص١٩۶ 📚بحارالانوار ج ۴۵ص١۴٧ @Maghaatel