eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
12.9هزار دنبال‌کننده
11 عکس
16 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند و از بالای اسب او را به زمین انداختند‌... شیخ مفید در «الارشاد» می‌نویسد: 🥀 در نزدیکی مدائن در محلی به نام «ساباط» إمام حسن علیه‌السلام خطبه‌ای برای یاران خود ایراد نمودند تا بدین جهت آنان را امتحان کنند؛ سپس وارد خیمه شدند و بر روی سجاده خود به عبادت پرداختند. در این هنگام بود که برخی از خوارج و منافقینی که در لشکر آن حضرت بودند، 📋 ثُمَّ شَدُّوا عَلَی فُسْطَاطِهِ وَ انْتَهَبُوهُ حَتَّی أَخَذُوا مُصَلَّاهُ مِنْ تَحْتِهِ ▪️به خیمه‌های آن حضرت هجوم آورده و اموال وی را غارت کردند و حتی سجاده آن حضرت را از زیر پایش کشیدند. 📚 با مشاهده‌ این وضعیت، شب هنگام، امام علیه‌السلام از تاریکی شب استفاده کردند و در حال عبور از ساباط مدائن بودند که ملعونی از بنی اسد که به او «جراح بن سنان» می‌گفتند بر سر راه آن حضرت‌ آمد و در حالی که خنجری در دست داشت، افسار اسب امام را گرفت و گفت: 📋 اللَّهُ أَکْبَرُ أَشْرَکْتَ یَا حَسَنُ کَمَا أَشْرَکَ أَبُوکَ مِنْ قَبْلُ ▪️اللّه اکبر ای حسن! همان طور که پدرت پیش از این کافر شد، تو نیز کافر شدی. 📋 ثُمَّ طَعَنَهُ فِی فَخِذِهِ فَشَقَّهُ حَتَّی بَلَغَ الْعَظْمَ ▪️آنگاه با خنجری که در دست داشت آن چنان به ران آن حضرت زد که آن را شکافت و به استخوان رسید. 📋 ثُمَّ اعْتَنَقَهُ الْحَسَنُ علیه السلام وَ خَرَّا جَمِیعاً إِلَی الْأَرْضِ ▪️امام حسن علیه السّلام دست به گردن آن ملعون انداخت و هر دو روی زمین افتادند. 📚الإرشاد ص ۱۷۰ 📚بحارالانوار ج۴۴ ص۴۷ ✍ آه یا امام مجتبی... چه کنیم تا اسم «با صورت به زمین خوردن» و «از بالای اسب به زمین افتادن» می‌آید، خاطر ما به همان ساعتی می‌رود که آن ساعت دردناک را «سیّد بن طاووس» اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ 📝 نمی‌خواهم بگویم آنچه بین کوچه ها دیدم مکن اصرار ای زینب بدانی آنچه را دیدم به بند غم گرفتار و اسیرم تا دم مرگم که بند ریسمان بر گردن شیر خدا دیدم خدا داند که آن سیلی شروع دردهایم شد به یک لحظه در آن کوچه دو صد کرب و بلا دیدم از آن خنجر که بر پایم نشست هرگز نمی‌نالم که من مسمار را در سینه خیر النساء دیدم شرار طعنه و زخم زبان از زهر بد تر بود چه گویم من چه از دوستان بی وفا دیدم در این غربت شبیه جد خود خیر البشر هستم که از ملعونه‌ای همسر نما جور و جفا دیدم @Maghaatel
🩸یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد... در نقلی آمده است: زمانی‌که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها به شهادت رسیدند، امام حسن بیشتر از امام حسین و زینبین «علیهم‌السلام» جزع و فزع می‌کرد. 🥀 عده‌ای (سلمان و ابوذر و ...) خدمت امام حسن علیه‌السلام رسیدند و عرضه داشتند: شما فرزند بزرگ هستید و این گریه شدید شما باعث بی تابی بیشتر امام حسین و زینبین علیهم‌السلام که کوچک‌تر از شما هستند، می‌شود؟! 🥀 در اینجا بود که امام حسن علیه‌السلام فرمودند: اگر برادرم حسین علیه‌السلام نیز مانند من می‌دانست که در کوچه چه گذشته و آن صحنه دلخراش و جگرسوز را می‌دید، او هم مانند من بلکه بیشتر بی‌تابی می‌کرد! 🥀 چگونه برای مادرم نگریم در حالی که آن نانجیب چنان سیلی محکمی به صورت مادرم زد که مادرم بر زمین افتاد؛ سپس برخاسته و باهم به خانه آمدیم. ✍ ابری رسید و ماه تو را ناپدید کرد داغی رسید و سروِ تو را مثل بید کرد الماس ریزه‌ها جگرت را بهم زدند اما تو را مصیبت کوچه شهید کرد حرفی بزن به موی سفیدت قسم بگو با روزِ تو چه سایه‌ی دستی پلید کرد یا رب نصیب هیچ غریبی دگر مکن داغی که گیسوانِ حسن را سفید کرد با صد امید حامی مادر شدم ولی آن نانجیب امید مرا نا امید کرد... 📚 فضائل و مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام،عزیزی،ص۱۸۹ (مسموعِ از یکی از علمای اهل تتبّع در قرن حاضر) @Maghaatel
🔰 سرنوشت جَمل افتاد به دستان «حسن‌» / "شاخِ‌شیطان" به زمین‌ خورد، ز طوفان حسن... در تاریخ آمده است: 🔹 در جنگ جمل حضرت اميرالمؤمنین علیه‌السلام، محمّد‌بن‌حنفيّه را خواست و نيزه خود را به او داد و فرمود: با اين نيزه متوجه جنگ شو و شتر عايشه را نيزه بزن! وقتى محمّد‌بن‌حنفيه متوجه جنگ گرديد، بَنوضَبّه(مدافعان‌ شتر عایشه) مانع وى شدند. 📜 فَلَمَّا رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ انْتَزَعَ الْحَسَنُ رُمْحَهُ مِنْ يَدِهِ وَ قَصَدَ قَصْدَ الْجَمَلِ وَ طَعَنَهُ بِرُمْحِهِ وَ رَجَعَ إِلَى وَالِدِهِ وَ عَلَى رُمْحِهِ أَثَرُ الدَّمُ 🔻هنگامى كه محمّد به‌سوى پدرش مراجعت نمود، امام حسن علیه‌السلام نيزه را از دستش گرفت و به سمت شتر عايشه حمله کرد و پس از اينكه نيزه‏اى به آن زد و نزد حضرت امير علیه‌السلام بازگشت، ديدند اثر خون در نوك آن مشاهده مى‏شود. 🔹 محمّد بن حنفيه از مشاهده اين صحنه، صورتش برافروخته شد و خجالت کشید. مولا علی علیه‌السلام به محمّد بن حنفيه فرمود: نگران مباش! زيرا حسن، پسر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله هم است؛ اما تو فقط پسر من هستی.(کنایه از اینکه خون فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در رگ‌های حسن علیه‌السلام هست اما در رگ‌های تو نیست). 📚المناقب،ابن‌شهرآشوب،ج۹ ص۱۶۶ ✍ اما اینکه در شعر بالا، از عایشه تعبیر شد به "شاخ‌شیطان"؛ از عجیب‌ترین اعترافات و روایاتی که در صحاح ستّه اهل سنت آمده است،اینکه نقل کرده‌اند: 🔸 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله روزی در بین اصحاب، قیام نمودند تا خطبه ایراد کنند. در همین حین اشاره به خانه عايشه نمودند و فرمودند: 📋 هُنَا الْفِتْنَةُ - ثَلَاثًا - مِنْ حَيْثُ يَطْلُعُ قَرْنُ الشَّيْطَانِ 🔻 اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... اينجا جايگاه فتنه است... از این خانه است که شاخ شيطان بيرون مي‌آيد. 📚صحیح بخاری، ج۴ ص٨٢،حدیث٣١٠۴ 📚صحیح مسلم، ج٨ ص١٨١،حدیث٢٩٠۵ ✍ فتنه‌های جَمَل از ناقهٔ زن بود فقط به زمین کوفتنش، کار حسن بود فقط ... @maghaatel
🔰 اگر تمام «فَضل» به شکل یک انسان در آید، بدون‌شک آن انسان، «امام‌حسن (صلوات‌الله‌علیه)» است... ➖ در روایتی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 لَوْ كَانَ الْفَضْلُ شَخْصاً لَكَانَ الْحَسَنَ عَلَیهِ‌الس‍ّلام 🔻اگر فضل و بخشندگی، تماماً به شکل انسانی در آید،قطعاً آن انسان، امام«حسن» علیه‌السلام است. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۱۳۵ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در روایت دیگری نیز رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمودند: 📋 بِي أُنْذِرْتُمْ وَ بِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ اهْتَدَيْتُمْ وَ قَرَأَ إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ 🔻به وسيله من انذار داده شديد و به وسيله امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام هدايت مى‌شوید. 📋 وَ بِالْحَسَنِ أُعْطِيتُمُ‏ الْإِحْسَانَ وَ بِالْحُسَيْنِ تَسْعَدُونَ وَ بِهِ تَشْقَوْنَ‏ 🔻و به وسيله إمام حسن علیه‌السلام احسان مى‌شويد و به وسيله امام حسين علیه‌السلام خوشبخت مى‌گرديد و بدون او بدبخت می‌شوید. 📋 أَلَا وَ إِنَ‏ الْحُسَيْنَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ‏ الْجَنَّةِ مَنْ عَادَاهُ‏ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ. 🔻بدانيد كه حسين‌ علیه‌السلام درى از درهاى بهشت است، هر كس با او دشمنى كند، خداوند بوى بهشت را بر او حرام مى‌كند. 📚مئة منقبة، ابن‌شاذان‌قمی، ص۲۲ ✍من خَسِ بی سر و پایم، که نِیَم لایقِ لطف لقمه‌نانی که خورَم ، از سَرِ خوانِ حسن‌ است ..‌. @maghastel
🔰 اَبر‌ و باد و مَه و خورشید و فلَک دستِ حسن «صلوات‌الله‌علیه» ... راوی گوید: 🔹 ديدم حسن بن علي علیهماالسلام را كه با گروهی براي طلب باران از شهر بیرون رفته‌اند. امام حسن علیه‌السلام رو به آن گروه نمود و فرمود: كدام يك را بیشتر دوست دارید؟ باران آيد يا تگرگ يا مرواريد؟ 🔸 عرض كردند: هر کدام را كه شما دوست داشته باشید. حضرت فرمود: به‌ شرط اينكه كسي چیزي برندارد، هر سه را نازل می‌کنم. پس هر سه به نوبت شروع به باریدن کردند. 📋 وَ رَأَیناهُ یَأخُذُ الکَواکبَ مِنَ السَّماءِ ثُمَّ یَبُّثُها کَالْعَصافیرَ إلٰی مَواضِعها. 🔻در آن جا می‌دیدیم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که ستاره‌ها با دست می‌گرفت و دوباره آن ها به آسمان‌ می‌انداخت و ستارگان همانند گنجشك هر يك به مواضع خود پرواز می‌كردند. 📚اسرارالشهادة ج٢ ص٣٩٨ ؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ ➖ در جایی دیگر نیز، راوی نقل می‌کند: 📋 شَهِدْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ وَ هُوَ يَأْخُذُ الرِّيحَ فَيَحْبِسُهَا فِي كَفِّهِ 🔻دیدم حسن‌بن‌علی علیهماالسلام را که باد را در کف دستشان نگه می‌داشت. 🔹سپس می‌فرمود: کجا می‌خواهید باد را بفرستم؟ ما می‌گفتیم: به سمت خانهٔ فلان و فلان؛ پس آن حضرت باد را می‌فرستاد سپس آن را فرا می‌خواند و برمی‌گشت. 📚دلائل الامامة،طبری،ص۱۷۱ @maghaatel
🔰 تو را قسم می‌دهم که اگر روزی «فقر» به سراغت آمد، فقط بیا درِ خانهٔ من ... روایت شده است: 🔹 روزی مردى خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام رسید ‌و عرض کرد: اى پسر اميرالمؤمنين! تو را سوگند مى‌دهم به آن كس كه نعمت‌ها را بدون واسطه به شما داده است، حق مرا از دشمنم بگير، كه بسيار ستمگر و ظالم است؛ نه احترام پير سالخورده را نگه مى‌دارد، و نه بر طفل خردسال رحم مى‌كند. 🔸 امام علیه‌السلام به پُشتى تكيه داده بود، پس بر سر زانو نشست و فرمود: 📋 مَنْ خَصْمُكَ حَتَّى أَنْتَصِفَ لَكَ مِنْهُ؟ 🔻دشمن تو كيست تا حقّت را از او بگيرم؟ 🔹 عرض کرد: «فقر و نداری»؛ امام علیه‌السلام اندکی سر مبارك خود را به زير انداخت، سپس سر خويش را بلند كرد و به خادم خود فرمود: 📋 أَحْضِرْ مَا عِنْدَكَ مِنْ مَوْجُودٍ.فَأَحْضَرَ خَمْسَةَ آلَافِ دِرْهَمٍ 🔻هر چه نزدت هست بياور؛ او پنج هزار درهم آورد. 🔸 امام علیه‌السلام فرمود: «اين‌ها را به او بده»! سپس حضرت فرمودند: 📋 بِحَقِّ هَذِهِ الْأَقْسَامِ الَّتِي أَقْسَمْتَ بِهَا عَلَيَّ مَتَى أَتَاكَ خَصْمُكَ جَائِراً إِلَّا مَا أَتَيْتَنِي مِنْهُ مُتَظَلِّماً. 🔻به حق اين سوگندهایی كه براى من خوردى، هر وقت كه اين دشمن جفاكار نزد تو آمد، بايد براى رفع ظلم او نزد من بيايى... 📚العَُدَد القویّة، حلّی، ص۳۵۹ ✍گرچه در دنیا فراوان می‌شود پیدا «کریم» نیست مانند حسن امّا در این دنیا «کریم» ما اگر از عرض‌حاجت‌ها خجالت می‌کشیم غافلیم از این که می‌آید به سمت ما «کریم» ذکر ما شد مثل قُمری‌های صحن خاکی‌اش؛ "یاکریم و، یاکریم و، یاکریم و، یاکریم..." @maghaatel
🩸ای‌کاش هزار قاسمِ من فدا بشود اما خاری به پای برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» نرود … در نقلی آمده است: 🥀 لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام بود که دائم از هوش می‌رفتند و سپس به هوش می‌آمدند. یک‌بار به هوش آمدند، با صدای بی‌رمقی فرمودند: برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» کجاست؟ 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: به روضه منوّره رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رفته تا برای شما دعا کند! 🥀 پس امام حسن علیه‌السلام آهی کشید و فرمود: چه نعمت خوبی‌ست که شخصی در حال جان دادن باشد و برادرش بالای سرش باشد! ای‌خواهرم زینب! در دنیا مصیبتی بزرگ‌تر از مصیبت برادر نیست! 🥀 زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: آری …برای خواهر، داغ برادر، بزرگ است اما برای مرد، داغ پسر سخت‌تر است. 🥀 در این هنگام امام حسن علیه‌السلام فرمودند: کاش هزار نفر مثل پسرم قاسم علیه‌السلام شهید شوند ولی خاری به پای برادرم حسین صلوات‌الله‌علیه نرود! 🥀 ... پس امام حسن علیه‌السلام به زن و مرد بنی‌هاشم، مصیبت‌های کربلا را خبر داد و همه بسیار گریه کردند. تا اینکه امام حسن علیه‌السلام فرمود: 📜 خدایا! شکرت که مُردم و ندیدم روزی که سر خونین برادرم حسین «صلوات‌الله‌علیه» را به نیزه زده‌اند و در هر ولایت و مجلسی می‌گردانند! 📚 سحاب الدموع، نخجوانی، ص۱۳۶ (بازنویسی شده) ✍ أبناءِ مجتبی همه بر این عقیده‌اند ما را برایِ یاریِ تو آفریده‌اند پیش از ازل به نامِ تو ما را خریده‌اند از باغِ لاله غنچه برایِ تو چیده‌اند اصلاً برایِ کشته‌شدن برگزیده‌اند جز نامِ تو نبُردم و آوازه‌ام نشد چیزی به جز غمِ تو غمِ تازه‌ام نشد غیر از لباس و جامه که شیرازه‌ام نشد... غصه نخور اگر زره اندازه‌ام نشد عمامه بینِ خیمه برایم بُریده‌اند از خیمه تا کنارِ من آقا شتاب کن حالا که من فِتاده‌ام از پا شتاب کن مشکل شده‌ست کارِ من اینجا شتاب کن تا ننگری مقطع الاعضا شتاب کن این‌ها سواره بر سرِ جسمم رسیده‌اند نایی نمانده در نفسم بینِ صحبتم از حد گذشته کارِ من و این مصیبتم از راهِ دور گرکه ندیدی چه حالتم... یا سنگ می‌خورد به لبم یا به صورتم با هر طریق، خونِ مرا هم مکیده‌اند جانا بیا که خانه‌ام اینجا خراب شد خُرده حسابِ جنگِ جمل هم حساب شد از خون، تمامِ دور و برِ من خضاب شد در زیرِ دست و پا بدنم آسیاب شد با سُمِّ اسب، قدِ مرا هم کشیده‌اند شد گرد و خاک و در نظرم مثلِ مِه شده پیچیده پیکر من و همچون گره شده دریایِ زخم، این بدنِ بی زره شده یک استخوان نمانده مگر اینکه لِه شده جمعی به چکمه طعمِ عسل را چشیده‌اند یک دم بیا به معرکه در جستجویِ من قاتل نشسته پیشِ سرم رو به رویِ من با چنگ می‌زند به سر و روی و مویِ من خنجر رسیده بر لب و زیرِ گلویِ من جشنی گرفته‌اند و زِ رویم پریده‌اند @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel
🔰 راه‌، بند آمده از رؤیت سیمای حسن... در نقل‌ها آمده است: 🔹 گاهی حصیری در دهلیز خانه برای امام حسن علیه‌السلام می‌انداختند؛ 📋 فَإِذَا خَرَجَ وَ جَلَسَ انْقَطَعَ الطَّرِيقُ فَمَا مَرَّ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ إِجْلَالًا لَهُ 🔻پس وقتی که آن حضرت می‌آمد و بر روی آن می‌نشست، هرکس که از آن کوچه عبور می‌کرد به جهت جلال و جمال آن حضرت به تماشا می‌ایستاد و عبور نمی‌کرد تا آنکه راه کوچه از رفت و آمد، مسدود می‌شد و بند می‌آمد! 🔹 حضرت که چنین می‌دید داخل خانه می‌شد و مردم پراکنده شده و در پی کار خویش می‌رفتند. 📚 المناقب، ابن‌شهرآشوب، ج‏۴، ص۷ ✍ باز هم اهل ولا باده ی مستانه زدند لب خود را به لب ساغر و پیمانه زدند دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند آسمان بار دگر نیّر بدر آورده لیله ی قدر علی سوره ی قدر آورده ای که از جانب معشوق نظر می طلبی تو که از عشق علی, شاه نجف, جان به لبی چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که این تازه براتم دادند با «حسن» گفتنم از نار نجاتم دادند با حسن, ماه خدا عطر کرامات گرفت رمضانم به خودش رنگ مناجات گرفت مادرش هم لقب مادر سادات گرفت پسر فاطمه و باب نجات است حسن هم دعا هست حسن, هم صلوات است حسن اولین ماحصل وصل دو دریا حسن است نوه ی ارشد پیغمبر طاها حسن است پسر شیر خدا, زاده ی زهرا حسن نسب اندر نسبش وصل به نور ثقلین عشق زهرا و علی, زینب کبری و حسین این حسن کیست که کرسی فلک منبر اوست روزی خلق خداوند به زیر پر اوست دست رزاق, همان دست کرم پرور اوست او برای کرم عبدالله و قاسم دارد ابر جود است و سر شیعه ی خود می بارد او که از لقمه ی خود بر فقرا بخشیده بارها ثروت خود را به گدا بخشیده ناسزا گفت به او خصم خدا, بخشیده پس خدایش چقدر جرم و خطا می بخشد شیعیان را – به حسن – روز جزا می بخشد ما گداییم, دخیلان درِ خانه ی شاه صاحب خانه – حسن- یوسف و ما چشم براه کوچه بند آمده از حُسن جمالش والله کور بادا ز رخش چشم همه شیطان ها لَعَنَ اللهُ علی آل أبی سفیان ها اسم مولام همانند عسل شیرین است ذکر او حیّ علی خیرالعمل, شیرین است یاد جنگ آوری اش روز جمل, شیرین است در جمل تا پسر شیر خدا «یاهو» زد فتنه تسلیم شد و روبروی اش زانو زد او نیازی نه به یار و نه به لشگر دارد تا که سردار چو عباس دلاور دارد یک حسین بن علی, ماه برادر دارد غربت او, به خدا اندکیِ یاور نیست نه؛ غریبی حسن از طرف همسر نیست غربت اینست: که با ضرب لگد در افتاد کوچه ای … نقشه ی صیاد… کبوتر افتاد مادری بود حسن, دید که مادر افتاد آه … ای مرد ستمگر برو از کوچه ی ما مادرم را نزن آخر… برو از کوچه ی ما @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel